۱.
تحول در مفاهیم روابط بین الملل را می توان به عنوان متغیر وابسته تحول در محیط بین الملل مورد توجه قرار داد؛ محیطی که خود تحت تأثیر کنش های انسانی بوده است. در روند تحولات محیطی و مفهومی همواره می توان نقطه عطفی را به عنوان شناسه تحولات قبل و بعد مشخص نمود و سیر تغییر مفهومی در روابط بین الملل را از آنجا ادامه داد. در این میان مفهوم امنیت نیز تحت تأثیر تحولات سطح کلان بین الملل دستخوش تغییر شده و با شروع روند جهانی شدن و تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات مفهومی چند بعدی یافته و این سؤال را مطرح می سازد که با شروع عصر جهانی شدن و ظهور فناوری های جدید، مفهوم امنیت دستخوش چه تغییراتی شده است. بر این اساس می توان گفت فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان متغیری جدید مطرح است که در قالب نظریات «سایبر پلتیک» و مبتنی بر مفهوم ارتباطات فراتر از آنچه پیش از این مطرح می شد، ابعاد و تعابیر مختلف امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را تحت تأثیر قرار داده است؛ بنابراین پژوهش حاضر در تلاش است تا با استفاده از روش تبیینی به بررسی و تحلیل تحول مفهوم امنیت با توجه به متغیرهای جدید بپردازد.
۲.
بازیگران اصلی نظام بین الملل به منظور حفظ امنیت و برتری خود در عرصه جهانی، دارای رفتار و خصلتی محافظه کارانه هستند و بدین لحاظ ضمن تأکید بر "حفظ وضع موجود"، تلاش می کنند تا وضعیت نسبتاً همگون و منسجم نظام بین المللی را حفظ نموده و مانع بروز تغییرات و دگرگونی هایی بنیادین در ساختار این نظام شوند. این در حالی است که انقلاب های بزرگ، با طرح ایده های جهانی و اصول نجات بخش خود، در صدد تحقق و اجرای آرمان هایی فرامرزی بر می آیند و اصول و معیارهای حاکم بر سیستم جهانی را به چالش کشیده و مدعی شروع دوران نوینی در حیات سیاسی- اجتماعی بشریت در مقیاسی بین المللی می شوند. این مقاله، چرایی و چگونگی شکل گیری موجی از ضد انقلابی گری و اقدامات تقابلی در نظام بین الملل علیه انقلاب های بزرگ (انقلاب های فرانسه، روسیه، چین و ایران) را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و این مدعا را به محک آزمایش می گذارد که در برابر انقلاب های بزرگ دارای اهداف جهانی و آرمان های فراملی، نوعی ضد انقلابی گری نیز در مقیاس بین المللی توسط بازیگران عمده نظام بین الملل، که ساختار سیستم، منافع و جایگاه خود را در خطر می بینند، شکل می گیرد. پزوهش حاضر در نهایت به این نتیجه دست می یابد که اگرچه ایده ها و آرمان های جهان وطنی گرایانه و نجات بخش انقلاب های بزرگ شور و اشتیاق گسترده ای را در بین بخش های وسیعی از ملت های جهان بر می انگیزند، اما مبانی ساختاری نظام بین المللی و بازیگران اصلی جامعه جهانی، بعنوان حافظان وضع موجود، بصورت یک مجموعه هماهنگ، در برابر جاه طلبی های آنها موضع گیری و مخالفت می کنند تا اجازه ندهند که یک "بازیگر یاغی" بنیان های ساختاری نظام بین الملل را به چالش کشیده و اصول و معیارهای آن را به زیر سئوال ببرد
۳.
این مقاله سعی کرده که با طرح پرسش ذیل به تبیین مساله ظهور اقتصادی هند بپردازد. پرسش این است که، بین عروج زیستمان ملی گرایی هندو و لیبرالیسم، و ظهور اقتصادی هند چه ارتباطی برقرار است؟ در پاسخ به پرسش اصلی مقاله، این فرضیه طرح شده است که، افول اخلاق گرایی و عروج ملی گرایی هندو و لیبرالیسم، محرکی تعیین کننده در انتقال هند به عمل گرایی استراتژیک و در نتیجه ظهور اقتصادی هند در سیاست بین الملل است. این پژوهش در صدد تبیینی جامع از دگرگونی سیاست بین المللی هند نیست، بلکه در جستجوی تبیین یک عامل کلیدی موثر بر ظهور اقتصادی هند است. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده شده و نظریه موازنه منافع راهنمای بررسی فرضیه قرار گرفته است، یافته های مقاله نشان می دهد که زیستمان هایی که بر رفتار هند در سیاست بین المللی تاثیرگذار بوده اند، پیامدهایی تعیین کننده در زمینه دستاوردهای اقتصادی هند داشته اند و عروج ملی گرایی هندو و لیبرالیسم در هند نتایج چشمگیر اقتصادی داشته است.
۴.
