رهیافت های سیاسی و بین المللی
رهیافت های سیاسی و بین المللی سال چهاردهم پاییز 1401 شماره 1 (پیاپی 71) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
روسیه در مقام مدعی منزلت بزرگ قدرتی یکی از بالاترین موارد مداخله نظامی را به ثبت رسانده است. حمله به اوکراین فصل نوینی در تاریخ مداخلات روسیه گشود که مطالعه و بازاندیشی درباره علل این مداخلات را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی تبیینی(علت کاوی) و تاریخی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این ضرورت پژوهشی است. برای این منظور، پرسشی که در کانون پژوهش قرار دارد، پرسش از عوامل موثر در مداخله های روسیه و شناسایی و تفکیک عوامل اولیه(پایدار) از عوامل ثانویه(متغیر) است. در این مقاله، نه متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر مداخلات نظامی روسیه شناسایی شده و سپس میزان نقش و جایگاه هر کدام در میان سلسله عوامل مورد بررسی قرار گرفته است. این عوامل عبارتند از: بزرگ قدرت گرایی، هژمون گرایی منطقه ای، شخصیت و سبک رهبری، مبارزه با تروریسم، اتحاد و همکاری استراتژیک با دولت میزبان، ملی گرایی و پان اسلاویسم، حمایت از اقلیت های هویتی روس، توانمندی های اقتصادی و نظامی و نهایتاً جنگ انحرافی و مسأله مشروعیت. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان عوامل فوق، بزرگ قدرت گرایی هسته مرکزی مداخلات نظامی روسیه را تشکیل می دهد و به همراه هژمون گرایی منطقه ای نقش اصلی و پایدار را در تحریک مداخلات روسیه ایفا کرده است. انگیزه انباشت قدرت برای تأمین امنیت و غبله بر تهدیدها که در علل اصلی مداخله های روسیه متبلور است، رهیافت واقع گرایی تهاجمی را به عنوان پشتوانه نظری می پذیرد. از سوی دیگر، لحاظ کردن نقش نخبگان سیاسی در حلقه بعدی سلسله عوامل مؤثر، پژوهشگر را به سمت تلفیق آن رهیافت با رهیافت تفسیری سازه انگاری رهنمون ساخته است؛ تلفیقی که اساس واقع گرایی نوکلاسیک را تشکیل می دهد.
گفتمان امنیتی غرب آسیا از منظر اندیشکده های راهبردی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به چالش ها و معضلات امنیتی در سطوح خارجی (منطقه ای - جهانی)، سیاست های امنیتی کنشگران بر پایه پویش های محیطی طرح ریزی و پیگیری می شود. در مراکز مطالعاتی روسیه، اهداف امنیتی برگرفته از یک محیط شناسی بوده و بر پایه جغرافیای سیاسی اولویت می یابد. ساختارهای حاکم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درک شده در هر محیط از سوی این مراکز، بازتاب شرایط امن نسبت به منافع و خواسته های کرملین می باشد. این پرداخت روسی از امنیت و محیط در غرب آسیا بر اساس تبیین نیاز ها، منافع و پیامد های هر رفتار و تصمیم دولت روسیه در میان محققان روس شکل گرفته و درنهایت به یک گفتمان امنیتی دست می یابند. این نوشتار با هدف شناخت مبنای استراتژی کلان و دکترین های امنیتی اندیشکده های روسی در رابطه با محیط غرب آسیا، سؤال اصلی خود را بدین صورت بیان می دارد: اندیشکده های رسمی و تصمیم ساز روسیه چه نگرش، تبیین، دامنه و عناصری پیرامون مفهوم امنیت در محیط غرب آسیا دارند؟ پژوهش حاضر فرضیه خود را بر اساس تعریف مدلول امنیت از سوی اندیشکده های راهبردی روسیه در سطح منطقه ای و جهانی به ویژه منطقه غرب آسیا، بر پایه زیست تاریخی، جغرافیای وطنی و هویت درک شده توسط روس ها و با هدف چگونگی تعریف و تحقق منافع و اولویت های مادی روسیه قرار داده است. این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تأویل نگاه و فهم روسی از محیط امنیتی در غرب آسیا می پردازد. نوشتار پیش رو برای دستیابی به یافته های قابل اتکا و مورد نظر، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای (مکتوب و الکترونیکی) به انجام رسیده است. در پایان برای نتیجه گیری سریع تر با بهره گیری از تحلیل های مبتنی بر مطالب اندیشکده های روسی، یافته های پژوهش در سه بعد محوری و نه مؤلفه های اصلی بیان خواهد شد.
