پژوهش های فلسفی-کلامی
پژوهش های فلسفی-کلامی سال یازدهم پاییز 1388 شماره 1 (پیاپی 41) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری هایی که در کار پژوهش در آثار غزالی وجود دارد برخی ناسازگاریها است که میان سخنان او به چشم می خورند. بیانات غزالی در باب عقل و چگونگی به کارگیری این مفهوم از سوی او نیز از جمله همین موارد است. نوشتار حاضر با قراردادن کاربردهایی که غزالی برای «عقل» بدانها تصریح کرده، در قالب طرح کلی کاربردهای وجودشناختی، روانشناختی، و معرفت شناختی آن، آنها را چارچوبی منطقی می بخشد. اما فهم مراد اصلی غزالی هنگام استفاده از این مفهوم، با تتبع در آثار وی و یافتن روح کلی حاکم بر آنها میسر می شود. اینجاست که می توان به کارگیری دو معنای عقل را از سوی غزالی که یکی معنای اخص آن، یعنی عقل استدلالی است و دیگری کل مرتبه انسانی در معرفت، مورد توجه قرار داد. عقل در این معنای دوم ظهورات مختلفی را، از مرتبه استدلالی تا مرتبه نبوی معرفت در بر می گیرد. توجه به این معنا به منزله یافتن یکی از اصول بنیادین نظام معرفتی غزالی است
تاثیر گناه بر شناخت، با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش روی، برآن است تا تاثیر گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوری و حصولی، باتاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کند؛ در قلمرو شناخت حضوری، به بررسی تاثیر عامل گناه بر شناخت حضوری از خود و شناخت حضوری از خداوند می پردازد و درشناخت حصولی نیز بحث را در حوزه عقل عملی و نظری، پیش می برد.
علامه طباطبایی، میزان فهم را در چارچوبِ علم النفس فلسفی، علم اخلاق تبیین می کنند؛ از این روی، در کنار عوامل اجتماعی و بیرونی نظیر دوری از مراکز علمی، ملکات واعمال ناپسند را نیز عامل تفاوت در فهم می دانند و بر نقش منفی ملکات رذیله در استعدادهای ذهنی و فراگیری علوم تاکید می کنند.
در واقع، از آن جا که، آیات و روایاتی بر تاثیر تقوا برشناخت و قوه تمییز انسان تصریح دارد، می توان تاثیر اعمال وملکات را در متون دینی، در چارچوبِ تاثیر تقوا به مثابه خودنگه داری در اعمال و داشتن همهملکات فضیلت مند دانست. لذا، علامه طباطبایی بین رعایت تقوای الهی و توان عقل در ادراک نظری قایل به ملازمه اند؛ این سخن بدین معناست که نه تنها توان عقل در میزان رعایت تقوای الهی مؤثر است، بلکه پای بندی به تقوا در مقام علم نیز تاثیر دارد.
عدم تمایز احکام اخلاقی و فقهی اسلام از حیث الزام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان اسلامی در آثار و نظرات خود، میان احکام اخلاقی و فقهی قرآن تمایز نهاده اند؛ در حالی که با بررسی ساختار، مبانی، قلمرو، هدف و موضوع گزاره های اخلاقی حوزه خانواده و تطبیق آنها با گزاره های فقهی قرآن می توان به نتایج همسانی بخصوص در مساله الزام دست یافت. این پژوهش از طریق بررسی منشا الزام در فقه و اخلاق و نمایاندن همسانی منشا آنها، عدم تمایز الزام را در برخی گزاره های فقهی و اخلاقی ثابت می کند. الزام در گزاره های اخلاقی قرآن، مبتنی بر فطریاتی است که با کمک عقل کشف و با اراده الهی اعتبار می شوند و از این نظر هیچ تفاوتی با منشا الزام در گزاره های فقهی قرآن ندارند؛ هر دو از یک سرچشمه سیراب می شوند، هر دو در تنظیم رفتارهای اختیاری انسان، در تکامل روحی و معنوی او، و در نظم، امنیت و سعادت جامعه موضوعیت دارند و هر دو نیز دارای ضمانت اجرا می باشند؛ اما ضمانت اجرای احکام فقهی، به جز عبادات، جنبه جزایی و جریمه دارد و در دادگاههای بشری، قابل بررسی و دادرسی است؛ در حالی که ضمانت اجرای قواعد اخلاقی جنبه معنوی و وجدانی داشته و علاوه بر آثار وضعی دنیایی، عقوبت اخروی دارند، ولی قابل پیگیری در دادگاههای حقوقی نیستند. با اثبات اشتراک منشا الزام می توان راه هایی را که فقها برای اجراکردن احکام فقهی پیشنهاد نموده اند، برای احکام اخلاقی نیز (البته با لحاط تفاوت ها) پیشنهاد نمود.
