مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
قدرت های منطقه ای
حوزه های تخصصی:
تدبیر سیاسی در عرصه ی سیاست خارجی، چونان بازی شطرنجی می ماند که در آن فرآیند شناخت، تجزیه و تحلیل و گمانه زنی اقدام بازیگران، از اهمّیّت به سزایی برخوردار است. بر این اساس استراتژی به مثابه طرحی کلان برای ارتقای جایگاه بازیگر در معادلات استراتژیک با استفاده از مجموع توان ملّی، موضوعیّت می یابد. از این دیدگاه، جهان سیاست عرصه ی ظهور و برخورد استراتژی ها در ابعاد مختلف امنیّتی، سیاسی، اقتصادی و نظامی ارزیابی می شود. به طور مسلّم پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی و شکل گیری واحدهای سیاسی مستقل در حوزه ی قفقاز جنوبی، هر یک از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای دستیابی به منافع استراتژیک و گسترش حوزه ی نفوذ خود به این منطقه رویکردهای استراتژیکی متنوّع و گاه متضادی را در پیش گرفتند که این رویکردها مسائل امنیّتی قفقاز جنوبی را به شدّت تحت تأثیر قرار دادند. نگارندگان مقاله ی پیش رو، ضمن تشریح رویکرد استراتژیک قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به مسائل امنیّتی قفقاز جنوبی، این پرسش را مطرح کرده اند که رویکرد استراتژیک قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای چه تأثیری بر مسائل امنیّتی حوزه ی قفقاز جنوبی برجای گذاشته است؟ گمان می رود رویکرد قدرت ها بر تشدید تهدیدهای امنیّتی در منطقه نقش اساسی داشته است. این پژوهش می کوشد تا با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک به پرسش فوق پاسخ دهد. در پایان با توجّه به ماهیت متفاوت و متعارض رویکردهای استراتژیک قدرت ها، ما به جای این که شاهد منطقه ای باثبات و امنیّت بالا باشیم که در آن یک الگوی واحد امنیّتی وجود دارد، شاهد تشدید تهدیدهای امنیّتی در موضوعات استراتژیک این منطقه هستیم.
نقش قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در بحران سوریه و عراق
حوزه های تخصصی:
شفافیت و به نتیجه رسیدن تحولات موجود در عراق و سوریه، تنها به توافقات مربوط به خود کشورها نیست؛ بلکه به تصمیمات و سیاست های منطقه ای و جهانی مربوط است. در هر دو کشور از یک طرف روسیه، ایران و چین قرار دارند که تمامیت ارضی حکومت مرکزی را مورد حمایت قرار می دهند. در طرف دیگر ایالات متحده آمریکا، انگلیس، فرانسه و ترکیه قرار دارند که سیاست های ضد و نقیض و تنش زایی در خصوص حکومت مرکزی عراق و سوریه اعمال می کنند. به عبارت دیگر تداوم ابهام و عدم شفافیت در تحولات سیاسی سوریه و عراق، به دلیل وجود قدرت های قدرتمند اوراسیا در یک طرف و قدرت های بزرگ غرب در طرف دیگر است.
