در این پژوهش، اعتماد به منزله یکی از مهم ترین ارکان پیوستگی و گسست قراردادهای تجاری با تکیه بر پرونده های دعاوی حقوقی - اقتصادی بررسی شده است. در ظاهر به نظر می رسد دو مفهوم اعتماد و مبادلات اقتصادی از یکدیگر مستقل اند؛ اما درنهایت، نقش بسزایی در بازتولید یکدیگر در سطوح مختلف دارد. در این پژوهش، ابتدا مفهوم اعتماد در سطوح مختلف تعریف شده است، سپس مفهوم های اعتماد و بی اعتمادی با عنوان عوامل اجتماعی - فرهنگی دخیل در تداوم یا شکست قراردادهای تجاری، با استفاده از الگوی لویسکی و بانکر (1995) به همراه نظریه مک الیستر (1995) تبیین شده اند؛ درنهایت، با بررسی پرونده های حقوقی - اقتصادی و با استفاده از روش اسنادی، نقش اعتماد در تداوم یا شکست شراکت های تجاری در سطح بین فردی تحلیل و تفسیر شده است.