پژوهش های فلسفی-کلامی
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیست و دوم بهار 1399 شماره 1 (پیاپی 83) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
صفات محدود و مقید فعلیِ خداوند ، تجلّی و بُروز صفات مطلقِ ذاتی او در مقام فعل هستند ، اما محدودیت آنها به جهت اِعمال توأمان آنها در کنار یکدیگر و در ارتباط با مخلوقات است. در میان صفات فعلی ، صفتِ «حکمت» - تجلّی صفت ذاتی علم - حاکم بر دیگر صفات بوده و تقیّد بخشِ آنهاست. جان شلنبرگ، در «برهان اختفای الهی» از تمایز میان این دو دسته صفات غفلت کرده و همین امر سبب شده تا اولاً با اتخاذ رویکردی تشبیهی ، عشق الهی را صورت مطلق شده ی عشق انسانی قلمداد کند. ثانیاً ، با خلط میان صوَر مختلفِ عشق، یعنی آگاپه و اروس، درک نادرستی از عشق الهی و میزانِ اطلاق آنها داشته باشد و ثالثاً، به رغم صحت تأکید شلنبرگ بر تمایز میان برهان اختفا و برهان شر ، استفاده ی او از اختفا - به عنوان مورد نقضی بر عشقِ نامتناهیِ الهی - به نوعی، بازگشت به برهان شر را به ذهن مخاطب متبادر می کند و برداشت و بهره گیری ای نادرست است. بر مبنای صفت فعلی حکمت، می توان نشان داد که اختفای الهی - بر خلاف مدعای شلنبرگ - نه تنها نقضی بر عشق الهی نیست ، بلکه مظهری از عشق حکیمانه ی خداوند به انسان هاست که در این نوشتار به برخی از این حکمت ها اشاره خواهد شد.
مؤلّفه های انحصارگرایی در سنّت مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحصارگرایی دینی از صفات ذاتی و مشخصه های تاریخی سنّت مسیحی است. در این دیدگاه بر دو ویژگی حقّانیت و نجات بخشی انحصاری دین مسیحیت، تأکید اساسی می شود. این نگرش، مؤلفه های مهم تاریخی و الهیاتی دارد که عبارتند از: 1) قابلیت استناد به کتاب مقدّس ؛ 2) ابتنا بر واقعیت های تاریخی زندگی عیسیٰ مسیح ؛ 3) لزوم دخالت مستقیم الهی ؛ 4) محوریت آموزه های الهیاتی خاص ؛ 5) محوریت شخص عیسیٰ مسیح ؛ 6) جایگاه مهم کلیسا و پاپ ؛ 7) نقش فرعی شریعت و محوریت فیض و ایمان ؛ 8) بی توجهی به آموزه های درست ادیان دیگر. انحصارگرایی مسیحی، به بروز پیامدهای مهمی در طول تاریخ این دین منجر شده است که برخی از آنها عبارتند از: 1) غفلت از ارزش های ادیان دیگر و استغنا از آموختن از آنها ؛ 2) تقدس گرایی افراطی و دوری از عقلانیت ؛ 3) اثبات هویت خودی و نفی هویت دیگری ؛ 4) رسالت ایدئولوژیک ، تهدید صلح و گسترش جنگ ها. راه برون رفت از این بحران ، عدول از انحصارگرایی مسیحی و گشودگی نسبت به حقایقی است که ادیان دیگر حاوی و حامل آن هستند؛ حقایقی که با گفت و گو و احساس نیاز به شنیدن صدای دیگری قابل حصول اند.
