مطالعات فرهنگ - ارتباطات (نامه پژوهش فرهنگی سابق)
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم بهار 1400شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بهره گیری صحیح و مناسب از فناوری های نوین اطلاع رسانی، سطح آگاهی افراد را افزایش داده و باعث تغییر در توقعات آنان از زندگی و در نتیجه عملکرد دولت می شود. بنابراین سطح رضایتمندی شهروندان از زندگی تغییر می کند و می تواند زمینه های تغییر در عملکردها و شیوه های اجرایی نظام سیاسی را به وجود آورد. هدف این پژوهش، مطالعه ارتباط میان سواد رسانه ای دیجیتال و رضایتمندی سیاسی شهروندان تهرانی است. بنابراین تأثیر سواد رسانه ای دیجتال بر مؤلفه های رضایتمندی شهروندان از نظام سیاسی شامل وضعیت موجود، کارگزاران و ساختارهای نظام سیاسی با استفاده از روش های دلفی، اسنادی و پیمایشی مطالعه شده است. جامعه آماری را شهروندان ایرانی بالای 18 سال ساکن شهر تهران تشکیل می دهند که تعداد آن ها 6559171 نفر است. حجم نمونه به روش کوکران 385 نفر تعیین و پرسشنامه ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ی تصادفی توزیع و داده های لازم جمع آوری شدند معنا داری بین سواد رسانه ای و رضایتمندی سیاسی شهروندان تهرانی، وجود نداشته و به رغم سطح متوسط سواد رسانه ای دیجیتال، رضایتمندی سیاسی شهروندان تهرانی بسیار اندک است. به همین دلیل و به منظور بهره مندی مناسب از رسانه های دیجیتال در سیاستگذاری های نظام سیاسی، پیشنهادهابی برای سیاستگذاران و مدیران حوزه های رسانه ای ارائه شده است.
شناسایی شاخص های ارزیابی راهبردهای سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از نظام اطمینان بخش مدیریت و ارزیابی عملکرد در فرایند مدیریت راهبردی، رمز موفقیت پایدار هر سازمان، به ویژه سازمان های رسانه ای، در محیط متغیر و پیچیده صنعت رسانه است. راهبردهای محتوایی نقش حساسی در تحقق رسالت و مأموریت سازمان صداوسیما دارند و بخش اصلی فعالیت این سازمان در این راستاست. مسئله این پژوهش، عدم ارزیابی راهبرد های حوزه تولید و توزیع پیام، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از اجرای برنامه راهبردی پنج ساله سازمان صداوسیما(1397-1401) است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی «شاخص های ارزیابی راهبرد های سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام است.» برای دستیابی به این هدف، از کارت امتیازی متوازن استفاده شده است. در فرایند این پژوهش، با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحبنظران در قالب دو جلسه گروه متمرکز، با محورقراردادن ابعاد کارت امتیازی متوازن(مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، رشد و یادگیری) و راهبردها و برنامه های بلندمدت سازمان صداوسیما در حوزه محتوایی، شاخص های موردنظر شناسایی شدند. «درصد برنامه های تولیدشده دارای پیوست پژوهشی»، «وضعیت خبرگزاری بین المللی تصویری»، «تعداد بخش های خبری در شبکه های تخصصی»، «انعقاد تفاهمنامه همکاری با مجامع بین المللی و جهانی رسانه»، «میزان تولیدات مستقل در باندِ پهن و در دسته ها و گونه های گوناگون»، «درآمدزایی از طریق سازوکارهای مختلف درآمدی در فضای بادِ پهن»، «تعداد تعاملات مردمی با سازمان صداوسیما»، «باشگاه مخاطبان شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی»، «وضعیت کانال های شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی در پیام رسان ها»، ازجمله مهم ترین شاخص های شناسایی شده برای ارزیابی راهبردی سازمان صداوسیما در حوزه محتوا و پیام و مطابق با الگوی کارت امتیازی متوازن است.
