مقالات
حوزه های تخصصی:
این تحقیق یک مقاله آینده پژوهانه است و به بررسی الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی می پردازد. بنابراین اطلاعات این تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزانِ استراتژیک در ناجا و دست اندرکاران بخش های اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار گیرد. مسئله تحقیق این است که الزامات معماری ناجا در تمدن نوین اسلامی به درستی شناخته نشده و لازم است بررسی بیشتری در این زمینه انجام شود. اهمیت تحقیق نیز بدان علت است که شناخت این الزامات کمک می کند تا معماری ناجا در آینده، متناسب با تمدنِ در حال شکل گیری اسلامی باشد. هدف از انجام این تحقیق به دست آوردن معرفتی قابل اتکا و سودمند برای ناجاست که بر اساس آن بتوان با معماری بهتر این سازمان، با آمادگی بیشتری به استقبال آینده رفت. در این رابطه مهم ترین سؤال هایی که تحقیق در جست وجوی پاسخگویی بدان هاست، عبارت اند از: تصور کلی از تمدن نوین اسلامی چیست؟ الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی کدام اند؟ در تحقیق پیش رو از چند روش استفاده شده است که عبارت اند از: 1. روش بررسی اسناد و مدارک علمی با رویکرد زمینه ای؛ 2. روش تحلیل محتوا با هر دو رویکرد ژرفانگر و پهنانگر. روش به کاررفته برای تحلیل مباحث در این تحقیق «تکیه بر موضوعات نظری» با هدف دستیابی به دیدگاه های جدید و ژرف نگری در موضوعات مرتبط با سازمان ناجا بوده و گرد آوری اطلاعات، به روش کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که معماری ناجای آینده منطبق با تمدن نوین اسلامی، الزاماتی دارد که ناجا نمی تواند به این الزامات بی توجه باشد؛ زیرا بی توجهی به این الزامات به معنای توفیق نیافتن در پیاده سازی معماری نوین متناسب با تمدن نوین اسلامی خواهد بود. اهم این الزامات عبارت اند از: الزامات حوزه ساختار و استراتژی، الزامات حوزه فناوری (تکنولوژی)، الزامات حوزه فرهنگی و منابع انسانی، الزامات حوزه خدمات و اقتصاد و الزامات حوزه سیاست و قوانین.
رویکرد معماری نهادی و سازمانی و کاربرد آن
حوزه های تخصصی:
معماری سازمان ها و نهادها پدیده ای به منظور توسعه سازمانی و پویایی سازمان با ایده های گروهی است که هدف فراگیر آن اغلب مدیریت پیچیدگی سازمانی، چینش و پیاده سازی استراتژی های کسب و کار و تسهیل تغییرات سریع به منظور حفظ مزیت های کسب و کار و فنون است. معماری در صورتی نیاز است که یکی از شرایط بزرگ بودن، پیچیدگی، انعطاف پذیری، تولید سفارشی (مأموریت) یا طول عمر زیاد در سیستم های مرتبط مد نظر یک سازمان یا نهاد وجود داشته باشد. به کارگیری «معماری سازمان» در پاسخ به این تغییراتِ مسیر، جهت و رویکردی را پیش می گیرد که به آن «رویکرد معماری سازمانی» می گویند که دید مشترک همه ذی نفعان و توسعه دهندگان در توسعه و تولید سیستم را در نظر می گیرد و دنبال می کند. تعریف رویکرد معماری سازمانی در تمامی متون و منابع همواره با چالش مواجه بوده است و هیچ گاه تعریف منحصر به فرد و دقیقی که با سایر مبانی معماری سازمانی تداخل نداشته باشد، برای آن ارائه نشده است. در این مقاله با استفاده از تجربیات قبلی و مطالعه روی نظریات و مؤلفه های اصطکاک سازمان ها، تعریفی منحصر به فرد و دقیق برای «رویکرد معماری سازمانی» ارائه و سپس به رویکرد معماری آینده سازمان ناجا اشاره ای مختصر می شود.
گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار پیش رو تبیین گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده در پاسخ به این پرسش است که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده چیست؟ فرضیه خود را بر این قرار داده که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده مشروعیت بخشی به اقدامات و وظایف محوله است که بار معنایی امنیت سازی را به عنوان دال مرکزی در نظر، باتوجه به سه محور مدیریت جهادی، سرمایه اجتماعی و قانون مداری و در عمل، با همراه ساختن دیگر دال ها شامل اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتارسازی، زنجیره هم ارزی گفتمان ناجا را در معماری آینده این نیرو ترسیم می کند. روش مقاله توصیفی-تحلیلی و نوع آن بنیادی-کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات با تمرکز بر شیوه سندکاوی و با بررسی متون موجود انجام می شود. نتایج حاصل از بررسی حاکی از آن است که گفتمان سازی و معرفی جنبه های مختلف معماری ناجای آینده نیازمند ساخت منظومه فکری ِمناسب با تمرکز بر ایمان، عدالت و ولایت مداری به عنوان عناصر مشروعیت ساز از طریق توجه به شرایط گذشته (آنچه بود)، بررسی شرایط فعلی (آنچه هست) و تلاش برای قرارگرفتن در وضعیت مطلوب (آنچه باید باشد) به دست خواهد آمد. وضعیت مطلوب، زمانی است که نقش ناجا را در ترسیم نظام معنایی هندسه قدرت در بین کنشگران امنیت ساز با همراه کردن دال های اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتار سازی برجسته خواهد کرد.
جهانی سازی، فرصتها و چالشهای آن بر معماری ناجای آینده
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییرات چندبعدی در سطح بین الملل به لحاظ پدیده جهانی سازی شکل گرفته که موجد فرصت ها و چالش هایی برای جوامع بشری شده است. نکته اساسی توجه به پیامد های همه جانبه آن در تمام ابعاد و عرصه ها، به منظور جلوگیری از غافل گیری راهبردی است. این چالش ها در عرصه های امنیتی و انتظامی، که تأثیر مستقیم بر زندگی عموم جامعه دارد، اهمیت بیشتری داشته و در محیط بی ثبات، متغیر و پویای آینده بایستی بیشتر موردتوجه واقع شود. پلیس به عنوان یکی از اصلی ترین و فعال ترین کنشگر دستگاه عدالت کیفری نیز بایستی دراین زمینه، هماهنگ با تغییرات صورت گرفته از لحاظ نرم افزاری و سخت افزاری متحول شود که لازمه این تغییر و تحول شناخت و تبیین چالش های آینده در طراحی معماری پلیس است. پژوهش پیش رو ازنظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی و تبیینی است. داده ها از راه بررسی اسنادی و فیش برداری جمع آوری و تجزیه وتحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که مهم ترین چالش های مؤثر در مأموریت های پلیس آینده، تغییر در روند، نوع، شکل و ماهیت جرائم به سوی جرائم سازمان یافته، فراملی و فنی است. البته، راهکار مقابله با آن نیز مستلزم طرح ریزی راهبردی در کار ویژه های طراحی معماری آینده پلیس نسبت به پیامدهای منفی جهانی شدن از طریق اعمال مدیریت هوشمندانه و تمهید سازو کارها و شناسایی زمینه های همکاری نهادی در سطح ملی و فراملی بین کنشگران اصلی این عرصه است.
