در دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موجی عظیم در مخالفت با علوم انسانی ایجاد شده بود و به سه سال تعطیلی علوم انسانی منتهی شد. این مخالفان معتقد بودند این علوم مبنای مادّی اندیشی دارند؛ اما امروزه بعد از 35 سال از بازگشایی آن، این علوم بیش از هر دوره تاریخی در ایران به سمت مادّی اندیشی حرکت کرده اند و خود علوم انسانی به کالا تبدیل شده یا به عبارتی بازاری شده است. این پژوهش به دنبال این پرسش است که: «وضعیت بازاری شدن علوم انسانی چگونه است و چه سیاست هایی دراین خصوص عملیاتی شده اند؟» ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع، روش ﺗﺤﻘﯿﻖ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، تحلیل تاریخی و شیوه گردآوری داده ها، اسنادی است . این پژوهش به صورت روﺷﻤﻨﺪ و ﻣﻨﺴﺠﻢ، وضعیت بازاری شدن علوم انسانی و سیاست های مرتبط با آن را با دقت بحث و بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بازاری شدن، در قالب های مختلفی همچون افزایش پذیرش دانشجوی پولی به ویژه در مقطع تحصیلات تکمیلی، افزایش استادان حق التدریس، تبصره ها و شروط منتهی به درآمد و همچنین پژوهش های پولی رخ داده که در این پژوهش، به تفکیک درباره آنها بحث شده است. همچنین نتایج کلی نشان می دهند که سیاست های بازاری شدن علوم انسانی، تابع سیاست های دولت های مختلفِ بعد از انقلاب(چپ و راست) نبوده اند.