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در طول 22 سال اخیر در دستورکار شورای امنیت ملل متحد قرار داشته، برنامه هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره بوده است و همین امر سبب شده تا شورای امنیت تاکنون 12 قطع نامه علیه این کشور تصویب نماید. در این مقاله با مفروض پنداشتن «پیوند میان استفاده از زبان و جاری شدن قدرت»، به تحلیل گفتمان قطع نامه های شورای امنیت ملل متحد در قبال کره شمالی مبتنی بر نگاه نورمن فرکلاف پرداخته ایم. یافته های مقاله حکایت از آن داشت که شورای امنیت با توسل به واژه ها و دستور زبان، به فاصله گذاری با مخاطب پرداخته است. ایجاد این فاصله، نشان گر جایگاه قدرت مولد متن یعنی شورای امنیت در موضوع صلح و امنیت بین المللی است. به سخن دیگر قطع نامه های مزبور را می توان مبنایی برای اعمال اقتدار این شورا و همچنین وجود روابط نابرابر قدرت میان شورای امنیت ملل متحد و جامعه بین المللی دانست. سازمان مقاله بدین قرار است که ابتدا روش تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر نگاه نورمن فرکلاف معرفی شده است. سپس قطع نامه های شورای امنیت ملل متحد ناظر به برنامه هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره در سه گام اعم از توصیف، تفسیر و تبیین، مورد بررسی قرار گرفته است.
۵.
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده بر اساس نسبت چشم گیری که از منابع مادی قدرت جهان داشته است، به عنوان یک قدرت بزرگ به بازسازی نظم بین المللی پرداخته است. این نظم بین المللی تا حدودی بر فرماندهی ایالات متحده بر متحدین و مشارکت با دولت های توسعه یافته صنعتی و از طرفی توازن قوا و بازدارندگی در برابر رقبا شکل یافته است. ایالات متحده هم چنین نقش محوری در ایجاد نهادهای مالی و تجاری صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی ایفا کرده است. این نهادها نقش برجسته ای در متن سیاست ها و منافع ایالات متحده در عرصه بین المللی داشته اند. هم اکنون در پی رشد قدرت های نوظهور و بیش از همه چین، سهم نسبی ایالات متحده از ثروت و قدرت جهانی کاهش یافته است و قدرت های نوظهور و در راس آن چین خواستار بازتوزیع مزیت ها در نهادهای مالی و اقتصادی برجسته بین المللی هستند، این تقاضا و گرایش ایالات متحده به حفظ نقش مسلطش در نهادهای مالی و اقتصادی جهانی، چین را به این باور رسانیده است که این نهادها از لحاظ کارکردی قابلیت های اساسی برای مواجهه با چالش های جدید سرمایه گذاری به ویژه در آسیا ندارند. بر این اساس پکن نقش محوری در تأسیس بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا ایفا کرده است. در این مقاله از چشم انداز نظری نظم نهادینه بین المللی و بر اساس روش تبیینی به مساله چالش بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا برای هژمونی مالی اقتصادی آمریکا در عرصه بین المللی پرداخته ایم.
۶.
جهانی شدن در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان یک پدیده چند وجهی، تحولاتی شگرف را در عرصه نظام بین الملل رقم زد. اهم این تحولات برخاسته از تأثیر وجه اقتصادی جهانی شدن ( یعنی جهانی شدن اقتصاد) بر ترغیب هر چه بیشتر دولت ها جهت حضور گسترده تر در دسته بندی های منطقه ای با هدف افزایش مانور اقتصادی و همچنین تعریف هویت سیاسی – منطقه ای جدید بود. منطقه خاورمیانه از تأثیرات این پدیده مصون نماند و به شکلی متفاوت بر حسب موقعیت منطقه، هدف نیروهای خودسرجهانی شدن اقتصاد قرار گرفت. این روند تعاملات و همکاری های اقتصادی دولت ها در منطقه را در قالب سازمان ها و نهادهای بین المللی افزایش داد. در این میان، شورای همکاری خلیج فارس در زیر سیستم خلیج فارس، به عنوان یکی از بارزترین و در عین حال مدرترین پروژه همگرایی– منطقه گرایی مطرح می باشد. در این راستا، این مقاله با علم به اهمیت این موضوع در تلاش است با رویکردی تلفیقی در ابعاد مفهومی،نظری و روشی، ضمن بررسی تاثیر جهانی شدن اقتصاد بر همگرایی و منطقه گرایی اقتصادی در شورا ی همکاری خلیج فارس، امکان شکل گیری منطقه گرایی اقتصادی در این سازمان را مورد سنجش قرار دهد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که شورای همکاری خلیج فارس در بستر یک سامانه منطقه ای مهیا، به فرایند همگرایی سرعت بخشیده بطوری که امروزه نوع متفاوتی از منطقه گرایی اقتصادی در منطقه خاورمیانه را نشان می دهد که براین اساس می توان تصریح کرد امکان شکل گیری منطقه گرایی اقتصادی در شورای همکاری خلیج فارس با تردید روبه رو نیست.
۷.