رقابت قدرت های منطقه ای در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد ازحمله امریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین، ایران، عربستان و ترکیه به عنوان سه کشور مهم منطقه سعی در افزایش حوزه نفوذ و گسترش قلمرو ژئوپلیتیکی خود در عراق داشته اند. در این میان از سویی ایران قراردارد که با قدرت گیری شیعیان در عراق با دولت جدید این کشور به نوعی همگرایی نسبی دست یافته است؛ از سوی دیگر کشورهای عربستان و ترکیه قراردارند که با توجه به منافع خود راهبردهای خاصی را در عراق جدید دنبال کرده اند. بر این مبنا پرسش اصلی که این مقاله مطرح می کند چنین است: عربستان سعودی و ترکیه در رابطه با دولت جدید عراق چه سیاست هایی را اتخاذ کرده اند و هدف اصلی آنها از اتخاذ این سیاست ها چه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش حاکی از آن است که کشورهای عربستان و ترکیه در تلاش بوده اند تا با بهره گیری از شکاف های اجتماعی عراق، به ویژه شکاف های مذهبی و قومی و با اتخاذ سیاست ها و راهبردهای گوناگون، دولت جدید عراق را به چالش کشیده و حوزه نفوذ و قلمرو ژئوپلیتیکی ایران را تهدید نمایند. این مقاله با رویکردی تحلیلی-توصیفی به سیاست ها و راهبردهای دولت های تاثیرگذار منطقه ای در عراق پرداخته و با لحاظ نمودن سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی، به واکاوی تحولات عراق می پردازد. در این راستا، در سطح داخلی شکاف های اجتماعی پیچیده و ضعف دولت-ملت سازی در عراق که منجر به تاثیرگذاری بالای هویت های قومی و مذهبی در مقابل هویت ملی شده و زمینه پیوند برخی گروه های قومی مذهبی با کشورهای همسایه را ایجاد نموده، بررسی می شوند. در سطح منطقه ای، رقابت های ژئوپولیتیکی بازیگران منطقه ای با بهره گیری از عوامل داخلی عراق و در سطح بین المللی نیز سیاست قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده امریکا مورد توجه قرارمی گیرد
عدم موازنه و الگوهای رفتاری نامتجانس قدرت های خاورمیانه در مدیریت بحران سوریه (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با از بین رفتن ساختار دوقطبی، عدم توازن بر نظام بین الملل حاکم شد. در موازنه ی قدرت، مدیریت بحران ها توسط دو بلوک انجام می شد، اما پس از فروپاشی این نظام، مدیریت بحران ها بالأخص در مناطقی چون خاورمیانه، امری دور از دسترس به نظر می رسد. منازعه ی فرامنطقه ای چندین ساله در سوریه، مثال بارز این گفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به «چرایی استمرار بحران سوریه و عدم مدیریت آن در شرایط فقدان موازنه ی قوا در نظام بین الملل» است. با بهره گیری از روش کتابخانه ای، می توان یکی از دلایل عدم مدیریت بحران سوریه را «عدم تجانس میان الگوهای رفتاری اتخاذشده توسط قدرت های منطقه (جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان) جهت مدیریت بحران در شرایط فقدان موازنه در ساختار نظام» دانست. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ الگوی رفتاری مبتنی بر خویشتن داری، عربستان با الگوی رفتاری تهاجمی و ترکیه با رفتاری بدون ملاحظه، تجانسی در رویکردهای خود به بحران سوریه نداشتند. بررسی امنیت و سازوکار مدیریت بحران و قدرت های دخیل در این فرآیند، حائز اهمیت بسیاری است. هدف این نوشتار، تبیین الگوی رفتاری قدرت های منطقه است تا نشان دهد که تعارض عملکرد آنان چگونه مدیریت بحران و صلح در خاورمیانه را به امری غیرمعمول تبدیل کرده است. چارچوب نظری پژوهش از پارادایم واقع گرایی بهره گرفته است. در قالب این فرانظریه، از رهیافت های چندگانه ی مطرح شده توسط بنجامین میلر که در حیطه ی مدیریت بحران چارچوبی منحصربه فرد است استفاده شده است. صلح در خاورمیانه نیازمند الگوهای رفتاری متجانس سه قدرت یادشده است.
