مطالعات فرهنگ - ارتباطات (نامه پژوهش فرهنگی سابق)
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم زمستان 1398 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مطالعه که به تجربه سوگ افراد معمولی پس از مرگ عزیزان در میدان تحقیق خود، یعنی شبکه اجتماعی فیس بوک می پردازد، با پارادایم دوفضایی شدن و تکیه بر دیدگاه جامعه شناسانه و نیز شناخت اجتماعی به حافظه، حافظه جمعی و خاطرات روزمره را در کنار خاطرات خود زندگی نامه ای قرار داده است تا از چشم انداز میان رشته ای خاطرات واسطه رسانه ای شده به پدیده سوگواری مجازی بنگرد. تحلیل محتوای کیفی مصاحبه با 16 کاربر فیس بوک با استفاده از نرم افزار MAX QDA نشان می دهد که اهمیت استمرار ارتباط با فرد متوفی هم انگیزه اولیه کاربران سوگوار برای ادامه این تجربه در فضای فیس بوک را تشکیل می دهد و نیز به وجوه مختلف در کردارهای آنلاین آنها اثر می گذارد. سوگواری نیز مانند دیگر عرصه های تجربه دچار کیفیتی دوفضایی در عصر دیجیتال شده است که به مدد فناوری های ثبت و بایگانی این کردار اجتماعی فرهنگی را واجد جنبه های نمایشی، عادتی و آیینی می سازد.
نقش مؤلفه های احساسی و اخلاقی سواد رسانه ای در توسعه سرمایه اجتماعی در بین شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سواد رسانه ای به عنوان یک استراتژی، پس از آنکه به عنوان یک ضرورت برای ترویج در کشور به منظور بهره مندی مفید و مؤثر از رسانه ها و کاهش عوارض مخرب آن شناخته شد و پشتوانه یک اجماع علمی را کسب نمود می بایست در کشور اجرائی گردد. بر همین اساس، درخصوص عملیاتی کردن آن اقدام نمود. به همین انگیزه و با ایجاد تفکر انتقادی و شکل گیری فضاهای شک برانگیز در حوزه رسانه بود که به این مقوله نگاه خاصی بخشیده شد. برای این مهم جمعیت بالای 18 سال شهر تهران که حدود 6 میلیون و 600 هزار نفر بودند، با استفاده از نمونه گیری مورد آزمون قرار گرفت و با استفاده از پرسشنامه سه مؤلفه اعتماد، مشارکت، احساس تعلق سرمایه اجتماعی و دو مؤلفه اخلاقی و احساسی سواد رسانه ای مورد آزمون قرار گرفت. نتیجه تحقیق نشان می دهد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد اخلاقی سواد رسانه ای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد اخلاقی سواد رسانه ای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش می یابد. بعد اخلاقی به توانایی درک و دریافت ارزش های نهفته در پیام رسانه ها تأکید دارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان می دهد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد احساسی سواد رسانه ای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد شناختی سواد رسانه ای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش می یابد.
نشانه شناسی اجتماعی حضور زن در تصاویر کتاب های غیردرسی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روشمند محتوای کتاب های کودکان به جهت نقش زیاد آنان در جامعه پذیری نسل آینده، موضوعی میان رشته ای است که در قلمرو علوم اجتماعی به طور عام و در جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی و نیز با رویکرد جنسیتی در مطالعات زنان به طور خاص مطرح است. جامعه آماری این پژوهش کتاب های گروه سنی الف است که نویسنده و تصویرگر ایرانی دارند و از سوی شورای کتاب کودک در زمینه تصویرگری در سال های 1395-1342 برگزیده شده اند. بیست کتاب با 716 تصویر، این ویژگی ها را داشت و تصاویر با کل شماری تحلیل شدند. روش این پژوهش کیفی و تحلیل نشانه شناسی اجتماعی است که نظریات هلیدی، کرس و ون لیون برای تحلیل تصاویر بکار رفته است. یافته ها حاوی گزارشی از افت و خیزهای موضوعی تصاویر کتاب کودک در نیم قرن گذشته و نیز نمایی از پرسوناژهای انسانی است که در قالب زنان در برابر چشم مخاطب قرار گرفته اند. همچنین نقش های اجتماعی زنان را معرفی کرده، به ارزش های ضمنی نظر داشته و روندهای تاریخی را پی می گیرد.
