مطالعات فرهنگ - ارتباطات (نامه پژوهش فرهنگی سابق)
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم بهار 1399 شماره 49 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رسانه های نوین در ایران امروز، روی رسانه های جریان اصلی تأثیرات عمیقی گذاشته اند و در مواردی باعث شده اند که آن ها کارکرد خود را از دست بدهند. پژوهش پیش رو، با استفاده از روش ترکیبی تلاش کرده است تأثیر رسانه های نوین بر مکانیزم های داخلی رسانه های ایران و همچنین ارتباط این رسانه ها با مردم و نظام سیاسی اقتصادی را بررسی کند. تأثیر رسانه های نوین بر رسانه ها و تأثیر آن ها بر ارتباط رسانه ها با نظام سیاسی اقتصادی با روش کیفی گراندد تئوری و تأثیر رسانه های نوین بر ارتباط مردم با رسانه ها به روش کمی پیمایش ارزیابی شد. در انتها، محقق به این نتیجه رسید که رسانه های نوین به خودی خود سبب تغییر نظام رسانه ای ایران نشده اند؛ بلکه به دلیل نقش پررنگ دولت و غیرحرفه ای بودن در پس زمینه مهندسی فرهنگی و رواج فناوری های ارتباطات و اطلاعات، این دگرگونی رخ داده و رسانه های نوین تشدیدکننده این وضعیت بوده اند. در نظام رسانه ای ایران، فعالان نظام سیاسی اقتصادی و مردم به دلیل اختلال در کارکرد رسانه های جریان اصلی به سوی رسانه های نوین رفته اند؛ اما این رسانه ها نتوانسته اند به طور کامل جانشین رسانه های جریان اصلی شوند و نوعی از جا دررفتگی در شبکه رسانه های ایران به وجود آمده است.
مطالعه جنبه های روان شناختی جامعه شناختی کاربری فیس بوک بین کاربران ایرانی و عوامل تأثیرگذار بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سایت های شبکه اجتماعی در دو دهه اخیر جایگاه ویژه ای بین کاربران پیدا کرده اند و در این بین سایت فیس بوک محبوب ترین شبکه اجتماعی مورد استفاده بوده است. این سایت در ایران نیز کاربران زیادی دارد و به همین دلیل تحقیق درباره جوانب مختلف آن ضرورت دارد. این مقاله به مطالعه عوامل مؤثر بر جنبه های روان شناختی جامعه شناختی کاربری فیس بوک می پردازد. ما برای شناخت این جنبه ها، نظریه استفاده و خشنودی و نمایش را مثلث بندی کرده ایم و از این طریق پنج جنبه اصلی روان شناختی جامعه شناختی کاربری فیس بوک را شناسایی کرده ایم که عبارتند از: جنبه جبرانی کاربری فیس بوک، بازنمایی خود، فرایند جامعه پذیری، اعتیاد به فیس بوک و هویت مجازی. برای مطالعه عوامل مؤثر بر این جنبه ها، سه دسته متغیرهای جمعیت شناختی، ویژگی های روان شناسانه و میزان حضور در فیس بوک در نظر گرفته شد و با استفاده از روش پیمایش آنلاین، تحقیق اجرا شد. پرسشنامه به مدت 3 ماه در دسترس بود و 354 پاسخنامه در این مدت گردآوری شد. سپس همبستگی بین متغیرهای مختلف و وجود تأثیر علی بین متغیرهای همبسته با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس تحلیل و در نهایت مدل علی تحقیق با استفاده از نرم افزار آموس ارائه شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تمام عوامل روان شناسانه فرد با تمام جنبه های روان شناختی جامعه شناختی کاربری فیس بوک بین کاربران ایرانی همبستگی دارد؛ اما تمام این همبستگی ها علّی نیست. نتایج همچنین نشان داد که از بین عوامل روان شناسانه، روان رنجوری و خطرپذیری قدرت تبیین کنندگی بیشتری دارند، در حالی که خودشیفتگی بر هیچ یک از جنبه های کاربری تأثیر علّی ندارد.