بررسی ژئوپلیتیک مقاومت شیعیان در بحرین بدنبال تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک مقاومت زبان حال طبقات تحت سلطه را منعکس می نماید که مملو از مبارزات ضد سلطه گری و مقاومت در برابر نیروی جبار دولت ها در سیاست های داخلی و خارجی آنها می باشد. ژئوپلیتیک مقاومت یا به تعبیر پاول روتلج ضد ژئوپلیتیک یا ژئوپلیتیک از پایین، به نیروی فرهنگی، سیاسی و اخلاقی در درون یک جامعه مدنی که عقیده ی یکسان نگری منافع مورد نظر طبقه ی سیاسی مسلط دولتی با منافع عموم مردم را به چالش می کشد، گفته می شود. که در مورد اعتراضات شیعیان بحرین در مقابل طبقه ی سیاسی حاکم، در طول تاریخ از ظهور امپراطوری اسلامی تا تحولات اخیر را در بر می گیرد نیز صدق می کند. کشور بحرین کوچکترین کشور مستقر در خلیج فارس می باشد که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند. مدت هاستتنشهاینهفتهدرمیانتوده مردمی کهاکثریت،شیعه می باشند باطبقه حاکمسنیوجود دارد. به دنبال تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا اعتراضات ضد حکومتی در اوایل سال 2011گریبانگیر بحرین نیز شدکهمنجر بهبرخوردهایخشونتآمیزمیان معترضان ونیروهای دولتیشده است و همچنان این اعتراضات درحال گسترش می باشد. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال می باشد که، ژئوپلیتیک مقاومت شیعیان بحرین در ادوار مختلف تاریخی خصوصاً در تحولات اخیر چه خواست و اهدافی را دنبال می کند. که با بهره گیری از مفاهیم ژئوپلیتیک مقاومت و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
مفهوم قدرت نوظهور در سیاست و اقتصاد بین الملل
مقاله حاضر بر آن است تا مفهوم قدرت نوظهور را براساس فهم در امور بین الملل، تحلیل نماید. لذا فرضیه روش شناختی ما این است که انکار منطقی مفاهیم، یک چارچوب نظری درباره کاربرد صحیح آن تولید می کند؛ مفاهیمی که بواسطه تصدیق دانش نهفته درباره پدیده های هم ریشه، بر گستره معنای ضمنی غالب می شوند. این مقاله باتوجه به مسائل بازارها، کشورها یا قدرت ها، نتیجه می گیرد که کاربرد واژه قدرت نوظهور، عبارتی وصفی برای محدوده ای از پدیده ها در روابط بین الملل بوده که به بخش اساسی در این موضوع تبدیل شده است. با این وجود، معنا و مفهوم تجربی این گزاره بر میزان تلاش ها در زمینه سازی نظری آن مقدم است. از این رو یافته نهایی این مقاله بر این پایه قرار می گیرد که یک قدرت نوظهور کشوری است که بهبود جایگاه در توزیع ثروت را شاهد و آن را به قدرت سیاسی تبدیل می کند. این تبدیل را می توان بواسطه کسب ظرفیت های نظامی محقق شده دانست و یا در طول فرایند به کمک شکل گیری رهبری منطقه ای یا حلقه نظم هنجاری مطلوب تر پیش بینی کرد.
قدرت های منطقه ای و آینده جهان اسلام
حوزه های تخصصی:
کشورهای مهم جهان اسلام ایران، ترکیه و عربستان سعودی با سه گفتمان شیعی، اخوانی و وهابی هریک در صدد تأثیرگذاری بر مسلمانان و کسب رهبری جهان اسلام هستند. سه کشوری که با سیاست های خود تلاش می کنند با ایجاد نظم نوین منطقه ای، هژمون مسلط بر جهان اسلام شوند. ایران با داشتن ذخایر عظیم انرژی، موقعیت مهم ژئوپولتیکی و استراتژیکی، تأکید بر دین و انقلاب اسلامی، عربستان سعودی با منابع بزرگ نفتی، حرمین شریفین و زادگاه اسلام و ترکیه به دلیل اهمیت استراتژیکی و گفتمان نوعثمانی گرایی هریک سیاست های خاص خود را در منطقه اعمال می کنند. این سه رقیب تلاش می کنند وزنشان را در معادلات منطقه و جهان از طریق افزایش قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و فرهنگی افزایش دهند تا بر تصمیمات جهان اسلام تأثیرگذار باشند. در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که آینده جهان اسلام چگونه توسط قدرت های منطقه ای که با یکدیگرسازگاری ایدئولوژیک ندارند، رقم خواهد خورد. از دیدگاه آینده پژوهی، شناخت و معرفت از روندهای مستمر در منطقه جهان اسلام باعث تأثیرگذاری بر این جهان خواهد بود. در واقع آینده جهان اسلام وابسته به این است که قدرت های اسلامی و امت مسلمان در چارچوب اندیشه ها و خواسته های خود چه تصمیمات می گیرند و چه اقداماتی را در این راستا انجام خواهند داد.
