۱.
هدف: هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش دینداری در کاهش رفتار غیر مدنی در محیط دانشگاهی است. روش: تحقیق به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی است و 169 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود و برای تحلیل آن از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیّره استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که رابطه معکوس و معنا داری بین دینداری و رفتار غیر مدنی وجود دارد. این رابطه با ضریب 642/0- و در سطح اطمینان 99/0 تأیید شد. بر اساس ضریب تعیین حدود 576/0 درصد از تغییرات متغیّر ملاک رفتار غیر مدنی توسط ابعاد دینداری توجیه می شود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که می توان از ظرفیت دینداری در کاهش رفتارهای غیر مدنی استفاده کرد#,
۲.
هدف: نوشتار حاضر به بررسی چرایی دگرگونی های گروه مرجع در بین دانشجویان پرداخته است. روش: انجام تحقیق حاضر به شیوه فراتحلیل است و هر پژوهش به عنوان یک واحد تحلیل در فراتحلیل حاضر است. جامعه آماری، شامل متون پژوهشی در خصوص گروه مرجع دانشجویان در پنج سال اخیر است. یافته ها: در مجموع گروههای مرجع و دیگرانِ مهم، اکثریت قابل توجهی از دانشجویان در عرصه های مختلف، نمایندگان فرهنگ بومی(دینی و ملی) جامعه ایران اند. همچنین اکثر دانشجویان دارای تمایلات مذهبی، جوانمردانه و مردمی، اصلاح طلبانه، عدالت خواهانه و ضداستعماری و مخالف با سلطه بیگانگان اند و قهرمانان و نمادهای این عرصه ها در میان دیگرانِ مهم و شخصیتهای مورد علاقه آنان جایگاه ممتازی دارند. نتیجه گیری: الگوپذیری از والدین به عنوان گروه مرجع و مؤثرترین عامل جامعه پذیری برای پسران نسبت به دختران تضعیف شده است؛ پیشنهاد می شود از طریق کانالهای آموزشی و اطلاع رسانی فرصتهایی به وجود آید تا با تقویت کارکرد، جاذبه و پویایی خانواده ها، جایگاه خانواده در بین پسران نیز احیا شود. برای رسیدن به این هدف، جامعه دانشگاهی و گروه همسالان به عنوان دو گروه مورد پذیرش پسران می توانند کمک و نقش چشمگیر داشته باشند. لازم است آموزش و پرورش تأثیر زیادی در ارائه الگوهای رفتاری داشته باشد طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق، آموزش و پرورش نقش مؤثری را ایفا می کند. تدوین اهداف فرهنگی صحیح جامعه منطبق بر ارزشهای دینی و ملی و انطباق برنامه های اقتصادی و توسعه کشور بر این اهداف بسیار مهم است#,
۳.
هدف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی انگیزه های دختران دانشجو از عضویت، نحوه نمایش خود، نحوه مدیریت حریم خصوصی و مزایا و معایب عضویت در این شبکه مجازی است. روش: این پژوهش به لحاظ روشی، وام دار پارادایم طبیعت گرایانه است و به صورت کیفی با انجام مصاحبه های نیمه ساختمند با 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان در مقطع کارشناسی ارشد صورت گرفته است. یافته ها: دانشجویان با انگیزه های مختلفی به خصوص انگیزه فراغت وارد فیسبوک می شوند، دوستانی که در فیسبوک با آنها در ارتباط اند، پیوستاری از ناآشنایی تا شناخت کامل را در بر می گیرد. آنها راهبردهای مختلفی برای نمایش و ابراز خود به کار می گیرند و بر این باورند که استفاده از فیسبوک، پیامدهای کنشی، رفتاری و نگرشی مختلفی در بر دارد. در نهایت، آنها مزایا و معایب مختلفی را برای استفاده از این رسانه قائلند. نتیجه گیری: تجربه فیسبوکی دختران، وضعیت ضد و نقیضی را نشان می دهد؛ به طوری که در عین داشتن پیامدهای مثبت و فرصتهای مختلف، پیامدهای منفی دارد. در پایان پیشنهادهای سیاستی و پژوهشی برای شناخت بهتر و کاهش آسیبهای ناشی از شبکه های اجتماعی مجازی ارائه شده است#,
۴.