ارتباط پزشک و بیمار در شبکه روابط میان فرهنگی (تجربه درمان در محیط های چند فرهنگی بیمارستان های دولتی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه ارتباطات سلامت، یکی از حوزه های در حال رشد است که مفاهیم سلامت را به ارتباطات پیوند می دهد. یکی از بخش های مهم این حوزه، رابطه پزشک و بیمار است. موضوع اصلی این مقاله، بررسی رابطه پزشک و بیمار در بستر ارتباطات فرهنگی است. با توجه به الگوهای ارتباطی مختلف که در رابطه پزشک و بیمار حاکم اند، پیش بینی می شود الگوی ارتباطی حاکم در نظام درمانی، الگوی پدرسالارانه یا والدینی باشد. در این تحقیق که به روش مصاحبه کیفی انجام شده و داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شده اند، برای رسیدن به هدف تحقیق، با 15 بیمار که دارای قومیت ها و گویش های متفاوت بودند و همچنین 10 پزشک و اینترن و رزیدنت که در سال 1398 تجربه کار را در بیمارستان های دولتی شهر تهران داشتند، مصاحبه انجام شد و نتایج آن در سه مرحله کدگذاری و تحلیل شدند. در هر دو گروه، 3 دسته کد فراگیر شامل اختلالات ارتباطی اطلاعاتی، اقتدار پزشک و اختلال در ارتباطات میان فرهنگی به دست آمد. با توجه به تحلیل و بررسی یافته های تحقیق، این نتیجه حاصل شد که اختلال ارتباطی در رابطه پزشک و بیمار به طورعام وجود دارد و مسئله تفاوت فرهنگی، تنها یکی از عوامل تشدیدکننده اختلال ارتباطی میان پزشک و بیمار و در حاشیه این ارتباط است. همچنین این نتیجه حاصل شد که نظام درمانی درحال حاضر درزمینه مهارت های ارتباطی، ضعف های زیادی دارد و الگوی ارتباطی پدرسالارانه بر آن حاکم است و خلأ آموزش دانشگاهیِ مهارت های ارتباطی به جامعه پزشکی و همچنین جامعه بیماران، مهم ترین عامل این ضعف است. با توجه به تحلیل مصاحبه های پزشکان، می توانیم پیش بینی کنیم با ورود نسل جدید و جوان به جامعه پزشکی، الگوی ارتباطی پدرسالارانه، به الگوهای مشارکتی و هدایتی تغییر شکل دهند و شاهد خلأهای ارتباطی کمتری در محیط درمان باشیم.
ارائه الگو از روزنامه نگاری شهروندی به منظور گسترش مشارکت مدنی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی و ارائه الگو از روزنامه نگاری شهروندی به منظور گسترش مشارکت مدنی در ایران براساس نظریه داده بنیاد است. براین اساس، داده های پژوهش از 25 نفر از صاحبنظران و خبرگان حوزه علوم ارتباطات اجتماعی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و به واسطه روش نمونه گیری نظری انتخاب و گردآوری شده اند. همچنین برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از فرایند کدگذاری نظری به منظور شمارش مفاهیم(مقولات پایه ای)، مقولات فرعی و مقولات اصلی استفاده شد. پس از اشباع نظری در مباحث کارشناسی مطرح شده، نتایج پژوهش پیش رو به الگویی مطلوب و جدید که شامل 14 مقوله اصلی، 41 مقوله فرعی و 509 مفهوم بود سوق داده شد. بدین منظور، برای اعتبارسنجی مقولات و الگوی برساخته شده، از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و تشکیل گروه کانونی یا متمرکز و برای پایایی سنجی در بخش قابلیت تکرارپذیری، از روش ضریب توافق بین دو کدگذار و نیز در بخش قابلیت تعمیم پذیری، از شیوه نمونه گیری نظری جامع و منظم استفاده شده است.
نقش فنّاوری های ارتباطی دیجیتال در برقراری صله رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج برخی تحقیقات، نشان دهنده تأثیر فنّاوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در روابط خانوادگی اند. هدف این تحقیق، بررسی نقش فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در برقراری صله رحم بین جوانان و اعضای خانواده است. به بیان دیگر، این پژوهش می کوشد نقش استفاده از فنّاوری های ارتباطی دیجیتال مانند رایانه، تلفن همراه، اینترنت و نظایر آنها را در برقراری صله رحم فیزیکی (برقراری ارتباطات رودررو) و صله رحم دیجیتالی (برقراری ارتباط با خویشاوندان از طریق فنّاوریهای ارتباطی) مطالعه کند. روش تحقیق از نوع پیمایش است و از پرسش نامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل جوانان 15 تا 29 ساله شهر یاسوج بود که با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر از آنان از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS21 اجرا شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، هرچه میزان استفاده از فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی افزایش یابد، میزان صله رحم از طریق ابزارهای ارتباطی دیجیتال هم تقویت می شود. بین استفاده از فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و کمرنگ ترکردن صله رحم فیزیکی، رابطه معناداری وجود ندارد. به بیان دیگر، نتایج این پژوهش نه تنها نشان می دهند که این ابزارها به برقراری نوع جدیدی از صله رحم یعنی صله رحم دیجیتالی کمک می کنند، بلکه مدعی اند که استفاده از این فنّاوریها نقشی در کم کردن صله رحم فیزیکی ندارد.