دولت شکننده عراق و دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیداری عربی که از اواخر سال 2010 پهنه وسیعی از خاورمیانه عربی را در برگرفت، سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در حوزه سیاست داخلی و خارجی کشورهای واقع در این منطقه و سایر بازیگران درگیر در این مجموعه امنیتی شده است. این تحولات به جای گسترش دموکراسی در خاورمیانه، زمینه فرسایش بیشتر دولت و گسترش مداخلات خارجی را در کشورهای دستخوش بحران به وجود آورد که البته این وضعیت خود متأثر از ضعف دولت ملت سازی و بحران های عدیده سیاسی- اجتماعی در این منطقه بوده است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دولت شکننده در عراق و تأثیر آن بر مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور پس از بیداری عربی مورد واکاوی قرار گیرد. دراین ارتباط، این پرسش اصلی مطرح می شود که دولت شکننده در عراق پس از بیداری عربی چه تأثیری بر گسترش مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور داشته است؟ برای پاسخ به پرسش فوق از الگوی دولت شکننده با روش تبیین علی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شکنندگی دولت در عراق که در مقطع زمانی پس از بیداری عربی تشدید شده باعث گسترش مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق شده است که با حمایت از جریانات همسو، با هدف کسب جایگاه هژمونی منطقه ای، ایجاد بازدارندگی و گسترش حوزه نفوذ ژئوپلیتیک را دنبال می کنند. این سیاست ها بر فرسایش بیشتر دولت در عراق تأثیر گذارده است.
بررسی نقش قدرت های منطقه ای در شکل دهی به نظم امنیتی خاورمیانه (2003 تا 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
148 - 171
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه همواره از مداخلات قدرت های خارجی رنج برده و این مداخلات نقش مهمی در شکل دهی و مدیریت الگوهای نظم امنیتی در این مجموعه امنیتی منطقه ای داشته است. با وجود تداوم مداخلات خارجی، پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، شاهد وقوع تحولاتی در این منطقه هستیم که موجب افزایش توان بازیگری قدرت های منطقه ای و نقش تعیین کننده آن ها در معادلات سیاسی و امنیتی در خاورمیانه شده است. به همین دلیل، سرنگونی صدام حسین در سال 2003 به نقطه عطف مهمی در تحولات امنیتی خاورمیانه تبدیل شد که متأثر از آن، از این زمان غالب تحولات امنیتی منطقه حول محور بازیگران و قدرت های منطقه ای می چرخد. بنابراین پرسشی که مطرح می شود این است که قدرت های منطقه ای چه نقشی در نظم امنیتی خاورمیانه از سال 2003 تا زمان خیزش های عربی داشته اند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، حمله سال 2003 آمریکا به عراق موجب به هم خوردن نظام توزیع قدرت در خاورمیانه و برجسته شدن نقش قدرت های منطقه ای در شکل دهی به توازن قدرت جدید در منطقه شد. در پژوهش پیش رو برای اثبات فرضیه، از روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها، از روش کتابخانه ای و منابع اینترنتی استفاده شده است.
واکاوى الگوى سیاست خارجى کشور بحرین
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
65 - 90
حوزه های تخصصی:
کشور بحرین یکى از کشورهاى کوچک اما پر اهمیت در منطقه خلیج فارس است که على رغم اینکه 70 درصد جمعیت آن را شیعیان تشکیل مى دهند تحت حکومت 30 درصد جمعیت سنى قرار دارد و سالهاست که رژیم آل خلیفه بر این کشور حکومت مى کنند. سیاست خارجى این کشور و ساختارهاى شکل دهنده به آن موضوعى است که در آثار پژوهشى مختلف چندان دقیق مورد بررسى قرار نگفته است لذا در این مقاله بر آن هستیم که به طور دقیق به واکاوى ساختارهاى شکل دهنده به سیاست خارجى این کشور بپردازیم .سوال اصلى که در این پژوهش به دنبال پاسخ به آن هستیم این است که مهمترین ساختارهاى شکل دهنده به سیاست خارجى تعاملى-تقابلى بحرین چه ساختارهایى هستند و الگوى حاکم بر سیاست خارجى این کشور چیست؟ فرضیه مطرح شده در پاسخ به سوال مزبور نیز این است که ساختارهاى جمعیتى-فرهنگى، اقتصادى، نظامى-امنیتى و سیاسى ویژه بحرین سبب به وجود آمدن تضاد ها و تعاملاتى در عرصه روابط خارجى این کشور شده اند و سبب شده اند که سیاست خارجى این کشور در بردارى از تعامل تا تقابل شکل گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش روش تبیینى است و در راستاى گردآورى داده ها از مهمترین اسناد موجود در کتابخانه ای،اندیشکده ها و همین طور روش پیمایش کیفى بهره گرفته شده است.