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی افکار خودکشی براساس سطح توکل به خدا و نگرش مذهبی بود. روش: مطالعه ی توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و سطح توکل به خدا با افکار خودکشی دانشجویان دانشگاه ازاد اسلامی- واحد ارسنجان در سال 1394-1393 پرداخته است. با نمونه گیری به روش در دسترس تعداد 176 دانشجو ( 97 دختر و 79 پسر) به عنوان افراد تشکیل دهنده گروه نمونه انتخاب شدند و به سه پرسشنامه پاسخ دادند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه افکار خودکشی بک، پرسشنامه نگرش مذهبی و پرسشنامه توکل به خدا بودند. در پژوهش حاضر با توجه به فرضیه ها برای تجزیه و تحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند توکل به خدا و نگرش مذهبی 43درصد از واریانس افکار خودکشی را تبیین می کند. همچنین نتایج نشان دادند که سطح توکل به خدا در مقایسه با نگرش مذهبی ازقدرت پیش بینی کننده گی قوی تری برای افکار خودکشی برخوردار است. به علاوه بعد باورهای دینی از سایر ابعاد نگرش مذهبی (پیامدی , عاطفی و مناسکی)توانایی بیشتری در پیش بینی افکار خودکشی دارد در حالیکه بعد مناسکی ضعیف ترین پیش کننده افکار خودکشی است. نتیجه گیری: اعتقادهای مذهبی و نگرش های توحیدی، عواملی اند که می توانند دیدگاه و درک افراد را از مشکل های زندگی در جهت مثبت تغییر دهند. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیم پذیری این یافته ها را بررسی کنند#,
۵.
هدف: تعامل بین فرهنگی یکی از جنبه های رهبری اثربخش در محیطهای چندفرهنگی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش فرهنگی و رهبری تحول آفرین است. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کارکنان دانشکده های علوم رفتاری دانشگاه تهران به تعداد 267 نفر است که از طریق فرمول کوکران و نمونه گیری طبقه ای نسبی، 144 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران(2003) با ضریب آلفای 83/0 و رهبری تحول آفرین باس و آویولو(1985) با ضریب آلفای 98/0 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمونهای آماری تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد هوش فرهنگی و مؤلفه های چهارگانه آن با رهبری تحولی رابطه مثبت و معنادار داشتند. ضریب رگرسیون نشان داد تنها مؤلفه انگیزشی هوش فرهنگی قادر به پیش بینی رهبری تحولی بود. نتیجه گیری: برخورداری از هوش فرهنگی به کارکنان دانشگاهی این فرصت را می دهد که به جای قضاوت درباره خوب یا بد بودن فرهنگها، آمادگی پذیرش و درک آنها را داشته باشند و در استفاده از رهبری تحولی، به آنها و رهبران دانشگاهی کمک قابل توجهی می کند#,
۶.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تجربیات معنوی و هوش هیجانی با میزان تاب آوری در بین دانشجویان دانشگاه سمنان در نیمسال اول سال تحصیلی 95-94 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه سمنان (13089 نفر) بودند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های تجربیات معنوی(غباری بناب، غلامعلی و محمدی، 1384)، تاب آوری(کانر و دیویدسون، 2003) و هوش هیجانی(شات و همکاران، 1998) بود. برای بررسی این رابطه از روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها:بین تجربیات معنوی و هوش هیجانی با تاب آوری رابطه معناداری وجود دارد. همچنین هوش هیجانی و تمامی مؤلفه های تجربیات معنوی(به جز تجربیات سلبی) می توانند تاب آوری را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: دانشجویانی که از تجربیات معنوی بیشتر و هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشند، تاب آوری بیشتری در مقابل سختی ها و مشکلات زندگی و تحصیلی و در شرایط پر خطر خواهند داشت#,
۷.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد سازمانی و سکوت سازمانی کارکنان انجام شده است. روش:پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل 759 نفر از کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا است. اندازه نمونه مطابق با فرمول کوکران، 198 نفر برآورد شد و نمونه برداری به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اعتماد سازمانی پاین و سکوت سازمانی موریسون و میلیکن استفاده شد. پایایی هر دو پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 92/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای SPSS.20 و LISREL.8.53 استفاده شد که حاصل تحلیلها در قالب شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای آمار استنباطی و مدل یابی معادلات ساختاری ارائه شده است.یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین اعتماد سازمانی و ابعاد آن به استثنای بُعد نظارت و کنترل متقابل، با سکوت سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بررسی شاخصهای برازندگی، حاکی از آن بود که مدل مورد استفاده در پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بوده و منطبق بر مدل مفهومی پژوهش است. نتیجه گیری:ارتقای اعتماد سازمانی در بین کارکنان و اساتید دانشگاه یکی از عوامل ضروری در ترغیب کارکنان به ارائه پیشنهادها و نظرات سازنده درباره مسائل پیش روی سازمان است#,