مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه انعطاف پذیری شناختی، سرمایه روان شناختی و راهبردهای مقابله با درد بین افراد مبتلا به کووید19 پاسخ دهنده و عدم پاسخ دهنده به درمان خانگی بود. روش: روش پژوهش علی _ مقایسه ای بود. جامعه آماری، افراد مبتلا به کووید 19 پاسخ دهنده و عدم پاسخ دهنده به درمان خانگی در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، 87 نفر پاسخ دهنده به درمان خانگی و 92 نفر عدم پاسخ دهنده به درمان خانگی انتخاب شدند و پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) و راهبردهای مقابله با درد روزنشتایل و کیف (1983) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: بین انعطاف پذیری شناختی، ابعاد سرمایه روان شناختی و راهبردهای مقابله با درد گروه های پاسخ دهنده و عدم پاسخ دهنده به درمان تفاوت معناداری وجود داشت (01/0 P< ). راهبرد مقابله ای فاجعه آفرینی در گروه پاسخ دهنده به درمان کمتر از گروه عدم پاسخ دهنده به درمان بود ولی در انعطاف پذیری شناختی ، خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و راهبردهای مقابله ای توجه برگردانی، تفسیر مجدد درد، گفتگو با خود، نادیده انگاشتن درد، دعا- امیدواری، افزایش فعالیت رفتاری) گروه پاسخ دهنده به درمان بالاتر از گروه عدم پاسخ دهنده به درمان بود. نتیجه گیری: انعطاف پذیری شناختی، سرمایه روان شناختی و راهبردهای مقابله با درد در پاسخ دهی به درمان خانگی کووید 19 تأثیر دارند. نتایج شواهدی را نشان داد که بکارگیری مداخلات پیشگیرانه و درمانی مبتنی بر روان شناسی مثبت مانند تقویت انعطاف پذیری شناختی، سرمایه روان شناختی و راهبردهای کارآمد مقابله با درد می توانند در روند درمان خانگی و افزایش پاسخ به درمان کووید 19 موثر باشند.
پیش بینی گرایش به طلاق عاطفی براساس ویژگی هایی شخصیتی، باورهای فراشناختی و بلوغ عاطفی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی، بلوغ عاطفی و باورهای فراشناختی با گرایش به طلاق عاطفی زوجین شهر زنجان انجام گرفت. روش : پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل دانشجویان متاهلی بودند که در سال تحصیلی 96-95 در دانشگاه زنجان مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش 150 دانشجوی متاهل بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های صفات شخصیتی مک کری و کاستا (1990)، بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1974)، باورهای فراشناختی ولز (2000) و طلاق عاطفی گاتمن (2008) گردآوری و با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی و مقبولیت با گرایش به طلاق عاطفی رابطه منفی معنا دار و بین ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی و گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد (01/0> P ). همچنین، یافته ها نشان داد بین بلوغ عاطفی و گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار و بین باورهای نگرانی مثبت با گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0> P ). به طور کلی مقبولیت و وظیفه شناسی به طور منفی و معنادار و روان آزرده خویی و بلوغ عاطفی به طور مثبت و معناداری گرایش به طلاق عاطفی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با عنایت به نقش ویژگی های شخصیتی، بلوغ عاطفی و باورهای فراشناختی در طلاق عاطفی می توان راه های مقابله موثر با پدیده طلاق عاطفی را شناسایی و در مداخلات روان شناختی و مشاوره ای برای زوجین بکار گرفت.
تأثیر برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن می تواند بر شادکامی و تاب آوری این افراد مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان فرهنگسرای های شهرداری کرمانشاه در سال 1395 انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کرشام و الیوت و سیاهه اختلال بی اعتنائی مقابله ای ساکوما بود. گروه آزمایش آموزش نظریه ذهن را در 10 جلسه یک ساعته دریافت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: در پس آزمون میانگین مهارت اجتماعی، در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموران دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
رهیافتی پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: به منظور درک تجارب زیسته ی مشاورین ، روش پژوهش کیفی با رو ی کرد پد ی دارشناس ی اتخاذ گردید. جامعه ی مطالعه ی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند . به منظور نمونه گیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری داده ها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت جمع آوری اطلاعات انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمون های اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روان شناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهان بینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روان شناسی اسلامی، 6) محدودیت های پیش رو در رویکرد روان شناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوت های رویکرد روان شناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزه های اثربخشی روان شناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای به دست آمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرح شده در این پژوهش، می توان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.
