مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سیاستگذاری فرهنگی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مقوله سیاست گذاری فرهنگی در چارچوبی معطوف به نظریه، مدل و مرجعیت مورد توجه قرار می گیرد. در بعد نظری عرضه داشت های دو جریان بزرگ جامعه شناسی (جامعه شناسی سازمان ها و جامعه شناسی ساختار گرای تکوینی ) با یکدیگر مقایسه می شوند. این دو جریان به ترتیب برداشت هایی انتقادی و در عین حال مثبت، و مبتنی بر سوءظن و منفی از مداخله دولت در سیاست های عمومی و به تبع آن سیاست های فرهنگی را پیش رو می گذارند. در زمینه مدل، سه مدل سیاست گذاری فرهنگی مرتبط با سه کشور ایران، فرانسه و ایالات متحده آمریکا موضوع بحث واقع می شود. این سه کشور را می توان از دولت حداقل تا دولت حداکثر مورد طبقه بندی قرار داد. در خصوص مرجعیت، بر شکل گیری مرجعیتی بین المللی در ارتباط با سیاست های فرهنگی تاکید می شود. چنین مرجعیتی برخی مدل های سیاست گذاری را با چالشهایی اساسی رو به رو می کند.
بررسی رابطه نگرش نسبت به سیاستگذاری های فرهنگی و گرایش به خشونت در فوتبال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، درصدد است تا به بررسی رابطه سیاستگذاری های فرهنگی و گرایش به خشونت بپردازد. شاخص های سیاستگذاری در این پژوهش خصوصی گرایی، ایدئولوژیزه کردن ورزش، افزایش اختیارات دولت که خود شامل دو بعد: 1- سلطه مالی بر ورزش و 2- نظارت بر انتخابات روسای ورزش، مورد مطالعه قرار گرفته است. گرایش به خشونت در دو بعد ابزاری و بازتابی سنجیده شده است. روش این تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. حجم نمونه 395 نفر از تماشاچیان بازی تیمهای استقلال و پیروزی است که به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. در این پژوهش، یک فرضیه اصلی و چند فرضیه فرعی مطرح شده است. بر اساس فرضیه کلی بین نگرش نسبت به سیاستگذاری های فرهنگی و گرایش به خشونت در فوتبال رابطه معناداری وجود دارد. جهت تبیین و آزمون این فرضیه، پنج فرضیه فرعی مورد آزمون قرار گرفته اند. یافته های پژوهش بر حسب محاسبه ضریب همبستگی پیرسون مبین وجود رابطه معنادار سیاستگذاری فرهنگی و گرایش به خشونت در فوتبال است.
سیاستگذاری فرهنگی مطلوب مسجد از دیدگاه مقام معظم رهبری در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در پاسخ به این سؤال که سیاستگذاری فرهنگی مطلوب مسجد از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست، نگاشته شده است. در این راستا، تلاش شده با شیوه طبقه بندی، دیدگاه های ایشان در حیطه مسجد با سه رویکرد توصیفی، تطبیقی و تجویزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. یافته های پژوهش، حاکی از این است که مبتنی بر رویکرد توصیفی، مقام معظم رهبری ضمن انتقاد از وضعیت مساجد در کشور، خواستار بازگشت این سنگرهای الهی به مساجد صدر اسلام می باشند. «محوریت مسجد در سیره نبوی»، «چندمنظوره بودن مسجد در عصر پیامبر (ص)» دیگر محورهای موضوعی در این رویکرد است. ایشان در تبیین رویکرد تطبیقی، به مقایسه مسجد و کلیسا به مثابه نهادهای مهم دینی در اسلام و مسیحیت پرداخته و در نهایت، بر اساس رویکرد تجویزی، مسئولان و دست اندرکاران و روحانیون مساجد را در راستای حصول به مساجد ایده آل و مطلوب مخاطب قرار می دهند تا آنها محورهایی شامل «حفظ و رونق مساجد»، «حضور و مشارکت فعال در مسجد» و «اداره امور مسلمانان ذیل مسجد» را در جمهوری اسلامی ایران تحقق بخشند
بخش فرهنگ و سیاست های کلان فرهنگی در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
813 - 830
حوزه های تخصصی:
کشورهای اروپایی کشورهایی فعال در عرصه سیاستگذاری فرهنگی هستند و در این مسیر از حمایت عمومی نیز بهره مند بوده اند. در این مقاله، نگارندگان تلاش کرده اند که برداشت اروپاییان از فرهنگ را روشن سازند و در پی آن بر بنیان ها و الگوها و روش های سیاستگذاری فرهنگی در میان شماری از کشورهای بزرگ این قاره متمرکز شوند و سپس بحثی از پیامدهای این سیاست ها را با اتکا بر آمار و ارقام فرهنگی، که همه ساله در اروپا برگزار می شود و در دسترس جهانیان قرار می گیرد، پیش رو گذارند. به زعم نگارندگان، این شناخت راه را برای مقایسه راه ما با راه دیگران خواهد گشود و بر اساس آن درس هایی آموزنده و مفید برای سیاست پژوهان و سیاستگذاران فرهنگی کشور پدید خواهد آمد.