جوهرزدایی: تقلیل دین به عرفان های نوظهور (مطالعه موردی: تحلیل گفتمان انتقادی برنامه های پرگار از شبکه بی بی سی فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو با تحلیل گفتمان انتقادی 24 برنامه از مجموعه برنامه های پرگار شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی می خواهد نشان دهد که چگونه گفتمان هژمونیکِ مسلط بر این مجموعه برنامه گفتمان سکولاریسم سعی در القای این ایده دارد که دین در جهان معاصر تنها در شکل عرفان های نوظهور یا معنویت های شخصی می تواند به حیات خود ادامه دهد، دینی که از قلمروی عمومی غایب است. در راستای صورت بندی این شکل دین ورزی، از طریق دوقطبی سازی هایی همچون کارشناسان مدرن مراجع سنتی، عرفان فقه، گوهر دین مناسک دین، فردگرایی مرجعیت گرایی می کوشد از تمامی عناصری که در میان دینداران سنتی همچون ذاتیات و مسلمات فرض شده، جوهرزدایی کند. «دین پیرایی» و «دین زدایی» دو رویکردی است که سکولاریسم برای جوهرزدایی از دین بکار می گیرد. تحت این رویه جوهرزدایی است که دین به چیزی نحیف و خنثی بدل می شود و دیگر در زندگی اجتماعی همچون پدیداری عینی قابل تشخیص نخواهد بود.
بازنمایی گفتمان های خانواده در مجلات عامه پسند ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده گرایی به مثابه یک گفتمان هژمونیک در فضای فرهنگی و رسانه ای کشور در سال های اخیر توسط گفتمان های رقیب از جمله جریان فکری و فرهنگی فمینیسم به چالش کشیده شده است. امروزه فضای فرهنگی و رسانه ای جامعه ایرانی به ویژه عرصه مطبوعات و نشر محل تخاصم گفتمانی این دو رویکرد هستند. این پژوهش درصدد بررسی کیفیت بازنمایی گفتمان های نظری پیرامون خانواده در عرصه مجلات عامه پسند ایرانی است. روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل گفتمان با بهره گیری از روش شناسی لاکلا و موفه است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش مجلات خانواده سبز، خانواده ایرانی، موفقیت و روزهای زندگی بوده و متون ستون های خانوادگی این مجلات به عنوان واحد تحلیل این تحقیق خوانش شده اند. نتایج پژوهش حاکی از این است که مؤلفه ها و عناصر گفتمان خانواده گرا که با محوریت جمع گرایی و دال مرکزی «سازش» در فضای نظری کشور صورت بندی می گردد، در مجلات عامه پسند به صورت پررنگ تری برساخت شده و در مقابل عناصر و مؤلفه های گفتمان فمینیستی با محوریت فردگرایی و دال مرکزی «حقوق» حضور کم رنگ تری در مطالب این مجلات داشته است. به نظر می رسد در فضای فرهنگی جامعه ایرانی هنوز ردپای نظم دینی سنتی خانواده به صورت کاملاً پررنگ محسوس بوده و گفتمان های رقیب از جمله جریان فمینیستی یا روشنفکری نتوانسته اند گفتار غالبی را در حوزه خانواده و مناسبات آن برای عامه مردم ارائه نمایند.
ارزیابی گذران اوقات فراغت در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی شرایط و زمینه های اولویت بخشی به رسانه های اجتماعی برای گذران اوقات فراغت، نحوه استفاده فراغتی از رسانه های اجتماعی و ارزیابی تأثیرات مثبت و منفی آن از منظر کاربران بوده و از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده کرده است. براساس تحلیل داده های مصاحبه های کیفی، چهار مقوله عمده نیازهای ارتباطی، نیازهای فراغتی، نیازهای فناورانه و نیاز به تجربه های متفاوت به عنوان شرایط زمینه ساز گذران اوقات فراغت، سه مقوله رشد توانایی های ارتباطی، تأثیرات روانی و تقویت منافع فردی به عنوان تأثیرات مثبت دسته بندی شدند و تأثیرات منفی در پنج مقوله تأثیرات فردی، تأثیرات بر ارتباطات خانوادگی، تأثیرات بر ارتباطات اجتماعی، تأثیرات منفی بر سلامت جسمی و روانی مطرح و عوامل تداوم دهنده فعالیت فراغتی در رسانه های اجتماعی نیز به عوامل فناورانه و روانی دسته بندی شدند. نتایج این تحقیق، روند جایگزینی فراغت مجازی با واقعی و آمیختگی مفاهیم فراغت و کار را نزد کاربران تأئید می کند.
