مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: مراقبت گری برای روابط انسانی بنیادی است و نقش تعیین کننده ای در کیفیت و ثبات روابط زناشویی ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم مراقبت گری زوجی انجام شد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد داده بنیاد در سال 1400 انجام شد. بدین منظور 10 زوج ساکن شهر الیگودرز با دارا بودن ملاک های ورود و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. این افراد با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش استراوس و کربین (2014(و نرم افزار MAXQDA20 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی 78 کد باز و 13 کد محوری در قالب شرایط علی: تاریخچه ی زندگی و ازدواج آگاهانه؛ شرایط زمینه ای: بسترهای فردی و زوجی؛ شرایط مداخله گر: عوامل تسهیل کننده رفتاری و شناختی؛ موانع: عوامل فشارآور فردی و محیطی؛ راهبردهای تداوم بخش و ارتقاء بخش مراقبت؛ و پیامدهای فردی برای مراقبت کننده و مراقبت گیرنده و پیامدهای زوجی گردید و مقوله مرکزی با عنوان «مراقبتگری متقابل زوجی» انتخاب شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این بود که عوامل دخیل در مراقبتگری زوجی حتی به قبل از ازدواج برمی گردد. مراقبتگری زوجی در گرو ازدواج آگاهانه و اقدامات سازنده و فعالانه زوج ها می باشد و فرایندی تعاملی و متقابل است که افزایش بینش و آگاهی زوج ها و استفاده از راهبردهای مراقبت جویی و مراقبت پذیری در تداوم آن مؤثر است.
اثربخشی برنامه آموزشی هیجان مدار «محکم در آغوشم بگیر» بر آزار عاطفی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله آموزشی «محکم در آغوشم بگیر» بر آزار عاطفی زوج های شهر بجنورد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی تک آزمودنی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بجنورد در سال 1399 بود. از این جامعه سه زوج که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس آزار عاطفی براهیمی استفاده شد. مداخله، برنامه آموزشی «محکم در آغوشم بگیر» بود که در 8 جلسه 120 دقیقه ای برای هر زوج به صورت جداگانه اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نمودار، مقایسه و ارزیابی طراز، روند و تغییرپذیری داده ها در هر کدام از موقعیت های خط پایه، مداخله و پیگیری و در بین موقعیت های مورد اشاره انجام شد. یافته ها: تحلیل داده های درون موقعیتی و بین موقعیتی زوج ها نشان داد که مداخله «محکم در آغوشم بگیر» بر کاهش آزار عاطفی زوج ها مؤثر است. در مرحله پیگیری نیز، نتیجه حاصل از مداخله استمرار یافت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، زوج درمانگران می توانند برای کمک به زوج های درگیر خشونت و آزار عاطفی، از مداخله آموزشی هیجان مدار «محکم در آغوشم بگیر» استفاده کنند.
پیش بینی اقدام به خودکشی بر اساس درد روانی، نیازهای بین فردی و فشار همسالان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اقدام به خودکشی بر اساس درد روانی، نیازهای بین فردی و فشار همسالان در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان شهر رشت در سال 1400 بود که از بین آن ها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس درد روانی اشنیدمن (1993)، نیازهای بین فردی جوینر و همکاران (2006)، اقدام به خودکشی دهینگرا، بودوشک و اُکانر (2016) و پرسشنامه محقق ساخته فشار همسالان بودند و داده ها با همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین درد روانی، ادراک سربار بودن و فشار همسالان با اقدام به خودکشی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که که درد روانی و تعلق پذیری خنثی قادر به پیش بینی اقدام به خودکشی در دانش آموزان می باشد (05/0>P). اما سهم درد روانی در پیش بینی اقدام به خودکشی در دانش آموزان بیشتر بود. نتیجه گیری:. می توان نتیجه گرفت که کاستن از درد روانی دانش آموزان و بالا بردن میزان تعلق و ارزشمندی آنها از طریق درگیر کردن انها در فعالیت های معنادار و تعاملات انسانی می تواند باعث کاهش میزان خودکشی در آنها شود
تجربه جهانی شدن فرهنگی و مصرف پوشش غربی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی تجربه جهانی شدن فرهنگی(بر اساس معرّف های سه گانه ی استفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه ی خارجی و فردگرایی) و مصرف پوشش غربی انجام شد. روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 02-1401 بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی(خوشه ای چندمرحله ای) تعداد 384 نفر از آنها در دانشکده های اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی و ادبیات و علوم انسانی به سیاهه جهانی شدن فرهنگی میرزایی(1400) پاسخ دادند. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها می توان گفت بین استفاده از موسیقی خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.459)، بین استفاده از رسانه خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.563) و در نهایت، بین فردگرایی و مصرف پوشش غربی نیز رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت نسبتاً بالا(B=0.667) وجود داشت. بعلاوه نتایج نشان داد که سه متغیر ِاستفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه خارجی و فردگرایی(به عنوان معرّف های جهانی شدن فرهنگی) توانسته اند حدود 52 درصد از تغییرات مربوط به متغیر وابسته(مصرف پوشش غربی) را تبیین و پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجّه به یافته ها، پیشنهاد می شود سیاست گذاران فرهنگی ضمن اتخاذ تمهیدات لازم به منظور ارتقای سواد رسانه ای جوانان، نسبت به بازنمایی علائق و سلائق نسل جوان در برنامه های شبکه های داخلی، گونه ای تعدیل زمینه ای در راستای بهره گیری از شبکه های ماهواره ای صورت دهند، همچنین در راستای جلوگیری از نفوذ عناصر ناهمگن فرهنگی، سرمایه گذاری لازم در جهت تولیدات موسیقی خوب متناسب با سلیقه ی جوانان اعمال شود و در نهایت در زمینه ی لباس های اسلامی- ایرانی، گونه ای از طراحی های جدید و متنوع مطابق با سلیقه ی بانوان مطمح نظر قرارگیرد.