بررسی نقش رقابت بین قدرت های منطقه ای در واگرایی جهان اسلام با محوریت ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت های منطقه ای همواره موتور محرکه توسعه و امنیت منطقه ای در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی هستند. به طوری که سیاست های کلان منطقه در ابعاد مختلف با سیاست ها و خط مشی های قدرت های منطقه ای خود را سازگار و همسان می کنند و این وضعیت طیفی از فرصت تا تهدید را به منطقه جهان اسلام تحمیل کرده است. قدرت های منطقه ای با توجه به ظرفیت های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی و نظامی خود می توانند منطقه را به سوی رقابت و تنش سوق دهند یا با استفاده از دیپلماسی عمومی و درک ظرفیت های موجود، منطقه را به سوی همگرایی ببرند و هم سوی با آن توسعه پایدار و امنیت پایدار را در منطقه به ارمغان بیاورند. نمونه درک صحیح از منطقه و نقش سازنده قدرت های منطقه ای در همگرایی در اتحادیه اروپا به طور کامل مشهود است و نمونه نقش مخرب قدرت های منطقه ای در همگرایی در جهان اسلام برجسته است. در جهان اسلام قدرت های منطقه ای از جمله ایران و عربستان وجود دارند که با توجه به وزن بالای ژئوپلیتیکی دو قدرت در صورت درک واقعیت های موجود مبتنی بر منافع جمعی در سطح ملی و منطقه ای می توانند نقشی بی بدیل در همگرایی جهان اسلام ایفا ک قدرت های منطقه ای همواره موتور محرکه توسعه و امنیت منطقه ای در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی هستند. به طوری که سیاست های کلان منطقه در ابعاد مختلف با سیاست ها و خط مشی های قدرت های منطقه ای خود را سازگار و همسان می کنند و این وضعیت طیفی از فرصت تا تهدید را به منطقه جهان اسلام تحمیل کرده است. قدرت های منطقه ای با توجه به ظرفیت های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی و نظامی خود می توانند منطقه را به سوی رقابت و تنش سوق دهند یا با استفاده از دیپلماسی عمومی و درک ظرفیت های موجود، منطقه را به سوی همگرایی ببرند و هم سوی با آن توسعه پایدار و امنیت پایدار را در منطقه به ارمغان بیاورند. نمونه درک صحیح از منطقه و نقش سازنده قدرت های منطقه ای در همگرایی در اتحادیه اروپا به طور کامل مشهود است و نمونه نقش مخرب قدرت های منطقه ای در همگرایی در جهان اسلام برجسته است. در جهان اسلام قدرت های منطقه ای از جمله ایران و عربستان وجود دارند که با توجه به وزن بالای ژئوپلیتیکی دو قدرت در صورت درک واقعیت های موجود مبتنی بر منافع جمعی در سطح ملی و منطقه ای می توانند نقشی بی بدیل در همگرایی جهان اسلام ایفا کنند، اما به دلایل گوناگون ساختاری و کارکردی دو قدرت نقشی سازنده در همگرایی جهان اسلام ایفا نکرده اند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در پی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که نقش قدرت های منطقه ای در واگرایی در جهان اسلام چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در جهان اسلام با محوریت دو قدرت منطقه ای ایران و عربستان به دلیل اختلافات بر سر حوزه نفوذ، تضادهای ایدئولوژیکی، اختلاف ساختار سیاسی قدرت ها و اختلافات ژئواکونومی قدرت های منطقه ای ایران و عربستان نقش مخربی در همگرایی در جهان اسلام داشته اند. نند، اما به دلایل گوناگون ساختاری و کارکردی دو قدرت نقشی سازنده در همگرایی جهان اسلام ایفا نکرده اند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در پی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که نقش قدرت های منطقه ای در واگرایی در جهان اسلام چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در جهان اسلام با محوریت دو قدرت منطقه ای ایران و عربستان به دلیل اختلافات بر سر حوزه نفوذ، تضادهای ایدئولوژیکی، اختلاف ساختار سیاسی قدرت ها و اختلافات ژئواکونومی قدرت های منطقه ای ایران و عربستان نقش مخربی در همگرایی در جهان اسلام داشته اند.
