۱.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی ماهیت و ویژگی های عناصر برنامه درسی معارف اسلامی بود. روش: رویکرد پژوهش، کیفی بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، کیفی پایه بود. محیط پژوهش کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دولتی کشور بود. مشارکت کنندگان، 30 نفر از صاحب نظران و متخصصان مختلف، شامل مسئولان دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، معاونان آموزشی دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مدیران گروه های معارف اسلامی، اعضای هیئت علمی و مدرّسان مدعو دروس معارف اسلامی، همچنین 10 نفر از پژوهشگران دو حوزه برنامه درسی و دروس معارف اسلامی بودند. روش نمونه گیری، ملاک محور (برخورداری از دانش نظری و تجربه عملی) بود. ابزار اندازه گیری، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری(انتخابی، محوری و باز) استفاده شد. برای تعیین اعتبار داده های کیفی از شاخصهای چهارگانه لینکلن و گوبا، شامل اعتبارپذیری، انتقال پذیری، قابلیت وابستگی و تأییدپذیری، استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، 10 مضمون انتخابی، شامل منطق، هدف، محتوا، مواد و منابع آموزشی، راهبرد یاددهی- یادگیری، فعالیت یادگیری، گروه بندی، فضا، زمان و ارزشیابی؛ 24 مضمون سازمان دهنده، شامل چرایی برنامه، اهداف شناختی، اهداف نگرشی، اهداف روانی حرکتی، محتوای سازمان یافته، محتوای موقعیتی، مواد آموزشی تک منبعی، منابع چندگانه، راهبرد های یاددهی- یادگیری مستقیم، راهبرد های یاددهی- یادگیری غیر مستقیم، فعالیت فردی، فعالیت گروهی، فعالیت درون کلاسی، فعالیت برون کلاسی، گروه بندی موضوعی، گروه بندی بر اساس سطح توانایی، فضای فیزیکی، فضای روانی- اجتماعی، فضای ایمن، زمان بندی ثابت، زمان بندی انعطاف پذیری، ارزشیابی قبل آموزش، ارزشیابی حین آموزش و ارزشیابی پس از آموزش و تعداد 128 مضمون پایه برای ماهیت و ویژگی های عناصر مطلوب برنامه درسی معارف اسلامی شناسایی و استخراج شد. نتیجه گیری: بر اساس ویژگی های استخراج شده، می توان زمینه تحول جامع برنامه درسی دروس معارف اسلامی را فراهم ساخت و میزان جذابیت و کارامدی برنامه درسی و مهم تر از همه، میزان رضایتمندی دانشجویان را افزایش داد.
۲.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل مؤلفه های رهبری تحول آفرین با رویکرد دینی دردانشگاه اسلامی انجام شد. روش: روش این پژوهش کیفی بود و با رویکرد تحلیل مضمون به منظور استخراج مضامین مورد نیاز از منابع دینی مرتبط با رهبری انجام گرفت. منابع مورد مطالعه این تحقیق شامل کتب(قرآن کریم و نهج البلاغه) و مقالات در حوزه اسلامی و سیره معصومین(ع) بود و نیز کتب و مقالات علمی در حوزه مذکور بودند. یافته ها: در مرحله نخست، کدگذاری توصیفی به عنوان مضامین پایه ای صورت گرفت و در مرحله کدگذاری تفسیری، مضامین پایه ای طبقه بندی شدند که آنها را مضامین سازمان دهنده گویند. آخرین مرحله، تعیین مضمون فراگیر بود که تمامی مضامین پیش گفته را در بر می گرفت. در نهایت، این پژوهش منجر به شناسایی 89 مضمون توصیفی و 23 مضمون سازمان دهنده و هشت مضمون فراگیر شد. نتیجه گیری: بسیاری از مناقشات، سوء تفاهمات، کم کاری ها و فرار از اجرای خوب و کیفی کارها، نتیجه انتخاب نادرست مدیران و رهبران سازمانها شناخته شد و بیان شد که قطعاً مدیری که با الگو قرار دادن پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به مؤلفه های رهبری تحول آفرین(عدالت محوری، روحیه کار تیمی، حمایت و همدلی، اعتدال، مشورت پذیری، تخصص گرایی، سعه صدر و ارزشهای اخلاقی) توجه کند، به موفقیتی چشمگیر خواهد رسید.
