مقالات
حوزه های تخصصی:
کاربست نظریه ها و مفاهیم در گرو تعریف دقیق و جامع آنها است تا از این طریق راه بر نقد و در نتیجه بازتولید بومی آنها هموار گردد. از این منظر تلاش برای تحلیل مفهومی«امنیت اجتماعی شده» یک ضرورت راهبردی در جامعه ایران به شمار می آید تا از این طریق ارایه نظریه اسلامی «امنیت اجتماعی شده» عملیاتی شود. در نوشتار حاضر محقق از این منظر به تحلیل معنایی «امنیت اجتماعی شده» همت گمارده است. سؤال اصلی محقق آن است که شبکه معنایی بین «امنیت اجتماعی شده» با مفاهیم اساسی ای چون حکومت، حاکمیت، شورا، عدالت، آزادی و... چگونه می باشد. برای پاسخ به این سؤال با استفاده از روش تحلیل تاریخی و با رجوع به سیره نبوی (ص)، مناسبات معنایی بین«امنیت اجتماعی شده» با 9 مفهوم اساسی در سیاست اسلامی تبیین و تشریح شده اند. نتیجه مقاله حکایت از وجود ساختاری همبسته بین امنیت، سیاست و اجتماع دارد که ضرورت مدیریت اجتماعی امنیت را تبیین و تأیید می نماید.
امنیت و نظم عمومی در اسلام با تأکید بر سیاست های کیفری فقه اسلامی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن مروری بر مفهوم امنیت و ابعاد آن، نسبت حقوق و امنیت و امنیت و نظم عمومی از نگاه درون دینی با تأکید بر سیاست های کیفری فقه اسلامی در دو زمینه جداگانه امنیت عمومی و در دو حوزه اساسی و مکمل امنیت فکری فرهنگی و امنیت سیاسی اجتماعی بررسی شده و در کنار آن نگاه تحلیلی به برخی مصادیق اصلی تهدیدکننده آنها از جمله ارتداد و محاربه و راهکارهای مقابله با آن، با تأکید بر مسئولیت حکومت دینی، شده است. سؤال اصلی پژوهش تبیین امنیت و نظم عمومی در اسلام با تأکید بر سیاست های کیفری فقه اسلامی است. روش انتخابی برای دستیابی به هدف، تحلیل محتوا و پژوهش اکتشافی در متون دینی است.
زمینه یابی و انطباق سنجی کارکردهای نیروی انتظامی با اقتصاد مقاومتی
حوزه های تخصصی:
بر اساس قانون مصوب تیر 1369، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران از ادغام نیروهای انتظامی موجود (شهربانی، کمیته و ژاندارمری) تشکیل شد. بر اساس ماده 3 قانون تشکیل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، هدف از تشکیل این نیرو، استقرار نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومی و فردی و نگهبانی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در چارچوب قانون مذکور در قلمرو جمهوری اسلامی ایران است. ماده 4 این قانون نیز مأموریت و وظایف نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را در 26 بند و چندین تبصره برشمرده که شامل طیف وسیعی از موارد است. گستردگی وظایف این نیرو به صورت طبیعی آن را با هر موضوع ملی در ابعاد مختلف درگیر می سازد که موضوع مهم اقتصاد مقاومتی نیز از این حکم مستثنی نیست. در مقاله حاضر به دنبال تبیین ارتباط و انطباق سنجی کارکردهای نیروی انتظامی با اقتصاد مقاومتی هستیم و تلاش خواهیم کرد مبتنی بر تحلیل محتوای وظایف و مأموریت های نیروی انتظامی از یک سو و مفاد سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی دیگر، زمینه های این انطباق پذیری را استخراج کنیم و ارائه دهیم.
اهداف و کارکردهای دیپلماسی پلیس محور
حوزه های تخصصی:
در آغاز هزاره سوم میلادی، دیپلماسی پلیسی یکی از اشکال جدید و مهم دیپلماسی در زمینه همکاری امنیتی بین کشورها محسوب می شود که در آن، پلیس نقش محوری و پررنگی ایفا می کند. در همین رابطه، این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که چه عواملی موجب شکل گیری این نوع دیپلماسی در سطح بین المللی شده است؟ نگارندگان معتقدند از پیامدهای مهم پدیده جهانی شدن، ظهور تهدیدهای نوین امنیتی (غیر سنتی) و تهدیدهای مشترکی است که متوجه امنیت ملی دولت ها شده است. در این میان، مقام های امنیتی کشورها به منظور مقابله با این نوع تهدیدهای امنیتی با استفاده از عنصر پلیس در مذاکره ها و گفت وگوی های امنیتی بین دولت ها به افزایش همکاری و تقویت همگرایی امنیت منطقه ای و بین المللی و تبادل تجربه های پلیسی از طریق مذاکره و دیپلماسی، مانند دیپلماسی رسمی به شکل چندجانبه و دوجانبه، در قالب سازمان ها (پلیس بین الملل / پلیس اروپا) و موافقت نامه های مربوط پرداخته اند که چنین فرایندی به شکل گیری الگوی جدیدی از دیپلماسی در عرصه امنیت بین الملل در قالب دیپلماسی پلیس محور انجامیده است. دومین پرسش نیز به اهداف و کارکردهای دیپلماسی پلیس محور مربوط است. یافته ها حاکی از آن است که دیپلماسی پلیسی در موضوع مقابله با تهدیدهای امنیتی غیرسنتی باعث افزایش همکاری های امنیتی بین کشورها شده تا ضمن کاهش آسیب پذیری آنها، موجب افزایش توان ملی دولت ها در تأمین امنیت شهروندان خود به منظور مقابله با تهدیدهای امنیتی نوین شود که عبارت اند از: مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، گذرنامه های جعلی، امنیت مرزی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، جلوگیری از قاچاق انسان، تروریسم، جرایم سازمان یافته، استرداد افراد مجرم، تبادل اطلاعات امنیتی ، تبادل تجربه های آموزش و مبارزه با اقدامات تروریستی گروه های ضدسیستمی دولتی و بین الملل.