بررسی بحران های نظامی و سیاسی سوریه و راه حل های خروج از این بحران (ابعاد و رویکردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه به دلیل موقعیت حساس جغرافیایی و استراتژیکی، ورود بازیگران منطقه ای و بین المللی، ظهور پدیده گروه های تروریستی و مسئله مهاجران ، به یکی از بزرگترین بحران سیاسی- اجتماعی جهان بعد از جنگ دوم جهانی تبدیل شده است. علت شروع ، استمرار و ابهام درافق این بحران را می توان در شکاف های اجتماعی و سیاسی داخل سوریه، رقابت کشورهای منطقه و دخالت قدرت های بزرگ جستجو کرد.راه حل سیاسی برای بحران سوریه به یک مسئله تبدیل شده است که بازیگران حاضر در بحران تاکنون به آن دست نیافته اند. هدف از انجام این پژوهش بررسی بحرانهای نظامی و سیاسی سوریه و راه حل های خروج از این بحران می باشد.سوالی که در این زمینه مطرح می شود آن است که افق راه حل بحران سوریه با وجود تفاوت استراتژی بازیگران چگونه ممکن است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی وگردآوری اطلاعات آن منابع کتابخانه ای می باشد.یافته های پژوهش نشان می دهد که، که اتحاد ایدئولوژیک محور مقاومت [ایران، سوریه و حزب الله] و حمایت نظامی روسیه و همچنین تفاوت اهداف ائتلاف علیه دولت سوریه، موجب شده تا بشار اسد از موقعیت برتری در مذاکرات صلح سوریه برخوردار شود؛ و امکان ائتلاف برای مبارزه با گروههای تکفیری بین دولت سوریه با قدرت های منطقه ای و بین المللی و مذاکره بین معارضان و دولت این کشور در آینده نزدیک فراهم گردد.
جایگاه ژئوپلتیک قفقاز در سیاست قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۷
207 - 245
حوزه های تخصصی:
منطقه ی قفقاز به دلیل قرار گرفتن در محدوده ای استراتژیک از جهان که آنرا به مرکز ثقل ارتباط شرق، غرب، شمال و جنوب جهان تبدیل نموده است و واقع شدن در حد فاصل مناطق استراتژیک هارتلند و ریملند و از سوی دیگر همسایگی با روسیه از اهمیت بالایی برخوردار است.از سوی دیگر کشف منابع سرشار انرژی در این منطقه پس از فروپاشی جنگ سرد، نگاه قدرتهای بزرگ را به این منطقه معطوف نموده است. نویسندگان در تلاش هستند در این مقاله، با روشی توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به بررسی تحولات اقتصادی و سیاسی منطقه ی قفقاز پس از جنگ سرد بپردازند و به این سؤال پاسخ دهند که، واقع شدن منطقه ی قفقاز در منطقه ای ژئوپولیتیک چه تأثیری
در سیاست خارجی این کشورها و سیاست خارجی کشورهای قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال این فرضیه مطرح می گردد که کشف منابع انرژی در منطقه ی قفقاز و اهمیت منطقه ی هارتلند و ریملند، منطقه ی قفقاز را دستخوش حضور و بازی جدیدی نموده است. در مجموع می توان گفت که منطقه ی قفقاز دستخوش تحولات عمیقی است که در نتیجه ی حضور قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای به وجود آمده است. بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش استقلال سیاسی، افزایش اهمیت منطقه به واسطه ی وجود منابع جدید انرژی، رشد اقتصادی در پرتو جذب سرمایه گذاری خارجی، کاهش منازعات قومی و درگیری های منطقه ای از نتایج آن می باشد.
