آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

مطابق نظریه گذار جمعیت شناختی دوم، در جوامع معاصر طیف فزاینده ای از شکل های نوظهور خانواده مشاهده می شود. موضوع محوری این پژوهش، مطالعه این شکل های نوظهور در قالب مؤلفه های چهارگانه مشتمل بر خانواده بی فرزندی، خانواده تک فرزندی، خانواده تک والدی و زندگی مشترک بدون ازدواج است. تلاش شده است شواهد پژوهشی سبب شناخت بهتر برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با چگونگی نگرش نسبت به این مؤلفه های چهارگانه شوند. مباحث این مقاله بر تجزیه و تحلیل های یک بررسی پیمایشی مبتنی اند و جمعیت نمونه آن را در کل تعداد 4267 نفر مردان و زنان 15ساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان های منتخب ایران تشکیل داده اند. تجزیه و تحلیل های اولیه نشان دهنده چهار الگوی کلی است؛ اول اینکه، میزان نگرش مثبت به الگوی خانواده بی فرزندی بسیار اندک (کمتر از 2 درصد) است. دوم اینکه، حدود یک دهم جمعیت مطالعه شده به الگوی خانواده تک فرزندی نگرش مثبت دارند. الگوهای سوم و چهارم نیز به خانواده تک والدی و زندگی مشترک بدون ازدواج یا زوج زیستی مربوط اند و حدود یک پنجم جمعیت مطالعه شده نسبت به این شکل های نوظهور خانواده نگرش مثبت دارند. در عین حال، این الگوهای کلی به طور معناداری از سه دسته عوامل تعیین کننده شامل متغیرها و تعیین کننده های جمعیت شناختی پایه (مانند محل سکونت، وضعیت تأهل، سن و سطح تحصیلات)، متغیرهای مرتبط با مؤلفه های دین و دینداری و متغیرهای معطوف به نگرش جنسیتی تأثیر می گیرند. مطابق نتایج تحلیل های چندمتغیره، متغیرهای مستقل پژوهش مشتمل بر جنسیت، محل سکونت، گروه سنی، تحصیلات و وضعیت تأهل 5/16 درصد از تغییرات نگرش به خانواده تک والدی، 5/17 درصد از تغییرات نگرش به تک فرزندی و ۱9 درصد از تغییرات نگرش به زوج زیستی را تبیین می کنند. در مجموع، یافته های این پژوهش در چارچوب الگوی دوگانه سنت گرایی – نوگرایی جمع بندی و تبیین می شوند؛ یعنی هرچه جنبه نگرش سنتی ضعیف تر و بر قوت نگرش مدرن و غیرسنتی افزوده شود، میزان نگرش مثبت به شکل های نوظهور خانواده تشدید می شود.

تبلیغات