۱.
عمیق ترین و پر دامنه ترین تعاملات دشمن محور در دهه های اخیر را به ضرورت باید در روابط ایران و امریکا جستجو کرد. اگر نماد عصر جنگ سرد را دشمنی امریکا و اتحاد جماهیر شوروی بدانیم محققا چهره سیستم بین المللی کنونی را که به دنبال فروپاشی منازعه کلان ایدئولوژیک دو ابرقدرت شکل گرفت باید تعامل به شدت خصومت محور و تعارض موجودیتی میان تهران و واشنگتن ترسیم ساخت. سوالی که مطرح می باشد این است که بن مایه سیاست کنش متقابل مبتنی بر حاصل جمع جبری صفر( پیروزی یکی تنها در صورت نابودی بازیگر دیگر ممکن است ) میان ایران وآمریکا چه می باشد؟ تلاش همه جانبه و مستمر ایران برای ناکارآمد ساختن و در صورت امکان جایگزین نمودن ترتیبات مستقر در منطقه و دگر گون ساختن چگونگی توزیع قدرت در سیستم که افزون ترین بهره ها را متوجه امریکا می نماید (در بطن استراتژی توازن قوا) و از سوی دیگر اقدامات آگاهانه و نیت مند آمریکا برای محقق ساختن همزمان بی نظمی نرم (ایجاد شرایط برای تبدیل نخبگان درون حاکمیتی به نخبگان برانداز و ارتقاء موقعیت مخالفان داخلی نظام در راستای ایجاد بی ثباتی ) و بی نظمی سخت( برقراری تحریم ها و سوق دادن ایران به سوی انفعال و انزوای منطقه ای) را باید بسترساز دشمنی این کشور (دربطن استراتژی هژمونی) دانست.
۲.
این مقاله به روند صنعتی شدن سنگاپور می پردازد. روندی که با اقتباس و انتقال تکنولوژی و سرمایه از کشورهای پیشرفته صنعتی محقق شده است. بخش کارخانجات بنیانی است که توسعه سنگاپور بر آن پی ریزی شده است. مسیری که سنگاپور از طریق آن به جهان توسعه یافته صنعتی صعود کرده است، مسیری بوده است که با جذب سرمایه و تکنولوژی از خارج در ابتدا در صنایع کاربر با ارزش افزوده پایین آغاز شده و سپس مرحله به مرحله متناسب با تحول در مزیت های نسبی به صنایع با تکنولوژی و ارزش افزوده بالاتر و سپس به صنایع با تکنولوژی و ارزش افزوده بالا ارتقا یافته است، در ادامه این مسیر مبتنی بر اقتباس و انتقال تکنولوژی و سرمایه از کشورهای پیشرفته، تا دهه 1990، سنگاپور شکاف تکنولوژی و شکاف در سرانه درآمد ملی با کشورهای توسعه یافته صنعتی را بسته و به اقتصادی خلاق و نوآور تبدیل شده است. این انتقال به پیشاهنگی در جمع کشورهای توسعه یافته صنعتی در بازه زمانی کوتاهی با بهره گیری سنگاپور از مزیت های عقب ماندگی و مزیت های توسعه دیرآیند صورت گرفته است، ترقی سنگاپور چنان خیره کننده بوده است که در قلمرویی با وسعت نصف جزیره قشم، الهام بخشی بزرگ برای ظهور اقتصادهای بزرگ و پررونق آسیایی بوده است. این مقاله به بررسی روند یا به عبارتی استراتژی های مرحله به مرحله سنگاپور از کشوری فقیر و تازه استقلال یافته در 1965 تا اقتصادی خلاق و توسعه یافته در قرن بیست و یکم متمرکز است
۳.
