هدف از این مطالعه، بررسی میزان سوگیری باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با توجه به ملاک های بیرونی، و تأثیر آن بر پیامدهای انگیزشی، عاطفی و عملکرد تحصیلی آنان بوده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پابه دوم راهنمایی تشکیل می دادند و نمونه مورد مطالعه شامل 273 نفر از دانش آموزان (150 دختر و 123 پسر) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای متشکل چند مقیاس برای سنجش خودکارآمدی، انگیزش، عواطف و احساس نسبت به مدرسه، به همراه یک آزمون ریاضی محقق ساخته بوده است. براساس اختلاف نمره مقیاس خودکارآمدی با معدل سه نمرة ارزیابی معلمان، ارزیابی همکلاسان و نمره کسب شده در آزمون ریاضی، دانش آموزان به سه گروه دارای قضاوت های خودکارآمدی خوشبینانه، واقع بینانه و بدبینانه تقسیم شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه تحلیل واریانس و آزمون تی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بیشتر دانش آموزان دچار خطای بیش برآورد خودکارآمدی تحصیلی هستند. تحلیل واریانس پیامدهای انگیزشی و عاطفی حاکی از تفاوت معنادار میانگین گروه دارای باورهای خودکارآمدی واقع بینانه و بدبینانه، به نفع گروه اول بود. همچنین در متغیر عملکرد ریاضی میانگین های هر سه گروه بطور معناداری از یکدیگر متفاوت بودند. گروه دارای باورهای بدبینانه بالاترین و گروه دارای باورهای خوشبینانه کمترین نمره عملکرد ریاضی را دارا بودند. این نتایج نشان دهنده ارتباط نوع باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با جنبه های انگیزشی، عاطفی و عملکردی در امور تحصیلی است. با توجه به برآورد غیر واقع بینانه دانش آموزان از کارآمدی تحصیلی خود، توصیه می شود درباره واقعی تر نمودن خودکارآمدی آنان چاره اندیشی شود.