۱.
امروزه، یکی از شاخص های مهم در کیفیّت سرمایة اجتماعی، برخورداری اعضای جامعه از فضیلت هایی چند است که در این میان، مسئولیت پذیری اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. مسئولیت پذیری اجتماعی، پیش شرط رشد خوداستقلالی و بسترساز حرکت در راستای تحقق خویشتن و جوهرة وجودی انسان به عنوان موجودی اجتماعی است. بر مبنای آثار فردی مسئولیت پذیری اجتماعی است که زمینة استقلال همه جانبة جوامع و شکوفایی هویت اجتماعی ملت ها فراهم می آید. هدف: ارتباط مسئولیت پذیری اجتماعی با ویژگی های فردی، اجتماعی و فرهنگی انکارناپذیر است. بدین سان و بر اساس نظریة سبک های هویت برزونسکی، که از سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و گسیخته اجتنابی سخن به میان آورده است، پژوهش حاضر نقش سبک های هویت را در تبیین مسئولیت پذیری اجتماعی به بوتة کنکاش سپرد. روش: مشارکت کنندگان پژوهش حاضر، 240 دانشجوی دانشگاه شیراز (103 دختر و 137 پسر) بودند که به شیوة تصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش مسئولیت پذیری اجتماعی از پرسش نامة مسئولیت پذیری اجتماعی (اسکایت، اسمیت و بکرز) و برای سنجش سبک های هویت، از پرسش نامة سبک های هویت (وایت و هم کاران) استفاده شد. پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ محاسبه و روایی آن ها با روش تحلیل عاملی احراز شد. یافته ها: رگرسیون چند متغیره به روش هم زمان نشان داد که سبک هویت هنجاری، پیش بینی کنندة مثبت و معنادار مسئولیت پذیری اجتماعی فعال و سبک های هویت گسیخته اجتنابی و اطلاعاتی، پیش بینی کننده های منفی و معنادار مسئولیت پذیری منفعل هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داده اند که سبک های مختلف هویتی به شکل معنادار مسئولیت پذیری اجتماعی را پیش بینی می کنند و شکل گیری مناسب هویت، باعث می شود افرادی فعال در عرصة مسئولیت پذیری اجتماعی در خدمت جامعه قرار گیرند.
۲.
همانطوریکه می دانیم کشور ایران به لحاظ ساختاری و ماهوی و بنا به شرایط فرهنگی، مذهبی و تاریخی به عنوان بخشی از گستره عظیم امّت اسلامی شناخته می شود.ذات و ماهیّت وحدت این مجموعه، وجود مشترکات فراوان در بین امّت اسلامی است و سرمایه اصلی تولید این اتحاد، جمعیت مسلمان می باشد. نقطه عزیمت این امر را باید در درک و فهم مشترک مسایل از سوی اعضای این اجتماع(اعم از افراد،جمعیت ها، گروه ها و ...)جستجو کرد. در حقیقت کنشگران اجتماعی در عین حالیکه دارای ارزش های خاص خود می باشند، به گونه ای پایبند به ارزش های عام اجتماع نیز می باشند. هدف: هدف از انجام این پژوهش این است که دانشجویان به عنوان کنشگرانی که تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی هستند؛ نگرش آنها نسبت به وحدت و انسجام اسلامی سنجیده شود. بنابر این به دنبال شناسایی و آگاهی نسبت به این موضوع، این سوال مطرح گردید که دانشجویان منطقه 11 دانشگاه آزاد اسلامی چه نگرشی نسبت به اتحاد و انسجام اسلامی دارند؟ چه عواملی بر این نگرش بیشترین تأثیر را دارند و ساز وکار این عوامل به چه شکلی است؟ روش: روش به کارگرفته شده، پیمایشی بوده و جمعیت نمونه بر اساس فرمول کوکران 325 نفر انتخاب گردیده و به روش نمونه گیری مطبق نسبی داده ها جمع آوری گردیده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر اینست که از مجموع5 فرضیه تحقیق، همگی تائید گردیده و همبستگی بین متغییرهای « میزان اعتماد به دولت» ، « میزان عضویت در تشکل های مدنی»، «میزان مشارکت سیاسی» ،« میزان گرایشات اعتقادی و عبادی» و« احساس تعلق اجتماعی عام » با متغییر وابسته«وحدت و انسجام اسلامی»در سطح معنادار بالایی اثبات گردیده است. در معادله خطی که از مدل رگرسیون حاصل گردیده، مشاهده شد که دو متغییر « میزان اعتماد به دولت» و« احساس تعلق اجتماعی عام »حدود 226/. از تغییرات واریانس متغییر وابسته را تبیین و پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: نتایج حاصله بیانگر این است که دانشجویان ضمن پایبندی به هنجارهای امت اسلامی نسبت به ارزشهای آن وفادار بوده و این گرایش بیانگر فهم و بصیرت دانشجویان به اصل «وحدت کلمه» می باشد.
۳.