نقش شوخ طبعی در تاب آوری زنان در برابر فشارهای روانی روزهای قرنطینه بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تاب آوری یک مولفه مثبت روان شناختی بوده که بر توانایی های فردی به منظور مقابله با رویدادهای ناگوار زندگی تمرکز دارد. عوامل متعددی در افزایش تاب آوری نقش دارند که از آن جمله می توان به زمینه های ژنتیکی و محیط و آموزش اشاره کرد. همچنین تاب آوری می تواند نقش تقویت کننده برای سیستم ایمنی بدن داشته باشد. شوخ طبعی یک ویژگی مثبت در زندگیست که برخی رویکردها همچون دیدگاه روانکاوی آن را یک راهبرد دفاعی مقابله با فشارروانی و نوعی تسکین می دانند. پژوهش ها نشانگر آن است که شوخ طبعی از طریق ارتقای تاب آوری نقش مهمی در بهبود عملکرد سیستم ایمنی در برابر فشارهای روانی ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی نقش شوخ طبعی در تاب آوری زنان در برابر فشارهای روانی روزهای قرنطینه بیماری کرونا انجام شد. روش: این پژوهش از طریق مطالعه تجربه زیسته زنان در ایام شیوع این بیماری همه گیر، و با روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه پژوهش شامل زنانی بود که به پرسش آیا شوخ طبعی در ایام قرنطینه در زندگی روزمره شما نقش داشت، پاسخ مثبت می دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس صورت گرفت و شامل 18 مشارکت کننده بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تجزیه و تحلیل یافته ها، به روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین فرعی، در سوال اول هفت مضمون اصلی «کاهش سطح تنش، ایجاد تعادل در زندگی، جهت دهی خلاقانه، فاصله گرفتن از ناملایمات، افزایش سطح شادی، تقویت روحیه بیماران، و همدلی با شرایط سخت دیگران» و مضمون هسته ای «انتخاب راهبردهای شوخ طبعی با کاهش تنش و جهت دهی خلاقانه زندگی، تعادل را به زندگی بازمی گرداند و موجب تاب آوری بیشتر افراد در برابر شرایط سخت دوران قرنطینه می شود.» و در سوال دوم 5 مضمون اصلی «بهره گیری گسترده از منابع، شوخی هدفمند با محتوای گزینشی، کاربرد بداهه و خلاقیت، شوخی پیونددهنده، و شوخی متناسب با موقعیت» و مضمون هسته ای «شوخ طبعی افزاینده تاب آوری متناسب با شرایط، خلاق و با هدف تقویت پیوندهای بین فردی صورت می گیرد.» به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد شوخ طبعی می تواند تحمل شرایط سخت قرنطینه و حتی بیماری را آسان تر نموده و موجب مقابله مناسب تر با فشارروانی در شرایط بحران از طریق تقویت روحیه و ایجاد نشاط فردی گردد.
شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله: یک پژوهش کیفی از زلزله سرپل ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به زلزله خیز بودن ایران و همچنین با توجه به اهمیت و ضرورت نقش مدارس در زندگی دانش آموزان بخصوص در شرایط بحران، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله سرپل ذهاب در سال1396 صورت گرفت. روش: این پژوهش با روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفت. به همین منظور، 15نفر از متخصصان آموزش و پرورش (شامل مدیران، معلمان و مشاوران و...) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بارز، انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری گردید و برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش کولایزی استفاده شد. یافته ها: پس از مستندسازی مصاحبه ها تعداد290 کد خالص، 12 زیر شاخص و درنهایت چهار شاخص اصلی شامل «دانش آموزان»، « معلم و کادر مدرسه»، «ساختار و امکانات مدرسه» و «محیط و خانواده» استخراج شدند. شاخص مربوط به دانش آموزان شامل زیرشاخص های انطباقی-کارکردی، روانی، تحصیلی؛ شاخص مربوط به معلم و کادر مدرسه شامل زیرشاخص های آموزشی، شخصی وامدادی؛ شاخص ساختار و امکانات مدرسه شامل زیرشاخص های؛ تجهیزات، برنامه ریزی، وظایف هماهنگی؛ و درنهایت شاخص محیط و خانواده شامل زیرشاخص های؛ مالی، روانی و فیزیکی _ ساختاری است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند محتوایی کامل از اقدامات پیشگیرانه را در رابطه با بحران زلزله به آموزش و پرورش ارائه دهد تا آن سازمان بتواند پروتکل هایی را برای مواقع بحران تهیه و به مدارس کشور ارائه دهد. مدارس با رعایت توصیه های حاصل از نتایج این پژوهش می توانند با حفظ کارآمدی خود به گذر موفقیت آمیز از بحران زلزله کمک کنند و تبعات آن را کاهش دهند.
اثربخشی درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی بر بهبود کودکان رده ی سنی 7 تا 9 ساله ی مبتلا به اختلال ﻭیﮊ ه ی نارساخوانی شناختی در استان البرز است. روش : این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 60 نفر بوده که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار می گیرند. پیش از ارائه ی مداخلات درمانی، بهره ی هوشی با استفاده از آزمون وکسلر چهارم، میزان علائم و نشانه های نارساخوانی با استفاده از رویکردهای درمان تحولی کتل – هورن - کارول، ایشینر و پردازش اطلاعات شناختی و سبک یادگیری دانش آموز، والدین، درمانگر و آموزگار با پرسشنامه ی واک مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. سپس افراد بر اساس جنسیت، سن، پایه ی تحصیلی، سبک یادگیری و با توجه به اهداف پژوهش، به 3 گروه دیداری، شنیداری و جنبشی- حرکتی تقسیم شدند. پس از آن جلسات آموزشی طی 2 ماه برای سه گروه اجرا شد. به این صورت که 15 جلسه ی 90 دقیقه ای گروهی به دانش آموزان ارائه شد و در کلیه ی جلسات آموزشی اولیا در کنار فرزندان خود حضور داشتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری ( MANOVA ) تحلیل گردید که این بررسی ها نشان داد که بین هر سه روش درمانی با گروه کنترل در سطح ٥% تفاوت معناداری وجود دارد و هر سه روش درمانی مؤثر هستند. نتیجه گیری: درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی مؤثر است.