اثربخشی به سیاستگذاری دفاعی جمهوری اسلامی ایران ؛در پرتو کاربست منابع فرهنگی قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۳
28 - 55
حوزه های تخصصی:
اتخاذ تصمیم ها و سیاست های مطلوب و اثربخش در حوزه دفاعی، نیازمند بهره گیری حداکثری از منابع سخت و نرم است. از جمله منابعی که از آن می توان در اثربخشی به سیاستگذاری دفاعی استفاده نمود، منابع فرهنگی قدرت نرم است. این مقاله به بررسی و تحلیل اثربخشی به سیاستگذاری دفاعی جمهوری اسلامی ایران در پرتو کاربست منابع فرهنگی قدرت نرم می پردازد و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که کاربست منابع فرهنگی قدرت نرم در اثربخشی به سیاستگذاری دفاعی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با استفاده از روش اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (مصاحبه) داده ها و اطلاعات جمع آوری، و با شیوه کیفی و از طریق کدگذاری باز و محوری تجزیه و تحلیل گردیده اند. جامعه آماری این تحقیق، شامل تعداد 22 نفر از استادان، صاحب نظران، پژوهشگران و کارشناسان و مجریان مربوط به حوزه پژوهش است که با استفاده از روش تعیین نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) انتخاب شده اند. نتایج حاصل از مصاحبه با صاحب نظران، حاکی از آن است که کاربست منابع فرهنگی قدرت نرم ج.ا. ایران نقش مؤثری را در اثربخشی به تصمیم گیری های سیاستگذاران دفاعی، شکل دادن به داده های سیاست دفاعی و تسهیل در دستیابی به هدف های دفاعی و نظامی دارد. نشانه های این اثربخشی را در شکل دهی به ساختار ذهنی سیاستگذاران دفاعی، فعلیت بخشیدن و تحرک بخشی به سیاستگذاری دفاعی، توکل به خدا، صبر و استقامت، بهره گیری از راه حل های علمی در سیاستگذاری ها، نظم و انسجام در فرآیند سیاستگذاری دفاعی، بسیج مردمی، تهییج روحیه و ایجاد آمادگی در نیروها، خودباوری و اعتماد به نفس، بازدارندگی مؤثر و ... می توان مشاهده کرد.
سیاستگذاری فرهنگی ورزش دانشجویی در ایران: ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به اهمیت ورزش به عنوان بخش مهمی از تعلیم و تربیت و بعنوان یکی از ملزومات اولیه توسعه انسانی برای نیل به مدارج کمال، برخورداری از سلامت جسمانی، نشاط جسمی و روانی و فضایل اخلاقی، الگوسازی فرهنگ ورزش دانشجویی را یکی از محورهای اساسی سیاستگذاری فرهنگی در ورزش فرض نموده و باتوجه به فقدان الگویی برای سیاستگذاری فرهنگی در ورزش دانشجویی، تلاش کرده است با نقد و بررسی مدل ها و نظریات موجود در عرصه سیاستگذاری فرهنگی، الگوی مناسب سیاستگذاری فرهنگی ورزش دانشجویی را در چارچوب روش تحلیل تماتیک و بهره گیری از افراد صاحب نظر و متخصص شامل 10 نفر از مدیران تربیت بدنی آموزش عالی، پژوهشگران و همچنین تعداد 30 نفر از دانشجویان دوره های کارشناسی، ارشد و دکتری طراحی نماید. ارائه الگوی بومی سیاستگذاری فرهنگی ورزش دانشجویی با محوریت دو مضمون فراگیر ایجاد تغییرات ساختاری(حول دو مضمون واسط تغییرات مدیریتی و ساختاری) و تغییر در فرهنگ عمومی نسبت به ورزش(حول سه مضمون واسط تقویت فرهنگ مسئولیت اجتماعی، ایجاد فرهنگ علاقه مندی به ورزش و نقش تربیتی ورزش)برای الگوسازی فرهنگ ورزش دانشجویی از مهمترین نتایج این تحقیق است.
سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران : پیشینه، الگوها و آسیب ها (با تاکید بر مفهوم مرجعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی آسیب شناسانه نظام سیاستگذاری فرهنگی کشور با تاکید بر مفهوم مرجعیت می پردازیم. در حوزه سیاستگذاری ارزش های حاکم بر ایده ها و تصورات بازیگران عرصه سیاستگذاری، محتوای سیاست ها را شکل می دهد؛ این مرحله نقطه آغازین تاثیر مرجعیت در امر سیاستگذاری است. حال کاملا قابل فهم خواهد بود زمانی که تعریف، حدود و گستره فرهنگ از نگاه و منظر بازیگران سیاستگذاری متفاوت باشد به تبع آن مرجعبت در سیاستگذاری فرهنگی نیز متفاوت و گاه متعارض خواهد بود. از دریچه مرجعیت آنچه در نتیجه ارزیابی وضعیت سیاستگذاری فرهنگی کشور به دست می آید یک یا چندین گزاره از این گزاره هاست: امکان یا امتناع در سیاستگذاری، دلیل سیاستگذاری، رویکرد مختار در اصل مداخله و سازوکار مداخله دولت در سیاستگذاری فرهنگی. علاوه بر آن ها فقر سیاست یا کثرت سیاست، ضعف محتوایی سیاست یا نقص اجرا در این مقاله مورد مطالعه است. با وجود آن که سال ها از آغاز سیاستگذاری فرهنگی در ایران می گذارد، و علی رغم شکل گیری گفتمان های آموزش محور، مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی و مهندسی فرهنگی در جریان سیاستگذاری فرهنگی، اما در مقام عمل، ما در ایران با پراکندگی تصمیم گیری ها و تنوع مرجعیت ها مواجه هستیم که در برونداد آن ها در موارد متعدد تعارض و تناقض متقابل میان اقدامات نهاد ها و مجموعه های فرهنگی درون نظام بوده است.نگاهی نقادانه بر پیشینه و الگو های سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از چشم انداز مرجعیت، با بهره گیری از منابع مکتوب و مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی، ضمن شناسایی آسیب های ناشی از وضعیت موجود ، ما را به توصیه های سیاستی حاصل از این پژوهش رهنمون می سازد.