مطالعه تطبیقی فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به چرخش ریشه های نزاع بین المللی از میدان رقابت های «ایدئولوژیک» به سمت «تسخیر منابع انرژی»، به ویژه در سال های بعد از جنگ سرد و همچنین کاهش اهمیت «ژئوپولیتیک» به نفع رویکردهای «ژئواکونومیک»، پژوهش حاضر در صدد صورت بندی مفهومی این مسأله بود که طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی حامل چه فرصت ها و تهدید های محتملی برای ایران می باشد. مسأله بر این بنیاد نظری استوار است که هر گونه تلاش برای کسب جایگاه برتر منطقه ای و بین المللی قبل از هر چیز در گرو تسلط بر منابع انرژی و خطوط لوله ی انتقال آن می باشد. برای سنجش این ادعا با استفاده از روش تحلیل مضمون و از نوع ماتریس مضمون با انجام مشاهده ی غیرمستقیم (واکاوی متون)، داده های پژوهش به صورت روش نمونه گیری هدفمند از روی متون موجود گردآوری و از طریق کدگذاری موضوعی، سعی شد تا مضامین فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی روسیه و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران شناسایی و در نهایت برحسب وجوه اشتراک و افتراق با یکدیگر مورد مقایسه و تحلیل قرار داده شود. یافته های پژوهش نشان داد که وجه اشتراک طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران از حیث فرصت، افزایش اهمیت ژئواکونومیکی ایران و گسترش روابط ایران با کشورهای درگیر طرح های اقتصادی مذکور است. همچنین، وجه افتراق طرح های اقتصادی روسیه و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران از حیث تهدید، داشتن تبعات منفی سیاسی و اقتصادی بواسطه اجرای طرح های اقتصادی روسیه، ناهمخوانی سیاست های توسعه ای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و تضعیف شدن موقعیت ایران به واسطه دنبال نمودن سیاست های غربگرایانه در منطقه از سوی ترکیه می باشد. جهت اعتبارسنجی یافته های کیفی از روش ممیزی و تشکیل گروه کانونی و برای پایایی سنجی آن از قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
پیامدهای ظهور دوباره طالبان برای دیپلماسی اقتصادی ایران در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان، ایران توانست با کنار زدن رقیب های سنتی خود در بازار این کشور به بزرگترین صادرکننده به آن تبدیل شود. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان علاوه بر موضوعات سیاسی و امنیتی، از لحاظ تأثیراتی که می تواند بر روابط اقتصادی دو کشور داشته باشد نیز اهمیت دارد. یک راه برای فهم و تحلیل زمینه موفقیت اقتصادی ایران در افغانستان طی دوران گذشته و نیز پیامدهای به قدرت رسیدن طالبان طی دوران حاضر در حوزه روابط اقتصادی دو کشور، استفاده از مفهوم دیپلماسی اقتصادی است. مقاله حاضر با مبنا قرار دادن گرایشی در دیپلماسی اقتصادی که «دولت» و منافع استراتژیک دولت را در کانون مفهوم سازی خود از دیپلماسی اقتصادی قرار می دهند، کوشیده تا ضمن قرار دادن توفیقات اقتصادی ایران طی دهه های اخیر در افغانستان در یک زمینه مفهومی، دلالت ها و تأثیرهای حضور طالبان در کابل بر این وضعیت و چالش های به وجود آمده برای این روابط را مورد مداقه قرار دهد. چنین استدلال شده که عدم قطعیت ها، ورود بازیگران جدید، کوچک شدن اقتصاد و کاهش درآمدهای دولت و مردم افغانستان مهمترین چالش های دیپلماسی اقتصادی ایران در دوران طالبان هستند. با این حال، نتایج این پژوهش نشان می دهد که هرچند دیپلماسی اقتصادی ایران در دوران طالبان در حال سازگار کردن خود با شرایط جدید بوده و دو حوزه از سه حوزه بررسی شده، تأثیرپذیریِ کمتری از به قدرت رسیدن دوباره طالبان دارد، در یک حوزه یعنی ترانزیت چشم اندازهای تداوم دستاوردهای دیپلماسی اقتصادی ایران با عدم قطعیت و دشواری های بیشتری روبه رو است.