هدف : هدف از این تحقیق ارزیابی قابلیتهای فرهنگی دانشجویان بوده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان کشاورزی شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بود (1114N=) که از بین آنان، 120 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسشنامه تحقیق بر اساس نظرات کارشناسان و مدیران فرهنگی دانشگاه و اعضای هیئت علمی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه بر مبنای ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای سه مقیاس هوش فرهنگی، آگاهی فرهنگی و مهارت فرهنگی (به ترتیب 81/0، 74/0 و 79/0) تأیید شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها: یافته های این تحقیق گویای این واقعیت است که قابلیت های فرهنگی بیشتر دانشجویان مورد مطالعه در حد کم و خیلی کم قرار دارد. تحلیل عاملی آگاهی فرهنگی به استخراج پنج عامل با نام سواد شغلی، سواد هنری، سواد سیاسی- مدنی، سواد مذهبی و سواد قومی و تحلیل عاملی مهارت فرهنگی با استخراج چهار عامل با نام مهارتهای ارتباطی- زبانی، مهارتهای زندگی فردی سالم، مهارتهای فنّاورانه و رعایت ارزشهای اجتماعی انجامید. نتیجه گیری:با توجه به ضعف قابلیتهای فرهنگی دانشجویان مورد مطالعه، تلفیق دانش و مهارت های مرتبط با قابلیت های فرهنگی در برنامه های درسی و فعالیت های فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه ضروری است.
۴.
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین نگرش به عدالت اجتماعی و محیط آموزشی در بین حوزویان و دانشگاهیان شهر قم بود که با بررسی رابطه متغیرهای زیر مجموعه نگرش به عدالت اجتماعی، با محیط آموزشی و بررسی تفاوت نگرش به عدالت اجتماعی دربین افراد تحصیل کرده حوزوی و دانشگاهی صورت گرفت. روش: این تحقیق با استفاده از روش پیمایش انجام شده و واحد تحلیل درآن فرد است. جامعه آماری تحقیق را کلیه افراد شاغل به تحصیل در دانشگاه ها وحوزه های علمیه شهر قم تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 800 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده اند. برای انتخاب نمونه ها نیز از کلیه دانشگاه ها وحوزه های شهر قم متناسب با حجم آنها به صورت تصادفی، فرد نمونه انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه و به شیوه مصاحبه اطلاعات مورد نظرگردآوری شده است. یافته ها: بررسی وتحلیل متغیرهای نگرش به عدالت اجتماعی و فرضیات تحقیق بیانگر این مطلب است که تفاوت معناداری بین احساس عدالت در بین حوزویان و دانشگاهیان وجود دارد و در خصوص رابطه بین محل تحصیل و سایر متغیرهای نگرش به عدالت نیز تنها بین محل تحصیل و نگرش به ساختار طبقاتی رابطه معنی داری وجود ندارد و در بقیه موارد این رابطه به صورت معنادار برقرار می باشد. به عبارتی دیگر بین محل تحصیل و معیارهای عدالت، بین محل تحصیل و ارزیابی فاصله طبقاتی نسبت به گذشته ، بین محل تحصیل و ارزیابی فاصله طبقاتی آینده نسبت به حال رابطه معناداروجود دارد. نتیجه گیری:باید به نگرش افراد مخصوصاً قشر تحصیل کرده بیشتر توجه نمود چرا که تحقق جامعه عادلانه منوط و وابسته به تحقق عدالت اجتماعی و همچنین هدایت و اصلاح نگرش افراد جامعه و برنامه ریزی بر اساس آن می تواند تاثیر بسزایی در بهبود وضع موجود باشد.
۵.
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تعداد تقریبی کاربران، تعداد تقریب دوستان و دوستان جنس مخالف، فاکتورهای انگیزشی و تفاوت دختران و پسران به عنوان کاربر شبکه اجتماعی مجازی بوده است. روش: این مطالعه به صورت توصیفی پیمایشی در بین دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 1390-91 انجام شده است که از بین آنها 460 نفر در مرحله اول و 300 نفر در مرحله دوم، از بیست کلاس درسی مختلف به صورت خوشه ای در این پژوهش انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه انگیزه های استفاده از فیس بوک (گلنار، بالسی، و کاکایر، 2010) است. برای ارائه نتایج از شاخص درصد فراوانی و آزمون مانکوا استفاده شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که مهمترین دلیل جذب مخاطب به فیس بوک خود افشاگری است با میزان 56/ 72 درصد؛ دومین انگیزه بهبود وضعیت فردی با 5/69 ؛ سومین انگیزه غوطه ور شدن در رسانه است که 41/68 ؛ چهارمین انگیزه جستجوی اطلاعات با 54/53 ؛ پنجمین انگیزه وقت گذرانی با 46/52 ؛ ششمین انگیزه حفظ روابط با 8/37 ؛ و هفتمین انگیزه سرگرمی با 35/35. همچنین در خرده مقیاس های متغیر خود افشاگری، غوطه ور شدن در رسانه، وضعیت فردی و سرگرمی دختران به طور معناداری بالاتر از پسران قرار می گیرند. به علاوه حدود دو سوم از دانشجویان از شبکه اجتماعی مجازی استفاده می کنند و هر کدام حدود 10دوست یا مخاطب ثابت دارند که تقریبا 4 نفر از آنها از جنس مخالف هستند. نتیجه گیری: مجموع نتایج نشان می دهد که دختران و پسران در میزان استفاده از فیس بوک با انگیزه های مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. نتایج این پژوهش می تواند در بررسی نیازها و شرایط جوانان و توجّه به آنها راه گشا باشد.