آسیب شناسی اشتغال به کار مرتبط در فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته ی مشاوره: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی اشتغال به کار در فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره بود که 15 نفر با روش هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با افزایش حجم نمونه، حجم داده ها به شکل چشمگیری افزوده نمی شد و در واقع داده ها به حد اشباع رسیدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. سوالات بازپاسخ مصاحبه، مبتنی بر مبانی نظری الگوی شغلی چندمحوری شفیع آبادی تدوین شده بود و بعد از کدگذاری اولیه، به تحلیل مضامین و دسته بندی مقوله ها پرداخته شد. یافته ها: تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه منجر به استخراج 2 مضمون اصلی، 6 مضمون نیمه فرعی و 22 مضمون فرعی درباره چالش های اشتغال از 88 کد شده است. مضامین اصلی عبارتند از چالش های درون فردی و چالش های برون فردی؛ چالش های درون فردی شامل 2 مضمون نیمه فرعی مسائل شخصیتی و مسائل شناختی است و چالش های برون فردی شامل 4 مضمون نیمه فرعی تحت عنوان مسائل اقتصادی، مسائل آموزشی، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل حرفه ای بود. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از مضامین فرعی مسائل شناختی و شخصیتی نشان می دهند که شناخت ابعاد مختلف رشته تحصیلی در زمان انتخاب آن و ویژگی های شخصیتی در انتخاب و یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان مشاوره حائز اهمیت است. همچنین نتایج بدست آمده از مضامین چالش های برون فردی نیز نشان می دهند، معضلات اقتصادی و معیشتی، آموزش کم کیفیت و غیرکاربردی در دوره کارشناسی دانشگاه ، عدم تنوع در شغل های مرتبط، دشواری حرفه مشاوره و زمان بر بودن، موانعی هستند که باعث می شوند دانشجویان این رشته پس از فراغت از تحصیل، نتوانند در شغل متناسب با رشته مشاوره مشغول به کار شوند.
مدل پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانشجویان بر اساس ذهنآگاهی با میانجیگری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: توجه به سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی دانشجویان به عنوان مهمترین آینده سازان کشور، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارایه یک مدل پیش بینی از بهزیستی روان شناختی آنها براساس ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که از بین آنها 365 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده گردید. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی بر سبک مقابله ای مسأله مدار (917/8 t=) و بهزیستی روان شناختی (269/9 t=) اثر مثبت و معنادار ی دارد اما بر سبک هیجان مدار (497/7-t=) و سبک اجتنابی (232/6-t=) اثر منفی و معناداری دارد. همچنین سبک مقابله ای مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی (288/3t=)، اثر مثبت و معناداری دارد اما اثر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی به لحاظ آماری معنادار نیست. همچنین نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در رابطه ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی (098/3t=) معنی دار است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل پیش بین ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است و متغیرهای ذهن آگاهی و سبک مقابله ای مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی اثرگذار هستند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد صورت گرفت. روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بوده است. جامعه آماری این پژوهش 167 نفر از دانشجویان مجرد دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 1400-99 مشغول به تحصیل بودند. اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش درمان مبتنی بر پذیرش بر مولفه های نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد موثر است. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد از آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مشاوره پیش از ازدواج استفاده گردد.