اعظم فتاحی اندبیل

اعظم فتاحی اندبیل

مدرک تحصیلی: استاد یار ، گروه مشاوره ،دانشکده علوم تربیتی و مشاوره ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد رودهن ،رودهن ، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

مقایسه اثربخشی آموزش صلح درون وواقعیت درمانی برسرمایه روانشناختی زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شرق تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرمایه روانشناختی صلح درون واقعیت درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 642 تعداد دانلود : 514
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش صلح درون و واقعیت درمانی بر سرمایه روانشناختی انجام شد. که با روش (شبه آزمایشی) پیش-آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری دوماهه اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به خانه سلامت ابوذر تهران در زمستان١۴٠٠بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند داوطلبانه، ۴۵ نفر انتخاب و به صورت تصادفی ١۵ نفردر گروه صلح درون، ١۵ نفردر گروه واقعیت درمانی و ١۵ نفردر گروه گواه جایگذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، ٢٠٠٧، PCQ) استفاده شد. هر دو گروه آزمایش مداخلات صلح درون و واقعیت درمانی گلاسر را به مدت ١٠ جلسه ٩٠ دقیقه ای دریافت کردند. در نهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه گواه، هر دو روش درمانی تاثیر معناداری بر سرمایه روانشناختی زنان متاهل داشته است (٠۵/0 <p). همچنین یافته ها حاکی از آن بود که آموزش صلح درون نسبت به رویکرد واقعیت درمانی تاثیر بیشتری بر متغیر وابسته داشته است (٠۵/0<p). نتایج پژوهش نشان داد که آموزش صلح درون و واقعیت درمانی بر سرمایه روانشناختی زنان متاهل موثر بوده است.
۲.

ارائه مدل پیش بینی درد ذهنی(روانشناختی) بر اساس انعطاف پذیری روانشناختی و معنای زندگی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا

تعداد بازدید : 449 تعداد دانلود : 19
زمینه و هدف: افرادی که در جریان بیماری COVID-19 یکی از اعضای خانواده خود را از دست می دهند، در معرض خطر سوگ پیچیده و سایر بیماریهای روانی قرار می گیرند؛ لذا هدف پژوهش حاضر تعیین و ارائه مدلی جهت پیش بینی درد ذهنی(روانشناختی) بر اساس انعطاف پذیری روانشناختی و معنای زندگی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری افراد دارای تجربه سوگ خویشاوندان نزدیک (پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر) ناشی از ویروس کرونا در سال 1400 شهر تهران بود که با استناد به نظر هویت و کرامر (2004) 432 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به مقیاس درد ذهنی اورباخ و میکلینسر (2003)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران(2011)، پرسشنامه معنای زندگی استیگر و دینک (2009) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای spss, Amoss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین انعطاف پذیری روان شناختی (29/0 = r، 01/0 < P ) و مؤلفه های آن (اجتناب از تجارب هیجانی و کنترل روی زندگی)، معنای زندگی (44/0 = r، 01/0 < P ) و مؤلفه های آن (جستجوی معنا و وجود معنا) با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 < P )؛ در حالی که بین انعطاف پذیری روان شناختی (41/0- = r، 01/0 < P ) و مؤلفه های آن (اجتناب از تجارب هیجانی و کنترل روی زندگی)، معنای زندگی (32/0- = r، 01/0 < P ) و مؤلفه های آن (جستجوی معنا و وجود معنا) با درد ذهنی (روان شناختی) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 < P ). بین حمایت اجتماعی ادراک شده (36/0- = r، 01/0 < P ) و مؤلفه های آن (حمایت ادراک شده از سوی خانواده، حمایت ادراک شده از سوی افراد مهم و حمایت ادراک شده از سوی دوستان) با درد ذهنی (روان شناختی) نیز رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 < P ). همچنین ضرایب مسیر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی (30/0- = ß ، 01/0 < P ) و معنای زندگی (19/0- = ß ، 01/0 < P ) به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا منفی و معنی دار می باشند. ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیر میانجی به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا نیز منفی و معنی دار است (20/0- = ß ، 01/0 < P ). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش مبنی بر رابطه انعطاف پذیری روانشناختی و معنای زندگی با حمایت اجتماعی ادراک شده بر درد ذهنی (روان شناختی) در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا از برازش مطلوب برخوردار است.
۳.

