۱.
هدف:دانشگاهها به عنوان مهم ترین مراکز تولید علم و کارکنان آنها به عنوان سرمایه های انسانی، می توانند در رشد و توسعه همه جانبه کشور نقش مؤثری ایفا کنند. لازمه داشتن کارکنانی که به اهداف و منافع سازمان متعهدانه بها دهند، تقویت مؤلفه هایی نظیر معنویت و نشاط سازمانی است. در این پژوهش، نقش میانجی گری نشاط سازمانی در رابطه بین معنویت سازمانی و تعهد سازمانی در کارکنان دانشگاه شیراز بررسی شده است. روش:روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن، کارکنان دانشگاه شیراز است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شده است. یافته ها:معنویت سازمانی بر نشاط سازمانی و تعهد سازمانی تأثیر داشته و نشاط سازمانی نقش میانجی گری را در رابطه بین معنویت سازمانی و تعهد سازمانی ایفا می کند. نتیجه گیری:امروزه معنویت سازمانی به یکی از نیازهای مهم برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. معنویت در سازمان نیروی دوگانه ای است که می تواند فرد و سازمان را توأم با یکدیگر به نتایج دلخواه برساند. لذا لازم است مدیران سازمانها در راستای ایجاد معنویت و دستیابی به نشاط و تعهد سازمانی از طریق آن، برنامه ریزی های لازم را انجام داده و سازوکارهای مناسب را فراهم سازند.
۲.
هدف: رشد امور غیر اخلاقی در محیط کسب و کار امروزی، توجه صاحب نظران حرفه های مختلف را به بحث درباره اخلاق و تأثیر آن در حوزه های حرفه ای آنها معطوف ساخته است. هدف این مطالعه، بررسی رابطه بین متغیّرهای فردی جنسیت، سن، سطح تحصیلات، تجربه حرفه ای و رشته تحصیلی بر قضاوتهای اخلاقی دانشجویان رشته حسابداری و مدیریت بود. روش:تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشته های حسابداری و مدیریت دانشگاههای سطح کشور ایران در سال تحصیلی ۹4-93 بودند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تصمیم گیری اخلاقی در موقعیتهای سازمانی ویسبرود(2009) استفاده شد و برای آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون تحلیل واریانس دو راهه بهره گرفته شد. یافته ها:نتایج حاصل از بررسی فرضیه ها حاکی از آن است که بین دانشجویان رشته حسابداری و مدیریت در اثر متغیّرهای جنسیت، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی و تجربه، بر قضاوتهای اخلاقی شان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری:نتایج این تحقیق مبیّن این موضوع است که در دانشگاهها و نهادهای آموزشی سطح کشور، باید اقدامات و زمینه های لازم و مناسب برای افزایش سطح درک اخلاقی افراد به نحو مؤثری صورت گیرد.
۳.
هدف:این پژوهش به دنبال مقایسه اثربخشی دو برنامه آموزشی تاب آوری و مهارتهای ارتباطی بر سازگاری زناشویی بود. روش:روش پژوهش، آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل زوجین دانشجوی شهرستان ساوه بود که تا سال 93 مدت یک تا هفت سال از زندگی زناشویی آنها می گذشت. نمونه شامل 72 نفر با سازگاری پایین بود که طی یک فراخوان عمومی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیّری و چند متغیّری استفاده شد. یافته ها:نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که میزان سازگاری زناشویی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، افزایش داشته است. مقایسه دو روش آموزشی نشان داد که روش آموزش مهارت ارتباطی با اختلاف کمی نسبت به روش تاب آوری، در افزایش سازگاری زناشویی اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری:آموزش مهارتهای ارتباطی و تاب آوری، هر دو باعث افزایش سازگاری زناشویی شده است. لذا برای بهبود سازگاری زوجین، پیشنهاد می شود هر دو برنامه مدّ نظر قرار گیرد
۴.
هدف:مطالعه آسیب شناسی و تعیین آسیب پذیرى هاى جوانان، گام اساسى در مصون سازی آنان در برابر تغییرات ارزشى و فرهنگى است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی آسیبهای فرهنگی- روان شناختی اساسی دانشجویان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع تحقیقات زمینه یابی است. جامعه آماری تحقیق حاضر عبارت است از کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای پیام نور استان آذربایجان شرقی که از بین آنان نمونه ای به حجم 1369 نفر برای آزمون انتخاب شدند. یافته ها:روش تحلیل عاملی، هشت گروه عمده آسیب شناسی را استخراج کرد که به ترتیب عبارت بودند از: ضعف باورهای دینی ،احساس بی ارزشی، گرایش به غرب و قانون گریزی، گرایش به داروهای روان گردان، ناامیدی و افسردگی، مسائل مرتبط با ازدواج و دوستی با جنس مخالف، مسائل مرتبط به اوقات فراغت، گرایش به مد و جلب توجه. نتایج نشان داد که گرایش به غرب و قانون گریزی، مسائل مرتبط با ازدواج و دوستی با جنس مخالف، ناامیدی و افسردگی، بیشترین میزان شیوع را در بین دانشجویان دارند. گروه مذکر در مقایسه با گروه مؤنث در بیشتر عاملهای مذکور نمرات بیشتری به دست آوردند. نتیجه گیری:پیشنهاد می شود سه اولویت اول برنامه ریزی فرهنگی دانشگاه به ترتیب بر اساس مسائل مرتبط با گرایش به غرب و قانون گریزی، ازدواج و دوستی با جنس مخالف و ناامیدی و افسردگی تنظیم شود
۵.