راهبردهای برنامه ریزی صنایع فرهنگی بومی؛ رویکردها، اصول، و الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از اهمیت روزافزونی برخوردار است و در آینده اقتصاد و فرهنگ جهان نیز نقش کلیدی ای بازی خواهد کرد. هدف عمده کشورهایی که آینده اقتصادی خود را برپایه صنایع فرهنگی برنامه ریزی می کنند، نخست، حفظ و گسترش فرهنگ خودی و سپس، پویایی اقتصادی است. با درنظر گرفتن هندسه اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، حفظ و گسترش فرهنگ خودی در اولویت قرار دارد و برای رسیدن به این هدف باید به سیاستگذاری در صنایع فرهنگی پرداخت. افزون براین، با توجه به اینکه برنامه ریزی سال های اخیر اقتصاد ایران در راستای اقتصاد مقاومتی است، پویایی صنایع فرهنگی می تواند به رشد درون زای اقتصادی کشور کمک کند و درنتیجه، در راستای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی به کار آید. این پژوهش از طریق تحلیل مضمون 35 مصاحبه عمیق با متخصصان و دست اندرکاران صنایع فرهنگی انجام شده است. با استفاده از روش تحلیل مضمون، 4 مضمون کلی به عنوان شاخص صنایع فرهنگی شناسایی شده اند که عبارتند از: گسترش گفتمان انقلاب اسلامی، پویایی اقتصاد شهری، مردمی بودن، و مشارکتی بودن. همچنین، هریک از مضمون ها در 5 حوزه کلیدی برای بهره برداری از صنایع فرهنگی بومی، شناسایی شده است که شامل حوزه های تولید، زیرساخت، بازار، سرمایه گذاری، و آموزش و پرورش حرفه ای است و ذیل هریک، راهبردها و پیشنهادهایی ارائه شده است. مهم ترین پیشنهادهای مطرح شده شامل مواردی مانند ایجاد برنامه سرمایه گذاری در فناوری های جدید، ایجاد نظام ثبت آثار و خلاقیت های فرهنگی و هنری شهر، ایجاد دبیرخانه یا شورای توسعه صنایع فرهنگی، و ایجاد صندوق سرمایه های خطرپذیر است.
نظریه پدیدارشناختی فرهنگ وسیاستگذاری فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
31 - 60
بی شک نظریه های فرهنگی نقش اساسی در سیاستگذاری فرهنگی دارند. و هر نظریه فرهنگی سیاستگذاری فرهنگی خاصی را ایجاب می کند. پرسش اصلی این پژوهش آن است ظرفیت ها و دلالت های نظریه پدیدارشناختی فرهنگ در عرصه سیاستگذاری فرهنگی چیست؟ نگارنده با اتخاذ روش شناسی مطالعات تحلیلی تلاش کرد پس از تبیین نظریه پدیدارشناسانه فرهنگ با تکیه بر آرای هوسرل، شوتس و گارفینگل، دلالت های آن را در حوزه سیاستگذاری فرهنگی نشان دهد. ضرورت اتخاذ گفتمان سیاست فرهنگی ارتباطی، ضرورت اتخاذ رویکرد معرفت شناسی فرهنگی، توجه ویژه به فرهنگ عمومی و نگرانی از تقلیل آن به فرهنگ عامه پسند، ضرورت انجام تحقیقات معرفت پژوهی جامعه شناختی جهت کشف وضعیت جامعه جویی و کنش ارتباطی مردم و لایه های زیزرین فرهنگ عمومی و لزوم وحدت زیست جهان سیاستگذار، برنامه ریز و مجری سیاست ها از پیامدهای چنین رویکردی است.
بررسی تنوع در سیاستگذاری فرهنگی ایران مطالعه موردی: قانون اساسی و سند نقشه مهندسی فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۷
33 - 54
خط مشی گذاری فرهنگی در جامعه اسلامی ایرانی، علاوه بر آنکه باید برگرفته از آموزه های اسلامی باشد؛ باید متناسب با جامعه ایرانی و اقتضائات بومی نیز باشد. از سوی دیگر، ایران مانند بسیاری از کشور ها دارای تنوع و گوناگونی های قومی- زبانی، دینی- مذهبی و زیستی-جغرافیایی است که باید در سیاست گذاری فرهنگی به آن توجه کرد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی این موضوع است که اقتضائات بومی و تنوع های موجود در کشور چه جایگاهی در سیاست گذاری فرهنگی ایران دارد. به این منظور دو سند بالادستی قانون اساسی و سند نقشه مهندسی فرهنگی با روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین تنوع های موجود در کشور، تنوع های قومی-زبانی و دینی- مذهبی، جایگاه ویژه ای در سیاست های کلان فرهنگی کشور، حداقل در مرحله تدوین، دارند؛ اما درخصوص تنوع جغرافیایی، توجه جدی به نقش تنوع جغرافیایی در سیاستگذاری های فرهنگی صورت نگرفته است. بنابراین تأکید این تحقیق بر آن است که توجه بیشتری به نقش تنوع جغرافیایی و تأثیرات اقلیمی در تدوین سیاست ها و خط مشی های فرهنگی شود. در پایان نیز نمونه هایی از تأثیر تنوع جغرافیایی بر سیاستگذاری فرهنگی ارائه شده است.
