هدف تحقیق حاضر تعیین اثربخشی آموزش تلقیح استرس (STD) در کاهش اضطراب دانشجویان است. روش تحقیق حاضر از نوع آزمایش با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. نمونه مورد پژوهش 30 نفر بودند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب زانک (S.A.S) جمع آوری و از طریق آزمون آماری t استودنت مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش تلقیح استرس (SIT) اضطراب دانشجویان را کاهش می دهد (P<0.01). همچنین یافته های تحقیق نشان داد که اثربخشی آموزش تلقیح استرس در کاهش اضطراب دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد. این روش می تواند توسط مشاوران و متخصصان بهداشت روانی جهت یاوری مراجعان مورد استفاده قرار گیرد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای بر افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل دانشجویان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان نیمسال آخر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بوده که در سال تحصیلی 1385-86 در دانشکده مذکور مشغول تحصیل بودند. از 78 نفر مصاحبه شده توسط پژوهشگر، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و از طریق قرعه کشی در دو گروه آزمایش (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) و گروه کنترل (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) جایگزین شدند. سپس پیش آزمون ها در دو گروه اجرا شده و بعد از این که گروه آزمایش به مدت 12 جلسه مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای را دریافت کردند، پس آزمون ها در دو گروه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: 1) پرسشنامه مهارت های جستجوی شغلی، 2) پرسشنامه اضطراب انتخاب شغل، 3) پرسشنامه درماندگی انتخاب شغل. داده ها توسط آزمون آماری (t-test)t در سطح معناداری آلفای (0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای در افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل شرکت کنندگان موثر بوده است.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میزان عزت نفس و ترتیب تولد در دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. در این پژوهش نمونه مورد بررسی 375 نفر دانشجوی دختر شاغل به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 84-85 می باشند که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش پژوهش، از نوع زمینه یابی می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون t استفاده شده است. آزمون عزت نفس کوپراسمیت جهت اندازه گیری میزان عزت نفس استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین ترتیب تولد و میزان عزت نفس رابطه معناداری وجود دارد. گرچه، میانگین نمرات عزت نفس فرزندان میانه بیشتر از میانگین نمرات عزت نفس فرزندان اول و آخر بود. با این وجود تفاوت میانگین نمرات اول و میانه معنادار نبود. در حالی که نمرات عزت نفس فرزندان آخر پایین تر از بقیه بود. یعنی فرزندان اول میانه، نسبت به فرزندان آخر دارای عزت نفس بیشتری بودند.
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین تمایز یافتگی و رضایت زناشویی کارمندان دانشگاه تربیت معلم صورت گرفته است. جامعه آماری شامل کارمندان متاهل دانشگاه تربیت معلم بوده که حداقل 5 سال از ازدواج آنها گذشته و دارای حداقل یک فرزند بودند که تعداد آنها 130 نفر می باشد. برای نمونه گیری از جامعه مذکور از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردیده و گروه نمونه شامل 40 زوج بوده است. آزمون های استفاده شده در این پژوهش، آزمون رضایت زناشویی انریچ دارای 47 سوال و آزمون تمایز یافتگی دارای 46 سوال بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (محاسبه فراوانی، میانگین و واریانس) و از آمار استنباطی جهت محاسبه همبستگی (رگرسیون چندگانه) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین تمایز یافتگی و خرده مقیاس های آن (واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی، جایگاه من و هم آمیختگی با دیگران) با رضایت زناشویی در سطح p?0.01 رابطه معناداری وجود دارد.
در این مقاله هدف بحث پیرامون توانایی بالقوه استعاره ها و کاربرد آنها در حوزه مشاوره و روان درمانی بوده است. روش بررسی در این مقاله بر اساس تحلیل کیفی و محتوایی پژوهش های انجام شده در سال های اخیر است. در این مقاله بعضی شیوه های ممکن درمانی شامل نحوه برسی استعاره های کلیدی مراجع به عنوان نشانگر تغییر مطرح شده است. نتایج بررسی ها در کل نشان می دهد که استعاره ها ممکن است نقش مهمی در تسهیل فرآیندهای تغییر در مشاوره و روان درمانی داشته باشند و نتایج همچنین نشان داده است که استعاره درمانی روش خلاقی است که با استفاده از قدرت تصویرسازی اش مراجع آسان تر به بینش و بصیرت می رسد.
در این پژوهش، اثربخشی دو روش از روش های شناختی، رفتاری شامل روش شادی فوردایس و آموزش مهارت های اجتماعی لوینسون در مقابل دو روش القای خلق شامل روش تصویرسازی ذهنی مثبت و خواندن کلمات مثبت در افزایش میزان شادی دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. نمونه این پژوهش شامل 125 نفر دانش آموز بود که به طور تصادفی انتخاب و به گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش پنج گروه وجود داشت (هر گروه 25 نفر). چهار گروه آزمایش و یک آزمایش کنترل. روش های شادی فوردایس، آموزش مهارت های اجتماعی، تصویرسازی ذهنی مثبت و خواندن جملات مثبت به عنوان روش های مداخله به کار برده شد. آزمون شادی آکسفورد به عنوان ابراز تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در افزایش میزان شادی تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد که روش های شناختی، رفتاری به ویژه روش آموزش مهارت های اجتماعی نسبت به روش های القای خلق کارآمدتر است.