منطقه نوردیک از منظر جغرافیای امنیتی محیط اسکاندیناوی و منطقه شمال اروپا را شامل می شود. در چشم انداز سیاسی و توسعه ای، اتحادیه نوردیک شامل کشورهای شمالی اروپا از جمله سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند و ایسلند می باشد. اداراک نوردیکی بودن (شمالی بودن) مفاهیم و ساخت بندی های امنیتی- توسعه ای را بر ساختار سیاستگذاری داخلی و خارجی کشورهای داخل این منطقه بار می کند. پژوهش حاضر با تاکید بر شناسایی و ادراک این منطقه، نقش آن را در سیاست خارجی سوئد بررسی می کند. فرض اساسی پژوهش حاضر این است که ادراک محیطی و امنیتی نوردیک – شمالی بودن توسط نخبگان سوئدی، ویژگی ها و روندهای خاصی را در سیاست خارجی سوئد بوجود آورده است که جهت گیری و رویه های سیاست خارجی این کشور را در دوران جدید تغییر داده است و با توجه به نقش رهبری سوئد در این منطقه این کشور سعی کرده است این ویژگی ها را به دولت های دیگر این منطقه نیز تسری دهد و این تسری باعث شکل گیری محیط امنیتی جدیدی بر مبنای گرایش نوردیک گرایی در سیاست خارجی سوئد و کشورهای منطقه نوردیک شده است. تاکید گسترده بر بی طرفی منطقه نوردیک، بین المللی بودن، توسعه و همکاری منطقه ای به جای همکاری صرف با اتحادیه اروپا، ساخت بندی امنیتی- نظامی مسالمت جویانه در ظرف محیط اروپا و محور بودن توسعه همگانی از جمله روندهایی است که سیاست خارجی نوردیک محور سوئد را نشان می دهد.
۴.
اصولاً سیاست خارجی یکی از کارویژه های مهم بازیگران در عرصه بین الملل می باشد، به گونه ای که نداشتن سیاست خارجی صحیح و مناسب منجر به سردرگمی در اهداف و کارکردهای بازیگران در عرصه بین الملل می شود. یکی از مفاهیمی که با سیاست خارجی بسیار مرتبط می باشد و به عنوان یکی از عناصر آن مطرح می شود، قدرت می باشد. پژوهش حاضر با مفروض پنداشتن قدرت به عنوان یک ابزار بسیار مهم در ترسیم سیاست خارجی و با پذیرش این واقعیت که سیستم بین الملل سیکلی می باشد و چرخه های متعددی از سیکل را تجربه کرده است، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که سیکلی بودن سیستم بین الملل و پدیده های موجود در آن چه تأثیری بر سیاست خارجی بازیگران دارد؟ سیکل بلند، نقاط عطف، فازهای سیکلی و غیرخطی بودن وقایع و پدیده ها در نقاط عطف و فازهای سیکل بلند از مهمترین پارامترهای سیاست خارجی در سیکل های سیستم بین الملل می باشد. بر همین اساس بازیگران سیستم بین الملل با توجه به سیکل موجود به ترسیم استراتژی و سیاست خارجی خود می پردازند و ارتباط بین سیاست خارجی با سیکل های قدرت یک ارتباط مستقیم و بی واسطه می باشد به گونه ای که کارآمدی سیاست خارجی کشورها بسیار متأثر از سیکل های بلند قدرت و فازهای مختلف آن، در روابط بین الملل می باشد.
۵.