روابط ایران و آمریکا در چند دهه ی اخیر به ویژه پس از انقلاب اسلامی همراه با بی اعتمادی، بدبینی و نگاه به شدت خصومت آمیز نسبت به یکدیگرمعرفی شده است. ساختارهای هنجاری و معنایی که هویت بخش ایران و آمریکا در عرصه ی بین المللی است، همدیگر را به مثابه ی یک «دگر» و«غیر» تعریف کرده است. در این میان در چارچوب بن نگره های هویتی دوطرف، اقداماتی که در مناسبات منطقه ای و بین المللی توسط هرکدام از دوبازیگر صورت می گیرد، به عنوان اقدامی علیه«خود» تلقی می شود. اقداماتی که به زعم آن بازیگر به عنوان کنش مناسب و در راستای منافع ملی و خدمت به مولفه های هویت ساز است در چشم دیگری یک تهدید نگریسته می شود. روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب از این قاعده تخطی نکرده است.. بر این اساس در مناسبات بین دو بازیگر همواره لحظه های امیدبخش به منظور کاستن از این نگاه منفی به ندرت مشاهده شده است. با این حال در سالهای اخیر که مناقشه ی هسته ای ایران این انگاره ها و سازه های به شدت تقابل گرایانه را به عرصه ی عمل کشانده بود؛ با دستیابی به توافق هسته ای ایران و غرب این سوال سؤال مطرح می شود که حل مناقشه ی هسته ای در آینده ی مناسبات دوکشور چه پیامدی به همراه دارد. بر این اساس سوال اصلی تحقیق آن است که علل و زمینه های تداوم مناقشه ی ایران و آمریکا کدام اند؟ فرضیه ی مقاله آن است که حاکم بودن انگاره های هویتی در مناسبات بین دوکشور، مولفه های رفتاری متعارضی را در مناسبات منطقه ای و بین المللی آنها بوجود آورده است. از جمله محورهای تعارض رفتاری دو طرف مسأله ی حقوق بشر، تروریسم، حمایت از جنبش های اسلامی، مسأله ی اسراییل، مسائل منطقه ای و مناقشه ی هسته ای است. در مقاله ی پیش رو نویسندگان به بررسی ابعاد مختلف این مسأله می پردازند
۸.
منطقه بین النهرین به عنوان یک میدان تاریخی مهم، فضایی برای رقابت قدرت های بزرگ در طول تاریخ بوده است. پس از سرنگونی رژیم بعثی عراق و پدید آمدن یک خلاء ساختاری در این کشور و نیز موج های فزاینده بیداری اسلامی، منطقه بین النهرین به عرصه ای برای کسب هژمونی میان سه کشور ایران، ترکیه و عربستان تبدیل شد. این سه کشور برای سلطه بر منابع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در این منطقه، به رقابت ها و تنش های گوناگونی دست زده اند. از آنجا که ایران، عربستان و ترکیه به عنوان ساختارهای رسمی و قدرتمند ژئوپلیتیکی در منطقه به شمار می آیند، روی آوردن به کارگزارانی در مقیاس محلی که اهداف و نیات سه کشور یاد شده را پی گیرند، ضرروی است. از این روی، منطقه بین النهرین به مثابه میدانی برای رقابت هژمونیک تبدیل شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که رقابت در منطقه بین النهرین دارای چه بنمایه هایی است و کشورهای قدرتمند منطقه برای کسب هژمونی در این منطقه از چه ابزارهایی استفاده می کنند؟ بر اساس نتایج این تحقیق، رقابت در بین النهرین دارای بنمایه های ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک است و کشورهای منطقه (شامل ایران، ترکیه و عربستان) با استفاده از کارگزاران محلی، کوشیده اند تا هژمونی منطقه ای خود را به دست آورند
۹.
جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل به عنوان یک دیدگاه کلان در قلمرو روش شناختی خصلتی کثرت گرایانه دارد. این مقاله با طرح روایت گری بر مبنای تبیین روایی (تبیین مبتنی بر روایت) به مثابه یک تکنیک روش شناختی در صدد است بخشی از ملاحظات روش شناختی دیدگاه جامعه شناسی تاریخی را پوشش دهد. تبیین روایی مورد نظر بر خلاف روش شناسی اثبات گرایانه متضمن توجه به قوانین عام نبوده، بلکه در صدد است علاوه بر سامان بخشیدن به رویدادهای تاریخی، به سرشت اجتماعی که پژوهشگر نیز در بافت آن به فعالیت می پردازد توجه می کند. بر این اساس، رخدادها عناصر برسازنده رویدادها، و رویدادها مؤلفه های تشکیل دهنده روایت ها هستند؛ بدین معنا این رویدادها هستند که متشکّل از مجموعه ای از رخدادها به روایت ها شکل می دهند. لازم به ذکر است که بر مبنای مؤیدات جامعه شناسی تاریخی الزاماً رویدادها و روایت های مورد نظر در یک مسیر واحد پیش نمی روند. در واقع از این منظر تاریخ متشکل از رویدادها و روایت های مختلف بوده و این پژوهشگر تاریخ است که ترتیب در کنار قرار گرفتن آنها را مشخص می کند. از این منظر جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل به عنوان دیدگاهی کلان و ثمربخش بدون افتادن در دامان نظریه پردازی صرف، هم نقش تاریخ و هم الزامات جامعه شناختی را در پیشبرد مطالعات روابط بین الملل در نظر می گیرد.