تحولات کردستان عراق و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
101 - 125
حوزه های تخصصی:
تاریخ پذیرش: 29. 08. 1397
چکی ده
منطقه کردستان عراق به دلیل موقعیت منحصر به فرد ژئوپلتیک، به عنوان یکی از مهم ترین مناطق خاورمیانه شناخته می شود. این منطقه پس از صدام (2003) و تشکیل حکومت خودمختار، آبستن حوادث و رخدادهایی بوده که بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر داشته است. این پژوهش تحولات کردستان عراق را به دو دلیل مورد توجه قرار داده است: نخست به دلیل حضور و فعالیت دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای در کردستان عراق پس از صدام و دوم، تقویت ناسیونالیسم کردی در مناطق کردنشین ایران. پیامد این رویداد، گسترش خواسته های قومی کردهای ایران از دولت مرکزی و احتمال واگرایی از حکومت مرکزی با هدایت بیگانگان است. از این رو، این پژوهش با روش آینده پژوهی در پی پاسخگویی به این پرسش است که تحولات اخیر کردستان عراق چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت؟ بر اساس فرضیه تحقیق، تحولات کردستان عراق؛ به ویژه حضور قدرت های منطقه ای در آن ناحیه و هم مرزی با ایران و نیز حضور نیروهای معارض کردی، می تواند بسترهای مناسبی را برای اقدام علیه امنیت ملی ایران فراهم آورد. در نهایت، چهار سناریو برای بررسی آینده این موضوع در خاورمیانه ارائه شده است.
تحولات ژئوپلیتیک دریای جنوبی چین و راهبرد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای: آثار و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
دریای جنوبی چین در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی برای کشورهایی نظیر: ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این کشورها از این دریا در قالب فرصتی برای افزایش حضور و نفوذ خود در شرق آسیا بهره می بردند. اگرچه با کاهش نفوذ ژاپن و فروپاشی شوروی از تعداد بازیگران در این حوزه کاسته شد، اما اخیراً ظهور قدرت های بزرگ و متوسط در منطقه زمینه ساز تحولاتی جدید در این دریا شده است. علاوه بر این در سال های گذشته نه تنها از ارزش این دریا کاسته نشده بلکه با کشف منابع معدنی، نفتی و گازی در این حوزه، بر اهمیت آن افزوده شده است. این عوامل به همراه روند روبه رشد قدرت اقتصادی و نظامی چین و قدرت منطقه ای شدن آن، تحولاتی را در این دریا بوجود آورده است که موجب افزایش نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای شده است. با این وجود سوالاتی که در این پژوهش درصدد پاسخ به آنها هستیم این است که با تحولات ژئوپلیتیکی رخ داده در دریای جنوبی چین و افزایش تعداد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در این دریا، این بازیگران چه اهدافی را دنبال می کنند؟ و راهبردها و سیاست های این بازیگران چه پیامدهایی را در این دریا به همراه اشته است؟ فرضیه ی این پژوهش این است که افزایش قدرت چین، ورود بازیگران متوسط منطقه ای و نیز قدرت های فرامنطقه ای همزمان با تحولات ژئوپلیتیکی و ژئو اکونومیکی دریای جنوبی چین در سال های اخیر منجر به افزایش ادعاهای بازیگران نسبت به این دریا و تلاش برای افزایش نفوذ و کنترل بر این دریا در جهت دستیابی به منابع موجود آن شده است که این مسأله بستر تشدید تنش ها و افزایش بی ثباتی در منطقه را فراهم نموده است.