مرز مفهومی وستفالیایی است که متضمن دفاع از اصل حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال ملی و از عوامل تفکیک هویت ملی است. به تأثیر از تحولات سریع ناشی از رشد تکنولوژی و گسترش فضای مجازی در عصر جهانی شدن، عده ای معتقد به کم رنگ شدن نقش مرزها و حتی محو شدن کامل آن هستند. در راستای چنین ادعایی، تحقیق حاضر بر مبنای این فرضیه انجام شد که استدلال و اندیشه های نفی کننده مرز و سرزمین در رابطه با جهانی شدن، با واقعیت های کنونی فضای جغرافیایی، مطابقت ندارد. در جهانی شدن تنها کارکرد نسبی مرزها دچار تغییر، تحول و تنوع می شود (و این لزوماً به مفهوم کم رنگ شدن کارکردها نیست)، اما وجود و هستی مرز از ثبات و پایداری برخوردار است. در راستای دفاع از فرضیه پژوهش، نویسندگان با مقایسه ویژگی های مرز در دو عصر وستفالیایی و جهانی شدن دلایل وجود و استمرار مرزها در عصر جهانی شدن را با اتکای به چهار رویکرد فلسفی (معرفتی)، عقلایی (منطقی)، کارکردی (عملکردها) و اثباتی (تجربی)، مورد بحث و بررسی و تببین قرار دادند. سوای از اینکه به تبع از وسعت و دامنه تهدیدهای جهانی شدن، شاهد امنیتی شدن هرچه بیشتر مرزها هستیم، به طوری که شیوع ویروس کرونا در غالب کشورها به اشکال کنترل مطلق مرزهای بین المللی، ملی و فروملی، شاهد دیگری بر رد فرضیه جهان بدون مرز است.
۶.
سوال اصلی پژوهش حاضر این است که ساختارهای سیاسی – فرهنگی دولت صدام چگونه باعث ظهور و گسترش خشونت در عراق پس از صدام گشته است؟ فرضیه پژوهش به این نکته اشاره می کند که کنش گروه های خشونت گرایی که در قالب اقدامات رادیکال و افراطی در جامعه عراق مشاهده می گردد، ریشه در ساختارهای استبدادی و فراگیر دولت صدام دارد. برای پاسخ به سوال پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و مفهوم تعیّن چند جانبه آلتوسر استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد دولت صدام برای بازتولید قدرت خود از دو دستگاه سرکوب گر دولت و ایدئولوژی حزب بعث استفاده نموده است. این کار باعث گردید شهروندان عراقی در فضایی آکنده از ترس و دلهره به سوژه های منفعل و ناخودآگاه تبدیل شوند که چاره ای جز تبعیت از ایدئولوژی غالب نداشتند. سوژه ها در حکومت صدام چنان با حزب بعث و ایدئولوژی آن عجین گشتند که نه تنها به پروسه بازتولید قدرت بعثی یاری رساندند؛ بلکه روش بازتولید آن را که عمدتا از طریق خشونت انجام می پذیرد درونی کردند. این درونی شدن خشونت به همراه عقده های فروخورده سرکوب در دوران صدام موجب گردید تا کنش شهروندان عراقی در دوران پساصدام شکل خشن به خود گیرد.
۷.
منطقه گرایی به عنوان پدیده ای نسبتاً جدید بعد از جنگ جهانی دوم پا گرفت و به تدریج در بخش های مختلف جهان گسترش یافت. این پدیده اکنون در مرحله اوج خود به سر می برد و کشورهای مناطق مختلف را با اهداف گوناگون به هم نزدیک کرده است. دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی را می توان برای اتخاذ آن به عنوان سیاست آگاهانه کشورها ذکر کرد. دو مورد از روندهای منطقه گرایی در جهان، منطقه گرایی کشورهای آسیای جنوب شرقی و تأسیس آسه آن و منطقه گرایی کشورهای حوزه خلیج فارس و تأسیس شورای همکاری خلیج فارس است. مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که اهداف شکل گیری و روند توسعه همگرایی منطقه ای در دو سازمان آسه آن و شورای همکاری خلیج فارس چگونه بوده و چه مشابهت ها و تفاوت های بین آن ها وجود دارد؟ فرضیه مقاله بر این استدلال تکیه دارد که دو سازمان آسه آن و شورای همکاری خلیج فارس ازنظر مبانی و اهداف شکل گیری مشترک و تحت تأثیر تهدید خارجی یعنی با نگاهی از بیرون به درون شکل گرفتند، اما مسیر همگرایی متفاوتی را پیمودند، به نحوی که آسه آن در حال حاضر نهادی با در اولویت قرار دادن اقتصاد و شورای همکاری خلیج فارس سازمانی با اولویت قرار دادن مسائل سیاسی-امنیتی است. بر این اساس یافته های مقاله نشان می دهد که می توان آسه آن را نمونه گذار از منطقه گرایی محدود و واقع-گرایانه به منطقه گرایی جدید با جنبه های لیبرالیسم ذکر کرد و شورای همکاری خلیج فارس نیز جنبه های لیبرالیسم و اقتصاد بازاری را پذیرفته است، اما برای این سازمان به دلیل هراس از بقاء خود همچنان مسائل سیاسی-امنیتی در اولویت هستند.