مدیریت راهبردی منابع انسانی در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ورودی نگهداشت خروجی)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور تدوین راهبردهای مطلوب منابع انسانی نیروی انتظامی انجام گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق همه فرماندهان و مدیران حوزه مرکزی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران هستند که سطوح سازمانی متفاوت دارند. روش نمونه گیری در این تحقیق نمونه گیری هدفمند و نمونه در دسترس بود که افراد واجد شرایط از طریق فرمول کوکران مشخص شدند. در این تحقیق، تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Excel 2007 صورت گرفته است. برای تدوین راهبردهای منابع انسانی از تکنیک تحلیلی SWOT و برای تعیین وضعیت موجود و مطلوب هر یک از فرایندها از ماتریس ارزیابی و اقدام راهبردی و برای اولویت بندی و امکان پذیری راهبردهای کلان اتخاذشده هر یک از فرایندها از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در صورت پیاده سازی و عملیاتی کردن موفقیت آمیز و اثربخش راهبردهای مطلوب تدوین شده در هر سه فرایند مذکور، هم افزایی فعالیت های سازمان، انسجام بخشی و هماهنگی بین سیاست ها و راهبردهای کلان مدیریت منابع انسانی ناجا فراهم خواهد شد.
الگوی گفتمان سازی تفکر راهبردی بین فرماندهان و مدیران ارشد ناجا
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارائه الگوی گفتمان سازی تفکر راهبردی بین فرماندهان و مدیران ارشد ناجاست. این پژوهشِ توصیفی تحلیلی، از نظر هدف کاربردی، از نظر فرایند اجرا ترکیبی (کمی و کیفی) و از نظر زمان مقطعی است. در مرحله گردآوری داده ها از روش اسنادی و پیمایش استفاده شد که در بخش اسنادی، اطلاعات موجود درباره موضوع، گردآوری شد و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و در بخش پیمایشی وضع موجود به شیوه مصاحبه و پرسش نامه بررسی شد. یافته های پژوهش گویای آن است که این الگو باید سه سطح (متن گفتمان، ارتباطات و تعاملات سازمانی و فرهنگ سازمانی) و سه بعد (کاربرد زبان، ارتباط میان باورهای ذهنی و تعاملات در موقعیت های اجتماعی و مدیریتی) را پوشش دهد. بر اساس نتایج این پژوهش، برای گفتمان سازی تفکر راهبردی در سطح متن گفتمان، آموزش و به کارگیری اساسی آینده پژوهی و ورود آن به وظایف فرماندهان و مدیران ارشد، رواج کدهای زبانی مرتبط با تفکر راهبردی و برگزاری جلسات نقد و بررسی چشم انداز و اهداف کلان سازمانی ضروری هستند. در سطح ارتباطات و تعاملات سازمانی مستلزم افزایش ارتباطات مستقیم و بدون واسطه بین فرماندهان و مدیران ارشد، افزایش ارتباطات غیررسمی، افزایش مکالمات و ملاقات های فردی و توسعه سبک ارتباطی ساختاری و همچنین توجه به سبک ارتباطی پویاست. در سطح فرهنگ سازمانی، نیازمند تقویت فرهنگ نتیجه گرایی بر اساس معیارهای صحیح و همچنین در نظر داشتن فرهنگ توسعه گرایی، تمرین شیوه مدیریتی نوآور، افزایش پویایی و رقابت سالم در فضا و محیط سازمانی سطح ارشد ناجا، تقویت سبک رهبری تحول گرا در این سطح، افزایش تمرکز بر چشم انداز و اهداف کلان و تأکید راهبردی بر کشف فرصت های جدید است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر چابکی سازمانی ناجای آینده
حوزه های تخصصی:
چابکی سازمانی برای واکنش استراتژیک نسبت به عدم اطمینان است و موجب بهبود عملکرد در بلندمدت در شرایط تغییر و عدم اطمینان خواهد شد. مقاله حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر چابکی سازمانی ناجا با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) به رشته تحریر درآمده است و تلاش می کند به این پرسش اصلی پاسخ دهد که برای چابکی سازمانی ناجا چه عوامل و معیارهایی می تواند مفید باشد. این پژوهش با روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته و جامعه آماری آن به صورت هدفمند انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و از آنجا که داده ها نرمال بودند، برای تجزیه و تحلیل آنها از آزمون تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار lISREL بهره گرفته شد. عمده ترین نتایج پژوهش به این قرار است: برای دستیابی به چابکی سازمانی ناجا عوامل محرک های چابکی، ساختار سازمانی، شایستگی، انسجام و هماهنگی، هوشمندی و آگاهی، فرهنگ توانمندسازی، مدیریت دانش، مدیریت اطلاعات، تغییر، آموزش، انعطاف پذیری، سرعت، فناوری و مهندسی شغلی مؤثرند.