۳.
هدف: موضوع ورزش به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی در کلیه جوامع پیشرفته مطرح است و تقریباً همه مکاتب فلسفی و ادیان به نحوی راجع به آن اظهار نظر کرده اند؛ آیین مقدس دین اسلام نیز ورزش را به طور اعم در نظر داشته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش فعالیتهای ورزشی دانشگاهی بر تغییر معنای زندگی دینی- اسلامی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاههای شهر مشهد بود که 386 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط 11 نفر از متخصصان تأیید شد و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ، بالای 7/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: مؤلفه های فعالیتهای ورزشی و معنای زندگی دینی- اسلامی قبل از ورود به دانشگاه از وضعیت مناسبی ندارند. همچنین به ترتیب مؤلفه های «اجتماعی شدن» و «جستجو»، مهم ترین اولویت مؤلفه های فعالیتهای ورزشی و معنای زندگی دینی- اسلامی بعد از ورود به دانشگاه اند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر لزوم توجه به فعالیتهای ورزشی دانشگاهی به منظور رسیدن به آرامش فراغت، اجتماعی شدن، پیشگیری و درمان بیماری ها، بهبود و یادگیری مهارتها، آمادگی جسمانی و تقویت معنای زندگی دینی- اسلامی (حضور، جستجو) تأکید دارد.
۴.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تعامل مطالبه گری و هویت ملی ایرانی دانشجویان علوم اجتماعی با رویکرد کیفی و تکنیک نظریه زمینه ای بود. روش: ابزار استفاده شده برای گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. برای انتخاب افراد مصاحبه شونده از روش نمونه گیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد، از نمونه گیری نظری (اشباع نظری) استفاده شده است. جامعه بررسی شده، دانشجویان دکتری رشته های علوم اجتماعی اند که در یک دهه گذشته مشغول به تحصیل بوده اند. یافته ها و نتیجه گیری: مقوله های علّی این پژوهش: آموزش بهینه افراد جامعه، انتخاب شخصی در شرایط خاص، پذیرش واقعیتهای اجتماعی و عدم رضایت از شریط موجودی؛ مقوله های زمینه ای: حفظ تمامیت ارضی کشور به هر قیمتی و زبان رسمی مهم ترین عامل ارتباطی؛ مقوله های تسهیلگر: جایگاه ارزشمند تمدن ایرانی، انتخاب دموکراسی برای اداره کشور و اعتماد به مسئولان کشور؛ مقوله های تعاملی: مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب، تنوع اقوام همگرای ایرانی و انسانیت ارجح بر قومیت و مقوله های مداخله گر: تأثیرگذاری سلطه جهانی بر جوامع، تأثیرموقعیت راهبردی ایران بر جامعه و انتخاب مهاجرت و مقوله پدیده: مطالبه گری اجتماعی می باشند و پیامد آنها، ارزشمندی هویت ملی ایرانی، حضور تأثیرگذارمردم در جامعه و انتخاب وطن برای زندگی است.
۵.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مؤلفه های کلیدی حاصل از تجارب کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان(خوراسگان) از سکوت سازمانی و ارائه الگوی مفهومی آن مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری، بر مبنای رویکرد آمیخته اکتشافی و طراحی مدل بود. روش: در این پژوهش، روش آمیخته به کار گرفته شد؛ در بخش کیفی، از روش پدیدارشناسی و در بخش کمّی از روش توصیفی، همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان (خوراسگان) بود که در بخش کیفی، با روش تمایز حداکثری، مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند و پس از انجام 20 مصاحبه، اشباع حاصل شد. به منظور بررسی روایی داده های کیفی، از روایی سازه، بیرونی، توصیفی و تفسیری لینکلن و گوبا و به منظور بررسی قابلیت اعتماد، از رویکرد سه گانه رائو و پری استفاده شد. یافته ها: عوامل سکوت سازمانی در چهار مقوله اصلی عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل گروهی و عوامل فرهنگی طبقه بندی شدند و پیامدهای حاصل از سکوت سازمانی در دو طبقه عوامل سازمانی و عوامل فردی دسته بندی شدند. نتیجه گیری: تأثیر عوامل تعدیلگر از طریق عوامل سازمانی به پیامدهای سازمانی و تأثیر عوامل تعدیلگر از طریق عوامل گروهی به پیامدهای فردی معنادار نبوده و سازه عوامل فردی با مقدار 71/0، بیشترین تأثیر را بر پیامدهای فردی گذاشته بود.