معادلات قدرت در محیط امنیتی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
149 - 172
حوزه های تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم خلأ قدرت ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در کنار اختلافات سرزمینی برخی اقوام با صورت بندی متکثر قومی مذهبی و فقدان توسعه سیاسی موجب شد منطقه قفقاز جنوبی با ساختاری آنارشیک شکل گیرد. منطقه ای با سه جمهوری مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، که با تداوم ناپایداری امنیتی همراه با عدم شکل گیری یک رژیم امنیتی مشترک نفوذ بازیگران منطقه ای و بین المللی را در روند تحولات منطقه در پی داشته است. در این میان، منافع و اهداف متعارض بازیگران منطقه ای همچون روسیه، ایران، ترکیه و نیز بازیگران فرامنطقه ای از جمله ایالات متحده، ناتو و رژیم صهیونیستی محیط امنیتی قفقاز جنوبی را با چالش های جدیدی از رقابت ژئوپلیتیک مواجه کرده است. این در حالی است که قفقاز به رغم چالش های سیاسی امنیتی، به لحاظ منابع انرژی و ترانزیت آن و اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک از جایگاه بالایی در معادلات سیاست بین الملل برخوردار می باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی آثار رقابت بازیگران منطقه ای و بین المللی در قفقاز جنوبی به این پرسش می پردازد که رویکردهای راهبردی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چه تاثیری بر مسائل امنیتی حوزه قفقاز جنوبی بر جای گذاشته است؟ به نظر می رسد طی دو دهه اخیر در محیط امنیتی قفقاز جنوبی رقابت منفی بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تشدید یافته و این امر باعث تداوم بی ثباتی در این حوزه راهبردی شده است.
راهبرد حقوق سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در حوزه مرزی دریای خزر
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
161 - 187
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث تغییرات ژئوپلیتیک و جانشینی چهار کشور جدا و مستقل در حاشیه ی دریای خزر شد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی درصدد تبیین راهبرد امنیتی-اقتصادی و حقوقی ایران در حوزه مرزی دریای خزر می باشد. کشورهای حاشیه دریای خزر با عقد پیمان های دوجانبه و چندجانبه و تقسیم منافع دریا میان خود ضمن بی توجهی به حقوق بین الملل، حقوق مسلّم جمهوری اسلامی ایران را هم زیر پا گذاشته اند. فقدان یا عدم توافق کشورهای ساحلی دریای خزر درزمینه رژیم حقوقی به رقابت های سیاسی و امنیتی در منطقه به نفع قدرت های بزرگ مداخله گر در منطقه خزر منجر گردیده است. از دیدگاه واقعگرایی در خزر به جد می توان گفت که سهم ایران از این بستر بسیار کم است و از سویی فشار غرب و خصوصاً آمریکا امکان عبور خطوط لوله را به ایران نمی دهد و روسیه رقیبی جدی برای ایران است .اکنون امید به دولت جدید است تا با ترسیم فرمولی نو برای منافع ملی ایران در خزر به طور سنجیده پیامدهای احتمالی میان بازیگران بزرگ بین المللی و باتجربه خاطره ای نیک را در تاریخ به نام خویش بر جای گذارد.
الگوی رفتاری قدرت های منطقه ای در مدیریت بحران (مسئله فلسطین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
133 - 160
حوزه های تخصصی:
در فرایند مدیریت بحران الگوهای رفتاری قدرت های منطقه ای نقش انکار ناپذیری دارد. تمرکز پژوهش حاضر، بررسی الگوهای رفتاری قدرت های منطقه ای در مدیریت بحران فلسطین است که به درگیری بین قدرت های منطقه و ائتلاف های آن ها تبدیل شده است. سؤال پژوهش حاضر این است که با توجه به مدل های رئالیستی در مدیریت بحران، الگوی رفتاری بازیگران منطقه ای در مدیریت بحران فلسطین چگونه بوده است؟. به نظر می رسد که در مدیریت بحران فلسطین علی رغم وجود الگو هایی از جنگ تهاجمی و سیاست مبتنی بر قدرت و نیز انجام توافقات صریح در قالب پیمان ها، مهم ترین الگوی رفتاری بازیگران منطقه ای در بحران فلسطین الگوی مبتنی بر رویکرد توازن قدرت بوده است. این پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی می باشد. در مسئله فلسطین قدرت های منطقه ای مانند ایران، عربستان، ترکیه تابع منطق توازن قوا هستند براساس این رهیافت هیچ کشوری نمی تواند بازیگر دیگر را حذف کند و هر یک از قدرت ها براساس اصل بقا متحدین از حذف یک طرف در منطقه جلوگیری می کنند و بحران تداوم می یابد.