مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری کلیه زنان دارای رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج بود. با نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و عملکرد جنسی زنان (روزن، گراندون، مایرز و هاتی، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی سپهوند، رسول زاده، طباطبایی، بشارت و الهیاری (1393) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، یکبار در هفته اجرا و داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر بهبود تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخش بود. و این اثربخشی در مرحله پیگیری ماندگار بود (001/ P< ). نتیجه گیری: رویکرد زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی با کمک به زنان برای رسیدن به سازگاری بیشتر در روابط، گفتگو و مذاکره، افزایش توانایی تعامل می تواند تعهد زناشویی و عملکرد جنسی را در زنان دارای رابطه فرازناشویی بهبود بخشد.
اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی (PMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی مراجعه کننده به درمانگاه طب زناشوئی شهر کرمانشاه در پاییز و زمستان 1395 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه اولیه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله گروهی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر روی گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 5/1 ساعته در هر هفته 2 جلسه انجام شد؛ در حالی که بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس یک متغیره بر روی نمرات پیش از درمان و درمان نشان داد که آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر افزایش میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی در سطح (001/0 p>) تأثیر معناداری دارد. بنابراین با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت، آموزش الگوی ارتباطی کثرت گرا که مبنی بر گفت و شنود بالا است نقش کلیدی در میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم پیش از قاعدگی دارد.
مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی وجودی، شناختی - وجودی و انسان گرا-وجودی بر رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی وجودی، شناختی _ وجودی و انسان گرا _ وجودی در رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش یک کار آزمایی تصادفی کنترل شده بود که با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون_ پس آزمون و آزمون پیگیری دوماهه با گروه های موازی آزمایشی و گروه کنترل انجام شد. جامعه آزمودنی های پژوهش، زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک تخصصی دیابت بیمارستان توحید سنندج در سه ماه نخست سال 1398 بود؛ از طریق نمونه گیری تصادفی 32 آزمودنی از این جامعه انتخاب و پس ازآن با به کارگیری نمونه گیری تصادفی جایگزینی در گروه های آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. گردآوری داده ها با مقیاس رضایت جنسی متسون و تراپنل (2005) انجام شد. آزمودنی های گروه های آزمایشی جداگانه در نه جلسه هفتگی 120 دقیقه ای شرکت کردند. یافته ها: نتایج مدل خطی عمومی واریانس یک راهه با آزمون اندازه گیری های مکرر نشان داد که مداخلات شناختی _ وجودی و انسان گرا _ وجودی، رضایت جنسی را در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی دار افزایش دادند (4 F= ؛ P<0/05 ) همچنین نتایج نشانگر تأثیر بیشتر گروه شناختی_ وجودی (6 MD= ؛ P<0/05 و انسان گرا _ وجودی در پس آزمون (1 MD= ؛ P<0/05 ) و تأثیر بیشتر گروه وجودی در آزمون پیگیری بود (12 MD= ؛ P<0/05 ). نتیجه گیری: به کاربستن روش های روان درمانی گروهی شناختی_ وجودی و انسان گرا _ وجودی برای افزایش رضایت در رابطه جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو، در مقایسه با روان درم انی وجودی برای انجام موفق امور مشاوره و روان درمانی کارآمدتر می نماید.
ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد . روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل می شد که با روش نمونه گیری خوشه ای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روان شناختی نمره ی کل پایین تر از حد متوسط یعنی پایین تر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی به طور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0> p ). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروه درمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر بود. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روان شناختی نشان می دهد.
تأثیر مشاوره توانبخشی شغلی براساس نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی: یک مطالعه مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه کنونی، بررسی تأثیر مشاوره شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی بود. روش: جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه افراد دارای محدودیت بینایی، در محدوده سنی 18 تا 40 سال، ساکن در شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل دو فردِ (یک نفر زن و یک نفر مرد) دارای محدودیت بینایی بود که به شیوه غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اشتیاق به اهداف مسیر شغلی (هاراتسیس، هود و کرید، 2015) جمع آوری شد. طرح آزمایشیِ مورد منفرد از نوع A-B در این مطالعه استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مشاوره مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی طی ده جلسه اجرا شد. تحلیل داده ها براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری انجام شد. یافته ها: تحلیل دیداری داده ها از طریق شاخصِ درصد داده های غیرهمپوش، نشانگر اثربخش بودن مداخله، روی اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در هر دو شرکت کننده بود. نتیجه گیری: باتوجه به وجود موانع مختلف در زندگی افراد دارای محدودیت بینایی و اهمیت اشتیاق به اهداف، مشاوره توانبخشی شغلی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی میتواند یک مداخله مؤثر برای تشویق افراد دارای محدودیت بینایی جهت تعهد نسبت به اهداف مسیر شغلی باشد و می توان از آن در مراکز خدماتی به افراد دارای محدودیت بینایی استفاده کرد.
