آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاستگذاری فرهنگی در حوزه خانواده مبتنی بر چه اقتضائاتی بوده و این سیاست ها تا چه حد به اهداف تعیین شده دست یافته اند؟ برای این منظور با رویکرد کیفی و تحلیل اسناد مکتوب به ترسیم خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی پرداخته شده است. برای ارزیابی وضعیت موجود خانواده از نتایج گزارش های رسمی، پژوهش های علمی، واقعیت های موجود و تجارب زیسته و ملموس استفاده شده است. بررسی ها نشان می دهد خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی از نظر شکلی و محتوایی خانواده ای است که پاسخگوی نیازهایی چون رفع نیازهای مادی و غیرمادی، تربیت صحیح فرزندان، کانون روابط گرم و صمیمی، و مهم تر از همه بنیان اصلی تشکیل دهنده جامعه باشد. واقعیت های موجود نشان می دهد خانواده ایرانی نیز همچون جوامع دیگر، دچار تغییراتی شده و انتظارات سیاستگذاران فرهنگی را در تحقق شکل مطلوب آن برآورده نکرده است، به گونه ای که در شرایط کنونی، خانواده با چالش ها و آسیب های مختلفی مواجه است و با انتظارات سیاست های فرهنگی فاصله دارد. در خانواده کنونی، مواردی نظیر افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، سست شدن پیوندهای زناشویی، شکاف بین نسل ها، شیوع برخی آسیب ها و انحراف ها و نظایر آن وجود دارد که نشان دهنده این است که خانواده آن گونه که سیاست های فرهنگی طراحی شده بودند، شکل نگرفته است. در تحلیل فاصله بین سیاست های فرهنگی و وضعیت موجود می توان گفت برخی سیاست ها، به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و تغییرات جهانی در حوزه فرهنگ و فناوری توجه زیادی نکرده اند. با وجود چنین تنوع و تغییراتی، به نظر می رسد بازاندیشی در برخی سیاست ها ضروری به نظر می رسد.

متن

تبلیغات