چگونگی توسعه ارتباطات برند - مصرف کننده در شبکه های اجتماعی نوین: (مطالعه کاربران اینستاگرام در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و تقویت ارتباطات برند ها و مصرف کنندگان در شبکه های اجتماعی و تاثیر این ارتباطات بر برند ها است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کاربران شبکه ی اجتماعی اینستاگرام هستند که عضو اجتماعات برند صنایع غذایی/ نوشیدنی و آرایشی/ بهداشتی هستند. با استفاده از سه معیار بیشترین دنبال کننده، بیشترین میزان درگیری و همچنین میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی، برندهای «مای»، «عش»، «زعفران سحرخیز» و «تکدانه» به عنوان برندهای مورد بررسی، انتخاب گردیدند. روش پژوهش در دو بخش کیفی و کمی تنظیم شده است. در مرحله ی تحلیل داده های کیفی، از طریق فرایند مقایسه مستمر داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مفاهیم، مقوله ها و مضمون ها سازماندهی شدند و با استفاده از تحلیل تناظر، به اکتشاف روابط مضمون های استخراج شده و متغیرهای جمعیت شناختی پرداخته شد و مدل بومی روابط ارائه گردید در ادامه و در رویکرد کمی با انجام دو مطالعه ی کمی در صنعت غذایی/ نوشیدنی و آرایشی/ بهداشتی و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و رگرسیون سلسله مراتبی، مدل مفهومی حاصل از مطالعه ی کیفی آزمون گردید. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که انگیزه های «اجتماعی»، «کارکردی»، «مالی»، «مرتبط با برند» و « لذت جویانه » به عنوان عوامل تاثیر گذار در ایجاد تعاملات میان برند ها و مصرف کنندگان به شمار می روند که تحت تاثیر ویژگیهای جمعیت شناختی افراد قرار می گیرند.
تحولات سیاستگذاری فرهنگی شبکه های اجتماعی مجازی در جمهوری اسلامی ایران: مورد مطالعه تحلیل اسناد بالادستی (1370-1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله محقق در راستای پاسخ به تحولات سیاست گذاری فرهنگی شبکه های اجتماعی مجازی در جمهوری اسلامی ایران، اسناد بالادستی کشور در بازه زمانی 1370 تا 1396 را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. جهت گیری اصلی این پژوهش کاربردی و هدف آن اکتشافی است که با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمع آوری شده و تحلیل تماتیک (مضمون) صورت گرفته است. نتایج سیاست پژوهی مذکور حاکی از آن است که پنج محور سیاستی در این حوزه شامل بهره گیری از فرصت های شبکه های اجتماعی و توسعه محتوا و خدمات کارآمد»، «توسعه جامعه شبکه ای»، «حفظ امنیت و هویت فرهنگی ایرانی اسلامی»، «رویکرد حمایتی نسبت به ظرفیت های سخت افزاری و نرم افزاری شبکه های اجتماعی داخلی»، و «مدیریت راهبردی شبکه های اجتماعی» حائز اهمیت است. دهه هفتاد را می توان نمود دیدگاه دولتی دانست؛ چرا که شرایط بعد از جنگ اقتضا می کرد تا ویرانی های جنگ ترمیم یابد. رویکرد دولت در دهه هشتاد و نود، دیدگاه این است که در راستای نگاه ارتباطی، مردم را در این حوزه مشارکت دهد که مردم با تشکیل فضاهای عمومی به تبادل نظر و ایده با هم پردازند. همچنین در این راستا اسنادی مانند سیاست های کلی شبکه های اطلاع رسانی رایانه ای، سند راهبردی نظام جامع فناوری اطلاعات کشور، سند راهبردی امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور، نقشه مهندسی فرهنگی کشور، وظایف شورای عالی فضای مجازی در حکم نصب اعضای جدید توسط رهبری بیشترین و مهم ترین بندهای سیاستی مرتبط با مسأله شبکه های اجتماعی مجازی را به خود اختصاص دادند.
سنت گرایان ایدئولوژیک و سیاستگذاری فرهنگی (مورد مطالعه: رویکرد مهدی نصیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سنت گرایان ایدئولوژیک پس از انقلاب و از درون جدال های فکری دهه ی هفتاد درباره مدرنیته، مفهوم سازی الگوی توسعه و عملی کردن نظریه های بومی سربرآورد و زمینه برای طرح بیشتر مسئله تقابل سنت و مدرنیته فراهم شد. مهدی نصیری به عنوان نماینده این جریان، نقش فعالی در این زمینه داشته است. بنابراین، با بررسی دیدگاه های او می توان به بن مایه های گفتمان سنت گرایان ایدئولوژیک دست یافت. هدف این پژوهش، بررسی نوع نگاه نصیری به عنوان نماینده جریان فکری سنت گرایان ایدئولوژیک به الگوی توسعه مدرن و پیامدهایی این رویکرد برای برنامه های توسعه و سیاستگذاری فرهنگی است. از این رو، با روش مطالعه موردی می کوشد به این سوال پاسخ دهد که مهم ترین مبانی سنت گرایان ایدئولوژیک در رابطه با توسعه مدرن چیست و این رویکرد چه پیامدهایی برای برنامه های توسعه و سیاستگذاری فرهنگی دارد؟ رویکرد سنت گرایان ایدئولوژیک بر مبنای نفی کلی توسعه مدرن، ردّ نوظهورها، جدال معرفتی با توسعه، استناد به توقیفی بودن و دفاع از ارزش های سنتی و اسلامی بازنمایی شده است. در این گفتمان، توسعه خواهی به شیوه غربی نه تنها محلی از اعراب ندارد بلکه توسعه به شیوه اسلامی نیز جایگاهی ندارد؛ چون بنابر دیدگاه های سنتی نماینده این جریان، ماهیت توسعه، غربی است و با منطق اسلامی ناسازگار است. این دیدگاه ها، موضع انفعالی را به پیش می کشد که باید به انتظار آینده ای نشست که نوسازی آن مبتنی بر بازگشت به سنت است. این گفتمان به رغم تاکید بر ارزش های مثبت، نظر بدیلی برای الگوی توسعه ارائه نداده و برای رویارویی با مشکلات فعلی سیاستگذاری فرهنگی کشور فاقد بن مایه ایجابی است که بتوان از آن بهره برداری عملی کرد.