۸.
تغییر معادلات قدرت در سطح جهانی بر تغییر ماهیت سیاست خارجی ایران در منطقه خاورمیانه، تأثیری بسزا داشته و در سال های بعد از 2013 و در نتیجه انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران، قدرت نرم به طور رسمی در دستور کار تهران قرار گرفت، اما این امر، در سطح منطقه ای با واکنش قدرت های منطقه و به طور خاص عربستان سعودی روبرو شد. در همین راستا، مسأله قابل طرح در مقاله حاضر این است که «به کارگیری قدرت نرم در سیاست منطقه ای ایران در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی در قالب چه مؤلفه هایی طرح و واکنش های عربستان به عنوان مهم ترین رقیب منطقه ای ایران به این تحول مفهومی قدرت ایران چه بوده است؟» عربستان سعودی در ابتدای امر در برابر قدرت نرم دولت روحانی رویکردی مثبت نشان داد، اما به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا از یک سو و بحث آتش زدن سفارت این کشور در تهران به عواملی برای تقابل همه جانبه این کشور با سیاست خارجی دولت روحانی در منطقه تبدیل شد. در نتیجه شاهد هستیم که عربستان مجموعه ای همراه با فشارهای ترامپ علیه ایران، تقابل نیابتی با ایران در یمن، سوریه، عراق و بحرین و نیز تلاش برای ایجاد ائتلاف «ناتو عربی» را برای تضعیف قدرت نرم دولت روحانی به کار گرفته است.
۹.
همواره یک از مؤلفه های مورد توجه اقتصاددانان برای رشد اقتصادی کشور شناسایی ارتباط بین سرمایه گذاری خارجی و جذابیت بازار داخلی است. بر این اساس شناسایی عوامل مؤثر بر جذابیت سرمایه گذاری و جذابیت بازار این مناطق می تواند اثر مستقیمی بر میزان و حجم تبادلات تجاری کشور داشته باشد. این موضوع علت اصلی پرداختن به این پژوهش و تلاش برای شناخت و ارائه الگوی عوامل اثرگذار بر جذابیت در سرمایه گذاری بازار مناطق آزاد ایران شده است. در این مطالعه کاربردی، با رویکرد آمیخته ترتیبی سعی شده است تا با بررسی ادبیات موضوع مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد عوامل جذابیت بازار مناطق آزاد در قالب الگوی اولیه تدوین شود. سپس با ارائه این چارچوب مفهومی به خبرگان و استفاده از مصاحبه های عمقی، نظرات تخصصی آنان در خصوص الگوی عوامل جذب سرمایه گذاری در بازار مناطق آزاد ایران استخراج گردید. در بخش کمی نیز نتایج این بخش به کمک نظرات تخصصی کارشناسان و صاحبان صنایع منطقه آزاد انزلی مورد ارزیابی قرار گرفت تا با تبیین روابط بین ابعاد، الگوی مورد نظر طراحی گردد. در نهایت نیز شاخص های تقاضا، رقابت پذیری، سهولت کسب و کار، جذابیت سرمایه گذاری و تجربه خرید به عنوان مهمترین عوامل موجود در جذابیت بازار مناطق آزاد ایران (منطقه انزلی) تعیین که به کمک آنها راهکارهای بهبود ارائه گردید.