بررسی تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی: مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. طی این مطالعه، پژوهشگران با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند، 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی را مورد مصاحبه قرار دادند. مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به کشف 14 مضمون اصلی: کشمکش مالی، تعامل نامناسب با شبکه اجتماعی، فقدان مشارکت در انجام امور خانه، ارتباط غیرمؤثر، ناتوانی در درک متقابل و ابرازگری، عدم مدیریت زمان، تعارض نقش ها و مسئولیت ها، آسیب پذیری شناختی، پایبندی به کلیشه های جنسیتی، ناتوانی در مدیریت وظایف شغلی و مسائل محیط کاری، تقابل کار و خانواده، جدال قدرت، عوامل فرافردی مخرب و آفت های اعتقادی- اخلاقی، 55 مضمون اولیه و 12 مضمون ثانویه در زمینه تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی شد. نتیجه گیری: خانواده ی دو شغله، جایی است که زوجین در صورت عدم ادراک انصاف در حوزه های مختلف خانوادگی و شغلی با احتمال بیشتری وارد تعارضات زوجی خواهند شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که خانواده ی زوج های شاغل از نظر بروز تعارضات ممکن است یک گروه با ریسک بالا باشند و این عامل، نیاز به نقش مذاکره را در روابط این نوع زوجین بهتر نشان می دهد. این امر، ضرورت زوج درمانی ویژه را برای این زوجین، بیش از پیش آشکار می کند. نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد؛ به ترتیب ارتباط غیرمؤثر، آسیب پذیری شناختی، تقابل کار و خانواده، کشمکش مالی و فقدان مشارکت در انجام امور خانه در بین عوامل کشف شده، بیشترین فراوانی را در بروز تعارضات زوجی داشتند، لذا پیشنهاد می شود در پیش بینی برنامه های پیشگیرانه و آموزشی برای زوج های شاغل، عوامل ذکر شده لحاظ شود.
مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و تغییرات نگرش آنها نسبت به ازدواج و روابط زناشویی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموخته های درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی رشته ی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندی های شخصی، بهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگی های شخصیت دیگران، رشد اعتمادبه نفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشه های جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از : تجربیات مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکت کنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانش آموختگان این رشته. نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش، تجربه زیسته شرکت کنندگان نشان داد که تحصیل در رشته مشاوره، از جنبه های مختلف بر زندگی شخصی آن ها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید 19 انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت . جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید 19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
بررسی پیامدها و عوارض روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی متفاوت مانند استرس و اضطراب و ترس و... و پیامدهای خانوادگی گوناگونی بر افراد شاغل گذاشته است. این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل طراحی و انجام شد. روش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه آماری افراد شاغل شهر تهران در سال 1399بودند که ملاک هایی از جمله اینکه یکسال در آن شغل فعالیت داشتند و شاغل در سازمان های دولتی، غیردولتی، خدماتی، بهداشتی، مشاغل آزاد و.... بودند. نمونه آماری شامل 16 نفر می باشد که بصورت هدفمند و دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. برای تحلیل و تجزیه داده ها از رویکرد پدیدار شناسی توصیفی کلایزی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش در قالب مقولات اصلی و مقولات فرعی مشخص گردید. در بررسی نتایج از بین 3 سوال کلی استخراج شده از پژوهش، 16 مقوله اصلی احساسات منفی، مشغولیت، تفریحات، نشاط، نظم، تنش، مراقبت، فرصت، آموزش، ارتباط و مشکلات جسمی، تاثیر منفی، مدارا، تاثیر مثبت، بدون مشکل و دورکاری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پاندومی ویروس کرونا در ایران برای کلیه افراد تجربه ای جدید و غیرقابل پیش بینی بوده که اثرات منفی و متفاوت روان شناختی بر جامعه شغلی گذاشته است. از اینرو پیشنهاد می شود مداخلات روان شناختی لازم برای بهبود سلامت روان و کاهش پیامدهای روان شناختی جامعه شغلی انجام شود