رویکرد استراتژیک امریکا و هند به منطقه ایندو-پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایندو-پاسیفیک پویاترین و متنوع ترین منطقه جهان است. این منطقه به کانون اصلی سیاست و اقتصاد جهان تبدیل شده است. طی یک دهه اخیر توجه جهانی به منطقه ازنظر استراتژیک و اقتصادی افزایش یافته است. ظهور و نفوذ چین به عنوان یک قدرت بزرگ تهدیدی برای هژمونی امریکا در سطح نظام بین الملل و هند در سطح منطقه ای بوده است. امریکا جامع ترین شریک استراتژیک هند است. هر دو کشور منافع استراتژیک مکملی دارند؛ امریکا خواهان حفظ هژمونی اقتصادی و نظامی در جهان است و هند به نوبه خود در پی گسترش روابط امنیتی با امریکا است تا در آینده شرایط تبدیل شدن این کشور به یک قدرت منطقه ای را تسهیل کند. سؤال اصلی مقاله این است که امریکا و هند چه رویکردی نسبت به منطقه ایندو-پاسیفیک دارند؟ فرضیه مقاله این است که هند در استراتژی ایندو-پاسیفیک امریکا نقش «پیشرو» یا محوری دارد، اما این به معنای اتحاد نظامی و امنیتی دو کشور نیست، هند تلاش دارد تا استقلال استراتژیک خود را در موضوعات منطقه ای ایندو-پاسیفیک حفظ کند. دو کشور در تعریف جغرافیایی منطقه، نوع مواجهه با ظهور چین و محوریت آسه آن در منطقه رویکرد متفاوت دارند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و بهره گیری از استراتژی های امنیتی دو کشور تهیه شده است.
تکوین و تحول ملت سازی دولتی در امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس امارات متحده عربی در اوایل دهه 1970 محصول اراده ای سیاسی برای به هم پیوستن مجموعه ای از جماعت های قبایلی بود که هویت غالب در آنها، ترکیبی از هویت عشیره ای و اسلامی بود. تبدیل کشور نوپدید از یک مجموعه ازهم گسیخته به یک واحد سیاسی منسجم نیازمند خلق عناصر سازنده هویت ملی، درونی سازی و عمومیت بخشی به آن به عنوان هویتی فراتر از تعلقات قبایلی و فروتر از تعلقات امتی بود که اتباع کشور را به یکدیگر پیوند دهد و احساس ملت بودن را در میان آنها ایجاد کند. با توجه به تقدم زمانی تأسیس دولت بر ملت و محوریت نهادها و نخبگان سیاسی، تجربه ملت سازی در امارات متحده عربی به نمونه ای آشکار از الگویی از ملت سازی است که می توان آن را «ملت سازی دولتی» نامید. ملت سازی دولتی به عنوان شکلی از پدیده ملت سازی در دوران مدرن، فرایندی «از بالا» است که در طی آن دولت و نهادهای دولتی از طریق طراحی و اجرای پروژه ای هدفمند تلاش می کنند تا عناصر و مولفه های هویت ملی را شکل داده، در میان اتباع خود بسط دهند و از این رهگذر مبنای نوینی برای تعلق اجتماعی خلق کنند. مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد، عناصر و سازوکارهای چنین فرایندی را در امارت متحده عربی عصر محمد بن زاید آل نهیان مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای مباحث نظریه پردازان «مدرنیست» پیرامون ملی گرایی، این مقاله سازوکارهای ملت سازی را ذیل چهار محور الف) سنت سازی؛ ب) تاریخ سازی؛ ج) نمادسازی؛ د) غیریت سازی دسته بندی و بررسی کرده است. مقاله نتیجه گیری می کند که ملت سازی در امارات به واسطه سرشت اراده گرایانه و دولتی خود با ناپایداری و بی ثباتی روبرو است.