پزشکی شدن زیبایی و سبک های هویّتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت سریع تکنولوژی، تغییرات وسیع جامعه و گذر از جامعه ی تولیدی به سمت جامعه ی مصرفی، شالوده های هویت یابی نیز دچار تغییر شده است و بدن را به مثابه رسانه ی هویت در نظر می گیرند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه ی زمینه ای و ابزار مصاحبه ی عمیق در میان 21 جوان شهر همدان بدنبال مطالعه ی جراحی زیبایی و سبک های هویتی جوانان می باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آنست که من در خویشتن منفی، دیگری در خویشتن من همراه با انگ و طرد چهره به عنوان عواملی علّی در گرایش کنشگران به سمت جراحی زیبایی نقش داشتند. اقتضائات سنی و فرهنگ جوانی به عنوان عوامل زمینه ای، تصوّر ایده آل ذهنی و اعتقادات مذهبی در مورد رابطه جسم و روح نیز عنوان عامل مداخله گر در گرایش کنشگران به سمت عمل جراحی است. در مواجه با شرایط فوق آنها به دنبال انتخاب پزشک و انتخاب مدل بینی به عنوان راهبرد جراحی زیبایی هستند. مشارکت کنندگان پژوهش بعد از اقدام به جراحی بر اساس سه ملاک دستیابی یا عدم دستیابی به تصوّرات ایده آل بدنی، چگونگی درک خودپنداره و چگونگی اندیشه ی تغییر به سه سبک هویت ترمیمی با تجربه ی مثبت، هویت ترمیمی با تجربه منفی و هویت مشروعیت بخش دسته بندی شدند که نتایج جراحی زیبایی با توجه به سبک های هویتی آنان متفاوت است
مشکلات صنعت نشر کتاب ایران: مبتنی بر مرور متون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف. هدف مطالعه حاضر، شناسایی مشکلات صنعت نشر کتاب ایران، بر اساس دیدگاه منتشرشده متخصصان و پژوهشگران حوزه نشر است. <br /> روش شناسی. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مقالات، کتاب های و پایان نامه های است که در ایران منتشر شده و موضوع آنها با نشر کتاب ایران در ارتباط است. در فرآیند مطالعه متون، تنها به اطلاعاتی استناد شده که حاصل پژوهش ها و یا تجربیات زیسته پژوهشگران بوده است. <br /> یافته ها. یافته های نشان می دهد، نابسامانی وضعیت توزیع کتاب، حرف ه ای نبودن بخش اعظم ناشران و نداشتن تخصص کافی در حوزه نشر و بی توجهی به سازوکارهای اقتصادی در "تولید، توزیع و مصرف کتاب" مهم ترین مشکلات حرفه ای (درون صنفی) صنعت نشر محسوب می شود. در بخش مشکلات بیرونی یافته ها نشان می دهد نبود فرهنگ کتابخوانی در ایران و عدم ترویج کتابخوانی از سوی نهادهای آموزشی، مهم ترین مشکل فرهنگی؛ و نبود نهادهای صنفی (اتحادیه نشر) قوی و تاثیرگذار و عدم توسعه کتابخانه ها - به ویژه کتابخانه های عمومی و مدارس و نبود آرامش فکری و روحی مردم، مهم ترین مشکلات اجتماعی بوده است. نگرش صرفا فرهنگی و بی توجهی به سازوکارهای اقتصادی مهم ترین مشکل اقتصادی صنعت نشر و ممیزی کتاب و نارکارآمدی قوانین مرتبط با حق نشر (مؤلف) و همچنین دخالت بیش از حد دولت در نشر به عنوان مهم ترین مشکلات سیاسی صنعت نشر مطرح شده اند.<br /> نتایج. بررسی متون نشان می دهد که مشکلات موجود در صنعت نشر به دو دسته عمده مشکلات درونی (درون صنفی) و بیرونی (برون صنفی و فرهنگی، احتماعی، اقتصادی و سیاسی) قابل دسته بندی است و حل یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست.