بررسی تحولات هویت جوانان ایرانی ( ۱۳۹۴- ۱۳۵۳)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اتخاذ پیش فرض ترکیبی بودن هویت، سؤالات اصلی این تحقیق این است که عناصر سازنده این ترکیب در قشر جوان جامعه ایرانی کدام اند. تحولات هر کدام از این عناصر در طول چند دهه اخیر چگونه بوده است و چه فراز و فرودی را داشته است. مناسبات میان اجزا سازنده هویت جمعی جوانان ایرانی چگونه است. این ترکیب چه نوع ترکیبی است و نحوه آرایش، هم نشینی، داد و ستد و تعامل میان این عناصر به چه ترتیبی است؛ روش تحقیق این پژوهش مطالعه طولی و ملی است که بر مبنای تحلیل ثانویه داده های کمی متغیرهای مورد مطالعه در بازه زمانی سال های 1394- 1353انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد، هویت مذهبی با میانگین 11/83 در مقیاس ۱۰۰ غالب ترین نوع هویت در این سال ها در جامعه جوانان ایرانی بوده است. پس از آن هویت ملی با میانگین 29/80 بیشترین گسترش را در میان جوانان دارد. هویت قومی با 46/53 و همچنین هویت مدرن با 03/52 در رده های بعدی قرار دارند. برحسب آزمون های همبستگی و براساس نمودار هم تغییری به طور کلی می توان استنباط کرد بین هویت ملی و هویت قومی در میان جوانان در سال 86 رابطه وجود دارد. ضریب همبستگی این دو متغیر مستقیم و معنادار در حد متوسط است. همچنین نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن بین هویت ملی و هویت مذهبی در میان جوانان در سال های 1386، 1384، 1379 و 1388 نشان از وجود رابطه بین این دو هویت است. ضریب همبستگی این دو متغیر مستقیم و معنادار در حد متوسط است.
معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اهمیت زبان و واژگان در منعکس نمودن باورهای فرهنگی حاکم بر جوامع و در نهایت، شناخت بهتر و کامل تر این باورها، جستار حاضر که در زمره پژوهش های جامعه شناسی زبان قرار دارد، بر آن شده است تا در پرتوی الگوی هایمز (1967)، به بررسی کارکردهای مختلف قطعه زبانی «مرگ» و عبارات مرتبط با آن، در پیکره ای نمونه از زبان فارسی بپردازد. «مرگ» و عبارات وابسته به آن از جمله مضامینی هستند که از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و نیز زبانی قابل تفحص و بررسی بوده و به خوبی می توانند باورهای فرهنگی جوامع را به تصویر کشند. به منظور نیل به هدف مورد نظر، نخست تعداد 673 بافت طبیعی که در آنها گفتمان مرتبط با «مرگ» بکار رفته بود، ضبط شد و پس از بررسی داده های گردآوری شده براساس بخش های هشتگانه مدل هایمز (1967)، موارد کاربرد این قطعه زبانی از منظر اجتماعی و زباهنگ های مرتبطِ حاکم در جامعه فارسی زبان استخراج گردید. یافته های حاصل از پژوهش، حاکی از آن بود که دلیل نهفته در پس کاربرد گسترده قطعه زبانی مذکور در میان فارسی زبانان، حاکمیت زباهنگ های مرگ اندیش و مرگ طلب بودن، مرده پرستی، غم ستایی و شادی گریزی در جامعه ایرانی است.
پیوندسازی ژانری، امر هنجارمند و هنجارگریز فرهنگی در سینمای کمدی ایران (موردکاوی فیلم های پرفروش کمدی در بازه زمانی 1362-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ابعاد زیبایی شناسی و فرهنگی ژانر کمدی در بازه زمانی (1392-1362) می پردازد. با استفاده از ابزارهای تحلیلی نظریه ژانر و با توجه به متغیرهای تقاطع های هنجارگریز (لذت ژانری) و هنجارمند (ارزش های فرهنگی) و وضعیت پیوندی به تحلیل پرفروش ترین نمونه های آماری کمدی در سینمای ایران پرداخته می شود. داده ها از طریق مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و مشاهده ای گردآوری شده اند و با رویکرد توصیفی تحلیلی، رابطه بین تقاطع های ژانری و وضعیت پیوندی در هر یک از نمونه ها مورد بررسی قرار می گیرد. از یک سو، نمونه های آماری مورد بررسی از قابلیت پیوندی شدن ژانر کمدی با ژانرهای گوناگون حکایت می کنند و بر روندمحوری این ژانر صحه می گذارند. از سوی دیگر، ژانرهای الحاق شده محملی برای هنجارگریزهای ژانری فراهم می کنند. هرچه تنش بین امر هنجارمند و هنجارگریز بیشتر است، تأثیر ژانری نیز افزایش می یابد.