موانع رشد، توسعه و اجرای حقوق فرهنگی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق فرهنگی بشر، به شکل رسمی و امروزین آن، همزمان با لایحه جهانی حقوق بشر و آن هم در قالب بخش کوچکی از میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شد. این دسته از حقوق در مقایسه با دیگر انواع حقوق بشر، همواره مورد غفلت و نادیده انگاری واقع شده است. با توجه به اهمیت بنیادین حقوق فرهنگی بشر و تاثیر مهمی که اجرای این حقوق و پایبندی به آن بر زندگی بشر می گذارد، این ضرورت احساس می شود که شاید با شناخت موانع موجود بر سر راه حقوق فرهنگی بشر، بتوان گامی به منظور رفع آن ها برداشته و نتیجه آن نیز به حمایت و ارتقاء این دسته از حقوق منتهی شود. این پژوهش با طرح این سئوال که «چه موانعی بر سر راه رشد، توسعه و اجرای حقوق فرهنگی بشر قرار دارد؟» با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوا، به ارزیابی این فرضیه می پردازد که «استیلای اندیشه رئالیسم، بدبینی به رویکردهای ایده آلیستی، عدم امکان رشد آرمان های سوسیالیستی، عدم توجه کافی به مبانی انسان شناختی حقوق فرهنگی بشر و... همگی از موانع رشد و عدم ارائه تعریفی مشترک از فرهنگ و حقوق فرهنگی بشر، عدم ارائه فهرستی جامع از مصادیق آن، پراکندگی مبانی این حقوق در اسناد مختلف و... از موانع توسعه و همچنین عدم وجود نهادهای مشخص در زمینه اجرای این حقوق، نگرانی دولت ها از اجرا و نبود آموزش بین المللی از موانع اجرای حقوق فرهنگی بشر می باشد.»
سبک زندگی در رمان «نخل های بی سر» و «ریشه در اعماق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مجموعه ای از اصول رفتاری در عرصه های مختلف زندگی است. در دهه های اخیر برای کاربردی کردن مفهوم آن در محافل ادبی، مخاطب با کارکردهای مثبت و منفی سبک زندگی در ادبیات داستانی مواجه شده است و با مطالعه موارد ذهنی و عینی، ذهنش بسوی سبک های برتر نیز، جلب شده است. مطلب حائز اهمیت، بازخوانی سبک زندگی رزمندگان در ادبیات داستانی دفاع مقدس است. این بازخوانی می تواند هویت فرهنگی، نظامی، اجتماعی و سیاسی مرزداران ایرانی را برای تحقق آرمان گرایی «دفاع» از سرزمین و اعتقادات جامعه به افراد منعکس و دستاوردهای گران سنگ آن را به ویژه در زمان بحران حفظ کند. درواقع، شناخت منشاء انگیزه های رفتاری مدافعان میهن، ظرفیت های اندیشه و فرهنگ ایرانیان و قدرت راهبرد «دفاع» را آشکار می نماید. این پژوهش تلاش دارد شاخصه های سبک زندگی را در رمان «نخل های بی سر» و «ریشه در اعماق» با روش گفتمانی «ارنستولاکلاو» منعکس کند. در این روش، پیوند مولفه های سبک زندگی، چگونگی خلق هویت جهادی رزمندگان بیان می شود. یافته ها نشان می دهد علل رفتاری شخصیت ها با تکیه بر پایبندی بر مبانی باورهای دینی و غیرت ملی، دستاورد استقلال و امنیت کشور را به دنبال داشته است.