چالش های کنشگری حوزه علمیه در تدوین سیاست های فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸
89 - 119
فرایند سیاستگذاری فرهنگی به صورت کلی شامل سه مرحله تدوین، اجرا و ارزیابی می باشد. مرحله تدوین به عنوان زیربنا و پایه ی سایر مراحل، از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است و هر حاکمیتی سعی می کند با استفاده حداکثری از نظرات کارشناسان و خبرگان، به گونه ای سیاست های فرهنگی خود را تدوین کند که در مرحله اجرا با کمترین چالش و آسیب مواجه شود. در نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت دینی و اسلامی نظام، حضور حوزه علمیه با شان "نماینده دین"، در تدوین سیاست ها یک ضرورت انکارنشدنی است. با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، نقش و جایگاه حوزه علمیه در این عرصه، فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است و هنوز به جایگاه مطلوب خود نرسیده است. در این مقاله ضمن مصاحبه با 14 نفر از مسئولین و صاحب نظران در حوزه علمیه و حاکمیت و با استفاده از روش تحلیل مضمون، 63 چالش پیش روی کنشگری حوزه علمیه در تدوین سیاست های فرهنگی شناسایی شده است. این چالش ها در قالب سه مضمون کلان چالش های معرفتی، زمینه ای و مدیریتی طبقه بندی شده اند.
پدیدارشناسی مساله فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از منظر مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
104 - 126
انقلاب اسلامی را می توان پدیده ای کاملاً فرهنگی دانست که فرهنگ مهم ترین بستر وقوع و توسعه ی آن و در همان حال بزرگترین تهدید آن است. این مقاله کوشیده با اتکا به سه مرحله ی روش پساپدیدارشناسانه ی «تغیّر» از طریق گفتگوی عمیق با نوزده نفر از مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنگی شناخته شده و تاثیرگذار کشور به روایت نسبتاً کاملی از واقعیت مسأله ی فرهنگی ج.ا. برسد و چشم انداز فرهنگی کشور در صورت تداوم وضع موجود را ترسیم کند و ضروری ترین سیاست ها برای بهبود وضعیت را بشناسد. با توجه به داده های به دست آمده از گفتگوها، «اختلال در مولفه های همبستگی اجتماعی»، «عوارض ذاتی تجدد و مدرنیته»، «کاهش جایگاه دین و زوال دین داری»، «کارگزاران و مدیران کارنابلد»، «نابسامانی و عدم توازن ساختار حکمرانی» و «ابتلای الهی به اقتضای مسیر رشد» جنبه های گوناگونی از واقعیت مسأله ی فرهنگی ج.ا. هستند و مشارکت کنندگان در پژوهش باور دارند که چشم انداز فرهنگی جمهوری اسلامی در صورت تداوم شرایط موجود این گونه خواهد بود: «آشفتگی و هرج ومرج ارزشی و فرهنگی»، «تغییر ماهیت و تبدیل نظام» یا «رشد فرهنگی جامعه و تثبیت بنیادین نظام».