خودآگاهی و ارتباط آن با عقلانیت ؛ دفاعی از نظریه ی شفافیت ریچارد موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه ی ما این شهود را در خود داریم که گویی خودآگاهی ، نوع خاصی از معرفت است که با دیگر معرفت های ما متمایز است. انگیزه ی فیلسوفان برای پرداختن به این موضوع به عنوان یک مسئله ی فلسفی غالباً همین تمایز یاد شده است و آنان همواره تلاش داشته اند تا ماهیت این معرفت خاص را توضیح دهند. در بین نظریه های خودآگاهی ، نظریه های عقل گرا ، این معرفت خاص را بر اساس ارتباط آن با عقلانیت توضیح داده اند. به ادعای هواداران این رویکرد و نظریه، برخوردار بودن ما از قوای عقلانی، ارتباط مهمی با خودآگاهی و خاص بودن آن دارد. در این مقاله - پس از معرفی کلی نظریه های عقل گرایانه در بحث خودآگاهی - به تحلیل نظریه ی شفافیت ریچارد موران، به عنوان یکی از موفق ترین نظریه های عقل گرایانه خواهیم پرداخت و در ادامه، به یکی از چالش های مهمی که همواره پیش روی این نظریه قرار داشته است، اشاره خواهیم کرد و سپس راه حل جالبی را که متیو بویل برای حل این چالش و در واقع ، تکمیل نظریه ی شفافیت مطرح کرده است ، معرفی و تحلیل خواهیم کرد. و در پایان نیز ضمن اشاره به برخی ضعف های این راه حل، دو پیشنهاد آزمایشی برای پیشرفت این راه حل و در واقع ، پیشرفت نظریه ی شفافیت، ارائه خواهیم داد.
توحید ناب؛ تحلیل و تبیین مؤلفه ها و مقایسه ی آن با دیدگاه های رقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی توحید خداوند در سه مقام مطرح می شود: ۱) وجوب؛ 2) الوهیت؛ 3) وجود حقیقی. در باب توحید در مقام وجود حقیقی ، اعتقادات گوناگونی وجود دارد ، از قبیل اعتقاد عامه ی مردم ، فیلسوفان مشاء ، جهله ی صوفیه و نیز اکابر ایشان ، حکمای فهلویین ، محقّق دوانی و میر داماد ، عرفا و حکمای متألهین. صدرالمتألهین شیرازی به اقتضای مقام و در ابواب مختلف کتاب اسفار ، اقوال متعددی در این باب داشته است. این مقاله به مقایسه ی آرا و اقوال مذکور با یکدیگر می پردازد و در نهایت، توحید ناب و خالص را در میان آن ها که بری و بدور از اِشکال و ایراد است، معرفی می نماید. توحید ناب، توحیدی است که مشوب به هیچ گونه شرکی در مقام وجود حقیقی نباشد و آن جز قول عرفای شامخین و حکمای متألّهین نیست ؛ چنان که نظر نهایی ملاصدرا نیز بر آن است. دیدگاه مذکور مبتنی بر قول به وحدت وجود و موجود در عین کثرت آن دو است و بر پایه ی آن ، وجود و موجودْ منحصر در ذات حق تعالی است و در عین حال، اشراقات و مظاهر گوناگون و حقیقی دارد و از سوی دیگر با این که وجود و موجود دارای اشراقات و مظاهر گوناگون و حقیقی است ، در عین حال، واحد بوده و منحصر در ذات باریتعالی است. روش این پژوهش، توصیفی۔ تحلیلی است.
بررسی نظریۀ تغییر مفهومی پل تاگارد و نتایج آن بر مسئله ی پیشرفت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر مفهومی و بررسی نتایج آن بر تاریخ علم همواه یکی از مسائل چالش برانگیز در مباحث تاریخ و فلسفه ی علم بوده است. در این مقاله ابتدا به معرفی آرای پُل تاگارد یکی از فیلسوفان طرفدار فلسفه ی علم محاسباتی در مورد چیستی و چگونگی تغییر مفاهیم می پردازیم و بر این اساس، به رویکرد او به تاریخ علم از جهت انباشتی بودن یا انقلابی بودن اشاره خواهیم کرد. از نظر تاگارد، شواهد و روش ها دست کم چیزهایی هستند که در اکثر انقلاب های علمی بین نظریه ی موجود و نظریه ی جایگزین مشترک هستند. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که این ادعا با رویکرد کل گرایی معناشناختی تاگارد سازگار به نظر نمی رسد. همچنین با موردکاوی تاریخی در خصوص انقلاب علمی مکانیک کوانتومی در تاریخ علم فیزیک، نشان خواهیم داد که - برخلاف نظریه ی پل تاگارد - تدریجی بودن و همپوشانی نظریه ی موجود و جایگزین دلیلی بر پیوستگی آن دو نیست ؛ زیرا اگر چه مرز دقیقی نمی توان میان آن دو یافت ، اما این به معنای عدم وجود هیچ مرزی نیست و علی الاصول جایی نظریه ی موجود کنار رفته و نظریه ی جایگزین مستقر شده است.