ناسازه های سیاستگذاری فرهنگی در ایران، پیشنهاد یک مدل مطالعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع مختلفی از ناسازگاری ها در سیاستگذاری فرهنگی ایران وجود دارد. هدف این نوشتار تحلیل نقش ناسازه های شناختی در ایجاد ناهماهنگی میان محتوای سیاست های فرهنگی با ارزش ها و هنجارهای ذی نفعان آن سیاست است. هدف این مقاله ارائه یک مدل پیشنهادی برای مطالعه و تحلیل این قبیل ناسازه ها است. با بهره گیری از روش تحلیل نظری و با تکیه بر رویکردهای شناختی در سیاستگذاری عمومی شامل «پارادایم سیاستگذاری»، «مرجعیت» و «چارچوب ائتلاف حامی» تلاش شده است تا یک چارچوب پیشنهادی برای مطالعه ناسازه های سیاست فرهنگی ارائه شود. به همین دلیل و به طور خاص زمینه های اجتماعی شکل گیری ناسازه ها در نظام قشربندی جامعه ردیابی شده است، زیرا نظام قشربندی بازنمای تنوعات فرهنگی و ذخائر شناختی متنوع است. تفاوت منابع شناختی و مرجعیت های فکری سیاستگذاران و ذی نفعان سیاست ها که حاصل تعلق به قشرهای متفاوت است موجب جهت گیری های فرهنگی ناسازگار می شود. همچنین نقش گروه های اقتصادی و سیاسی ذی نفوذ، لابیگرها و گروه های مرجع نیز بارز است. این واسطه ها برخی از مرجعیت ها را برای سیاستگذاران برجسته کرده و با تأثیر بر سازمان و ائتلاف سیاستگذاران تلاش می کنند سیاست ها را به سمت منافع خود، هدایت کنند.
تحلیل سیاست های فرهنگی خانواده در ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاستگذاری فرهنگی در حوزه خانواده مبتنی بر چه اقتضائاتی بوده و این سیاست ها تا چه حد به اهداف تعیین شده دست یافته اند؟ برای این منظور با رویکرد کیفی و تحلیل اسناد مکتوب به ترسیم خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی پرداخته شده است. برای ارزیابی وضعیت موجود خانواده از نتایج گزارش های رسمی، پژوهش های علمی، واقعیت های موجود و تجارب زیسته و ملموس استفاده شده است. بررسی ها نشان می دهد خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی از نظر شکلی و محتوایی خانواده ای است که پاسخگوی نیازهایی چون رفع نیازهای مادی و غیرمادی، تربیت صحیح فرزندان، کانون روابط گرم و صمیمی، و مهم تر از همه بنیان اصلی تشکیل دهنده جامعه باشد. واقعیت های موجود نشان می دهد خانواده ایرانی نیز همچون جوامع دیگر، دچار تغییراتی شده و انتظارات سیاستگذاران فرهنگی را در تحقق شکل مطلوب آن برآورده نکرده است، به گونه ای که در شرایط کنونی، خانواده با چالش ها و آسیب های مختلفی مواجه است و با انتظارات سیاست های فرهنگی فاصله دارد. در خانواده کنونی، مواردی نظیر افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، سست شدن پیوندهای زناشویی، شکاف بین نسل ها، شیوع برخی آسیب ها و انحراف ها و نظایر آن وجود دارد که نشان دهنده این است که خانواده آن گونه که سیاست های فرهنگی طراحی شده بودند، شکل نگرفته است. در تحلیل فاصله بین سیاست های فرهنگی و وضعیت موجود می توان گفت برخی سیاست ها، به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و تغییرات جهانی در حوزه فرهنگ و فناوری توجه زیادی نکرده اند. با وجود چنین تنوع و تغییراتی، به نظر می رسد بازاندیشی در برخی سیاست ها ضروری به نظر می رسد.