واکاوی سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (آسیب ها و راهبردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال نوزدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۶۹
55 - 90
این مقاله با هدف بررسی تحلیلی و آسیب شناسی سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، ضمن تعریف دو مفهوم فرهنگ و سیاست عمومی؛ سیاست های فرهنگی و ملاحظات نظری سیاستگذاری فرهنگی را تبیین کرده و پس از تشریح سیاست های فرهنگی، با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای اسنادی و مدارک علمی و تدوین آرا و نظرهای افراد خبره و صاحب نظر در قالب روش دلفی به تدوین آسیب های این حوزه و ارائه راهکارهای نظری و عملی برای مقابله با آنها می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه دوسویه فرهنگ و سیاستگذاری، ظرفیت بالقوه مؤثر و فراوانی در ایجاد تحولات فرهنگی و مدیریتی در کشورمان دارد که بخش بسیار کوچکی از آن به فعلیت رسیده است. با نگرش آسیب شناسانه به عرصه سیاست های فرهنگی، می توان به مواردی چون تعدد، ناهماهنگی و ناسازگاری میان مراکز سیاستگذار فرهنگی، عدم تدوین شاخص های قابل رصد، برخورد شعاری با سیاست های فرهنگی، عدم تعیین مسئولیت دستگاه های فرهنگی، ضعف در پویایی و روزآمدی سیاست های فرهنگی متناسب با تغییرات محیطی و مقتضیات زمان، فقدان تفاهم و دیدگاه مشترک مجریان، کم توجهی به نهادهای مردمی، عدم اولویت بندی سیاست ها، ضعف در نظارت مؤثر و کم توجهی به نظارت همگانی و خودکنترلی، تناقض در سیاست های اعمالی، ابهام در ارتباط میان سیاست های فرهنگی با سایر سیاست ها و ... به عنوان مهم ترین آسیب های سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
کالبدشکافی سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حوزه سبک زندگی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۲۰
77 - 120
حوزه های تخصصی:
سیاستگذاری فرهنگی نوعی برنامه ریزی کلان است که فعالیت های فرهنگی، اجتماعی را در جهت تحقق بخشیدن به اهداف سامان می دهد. اِعمال این سیاست ها از سطح قانون گذاری گذشته، به معنای نوعی اِعمال قدرت دولت به منظور اصلاح، بهبود و یا ایجاد دگرگونی در باورها و رفتارهای فرهنگی است و از آنجا که دولت از تمام ظرفیتهای تشویقی و تنبیهی موجود برای تحقق این سیاست ها برخوردار است، بررسی این سیاست ها اهمیت وافری دارد. این مطالعه با هدف بررسی وجوه سیاستگذاری فرهنگی دولت در حیطه سبک زندگی دختران و اصول و منابع مقوم آن انجام شده است. برای این منظور متون اصلی سیاست فرهنگی از سه ماخذ سیاستگذار در حوزه دختران و زنان جوان از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان ملی جوانان و سازمان صدا و سیما گردآوری شده و از طریق تحلیل متن، بندهای معینی از مجموعه مصوبات، اسناد و آیین نامه های دستگاههای سیاستگذار بعنوان ادبیات رسمی موجود در این حوزه مورد موشکافی قرار گرفته است. چهار سرفصل اصلی ضوابط حجاب و پوشش، ممنوعیت آرایش، تفکیک جنسی و در نهایت اوقات فراغت شاکله اصلی این سیاست ها را تشکیل می دهد. به جز اوقات فراغت که کمتر مورد توجه قرار گرفته، سه سرفصل دیگر بعنوان سه حلقه مکمل و دارای اثر هم پوشانی همواره تکرارشده است. استدلال اصلی نویسندگان آن است که این شاکله در امتداد ایدئولوژی نظام سیاسی و برخاسته از ارزش های دینی سیاستگذاران با نگاه خاص ایشان به زن خصوصا در فضای انقلابی ایران بوده، با گذشت زمان علارغم تغییرات اجتماعی به دلیل وجود منابع مقوم خود دستخوش تغییر نشده است.
موزه ها و پُرسمانِ هویت: بازدید از موزه مردم شناسی زابل و موزه منطقه ای جنوب شرق ایران در زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
305 - 321
حوزه های تخصصی:
از دیرباز و در جوامع مختلف، صاحبان هویت های گوناگون، شیوه های متنوعی را و به منظور نمایش این هویت ه ا در زندگی خود به کار م ی گرفته اند. با تأمل در فرهنگ ه ای گوناگون می توان به حفظ، نگهداری و انتقال آنها از طرق گوناگون اشاره نم ود. در این میان، موزه ها مکان ه ایی معنادار برای ارائه و نمایش هویت فرهنگی هستن د که به صورتی نمادین عمل م ی کنند. از سویی، فرهنگ های گوناگون، متاثر از نوعی جهانی شدنِ یک رنگ کننده که آن ها را تحت الشعاع قرار داده، در تکاپویی پر جنب و جوش به منظور تمایزبخشی میان خود و دیگری-ها افتاده اند. بنابراین و با توجه به اهمیت مقوله فرهنگ در جامعه ایرانی، این پژوهش در پی پرداختن به این موضوع در چارچوب پیشینه و ادبیات موجود در انسان شناسی و مشخصاً حوزه مربوط به انسان شناسی موزه است. از این رو، مقاله حاضر با الهام از این ادبیات و با اتخاذ روش مردم نگاری، تلاشی به منظور فهم نقش موزه ها در ارتباط بین هویت قومی و ملی (فرا قومی) با توجه به معنای تجربیات زیسته بازدیدکنندگان موزه های مورد مطالعه در شهرستان های زابل و زاهدان می باشد. یافته های به دست آمده در قالب پنج مضمون عمده و یک هسته مرکزی ارائه گردیده اند. پنج مضمون عمده عبارتند از: کسب دانش و آگاهی تاریخی، تشدید حس تعلق خاطر قومی- ملی، تقویت منزلت قومی- ملی، تقویت خودآگاهی و خودباوری قومی- ملی، و زیبایی شناسی قومی- ملی. هسته مرکزی که کل روایت ارائه شده بر آن دلالت می نماید نیز، به تولید، بازتولید و بازنمایی هویت قومی- ملی در موزه ارجاع دارد.