فرافیلم و نسبت «خود» و «دیگری» در سینمای عبّاس کیارستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرافیلم آن دسته از فیلم هایی است که موضوع آن ماهیت سینما و امر فیلم سازی است، فیلم سازان این آثار با نگاه انتقادی به شیوه تولید معنا، تخیلی یا تصنعی بودن فیلم را برجسته کرده و به رویارویی با توهم موجود در فیلم های متعارف و واقع گرا می پردازند. تقابل و کشمکش شخصیت ها در آثار سینمایی به عنوان یک اصل، اهمیت مطالعه نسبت «خود» و «دیگری» را در آن ها به خوبی نمایان می کند. نسبت خود و دیگری در بخش زیادی از تاریخ فلسفه طبق رابطه سوژه ابژه صورت بندی شده است. از نظر سارتر انسان تحت «نگاه» دیگری تبدیل به شی ء شده و آزادی خود را از دست می دهد. در مقابل، لویناس فرض کردن «دیگری» را به عنوان یک ابژه شناخت، خشونت علیه «دیگری» می داند. بر اساس تحلیل روابط شخصیت های آثار کیارستمی می توان به این سؤال پاسخ داد که نسبت «خود» و «دیگری» در فیلم ها و فرافیلم های او چگونه است. در بررسی فیلم های «خانه دوست کجاست» و «طعم گیلاس» و فرافیلم های «کلوزآپ»، «زیر درختان زیتون» و «باد ما را خواهد برد»، از روش توصیفی تحلیلی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف استفاده شده است تا بتوان تأثیر تفاوت ساختاری فرافیلم ها در نوع بازنمایی «دیگری» را در آثار این کارگردان نشان داد. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که به رغم اشتراک خالق و پس زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خلق این آثار، برخلاف فیلم ها، در فرافیلم های کیارستمی به سبب ویژگی های خود بازتابی و خود انتقادی، نسبت خود و دیگری، لویناسی و دیگر آئین است که این امر حاکی از ساختاربندی مجدد نظم گفتمانی مستقر جامعه در نسبت با «دیگری» است.
شناخت رابطه بین فردگرایی و محرومیت نسبی با بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: جوانان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت رابطه بین فردگرایی و محرومیت نسبی با بی تفاوتی اجتماعی با تأکید خاص بر جوانان شهر کرمانشاه است. روش مورد استفاده پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه مورد مطالعه جوانان 20 تا 30 ساله شهر کرمانشاه است که تعداد 400 نفر از آن ها با روش نمونه گیری لین و تصادفی خوشه ای مورد مطالعه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آموس مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که میزان محرومیت نسبی با مقدار همبستگی (134/0=r) و فردگرایی با مقدار همبستگی (202/0=r) با بی تفاوتی اجتماعی جوانان ارتباط معناداری دارند. نتایج رگرسیون نشان می دهند مقدار T برای فردگرایی برابر (76/3 T=) و برای میزان محرومیت نسبی برابر (38/2 T=) است. این دو متغیر روی هم رفته توانستند مقدار 24/0 از تغییرات درونی متغیر میزان بی تفاوتی اجتماعی را تبیین کنند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (آموس) نشان می دهد که مقدار P-value برای چهار متغیر (محرومیت نسبی با مقدار 949/0، فردگرایی با مقدار 260/0، میزان تحصیلات با مقدار 210/0 و متغیر مدت زمان سکونت با مقدار ضریب رگرسیون استاندارد برابر 255/0) در سطح خطای کوچک تر از 05/0 است که نشان می دهد تأثیر متغیرهای مذکور بر متغیر وابسته معنادار هستند. نتایج مذکور براساس شاخص های برازش مدل برای RMR برابر 233/0، شاخص RMSEA برابر با 046/0، شاخص CMIN/DF برابر 012/2 و شاخص های CFI و PCFI با مقادیر 943/0 و 767/0 در حد قابل قبولی مدل را مورد تأیید قرار می دهند.