۶.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه معنویت با تعهد و احساس مسئولیت در قبال دیگران صورت پذیرفت. روش: روش پژوهشتوصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع لیسانس دانشگاه پیام نور دامغان که در سال تحصیلی 1392-1391 مشغول تحصیل بودندکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به حجم 294 انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه تجارب معنوی روزانه اندروود و ترسی و پرسشنامه میزان تعهد از مقیاس ریتکس بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی، رگرسیون و آزمون تفاوت معنی داری دو گروه استفاده شد. یافته ها: مشخص گردید که بینمعنویت با تعهد و مسئولیت پذیری در دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد.نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت، افرادی که دارای معنویت بالاتری هستند از میزان تعهد و احساس مسئولیت بیشتری نسبت به سایرین برخوردارند.
۷.
هدف:مطالعه حاضر با هدف بررسی تفاوت سبک های هویتی در بین دانشجویان نماز خوان و دانشجویان غیر نماز خوان و همچنین بررسی تفاوت سبک های هویتی در بین دانشجویان پسر و دختر صورت گرفته است. روش:این پژوهش از جمله پژوهش های توصیفی و مقایسه ای است که در آن جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه می باشد. نمونه انتخاب شده شامل 116 نفر(61 نفر پسر و 55 نفر دختر) از دانشجویان دانشگاه مذکور بودندکه به شیوه تصادفی ساده از بین افراد در دسترس و داوطلب شرکت در مطالعه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماریt-test برای دو گروه مستقل و نرم افزار SPSS 16 استفاده شد. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های هویتی دانشجویانی که فریضه نماز را به جا می آورند با دانشجویانی که این فریضه را به جا نمی آورندتفاوت معنادار وجود دارد و بیشترین میانگین سبک هویتی دانشجویان نماز خوان مربوط به سبک هویتی اطلاعاتی و سبک هویتی هنجاری و بیشترین میانگین سبک هویتی در دانشجویان غیر نماز خوان مربوط به سبک هویتی اجتنابی/ سردرگم می باشد. همچنین بین دانشجویان پسر و دختر تنها در دو سبک هویتی اطلاعاتی و سبک هویتی هنجاری تفاوت معنادار وجود وجود داشت و میانگین نمرات هر دو سبک مذکور در دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر بود. نتیجه گیری:نتیجه حاصل از این پژوهش نشان داد که بین سبک های هویتی دانشجویان با فریضه نماز رابطه معنادار و جود دارد. همچنین بین دو جنس نیز در این زمینه تفاوت معنادار دیده می شود.
۸.
هدف: این پژوهش به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر هویت دینی دانشجویان دانشگاه یاسوج پرداخته است. هدف اصلی از این بررسی، شناخت میزان هویت دینی جامعه مورد مطالعه و عوامل تأثیرگذار بر آن است. روش: مطالعه به شیوه پیمایشی و با ابزار پرسشنامه انجام شده است. اعتبار پرسشنامه به شیوه صوری و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. جامعة آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه یاسوج بوده است که بر اساس فرمول لین تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند که در نهایت داده های تعداد 394 پرسشنامه، که بصورت کامل تکمیل شده بودند، مورد استفاده قرار گرفتند. داده های پرسشنامه با استفاده از برنامه نرم افزاری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای «وضعیت شغلی والدین»، «سطح تحصیلات پدر» و«محل سکونت دائمی» ارتباط معناداری با هویت دینی دانشجویان نداشته اند. متغیرهای اجتماعی همچون «سطح تحصیلات مادر»، «باور دینی دوستان»، «باور دینی خانواده» و «موضوع مطالعه غیردرسی» ارتباط معناداری با هویت دینی پاسخگویان داشته اند. متغیرهای زمینه ای (جمعیت شناختی) «سن» و «وضعیت تأهل» ارتباط معناداری با متغیر وابسته هویت دینی نداشته اند. متغیر زمینه ای «جنسیت» رابطه معناداری با هویت دینی پاسخگویان داشته است. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که در مجموع پنج متغیر درون معادله (باور دینی دوستان، سن، جنسیت، سطح تحصیلات مادر و باور دینی خانواده) می توانند 31 درصد از واریانس متغیر وابسته هویت دینی را برای جامعه مورد مطالعه پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: وضعیت دینداری در خانواده و بین دوستان از عوامل مهم و مؤثر بر هویت دینی دانشجویان می باشند.