علیّتِ شبه اُکازیونالیستی در فلسفه ی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی در فلسفه ی دکارت که امروزه نیز در میان پژوهشگران فلسفه ی مدرن و قرون وسطیٰ ، از اهمیت بالایی برخوردار است ، رویکرد دکارت در خصوص ارتباط علت و معلولی پدیده ها و رویدادهای مختلف است. دکارت برای ارتباط علّی میان نفس و بدن ، رویکردی اُکازیونالیستی یا همان رویکرد مبتنی بر اصالت علل موقعی، اتخاذ کرده است که بر مبنای این رویکرد، علتِ نهایی ، خداوند است ، اما پرسش اصلی جستار حاضر این است که آیا دکارت ، همه ی ارتباطات علت و معلولی میان پدیده ها - چه مادی و چه فرامادی - را اکازیونالیستی تبیین می کند و آیا اساساً می توان دکارت را بنیان گذار اصلیِ اکازیونالیسم در فلسفه دانست یا این که ریشه های علیّت اکازیونالیستی را باید در آثار و افکار متفکران قرون وسطیٰ جست وجو کرد؟ از این رو ، در این جستار تلاش خواهیم کرد تا با توجه به آثار مختلف دکارت و نیز با توجه به دیدگاه های برخی متفکران قرون وسطیٰ در خصوص علیّت ، نشان دهیم که دکارت را در بهترین حالت ، می توان طرفدار نظریه یا رویکردی شبهِ اکازیونالیستی در خصوص علیّت دانست که بر اساس آن ، چنین نیست که علل فیزیکی و طبیعی در رویدادهای مختلف ، تأثیرگذار نباشند، بلکه - به زعمِ دکارت - در کنار علیّت خداوند ، می توان از تأثیرگذاری علل طبیعی نیز سخن گفت.
بررسی دیدگاه جان فیشر در باب نسبتِ علم پیشینِ الهی و مسئولیت اخلاقی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار متکفّل تبیین و بررسی رهیافت جدیدی از جان مارتین فیشر در حل تعارض احتمالی میان علم خطاناپذیر و سابق خداوند با مسئولیت اخلاقی عامل است. اگر چه فیشر از یک سو اوصافی چون علم را از ویژگی های ذاتی و خطاناپذیر الهی برشمرده و همچنین خداوند را متصف به ازلیت زمانی غیرتومیستی در همان چارچوب زمانی موجودات مادی می کند و در نهایت ، اصل ثبات گذشته و فقدان کنترل انسان بر رخدادهای انقضاء یافته ی زمانی را می پذیرد و در بادی امر با تعارض چنین علم پیشینی با اراده ی آزاد انسان در کنش ها مواجه می شود ، اما سنخ دیدگاه او در باب ماهیت اختیار انسان ، او را از این چالش می رهاند. در تلقی فرانکفورتی فیشر اختیار عامل مسبوق به توانایی او برای مبادرت به کنش بدیل در روند خلاف واقع نیست و از همین رو ، اگر هم علم الهی مرادف با یکسویه شدن فعل باشد، چنین پیامدی برابر با انتفای اختیار و آزادی عمل انسان نخواهد بود. در این مقاله پس از تبیین مختصر دیدگاه فیشر - در باب علم پیشین الهی - ، بررسی اصل ثبات گذشته و امکان های بدیل و رهیافت فرانکفورتی فیشر در برابر آن ، به ارزیابی راه حل فیشر می پردازیم و ملاحظه می کنیم که به هر حال، تصور وجود بدیل فعل برای تحقّق اختیار عامل ، اجتناب ناپذیر خواهد بود.