در این نوشتار با هدف بررسی تطبیقی عشق الاهی در عرفان مولوی و آگوستین پس از بررسی مقایسه ای آرای آنها با روش توصیفی و کتابخانه ای در یافتیم که هسته اصلی افکار هر دو، مسیله عشق الاهی است و مشترکات بسیاری در نگاشته های آن دو در مسیله عشق الاهی وجود دارد. هر دو عشق را علت آفرینش و فراگیر در تمام هستی دانسته، آغاز آن را از سوی خداوند می دانند؛ همچنان که رسیدن به آرامش، شادی و لذت حقیقی را در پرتو عشق الاهی می دانند؛ اما در پیوند میان عشق الاهی و علاقه به دیگران مخصوصاً همسر اختلافاتی میان آن دو دیده می شود؛ آگوستین همسر خود را به خاطر عشق الاهی رها ساخته؛ اما مولوی علاقه زن و شوهر به یکدیگر را از الطاف الاهی می داند. این اختلاف ناشی از مبانی پذیرفته شده توسط آنها یعنی جایگاه ازدواج و میل جنسی در اسلام و مسیحیت است؛ زیرا در اسلام ازدواج امری ذاتا مقدس است؛ اما در مسیحیت شری ضروری است.<br /><br />