الگوی سیاستگذاری نمادهای اسلامی- ایرانی شهری (مبتنی بر دیدگاه نخبگان فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۴
135 - 161
حوزه های تخصصی:
نمادهای شهری حامل خاطرات مشترک مردم و مفاهیم فرهنگی و اجتماعی اند و منتقل کننده معانی ضمنی گسترده ای در ذهن مردم یک شهر هستند. معماری امروز ما به دلایل مختلف بر اساس فضای فرهنگی ما ساخته نمی شود. هر چقدر نمادهای شهری بر اساس معماری غربی ساخته شود، فرهنگ کشور را تحت تأثیر خود قرار داده و به همان میزان جامعه را از فرهنگ اسلامی و ایرانی دور می سازد. برای دست یابی به یک شهر دارای نمادهای مطلوب، لازم است الگویی متناسب با ویژگی های آن فرهنگ و ملهم از آموزه های دینی شکل گیرد. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شد. آنگاه مصاحبه با برخی از نخبگان و مسؤولین حوزه فرهنگ و نمادهای شهری در دستور کار قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. در این مقاله تعداد 95 کد تفسیری، 15 مضمون سازمان یافته و در نهایت 5 مقوله فراگیر از متن مصاحبه ها استخراج گردید و ابعاد و مؤلفه های الگوی مورد نظر مشخص و روابط بین آنها تبیین گردید. مقوله های فراگیر این الگو عبارتند از: مبانی نمادسازی، تجربیات نمادسازی، کارکرد نمادها، تمدن سازی نماد و محیط شناسی نمادها. با استفاده از این الگو، سیاستگذاران فرهنگی امکان می یابند تا با بهره گیری از تجارب سایر کشورها و توجه به وضعیت فرهنگی و محیطی کشور به وضع سیاست فرهنگی در حوزه نمادهای شهری بپردازند. پیشنهاد می گردد سیاستگذاری فرهنگی با نگاه بر احیای نمادهای اسلامی- ایرانی شهری صورت گیرد و طراحی این نمادها از طریق بازتولید، بازسازی و احیای نمادهای گذشته در قالب های جدید به انجام رسد.
ناسازه های سیاستگذاری فرهنگی در ایران، پیشنهاد یک مدل مطالعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم بهار ۱۴۰۰شماره ۵۳
201 - 222
حوزه های تخصصی:
انواع مختلفی از ناسازگاری ها در سیاستگذاری فرهنگی ایران وجود دارد. هدف این نوشتار تحلیل نقش ناسازه های شناختی در ایجاد ناهماهنگی میان محتوای سیاست های فرهنگی با ارزش ها و هنجارهای ذی نفعان آن سیاست است. هدف این مقاله ارائه یک مدل پیشنهادی برای مطالعه و تحلیل این قبیل ناسازه ها است. با بهره گیری از روش تحلیل نظری و با تکیه بر رویکردهای شناختی در سیاستگذاری عمومی شامل «پارادایم سیاستگذاری»، «مرجعیت» و «چارچوب ائتلاف حامی» تلاش شده است تا یک چارچوب پیشنهادی برای مطالعه ناسازه های سیاست فرهنگی ارائه شود. به همین دلیل و به طور خاص زمینه های اجتماعی شکل گیری ناسازه ها در نظام قشربندی جامعه ردیابی شده است، زیرا نظام قشربندی بازنمای تنوعات فرهنگی و ذخائر شناختی متنوع است. تفاوت منابع شناختی و مرجعیت های فکری سیاستگذاران و ذی نفعان سیاست ها که حاصل تعلق به قشرهای متفاوت است موجب جهت گیری های فرهنگی ناسازگار می شود. همچنین نقش گروه های اقتصادی و سیاسی ذی نفوذ، لابیگرها و گروه های مرجع نیز بارز است. این واسطه ها برخی از مرجعیت ها را برای سیاستگذاران برجسته کرده و با تأثیر بر سازمان و ائتلاف سیاستگذاران تلاش می کنند سیاست ها را به سمت منافع خود، هدایت کنند.
تحلیل مراجع اصلی سیاستگذار فرهنگی از منظر اصول حقوق عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۵۴
99 - 118
حوزه های تخصصی:
سیاستگذاری فرهنگی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران تاکنون از رهگذر انطباق مراجع اصلی سیاستگذار فرهنگی (شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزارتخانه های «آموزش و پرورش» و «فرهنگ و ارشاد اسلامی» با مصادیق اصلی اصول حقوق عمومی (دموکراسی و حاکمیت قانون) بررسی نشده و مطالعه حاضر، با فرض عدم مراعات اصول مذکور و با هدف تحلیل چالش های این حوزه و پیشنهاداتی برای اصلاح آن، با روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده است. جامعه پژوهش کتاب ها ومقالات علمی، اسناد بالادستی، قوانین و مقررات مرتبط است که با استفاده از برگه های یادداشت بردای، اطلاعات جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج، به جهت عدم تبیین ماهیت حقوقی سیاست های کلی نظام و تردید در جایگاه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاستگذاری های این دو نهاد در حوزه فرهنگ با اصل حاکمیت قانون اصطکاک دارد. اما سایر نهادها با حاکمیت قانون، تا حدود زیادی در انطباق می باشند. با محک دموکراسی نیز، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبات آن و مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام و دو وزارتخانه آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی، واجد ایراد و محل تاملند.
سبک زندگی در برنامه های توسعه بعد از انقلاب: تعارض اقتصاد و فرهنگ؛ شکاف در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله مطالعه تعارضات درونی در سیاستگذاری های فرهنگی در حوزه سبک زندگی در ایران پس از انقلاب است. این مسئله به کمک تحلیل محتوای برنامه های توسعه پس از انقلاب انجام شده است. مطالعه نتایج سیاست گذاری برنامه های توسعه نشان می دهد که «بی توجهی به واقعیت جامعه» و «فقدان انسجام» را دو ویژگی اصلی این برنامه هاست. این برنامه ها همواره سرشتی «آرمان گرایانه» داشته اند و بدون توجه به تحولات واقعی جامعه، معطوف به تحقق نظام ارزشی سیاستگذار بوده اند. در نتیجه همواره بخش مهمی از جامعه را نادیده گرفته و آنها را طرد کرده و علیه آنها سیاست گذاری کرده اند و به همان میزان با موفقیت کمتری روبه رو شده اند. از سویی این برنامه ها همواره از «فقدان انسجام» رنج می برده اند. سرشت دوگانه حاکمیت، تنشی پایدار را در برنامه ها نهادینه کرده که فقط در برنامه پنجم شاهد ناپدید شدن کامل آن هستیم. از سویی بی توجهی به تاثیر و تاثرات دو میدان اقتصاد و فرهنگ بر روی یکدیگر سبب شده است که نتایج سیاست های تعدیل اقتصادی یعنی رواج مصرف گرایی، تجمل، فساد گسترده در خصوصی سازی و شکل گیری طبقات صاحب سرمایه ی نزدیک به حاکمیت که از سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی و ارزش های مطلوب حاکمیت برخوردار بوده اند، به طور مداوم سیاست های مطلوب سیاستگذار حوزه فرهنگ را نقض کنند.