تحلیل ثانویه ارزش های جنسیتی با توجه به داده های پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان (با تأکید بر نگرش به نابرابری جنسیتی و خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی روند تغییرات ارزش ها و نگرش ها در زمینه برابری جنسی و خانواده براساس داده های پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان است. روش مطالعه تحلیل ثانویه است. اساس تحلیل بیشتر با اتکا به یافته های موج های دوم و سوم انجام گرفته است. داده های موج دوم در سال 82 نشان می دهد که گرایش نوین و فردگرایانه زنان در بازتفسیر خانواده و مفهوم جنسیت اند. این یافته ها بیان می کنند که در جامعه ایرانی، یک دگردیسی جدّی در زمینه تغییر ارزش ها و نگرش های جنسیتی در حال شکل گیری است. یافته های موج سوم همچنان نشان از گرایش بیشتر زنان در مقایسه با مردان در زمینه ارزش های مدرن در جامعه اند. با این حال، یافته ها، در مقایسه با سال 82، نشان از نوعی عقبگرد هم در گرایش های کلّ جامعه و هم در زنان در زمینه حرکت به سوی برخی نگرش های برابری جنسیتی دارد. این امر نشان می دهد با غلبه ارزش های بقا در جامعه، گرایش به ارزش های سنّتی در یک روند طولی بیشتر شده است.
حمایت حقوقی از آثار ادبی و هنری بر مبنای نقش آموزشی و اجتماعی آثار در متون حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش آثار ادبی و هنری در توسعه و پیشرفت فرهنگی یک جامعه به حدی پررنگ است که بسیاری از جامعه شناسان، اساس تربیت را در هنر دانسته و بر نقش بنیادین آن در رشد و اعتلای جامعه تأکید کرده اند. تأثیر انکارناپذیر آثار ادبی و هنری به گونه ای است که اگر این آثار در راستای اخلاق و آموزه های انسانی و دینی باشند، موجب اعتلای علمی و فرهنگی شده و حرکت بر خلاف مسیر، ثمره ای جز انحطاط و سقوط در پی نخواهد داشت. با توجه به این ضرورت که باید در این شرایط میان منافع جامعه برای دستیابی به آثار ادبی و هنری جدید و تعالی دهنده از یک سو و حمایت از پدیدآورندگان آثار هنری برای ایجاد آثار بدیع از سوی دیگر تعادلی برقرار شود، مقاله حاضر به دنبال آن است تا با بیان نقش آثار ادبی و هنری بر اجتماع مشخص سازد که آیا در قوانین ایران، در حمایت قانونی از این آثار محدودیتی وجود دارد یا مطلق آثار قابل حمایت هستند؟ و در صورتی که حکم به لزوم محدودیت داده شود، ملاک اعمال محدودیت چیست؟ حاصل مطالعه نشان می دهد که مطلق آثار ادبی و هنری در نظام های حقوقی غایت گرا، اخلاق محور و مبتنی بر کرامت انسانی، بر خلاف سیستم های حقوقی سرمایه داری و مبتنی بر مادی گرایی و لذت گرایی، قابل حمایت قانونی نیستند و برای تعیین موارد قابل حمایت، باید از ملاک" مشروعیت" و "منفعت عقلایی مشروع" بهره برد.
سیاست های بازاری شدن علوم انسانی بعد از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موجی عظیم در مخالفت با علوم انسانی ایجاد شده بود و به سه سال تعطیلی علوم انسانی منتهی شد. این مخالفان معتقد بودند این علوم مبنای مادّی اندیشی دارند؛ اما امروزه بعد از 35 سال از بازگشایی آن، این علوم بیش از هر دوره تاریخی در ایران به سمت مادّی اندیشی حرکت کرده اند و خود علوم انسانی به کالا تبدیل شده یا به عبارتی بازاری شده است. این پژوهش به دنبال این پرسش است که: «وضعیت بازاری شدن علوم انسانی چگونه است و چه سیاست هایی دراین خصوص عملیاتی شده اند؟» ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع، روش ﺗﺤﻘﯿﻖ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، تحلیل تاریخی و شیوه گردآوری داده ها، اسنادی است . این پژوهش به صورت روﺷﻤﻨﺪ و ﻣﻨﺴﺠﻢ، وضعیت بازاری شدن علوم انسانی و سیاست های مرتبط با آن را با دقت بحث و بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بازاری شدن، در قالب های مختلفی همچون افزایش پذیرش دانشجوی پولی به ویژه در مقطع تحصیلات تکمیلی، افزایش استادان حق التدریس، تبصره ها و شروط منتهی به درآمد و همچنین پژوهش های پولی رخ داده که در این پژوهش، به تفکیک درباره آنها بحث شده است. همچنین نتایج کلی نشان می دهند که سیاست های بازاری شدن علوم انسانی، تابع سیاست های دولت های مختلفِ بعد از انقلاب(چپ و راست) نبوده اند.