رابطه چشم انداز زمان و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک زندگی شادکامی چشم انداز زمان نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 141
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه چشم انداز زمان و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 352 دانش آموز به روش دردسترس انتخاب و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) (زیمباردو و بوید، 1999) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که گذشته گرای منفی، حال گرای لذت طلب و حال گرای تقدیرنگر به صورت منفی بر سبک زندگی و شادکامی اثر مستقیم دارند (01/0>P) اما دو زیر مولفه آینده گرا و گذشته گرای مثبت بر سبک زندگی و شادکامی به صورت مثبت اثر مستقیم دارند (01/0>P). مسیر مستقیم سبک زندگی بر شادکامی معنادار بود(05/0>P). نتایج دیگر نشان داد ضریب غیرمستقیم زیر مولفه های چشم انداز زمان بر شادکامی از طریق متغیر میانجی سبک زندگی معنادار بود (05/0>P). چشم اندازهای زمانی سازگار، گذشته گرای مثبت و آینده گرا به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند.
۴.

اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی والدین بر عواطف مثبت و منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 824 تعداد دانلود : 746
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته توانمندسازی روان شناختی والدین و ارزیابی اثربخشی آن بر عواطف مثبت و منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد انجام گرفت. روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمّی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری را نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 و والدین آنان تشکیل دادند. جهت اجرای پژوهش حاضر تعداد 40 نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). والدین نوجوانان حاضر در گروه آزمایش بسته توانمندسازی روان شناختی (10 جلسه) را طی دو و نیم ماه دریافت کردند. پس از شروع مداخله 4 نفر در گروه آزمایش و 3 نفر در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد- فرزندی (فاین، مورلند و شوبل، 1983) و پرسشنامه عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته توانمندسازی روان شناختی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته بر عواطف مثبت (0001>P؛ 65/0=Eta؛ 56/67=F) و منفی (0001>P؛ 61/0=Eta؛ 37/51=F) نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد تاثیر داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته توانمندسازی روان شناختی با بهره گیری از  انعطاف پذیری روانی، آموزش سبک فرزندپروری بهنجار و  مشارکت هیجانی با فرزند به عنوانی روشی کارآمد در جهت افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد مورد استفاده قرار داد.
۵.

اثربخشی آموزش توانمندسازی شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری بر بهبود اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانواده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندسازی شغلی الگوی چند محوری شفیع آبادی اشتیاق شغلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 216 تعداد دانلود : 939
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانواده شهر تهران صورت گرفته است. این پژوهش شبه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانواده شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. ازاین بین 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اشتیاق شغلی اوتریچ (شوفلی و همکاران،2002) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات اشتیاق شغلی گروه آزمایش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت.  بنابراین بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت بسته آموزشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر بهبود اشتیاق شغلی و خرده مقیاس های آن شامل شوق داشتن به کار، وقف کار شدن و جذب در کار در زنان سرپرست خانواده شهر تهران مؤثر است.
۶.

رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک زندگی شادکامی سبک های تصمیم گیری نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 500 تعداد دانلود : 18
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم (پایه های نهم الی یازدهم) شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 360 دانش آموز به روش دردسترس مشارکت داشتند و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل ، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه سبک تصمیم گیری عمومی (GDMS) (اسکات و بروس، 1995) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که شادکامی با سبک های تصمیم گیری اجتنابی (001/0=P، 57/0-=r)، وابسته (001/0=P، 60/0-=r) و آنی (001/0=P، 69/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد؛ اما در مقابل سبک های تصمیم گیری منطقی (001/0=P، 59/0=r)، شهودی (001/0=P، 57/0=r) و مولفه های سبک زندگی، تغذیه (001/0=P، 50/0=r)، ورزش (001/0=P، 38/0=r)، مسئولیت پذیری (001/0=P، 43/0=r)، مدیریت استرس (001/0=P، 39/0=r)، روابط بین فردی (001/0=P، 53/0=r) و خودشکوفایی (001/0=P، 36/0=r) با شادکامی همبستگی مثبت و معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ضرایب مسیر سبک های تصمیم گیری آنی (001/0=P، 067/0-=β)، اجتنابی (001/0=P، 052/0-=β)، وابسته (001/0=P، 046/0-=β)، منطقی (001/0=P، 058/0=β)، و شهودی (001/0=P، 061/0=β)، با نقش میانجی سبک زندگی بر شادکامی اثر غیرمستقیم و معنادار دارند (05/0>P). سبک های تصمیم گیری سازگار منطقی و شهودی به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند، اما در مقابل سبک های تصمیم گیری ناسازگار آنی، اجتنابی و وابسته اثر معکوس داشتند.
۷.

پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا: نقش میانجیگری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درد ذهنی سرمایه روان شناختی حمایت اجتماعی سوگ کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 737 تعداد دانلود : 148
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا با نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری افراد دارای تجربه سوگ خویشاوندان نزدیک (پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر) ناشی از ویروس کرونا در سال 1400 شهر تهران بود که با استناد به نظر هویت و کرامر (2004) 432 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به مقیاس درد ذهنی توسط اورباخ و میکلینسر (2003)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لاتنز و همکاران (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای spss, Amoss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین سرمایه روان شناختی (38/0 = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 p <)؛ در حالی که بین سرمایه روان شناختی (27/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با درد ذهنی (روان شناختی) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p <). بین حمایت اجتماعی ادراک شده (36/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آنبا درد ذهنی (روان شناختی) نیز رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p<). همچنین ضرایب مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی (15/0- =ß، 01/0 p<) به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا منفی و معنی دار است. ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیر میانجی به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا نیز منفی و معنی دار است (20/0- =ß، 01/0 p<).
۸.

ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بخشودگی تمایزیافتگی جهت گیری مذهبی رضایت زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 991 تعداد دانلود : 807
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
۹.

پیش بینی رشد پس از سانحه زنان مطلقه بر اساس بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی با نقش میانجی تنظیم هیجانی

کلید واژه ها: رشد پس از سانحه بهزیستی معنوی سخت رویی روانشناختی تنظیم هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 366 تعداد دانلود : 756
هدف پژوهش حاضر پیش بینی رشد پس از سانحه زنان مطلقه بر اساس بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی با نقش میانجی تنظیم هیجانی بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی شهر تهران در سال 1398 بودند که 168 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه های رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه بهزیستی معنوی (پالوتزین و الیسون [1] ، 1982)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی کوباسا (1994)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی ( DERS ) گراتز (2004)، داده ها جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی به طور مستقیم و با واسطه گری تنطیم هیجانی، رشد پس از سانحه زنان مطلقه را به طور معناداری پیش بینی می کنند.
۱۰.

رابطه صفات شخصیت و رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توافق پذیری جهت گیری مذهبی رضایت زناشویی روان رنجورخویی وظیفه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 235 تعداد دانلود : 597
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه صفات شخصیت و رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در مدارس متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 4080 نفر بود. به روش نمونه برداری تصادفی از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز منطقه 6 تعداد 28 مدرسه و بر اساس پیشنهاد کلاین (2016)، 304 نفر از میان معلمان داوطلب انتخاب و از پرسشنامه پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (۱۹۸۹)، جهت گیری مذهبی آلپورت و راس 1967 و مقیاس زناشویی اِنریچ اولسون، فورنیر و دروچمن 1983 برای جمع آوری داده ها استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که ضریب مسیر جهت گیری مذهبی درونی با رضایت زناشویی مثبت (364/0=β، 001/0=P)، ضریب مسیر غیرمستقیم رضایت زناشویی با روان رنجورخویی منفی (112/0- =β، 001/0=P) و با وظیفه شناسی (111/0=β، 001/0=P) و توافق پذیری (055/0=β، 001/0=P) مثبت است. نتیجه گیری: از آنجا که صفات شخصیتی به عنوان پیش آمادگی هایی که افراد با خود در روابط زناشویی وارد می کنند؛ می تواند بر سازه های میانجیگر از جمله جهت گیری مذهبی افراد در برخورد با مشکلات زناشویی اثرگذار باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که رواندرمانگران و متخصصان خانواده با تقویت جهت گیری مذهبی درونی، روابط و رضایت زناشویی را بهبود بخشند.
۱۱.

اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی، انطباق پذیری، صمیمیت عاطفی، و کیفیت ارتباطی والدین بعد از تولد فرزند نخست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زوج درمانی هیجان مدار پیوستگی- انطباق پذیری صمیمیت عاطفی کیفیت ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 253 تعداد دانلود : 696
زمینه و هدف: بعد از تولد فرزند نخست، زوجین برای سازش یافتگی با شرایط جدید زندگی خود و ارضای نیاز به صمیمیت عاطفی همگام با سبک والدگری مطلوب، به طور کلی دچار سردرگمی می شوند. مدیریت مشکلات مربوط به پرورش فرزند و وظایف مراقبتی هر یک از والدین، ممکن است باعث آشفته تر شدن روابط زناشویی شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی، انطباق پذیری، صمیمت عاطفی، و کیفیت ارتباطی والدین بعد از تولد نخستین فرزند است. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوگروه آزمایش وگواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی والدین دارای یک فرزند زیر 5 سال بود که در 6 ماه اول سال 1398 در مهدکودک های شهر رشت حضور داشتند. حجم نمونه شامل 16 زوج (8 زوج گروه آزمایش و 8 زوج گروه گواه) از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی هیجان مدار انجام شد و گروه گواه در نوبت مداخله قرار گرفت. تمامی آزمودنی ها در طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه های انطباق پذیری و پیوستگی السون و همکاران (1985)، ارزیابی شخصی صمیمت شافر و السون (1981) و کیفیت ا رتباطی زوجین (خوشکام، 1385) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده نیز با تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی (0/001 < P ، 492/500= F )، انطباق پذیری (0/001 < P ، 225/231= F )، صمیمت عاطفی(0/01 < P ،482/1362= F ) و کیفیت ارتباطی(0/0001 < P ، 444/244= F ) والدین، تأثیر مثبت معنی دار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که روش زوج درمانی متمرکز بر هیجان با تأثیر بر سبک برقراری ارتباط مؤثر، گسترش پیوند عاطفی، شناسایی اعتقادات و باورها و پیشینه دلبستگی زوجین، درک رابطه رفتار با افکار و هیجان ها، و ایجاد انتظارات واقع بینانه درباره والدگری، به خصوص پس از تولد نخستین فرزند، موجب ارتقا و بهبود رضایت مندی و صمیمت هر یک از والدین می شود.
۱۲.

اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی، هیجانی و رفتاری (REBT) بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر

تعداد بازدید : 271 تعداد دانلود : 600
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی- رفتاری بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی، با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون بود و جامعه آماری 201 دانش آموز دبیرستان پسرانه شهدا هسته ای در سال تحصیلی 94-93 بود. دانش آموزانی که در خودپنداره ساراسوت (1981) و آزمون سازگاری بل (191) نمره پایین تر از نقطه برش کسب کرد بودند شناسایی شده؛ سپس به روش تصادفی ساده 30 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 دانش آموز) و گواه (15 دانش آموز) به طور تصادفی تقسیم بندی شدند. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه، 90 دقیقه ای و یک بار در هفته برنامه مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری را دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات مشاوره گروهی هر دو گروه، مورد آزمایش مجدداً قرار گرفتند؛ داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری، موجب بهبود خودپنداره (02/22=F، 001/0=P) و سازگاری اجتماعی (02/92=F، 001/0=P) دانش آموزان شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود جهت بهبود خودپنداره و سازگاری اجتماعی دانش آموزان نوجوان، توسط مشاوران و روانشناسان در مدارس و دانشگاه ها، مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
۱۳.

اثربخشی بازی درمانی گروهی شناختی رفتاری و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال بیش فعالی - نقص توجه بازی درمانی گروهی شناختی رفتاری تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز حافظه فعال بازداری پاسخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 136 تعداد دانلود : 249
مقدمه:  پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری) CBPT )و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز) (tDCS بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه) (ADHD انجام گرفت.روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل ، 49 پسر ADHD 6 تا 11 ساله به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه شهرستان اسلامشهرانتخاب شدند.سپس توسط تستهای هوش استنفورد و کانرز والدین،13 نفر بدلیل نداشتن ملاکهای ورود حذف گردیدند.36 پسر باقیمانده به طور تصادفی در گروههای مداخله و کنترل( هر گروه 12 نفر)قرار گرفتند. سپس آزمونهای ان بک جهت سنجش حافظه فعال و برو – نرو جهت سنجش بازداری پاسخ قبل و بعد از مداخلات صورت گرفت. مداخله ها شامل CBPT  به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای و tDCS شامل 10 جلسه 10 دقیقه ای با شدت 1 میلی آمپربود .داده ها با به کار گیری نرم افزار  spssنسخه 23 تحلیل شدند.یافته ها: پس از حذف اثر پیش آزمون مشخص گردید در نمرات حافظه فعال، بین گروه های مداخله و کنترل تفاوت معنی دار وجود نداشت همچنین درCBPT در هیچ یک از نمره های بازداری پاسخ نسبت به گروه کنترل تفاوت معنا داری نداشت. لیکن tDCS در نمرات« دقت اجرا و سرعت اجرا » ، با گروه کنترل تفاوت معنی دار داشتند.نتیجه گیری:روش CBPT در بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ مؤثرنیست و روش tDCS ، تنها در بهبود بازداری پاسخ مؤثر است.
۱۴.

اثربخشی آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز

کلید واژه ها: مداخله روانشناسی مثبت گرا کارکردهای اجرایی انعطاف پذیری بازداری حافظه فعال دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 835 تعداد دانلود : 396
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخش آموزش مداخله روان شناسی بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد تبریز بودند که تعداد 40 نفر از این افراد به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند آنگاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. مداخله روان شناسی مثبت گرا طی 10 جلسه 90 دقیقه ای بر روی شرکت کنندگان گروه آزمایش انجام شد، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. بعد از اتمام جلسات آموزشی گروه آزمایشی، از افراد هر دو گروه مجدداً پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، آزمون سنجش ظرفیت حافظه فعال و تست کامپیوتری استروپ استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس آنالیز شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان اثربخش است. درنتیجه می توان از روش آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا به عنوان روشی کارآمد برای ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی استفاده نمود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان