مطالعات فرهنگ - ارتباطات (نامه پژوهش فرهنگی سابق)
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و چهارم بهار 1402شماره 61 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مناسک راهپیمایی اربعین یکی از بزرگترین گردهمایی های مذهبی جهان است که سالانه میلیون ها نفر با ملیت های مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در آن مشارکت دارند. این راهپیمایی از نظر جریان ارتباطی، رسانه ای و آیینی برای پژوهشگران حوزه دین و ارتباطات حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد ارتباطی راهپیمایی اربعین بوده و تلاش شده با بهره مندی از روش کیفی، نظریه مبنایی و انجام مصاحبه عمیق با متخصصان، طی فرآیندهای مختلف کدگذاری با نرم افزار مکس کیودا، مولفه های حوزه پژوهش استخراج شود. یافته های پژوهش نشان داد؛ ارتباطات در راهپیمایی دارای " ابعاد درونی و بیرونی" می باشد. "ارتباطات سنتی" که بیشتر به صورت میان فردی و بر اساس عقاید شکل گرفته وجه غالب ارتباطات در این راهپیمایی است. بعد بیرونی ارتباطات، دارای جنبه های متعدد "ارتباطات جمعی" است که خود به دو دسته از "ارتباطات رسمی" و "ارتباطات غیررسمی" تقسیم می شود. در ارتباطات رسمی، مانند گزارش های خبری رادیو، تلویزیون و مطبوعات از ابعاد مختلف راهپیمایی، معمولا تلاش شده بعد دینی و همبستگی مردمی راهپیمایی برجسته و تبلیغ شود. فضای راهپیمایی اربعین مملو از گفتگوهاست. "ارتباط کلامی" موجود فراتر از یک ارتباط ساده و ارتباطات در راهپیمایی اربعین دارای لایه ها و دوره های متعدد است. در این راستا مدل ارتباطی راهپیمایی اربعین مدل مراوده ای-تعاملی شناخته شده است.
هویت های دوگانه در فضای مجازی- واقعی نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی هویت های دوگانه در فضای مجازی-واقعی نوجوانان بود که به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم استان اردبیل که از بین آنها 380 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر چارچوب نظری پژوهش استفاده شد. روایی پرسشنامه به روش اعتبار صوری و سازه ای و اعمال برخی اصلاحات و پایایی آن نیز پس از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و حذف برخی گویه ها مورد تأیید قرار گرفت. داده ها از طریق آزمون t دو گروه مستقل در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد نوجوانان در فضای مجازی-واقعی دارای هویت دوگانه ای در ابعاد دینی، خانوادگی، جنسی، ملی، قومی و فرهنگی بودند. هویت نوجوانان در فضای واقعی شکل یافته تر، منسجم تر و واقعی تر و در فضای مجازی به نسبت سیّار، ناپایدار و متکثر بود. هویتی که با توجه به برخی ویژگی ها، می توان آن را هویت مدرن یا بازاندیشانه نامید. نوجوانان در کنار اینکه در جهان واقعی سعی در پاسداشت منابع سنتی هویت داشتند در فضای مجازی خود را طرفدار هویت جهانی یا جهان وطنی نشان می دادند.
شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق سال ۱۴۰۴ است. روش پژوهش از نوع آمیخته کمی و کیفی است که با استفاده از روش آینده پژوهی انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی و اکتشافی با رویکرد شناسایی عدم قطعیت ها است که در این راستا با ۲۰ نفر از صاحب نظران و متخصصان حوزه رسانه، ارتباطات و شبکه های اجتماعی برخط که با روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت گرفت. در پژوهش حاضر برای شناسایی پیشران ها از روش تشکیل پانل دلفی با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و برای کشف عوامل کلیدی نهایی مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی از روش مدل سازی تفسیری ساختاری (ISM) بهره برده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش مدل سازی تفسیری ساختاری، شامل پرسشنامه محقق ساخته حاوی جدول ماتریس تاثیرات متقابل است و داده های آن نیز توسط نرم افزار «میک مک» تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ۲۷ پیشران بر آیند شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر دارند که در چهار عامل کلی اجتماعی فرهنگی، حقوقی سیاسی، اقتصادی و فناوری قابل طبقه بندی است. طبق یافته های پژوهش، فناورپایه شدن امور، بومیان دیجیتال، مالکیت رسانه ای و قدرت رسانه های سنتی بزرگ مقیاس، چهار عامل کلیدی نهایی موثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق ۱۴۰۴ هستند.
شناسایی راهکارهای دورکاری و قرنطینه خانگی از دیدگاه زنان عضو هیأت علمی در ایام کرونا با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث در مورد دورکاری و قرنطینه خانگی زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آن ها می تواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا نماید. این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مشارکت کننده، با هدف کشف و توصیف دورکاری و قرنطینه خانگی در ایام کرونا را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختارمند و با روش نمونه گیری هدفمند بهره برده است. بر اساس روش پدیدارشناسی فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شد. در سطح سوم تحلیل، حاصل یکسان سازی افق های فکری: تعداد 5 افق مربوط به دورکاری، 9 افق مربوط به قرنطینه خانگی و 9 افق مربوط به استراتژی ها و راهکارها بود. در سطح دوم، توصیفات منسجم روایات به تفکیک دورکاری، قرنطینه خانگی و استراتژی ها و راهکارها شکل گرفت و در بالاترین سطح انتزاعی یا همان سطح اول تحلیل، ادغام ساختاری توصیف های منسجم انجام شد. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا و شیوع آن باعث ظهور فرهنگ قرنطینه در کشور و جهان شده است که این امر منجر به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی، مسئله اخلاق، تعهدات اجتماعی، الگوهای روابط انسانی، اجتماعی، توجه به توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی و اخلاق مراقبتی زنان در زندگی، تأکید شده است. در نهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزه های، پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه گردید.
مطالعه تطبیقی محتوای بازی «فرقه اساسین ها» و افسانه های حشاشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محتوای بسیاری از بازی های رایانه ای، تاریخی اند؛ به این معنا که بازیکن در ژانرهای مختلفی در دوره یا دوره های تاریخی مشخصی بازی را انجام می دهد. سری بازی های «فرقه اساسین ها» از این دسته اند و پژوهش پیش رو، نسخه نخست این بازی (2007) را به تفصیل بررسی کرده است. مهم ترین مشخصه این سری بازی ها بر موضوع «ترور» مبتنی است که در داستان بازی، سرمنشأ آن، فرقه فداییان اسماعیلی و افسانه حشاشین در فضای جنگ سوم صلیبی قرار داده شده است. در این مقاله نشان داده می شود که سازندگان بازی «فرقه اساسین ها» چگونه روایات تاریخی به ویژه افسانه های حشاشین را گزینش و به روایت و مکانیک بازی تبدیل کرده اند و چه قرائت جدیدی از افسانه های حشاشین شکل داده اند. هدف این پژوهش، تلاشی برای بررسی تطبیقی محتوای داستانی بازی رایانه ای تاریخی «فرقه اساسین ها» با افسانه های حشاشین از منظری میان رشته ای تاریخ و هنر است. در قسمتی از پژوهش که فرقه فداییان اسماعیلی و افسانه های حشاشین بررسی شده است، از روش تاریخی و در قسمتی که محتوای بازی توضیح داده شده از روش توصیفی - تحلیل محتوا استفاده شد. رویکرد این پژوهش تطبیقی به شیوه لنزی است. یافته های پژوهش نشان داد که طراحان بازی با هوشمندی، داستان بازی را با الهام از افسانه های حشاشین و در چند لایه بازسازی کرده اند. برخی روایت های تاریخی مانند ماجرای پرش مرگبار فدائی به دستور شیخ الجبل و بینش باطنی به مکانیک هایی در بازی تبدیل شده اند. بیشتر شخصیت های مسلمان بازی برساخته است؛ اما برعکس، بیشتر شخصیت های مسیحی داستان حقیقی است. امید است این پژوهش برای سازندگان بازی های تاریخی سودمند باشد.
مطالعه ای بر رخداد لیوتاری در فراسینما نمونه های موردی: فیلم های «کلوزآپ» و «زیر درختان زیتون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیوتار در بحث نقد و تحلیل هنر، از مفهوم «رخداد» با ویژگی هایی مانند غرابت و منحصربه فرد بودن، رها از امور پیشین و مرسوم، نامتعین و لحظه ای بودن، بهره می جوید تا به واسطه آن قواعد ژانرهای از پیش مقرر را متلاشی و «گواهی دادن بر وجود امر نمایش ناپذیر» را به عنوان رسالت اثر هنری پسامدرن محقق کند. در این مقاله به شیوه کیفی، با روش کتابخانه ای و با تکیه بر فیلم های کلوزآپ (1369) و زیر درختان زیتون (1373) از ساخته های عباس کیارستمی، به عنوان آثاری فراسینمایی، تلاش شد تا به این پرسش در آثار فراسینمایی پاسخ داده شود که چگونه رخدادها موجب نمایش «امر نمایش ناپذیر» می شوند. نتایج این پژوهش در مورد تلفیق فراسینما و مفهوم رخداد نزد لیوتار با تکیه بر نمونه های سینمایی ذکر شده با ویژگی هایی مانند وقفه های فنی در صدا، تصویر و شگردهای نوآورانه در روایت و اشاره به فیلم و فرایند فیلمسازی که بارها فرم متعارف روایت گری کلاسیک و سنتی را به چالش کشیده نشان می دهد که در فراسینما، به میانجی رخداد و از طریق خلق فرمی سینمایی که از سنت ها و قواعد مرسوم در فیلمسازی پیروی نمی کند، گواهی دادن بر وجود و نمایش امر نمایش ناپذیر به عنوان ایده اصلی آراء لیوتار در باب هنر محقق می شود.
بازنمایی «غیرت ناموسی» در سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غیرت ناموسی یکی از مؤلفه های فرهنگی اجتماعی جوامع مختلف، از جمله جامعه ایرانی است. این موضوع در دهه های اخیر و با بسط اندیشه های فمینیستی، بیش ازپیش به صورت انتقادی تحلیل شده که سرریز آن در هنر سینما قابل مشاهده است. پژوهش پیش رو با هدف بررسی بازنمایی غیرت ناموسی در سینمای دهه 1390 ایران، با روش تحلیل گفتمان فرکلاف انجام شده است. این روش شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است که طی آن در مرحله توصیف، ویژگی های صوری متن، در مرحله تفسیر بیناگفتمانیت ها و در مرحله تبیین، تأثیر ساختارهای کلان اجتماعی بررسی می شود. بدین منظور 3 فیلم خانه دختر، خانه پدری و شنای پروانه از مجموعه فیلم های اکران شده در دهه 1390 با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که در پرتوی تأثیرات فرایند جهانی شدن بر سینمای ایران، بسط ادبیات فمینیستی، سیاست های فرهنگی جشنواره های سینمایی بین المللی، توسعه طبقه متوسط شهری در ایران و سیاست های فرهنگی دولت اعتدال، موضوع غیرت ناموسی در سینمای دهه 1390 ایران به مثابه پدیده ای غیرعقلانی با تبعات مطلقاً زیان بار و برسازنده رابطه اقتدارگرایانه مرد نسبت به زن، بازنمایی شده است.