هدف:هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مؤلفه های صبر(متعالی شدن، شکیبایی، استقامت، رضایت و درنگ) به عنوان سازه ای دینی- اخلاقی در پیش بینی اهمال کاری تحصیلی در میان دانشجویان بود. روش:روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. مشارکت کنندگان پژوهش، 250 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز (140 پسر و110 دختر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاسهای اهمال کاری تحصیلی و صبر پاسخ دادند. پایایی این ابزارها به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به وسیله همبستگی درونی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول ابزارها بود. یافته ها:نتایج تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نشان داد که مؤلفه صبر پیش بینی کننده معنادار و منفی اهمال کاری تحصیلی بود. نتیجه گیری:در مجموع، نتایج حاکی از تأثیر سازه دینی- اخلاقی صبر بر اهمال کاری دانشجویان است. بنابر این، با برنامه های آموزش صبر به دانشجویان می توان اهمال کاری آنان را کاهش داد
۶.
هدف:بررسی و شناخت وضعیت فعلی علایق، میزان آگاهی و پایبندی دانشجویان دختر به حجاب اسلامی و دلایل استفاده از پوششهای نامناسب در جامعه هدف این نوشتار بوده است. روش:کاربردی و توصیفی از نوع مقایسه ای و همبستگی است. جامعه آماری، دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 95-1394 بودند. یافته ها:از نگاه دانشجویان، وضعیت پوشش در جامعه و سطح دانشگاه نامناسب بوده، وجود قانون معقول و نظارت لازم است. پوشش مناسب باعث امنیت روانی شده و نامناسب بودن آن بیشتر به دلیل تقلید و خلأهای عاطفی است. پوشش نامناسب، امری شخصی است، ولی همه اعتقاد ندارند که پوشش نامناسب به خاطر اعتراض به ساختار جامعه و مذهب است؛ در حالی که دلیل آن بیشتر، تفاوت نسلها و اعتراض نسبت به خانواده و وضعیت موجود آن است. نتیجه:علاقه نداشتن به حجاب اسلامی بیشتر ناشی از نا آگاهی به ارزشهای دینی و وضعیت نامطلوب خانواده ها در جایگاه تربیتی بوده و جوانان به تبیین و اقناع بیشتری در امر پوشش نیاز دارند. منفی شدن نگرش به چادر با افزایش ترم تحصیلی، از تأثیرگذاری منفی محیطهای علمی حکایت دارد و با این حال، نامناسب دیدن وضعیت پوشش جامعه در عین رضایتمندی از حجاب خود، بر نسبی دیدن پوششها دلالت می کند که به تعمق بیشتری نیاز دارد
۷.
هدف:پژوهش حاضر، راهبردهای مؤثر بر پیشگیری از جرایم در شبکه های اجتماعی مجازی را بررسی و تحلیل کرده است. روش:روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعه پژوهش، دانشجویان سال 96-1395 دانشگاه گلستان(4007 نفر) را در بر می گیرد. به کمک فرمول کوکران، 165 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه برآورد و با روش تصادفی متناسب با حجم از بین دانشکده ها انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا بوده و نتایج به دست آمده از پژوهش با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی بررسی و تحلیل شده اند. یافته ها:از نظر دانشجویان، در میان راهبردهای سه گانه مؤثر بر پیشگیری از جرایم در شبکه های اجتماعی مجازی، راهبرد دولتی با میانگین21/4 بیشترین و راهبرد غیر دولتی(خصوصی) با میانگین62/3 کمترین تأثیر را بر پیشگیری از جرایم در شبکه های اجتماعی دارند. در بین راهبردهای دولتی، «آموزش و آگاه سازی خانواده ها از طریق رسانه ملی، مدارس، دانشگاهها و سایر رسانه های عمومی» ، «ایجاد یا تقویت شبکه ملی اطلاعات» و «ایجاد و توسعه شبکه های اجتماعی بومی» بیشترین تأثیر را دارند. نتیجه گیری:دولت با برنامه ریزی و اجرای صحیح آن، بیشترین تأثیر را بر پیشگیری از جرایم در شبکه های اجتماعی مجازی خواهد گذاشت.