با وجود آن که روستاها جوامعی هستند که از روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ساده ای برخوردارند، اما در اغلب مناطق، وجود تضادهای فرهنگی، قومی، مذهبی و از همه مهمتر، اختلاف شدید طبقاتی، موجب تشکیل جوامعی با پیچیدگی های خاص خود گردیده است. به همین دلیل، اتخاذ رویکردهای مناسب برای ورود به این اجتماعات، یکی از دل مشغولی های اصلی برنامه ریزان و سیاست گذاران به شمار می آید. تجربه ی چندین دهه فعالیت های مربوط به توسعه ی روستایی نشان داده است که شکست برنامه ها و توفیق نیافتن در همراهی مردم و مشارکت حداکثری آنها در طرح ها و پروژه های عمرانی، اجتماعی و فرهنگی، ارتباط نزدیکی با جلب اعتماد و اطمینان روستاییان داشته است. بنابراین، به نظر می رسد که چنانچه بتوان اعتماد روستاییان را به برنامه ریزان و سیاست گذاران افزایش داد، بخش عظیمی از این مشکلات حل خواهد شد. تجربه ی برخی از طرح های موفق نشان می دهد که بهترین راهکار برای این مشکل، ورود عملی روستاییان در جریان برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی است. نوشته ی حاضر درنظر دارد تجربیات مربوط به بهره مندی از رویکرد توسعه ی پایدار محلی توسط یکی از موفق ترین پروژه های عمرانی (پروژه ترسیب کربن) را ارائه داده و برخی از شیوه های مناسب مداخله در مناطق روستایی را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. این بررسی به شیوه ی توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است. به این منظور، نمونه-ای به حجم 354 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. از این تعداد 188 نفر مربوط به روستاییان ساکن در محدوده ی اجرای طرح ترسیب کربن و بقیه از ساکنین روستاهای همجوار بوده اند که از امکانات این پروژه بهره ای نبرده اند. نتایج این بررسی نشان می دهد که وقتی اولویّت ها و خواسته های مردم محلی مورد توجه قرار گیرد، مشارکت حداکثر مردم امکان پذیر است و می توان این مشارکت را تا بیش از 80 درصد افزایش داد.