پلیس آینده و شبکه های اجتماعی مجازی: فرصت ها و چالش ها
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شبکه های اجتماعی مجازی تغییراتی در فعالیت های پلیس ایجاد کرده است. گزارش های راهبردی شرکت های بزرگ مخابراتی و اینترنتی جهان نشان می دهد تا سال 2020 میلادی،50 میلیارد دستگاه متصل به اینترنت وجود خواهد داشت که از این تعداد 15 میلیارد دستگاه های تلفن همراه و تبلت ها هستند که کاربران را قادر می سازند به صورت آن لاین به فیلم ها و کلیپ های ویدئویی دسترسی یابند. بخشی دیگر از این آمارها حاکی از آن است که تا پایان این دهه پهنای باند شبکه های تلفن همراه 90 درصد از جمعیت کل جهان را تحت پوشش قرار خواهد داد. این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که شبکه اجتماعی مجازی چه فرصت ها و چالش هایی برای پلیس ایجاد می کند؟ فرصت های شبکه های اجتماعی مجازی برای پلیس را در سه بخش فرصت های ایجاد، ارتباط و کشف می توان بیان کرد. در مقاله حاضر شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان فرصتی برای ایجاد و به روزرسانی هشدارهای پلیس، کشف جرم، خوانش رفتاری، ارتقای همکاری و تحلیل آنها مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. پلیس علاوه بر فرصت، با چالش ها و خطرهای بالقوه ای در شبکه های اجتماعی در حال و آینده روبه روست. چالش های سطح خرد در شبکه های اجتماعی مجازی عبارت اند از: هرزه نگاری جنسی، سوءاستفاده از کودکان، پورنوگرافی، آسیب های امنیتی، تجاوز به حریم خصوصی و جرایم مالی. در سطح کلان، چالش های هویتی و انزوای اجتماعی، اعتیاد اینترنتی و تروریسم اینترنتی مورد بحث قرار گرفته است. بدون شک، یکی از مباحث مورد توجه برای سازمان های امنیتی و انتظامی در این سیر دگردیسی، جهت دهی و تغییر شکل محتوایی جرایم سنتی به تکامل یافته (ترکیب مجازی و سنتی) و جرایم نوظهور (صرفاً سایبری) و ظهور پدیده جرایم سایبری است که در حال حاضر با رویکردهای اجتماعی، سیاسی، مالی، امنیتی و شبه امنیتی در حال گسترش است.
رسانه و معماری ناجای آینده
حوزه های تخصصی:
پلیس جامعه محور، فلسفه ای سازمانی و رویکردی مدیریتی است که هم یاری و همکاری بین اجتماع و پلیس، روش های فعالانه حل مسئله، مشارکت آحاد جامعه در شناسایی دلایل وقوع جرم و دیگر مسائل اجتماعی امنیت را تقویت می کند. در این مسیر، رسانه ها نقش مهمی را ایفا می کنند. راقم این سطور در نظر دارد با بررسی مطالب هشت روزنامه کثیر الانتشار به روش تحلیل محتوای کمّی مشخص کند که نخست، چه تصویری از پلیس ارائه شده است و دوم، روزنامه ها به گفتمان پلیس چه رویکردی دارند. مقطع زمانی بررسی شده دوره پنج ماهه مهر تا پایان بهمن 1394 است که 160 روزنامه در این مقطع زمانی تحلیل شده است. این پژوهش نتایجی را همراه داشته که مهم ترین آن ها عبارت اند از: بیشترین مطالب منتشر شده درزمینه نیروی انتظامی مبتنی بر گفتمان سنتی تهدید محور است. در واقع، روزنامه ها گفتمان ایجابی و تدبیر محور را با جهت گیری پیشگیری و بازسازی کم مورد توجه قرار داده اند. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که حجم بیشتر مطالب، تصویرگر پلیس سنتی است که تنها از الگوی خطی فرمان اجرا پیروی می کند. باتوجه به دیگر نتایج پژوهش می توان اذعان داشت که رسانه ها در تغییر رویکرد پلیس از پلیس سنتی به پلیس جامعه محور نقشی مهم ایفا می کنند؛ بنابراین، بر نیروی انتظامی لازم است تا با اتخاذ راهبردهایی ارتباطی، جریان تعاملات خود با رسانه ها را به نوعی تعریف کندکه مردم پلیس را در کنار خود ببینند از سویی، به بهره گیری از گفتمان ایجابی و رویکرد استفاده از مشارکت نهادهای مدنی و اجتماعی برای ارتباط با مردم توجه شود تا زمینه تحقق پلیس جامعه محور فراهم شود.