مقوله امنیت در گفتمان سیاست خارجی حسن روحانی و ابراهیم رئیسی: عناصر و صورت بندی های متمایز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله امنیت همواره از جایگاه محوری در گفتمان های سیاست خارجی ایران برخوردار بوده است. دولت های مختلف به اقتضای بستر فکری و اجتماعی و همین طور ضرورت های عملی سیاست خارجی خود، ادراکات مختلفی از مقوله امنیت داشته اند. از آنجا که عموماً گفتمان دولت ها در گسست از گفتمان های دولت های قبل شکل می گیرد، مواضع دولتمردان جدید در سال اول شروع به کار آنها از اهمیت زیادی در مرزبندی های گفتمانی میان آنها برخوردار است. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این است که حسن روحانی و ابراهیم رئیسی در برهه ابتدایی تشکیل دولت های خود چه گفتمان هایی درباره مقوله امنیت داشته اند و وجوه تمایز این گفتمان ها کدام اند؟ این مقاله از چارچوب تحلیل امنیتی لین هَنسِن استفاده می کند و بر اساس روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف، در صدد تحلیل صورت بندی های گفتمانی روحانی و رئیسی در حوزه امنیت، «دیگریِ» گفتمانی آنها و برملاکردن نشانه های گفتمانی آنهاست. به این منظور، متن سخنرانی های روحانی و رئیسی در سال اول جمع آوری و بر اساسِ میزان ارتباط با مفهوم امنیت و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. استدلال اصلی مقاله این است که گفتمان حسن روحانی درباره امنیت، بر اساس دال مرکزی منافع مشترک و در تضاد با خشونت و افراط گرایی به مثابه «دیگری» و در مقابل، گفتمان ابراهیم رئیسی درباره امنیت، بر اساس دال مرکزی عدالت و در تضاد با «دیگریِ» سلطه طلبی و دخالت قدرت های خارجی شکل گرفته است. دال های مرکزی متفاوت، امکان/عدم امکان تعریف منافع مشترک امنیتی، دستورکارهای امنیتی متفاوت و نحوه پیش بینی پیامدهای امنیتی نظم در حال گذار بین المللی از جمله مهم ترین تمایزهای گفتمانی روحانی و رئیسی است. بر این اساس، ابتدا چارچوب مفهومی و روش شناسی توضیح داده می شود. سپس گفتمان امنیت روحانی و رئیسی در دو بخش مورد تحلیل و در بخش سوم مورد مقایسه قرار می گیرند. در پایان، نتیجه گیری مقاله خواهد آمد.
تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاره زمین اثرات فزاینده تغییرات اقلیمی و افزایش در فراوانی و بزرگی رخدادهای شدید جوی را تجربه می کند. تبعات تغییر اقلیم مانند گرمای شدید، کم آبی، خشکسالی، سیل، بیابان زایی، فرونشست زمین و ریزگردها در ایران نیز با شتاب در حال آشکار شدن است. پژوهش حاضر با بهره گیری از تعریف موسع از امنیت بدنبال پاسخ به این پرسش است که آیا پیامدهای تغییر اقلیم تهدیدی برای موجودیت و امنیت ملی ایران می باشد؟ فرضیه مقاله اینگونه تدوین یافته که تغییر اقلیم یک ابر بحران و تهدید امنیتی بلاواسطه بوده که می تواند کشور را از درون با تنش های اجتماعی، آوارگی جمعیت، فقر و بی ثباتی اقتصادی، نارضایتی از حکومت و کاهش مشروعیت آن مواجه سازد. در بیرون نیز می تواند مبنای اتحادها و ائتلاف ها و درگیری میان ایران و همسایگانش بر سر حوضه های آبریز مشترک باشد. یافته های پژوهش گویای آن است که دولت ایران باید استراتژی «بی تصمیمی» را کنار گذاشته و در حوزه سیاست «علیا» یا سخت با پیامدهای فراگیر و غیرقابل پیش بینی تغییر اقلیم که می تواند در جایگاه دوم بعد از یک جنگ اتمی قرار گیرد، مقابله نماید. چارچوب نظری پژوهش نظریه امنیتی کپنهاگ و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد.
کاربردِ مفهومِ «فَرّه» و «کرامت» در اندیشه سیاسی ایرانِ باستان و اسلام؛ تحلیلی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی که به منابع برجسته در تاریخِ فکرِ ایران باستان و تفکر اسلامی رجوع می کنیم، دو مفهومِ « فَرّه » و «کرامت» بسیار خودنمایی می کنند. شاید در نگاه اول نتوان رشته پیوندی میان این دو مفهوم برقرار کرد، اما با ریشه یابی مفهومی این دو واژه در دو سنتِ فکری ایرانی و اسلامی و جایگاه آن ها در امر سیاسی، قرابت معنایی و کاربرد بسیاری میان آن ها می توان یافت. در این مقاله درصدد نشان دادن قرابت مفهومی و کاربردی این دو واژه به عنوان مفهوم مرکزی در اندیشه سیاسی ایران باستان و اسلام هستیم، لذا سؤال اصلی این تحقیق این است: چه ارتباطی میان مفهوم «فَرّه» در اندیشه سیاسی ایرانی و «کرامت» در اندیشه سیاسی اسلامی وجود دارد؟ روش مورداستفاده در این تحقیق، مقایسه ای و بر مبنای الگوی توافق و اختلاف پرزو ر سکی و توین است.
ارزیابی تطبیقی آرا و نظریات ادوارد سعید و میشل فوکو در باب قدرت و سازوکارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مفهوم «قدرت» و سازوکارهای آن از منظر دو اندیشمند معاصر، «ادوارد سعید» و «میشل فوکو» مورد بررسی قرار گرفته است. هر دو متفکر در حوزه قدرت و سازوکارهای آن دارای نظریات و آرای مهمی هستند که بررسی دقیق این نظریات می تواند درک جدیدی از این مفهوم به وجود آورد. نگاه متفاوت فوکو و برداشت وی از سازوکارهای قدرت، حاوی نکات و مسائل بسیار مهمی است و همچنین نگرش سعید نسبت به قدرت نیز دارای ظرافت های نظری قابل توجهی است. محقق در این پژوهش با رویکردی توصیفی – تطبیقی و استفاده از تکنیک اسنادی، آثار مکتوب و غیرمکتوب دو اندیشمند را مورد مطالعه قرار داده و سپس به مقایسه آرا و نظریات آن دو مبادرت ورزیده است. پس از ارزیابی تطبیقی آرای متفکرین، نتایج تحقیق نشان می دهد که آن دو در مورد تعریف قدرت و مکانیسم های اعمال آن تا حدود زیادی هم نظر هستند، اما در رابطه با مسئله «عاملیت» و «مقاومت در برابر قدرت»، دارای نظریات متفاوتی نسبت به هم بوده و در این دو مورد شاهد اختلاف نظر میان آن ها هستیم.