۶.
هدف: تربیت فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کرده اند. با توجه به اینکه تعلیم و تربیت، رسالت گسترش و تحکیم ارزشهای فرهنگی را بر عهده دارد، نیازمند الگوی مناسب برای این مهم است. هدف از مطالعه حاضر، «طراحی مدل تربیت فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. روش: این مطالعه به روش داده بنیاد از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش، اساتید خبره و باسابقه، اعضای هیئت علمی دانشگاه و مدیران حوزه فرهنگی بودند که به روش نمونه گیری گلوله برفی و با 20 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار بود. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز، تعداد 353 کد و در مرحله کدگذاری محوری، 36 کد از مصاحبه ها احصا شد. نتیجه گیری: مدل تربیت فرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان، تلفیقی از عناصر مؤلفه های تربیت فرهنگی، راهبردهای تدوین مدل فرهنگی، ویژگی های مدل تربیت فرهنگی، بسترهای مناسب اجرای الگو، مداخلات تربیت فرهنگی و پیامدهای مدل ایدئال است که هر کدام از این عناصر ویژگی هایی دارند که در پژوهش حاضر به آنها اشاره شده است. با توجه به یافته ها، پیشنهاد می شود مدل جامع تربیت فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان اجرا شود؛ زیرا نتایج اجرای مدل باعث توسعه و پایبندی به ارزشهای فرهنگی، برخورد با چالشها و آسیبهای اجتماعی، تربیت صحیح در راستای شکوفایی استعدادهای جامعه، احترام به خرده فرهنگهای ملی، تقویت روحیه وطن پرستی و احساس تعلق ملی، تقویت حس مسئولیت پذیری، مقابله با فرهنگهای مهاجم بیگانه و انتقال میراث فرهنگی به نسل آینده می شود.
۷.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نگرش دانشجویان نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت و توصیف و تبیین عوامل مؤثر بر آن بود. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش کمّی و رویکرد پیمایش و با نمونه گیری تصادفی و طبقه بندی شده انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی(ره) و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور، 271 نفر برآورد شده است. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از نرم افزار اس.پی.اس.اس 26 و آزمونهای آماری همچون: رگرسیون چند متغیّره، همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس و آزمون تی استفاده شده است. در پژوهش حاضر پنج فرضیه مطرح شد که به بررسی ارتباط متغیّرهای مستقل پژوهش همچون: شکاف نسلی، نظام ارزشی، هویت، عملکرد نهادی و رسانه، با نگرش دانشجویان به فرهنگ ایثار و شهادت پرداخت. یافته ها: نتایج فرضیات پژوهش نشان می دهد که به ترتیب متغیّر هویت با همبستگی 873/0 و معناداری 000/0، متغیّر عملکرد نهادی با همبستگی 770/0 و معناداری 000/0، متغیّر عملکرد رسانه ای با 758/0 و معناداری 000/0 و متغیّر نظام ارزشی با همبستگی 748/0 و معناداری 000/0، بیشترین ارتباط را با نگرش دانشجویان بر فرهنگ ایثار و شهادت داشته اند و متغیّر شکاف نسلی با همبستگی 012/0- و معناداری 844/0، ارتباطی با نگرش دانشجویان به فرهنگ ایثار و شهادت نداشته است. نتیجه گیری: عواملی نظیر دگرگونی هویتی، تغییرات ارزشی و عملکرد رسانه ای و نهادی می تواند بر نگرش دانشجویان نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت مؤثر باشد.