۱.
این پژوهش به بررسی سودمندی گروه مواجهه در حل تعارض مادرها و دخترها پرداخته است. نمونه مورد پژوهش 40 نفر شامل دخترهای ?? - ?? ساله و مادرانشان است که از بین دانش آموزان منطقه پنج تهران به شیوه خوشه ای انتخاب شدند. دختران بعد از مصاحبه مقدماتی به اتفاق مادرانشان در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایشی در 8 جلسه مشاره گروهی و هر جلسه به مدت 90دقیقه شرکت کردند. یک هفته بعد از آخرین جلسه، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. ابزار مورد پژوهش پرسشنامه رابطه ولی – فرزندی ، فرم مادر – فرزند ساخته مورلند، فاین و شوبل است. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از پرسشنامه یاد شده در پیش آزمون و پس آزمون ، از روش های آمار توصیفی، میانگین، انحراف معیار و نمودار؛ و در آمار استنباطی، تی استودنت گروه های مستقل استفاده شد و نتایج زیر بدست آمد: گروه مواجهه، تعارض مادرها و دخترها را کاهش می دهد. همچنین گروه مواجهه در بهبود ارتباط و عاطفه مثبت بین مادرها و دختر ها موثر است.
۲.
کلید واژه ها:
ازدواج خویشاوندی کودکان آهسته گام (عقب مانده ذهنی)
تحقیق حاضر بر آن است که به بررسی مقایسه ای و تحلیلی فراوانی ازدواج های خویشاوندی بین والدین کودکان عادی و آهسته گام (عقب مانده ذهنی)، بپردازد. به این منظور تعداد 400 نفر از کودکان شامل 200 کودک عادی و 200 کودک آهسته گام به عنوان گروه نمونه، در استان لرستان به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری در مورد ازدواج خویشاوندی، پرسشنامه محقق ساخته است. این پرسشنامه در مدارس عادی، پس از توجیه والدین نسبت به اهداف پژوهش در اختیار آن ها قرار داده شد. در مدارس ویژه دانش آموزان آهسته گام علاوه بر پرسشنامه، از مصاحبه و نیز پرونده های دانش آموزان، استفاده شد، و سپس به منظور تحلیل نتایج از آزمون آماری غیر پارامتر یک خی دو (X2) استفاده و نتایج در جداول ارایه شد. یافته ها نشان داد که بین گستره ازدواج های خویشاوندی پدری و مادری والدین و عقب ماندگی ذهنی کودکان آن ها، رابطه معناداری وجود دارد.
۳.
این پژوهش با هدف بررسی رابطه الگوی ارتباط زناشویی دبیران و باورهای منطقی آن ها انجام گرفت. دو پرسشنامه الگوهای زناشویی وباورهای غیر منطقی، توسط 171 نفر از دبیران دبیرستان، که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل و بررسی شد. نتایج نشان داد که بین الگوی ارتباط سازنده متقابل و باورهای غیر منطقی دبیران رابطه منفی معناداری وجود دارد. اما همبستگی بین سایر الگوهای ارتباط زناشویی و باورهای غیر منطقی مثبت و معنادار بود.
همچنین یافته ها نشان داد مردان دبیری که الگوی غالب ارتباط زناشویی آن ها یکی از الگوهای ارتباط سازنده متقابل، ارتباط مرد توقع/ زن کناره گیری و یا زن توقع/ مرد کناره گیر است در مقایسه با زنان دبیری که از این الگوها در ارتباط با همسرشان استفاده می کنند، منطقی تر هستند. در الگوهای ارتباط اجتناب متقابل و توقع/ کناره گیری، تفاوت معناداری بین باورهای غیر منطقی زنان و مردان بدست نیامد.
۴.
کلید واژه ها:
روان درمانی گروهی روش شناختی روش تحلیلی روانی ناسازگاری زوجین
در پژوهش حاضر به مقایسه اثر بخشی دو شیوه روان درمانی گروهی با روش های روان تحلیلی و شناختی بر روی ناسازگاری زوجین پرداخته شده، فرضیه های این تحقیق در جستجوی این مساله بود که بین اثربخشی دو شیوه روان درمانی گروهی به شیوه های روان تحلیلی و شناختی بر افزایش سطح سازگاری، ابراز محبت، توافق و هم رایی، همبستگی و رضایت زوجین تفاوت معنا داری وجود دارد. برای آزمودن فرضیه های مذکور طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در نظر گرفته شد. آزمودنی های این پژوهش شامل 24 زوج ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تست سازگاری زوجین D.A.S بود که زن و شوهرانی که توسط این تست ناسازگار تشخیص داده شده اند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی روان تحلیلی و شناختی و گروه کنترل جایگزین شدند. پس از تعیین گروه ها هر دو گروه آزمایشی به مدت بیست جلسه تحت مشاوره گروهی به روش های روان تحلیلی و شناختی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. نتایج تحقیق نشان داد که بین گروه های آزمایشی روان تحلیلی و شناختی با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. لیکن بین گروه های آزمایشی روان تحلیلی و شناختی تفاوت معناداری وجود نداشت.