تحلیل نگرش شخصیت های یک داستان کوتاه بر اساس نظریه کارکردهای نگرش؛ مطالعه موردی تک داستان «یک روایت معتبر درباره کشتن» اثر مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان، به مثابه یک مدل از جامعه، رسانه ای است که قادر به بازنمایی جنبه های مختلف روانی و اجتماعی انسان ها و افزایش توانایی های اجتماعی و موجب جامعه پذیری و تغییر در ابعاد شخصیتی انسان هاست. این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای، مبتنی بر پژوهش کیفی و تحلیل محتوا، نگرش شخصیت های داستان کوتاه «یک روایت معتبر درباره کشتن» را بر اساس مطالعات روان شناسی اجتماعی «نگرش» و «کارکرد نگرش» بررسی و نگرش افراد را در روابط فردی، بینافردی و اجتماعی نسبت به رفتار انحرافی «قتل» تحلیل کرده است. مصطفی مستور در این داستان، جنبه های مختلف نگرش - مثبت و منفی- چند طیف از مردم جامعه را نسبت به قتل به تصویر کشیده و القای نگرش و ترسیم چشم انداز ایدئولوژیک کنشگران داستان، به ویژه شخصیت اول داستان، در کانون توجه متن قرار دارد. نظریه کارکردی نگرش، با رونمایی از انگیزه های درونی انسان، علت پدیداری نگرش ها را تبیین و نقش نگرش ها را در جهت دهی به رفتارهای اجتماعی تشریح می کند. به نظر می رسد، نگرش افراد جامعه نسبت به این پدیده غیر انسانی، مبتنی بر کارکردهای ارزش خواهانه قابل ارزیابی باشد؛ اما تحلیل متن نشان می دهد، نگرش افراد حتی نسبت به این پدیده مذموم می تواند بر اساس عوامل مختلف، در جهت کارکردهای سودجویانه تغییر جهت دهد و همچنین با وجود پایداری نسبی نگرش افراد مختلف جامعه نسبت به یک پدیده؛ کیفیت تعامل و ارتباطات بینافردی انسان ها در رویارویی با رخدادها و پدیده های اجتماعی، می تواند منجر به ناهماهنگی شناختی شده و به میزان قابل توجهی در تغییرعناصر عاطفی و شناختی نگرش و نیز شکل گیری رفتارهای پیش بینی نشده موثر باشد.
بازخوانی بیناگفتمانی نقاشی "حکایت یوسف و زلیخا" و سه اقتباس معاصر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی «حکایت یوسف و زلیخا» از زیباترین و عرفانی ترین نقاشی های ایرانی، اثر کمال الدین بهزاد است که در دنیای پست مدرن بسیار مورد خوانش و ارزیابی قرار گرفته است. انجام پژوهش ها و جستار های بسیار پیرامون این نقاشی، هنرمندان را نیز بر آن داشته تا دست به اقتباس های هنری از آن بزنند. چنان که سه هنرمند معاصر ایرانی و اروپایی، حبیب الله صادقی، عبدالحمید قدیریان و کلودیا پالماروسی، نقاشی هایی را با اقتباس از آن خلق کرده اند. این چهار متن تصویری هر یک گفتمانی را بازتولید می کنند. از این رو میان نقاشی بهزاد و اقتباس های آن پیوندهای متنی و گفتمانی ایجاد شده است. هدف از این پژوهش بازخوانی روابط بیناگفتمانی میان چهار متن نامبرده با خوانشی فرامتنی و گفتمانی با توجه به جایگاه اقتباس در نگرش پست مدرن است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: هر یک از این متن ها چه گفتمانی را بازتولید می کنند؟ چه رابطه ای میان گفتمان های آنها وجود دارد؟ همچنین هر یک از این روابط بیناگفتمانی چه تأثیری بر بازیابی هویت فرهنگی هنری ایرانی دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و رویکرد بیناگفتمانی است. خوانش فرامتنی و گفتمانی چهار متن تصویری نوشتار پیش رو نشان داد که این متن ها سه گفتمان عرفانی اسلامی گذشته، ایرانی اسلامی معاصر و فرهنگی اروپایی معاصر را بازتولید می کنند. همچنین پیشینه و بافت فرهنگی و سنت هنری نقش مهمی در نوع رابطه میان این گفتمان ها و چگونگی بازیابی هویت فرهنگی هنری ایرانی در دوره پست مدرن داشته است.