مقایسه کانت و هگل در خصوص مقوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اینجا مقصود آن است که یک بحث تطبیقی بین دو فیلسوف درخصوص ماهیت مقوله ـ صرف نظر از تعداد مقولات و مباحث تفصیلی این دو فیلسوف در مورد تک تک آنها ـ انجام گیرد. لفظ مقوله به جای مقولات در عنوان به منظور تحدید دایره موضوع به ماهیت مقوله انتخاب شده است. به طور مشخص آنچه در اینجا بعد از اشاره ای به تفاوت دیدگاه کانت با ارسطو در مورد مقولات مورد نظر است، عبارت است از تاثر هگل از کانت در زمینه مقولات، انتقادهای هگل از کانت درباره مقولات، تفاوتهای کانت و هگل در مورد مقوله و بررسی دلیل اینکه چرا هگل در زمینه مقولات در کانت متوقف نگشت و از وی فراتر رفت. به عبارتی می توان گفت در اینجا بیشتر اشتراک و افتراق دیدگاه این دو فیلسوف درباره رابطه مقوله با شی فی نفسه، ذهنیت و عینیت مقولات و نگاههای انتقادی هگل به کانت در این مسئله و دلیل فراروی هگل از کانت در این زمینه بررسی می شود.
روانشناسی اخلاقی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های اخلاقی امام محمد غزالی را برای یافتن پاسخ به پرسش های مربوط به روانشناسی اخلاقی بازخوانی می کند. غزالی در مباحث اخلاقی خود علاوه بر برشمردن فضایل و چگونگی شناخت آنها، به بررسی ریشه های روانشناختی آراستگی آدمی به آنها و نیز عمل به اقتضای آنها می پردازد. وی با تاسی به فیلسوفان یونانی و اسلامی بحث مفصلی در باره نفس و جان آدمی دارد تا از این طریق ربط و نسبت هر فضیلت و رذیلت را به قوه خاصی در نفس انسان معلوم کند. اما از سوی دیگر با تاسی به رویکرد اشاعره در باره حسن و قبح اخلاقی، و به این جهت که اخلاق او بیشتر از شریعت اخذ شده، مبنای حسن و قبح را دینی می داند.همین طور این نوشته ضمن ارایه توضیح درباره نگاه اخلاقی واقع گرا و غیر واقع گرا و با اشاره به آراء غزالی و هیوم روشن خواهد کرد که به چه دلیل با این که عقل از نظر هر دو اندیشمند ادراک گر و فاقد قدرت عمل است، در بحث انگیزش اخلاقی غزالی با اشکالات هیوم درباره این موضوع مواجه نشده است.در بخش پایانی مقاله، به معرفی اموری که در انجام فضیلت و رذیلت مؤثرند پرداخته و تفاوت دیدگاه غزالی را با فیلسوفان یونان درباره نقش توفیق الهی در انجام فضایل وترک رذایل توضیح می دهیم.
اهمیت جاودان نامه افضل الدین کاشانی و تاثیر آن بر اکسیر العارفین صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد خوزه مَرَقی کاشانی، حکیم بزرگ اسلام و ایران در نیمه دوم قرن ششم و آغاز قرن هفتم است که با رساله های فارسی خویش در منطق و فلسفه شناخته شده است. آنچه در نوشته های وی مشهود است حاکی از نظریات بدیع در سبک نگارش و همچنین آراء فلسفی منحصر به فرد وی است که وی را از دیگر فلاسفه و عرفا متمایز می کند. آراء وی تا به آنجا حکایت از ذهن خلاق او می کند که صدرالمتالهین شیرازی فیلسوف بزرگ جهان اسلام از آراء کاشانی خصوصاً از رساله جاودان نامه اش بسیار تاثیر پذیرفته است. این اثر پذیری تا به جایی است که رساله اکسیرالعارفین خویش را که در مرحله بعد از نوشتن اسفار آغاز نموده با الهام از جاودان نامه به رشته تحریر در آورده است. ساختار اکسیر العارفین تا حد بسیار زیادی از جاودان نامه گرفته شده است و مطالب اکسیر العارفین نیز تحت تاثیر شدید جاودان نامه است. جاودان نامه رساله ای فلسفی-عرفانی است که حاوی مطالب ارزنده ای در حوزه شناخت جهان دنیوی و اخروی و همچنین شناخت انسان و نفس وی است اهمیت این رساله نزد صدرالمتالهین به گونه ای است که در ترجمه فقراتی از جاودان نامه که در اکسیر العارفین آمده است کمتر شاهد تغییر در اصل مباحث آن هستیم.
عقل در کوی عشق: دیدگاه شیخ نجم الدین رازی در باره عقل و عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ نجم الدین رازی (573 – 654 هـ) در کنار آثار عدیده ای که درباره مسائل عرفانی دارد، رساله ای نیز به نام «عشق و عقل» یا «معیار الصدق فی مصداق العشق» دارد که در آن به پرسش های یکی از دوستانش پاسخ داده است. این پرسش های سه گانه عبارتند از:
1 - آیا عشق و عقل آنگاه که به کمالِ خود می رسند، تضادی با هم دارند یا نه؟
2 - چرا آنجا که عقل بیش تر و شریف تر است، عشق نیز ثابت تر و ظریف تر است (با عنایت به وجودِ سید کائنات)؟
3 – آیا می توان گفت که عقل نه یک قسم، که شامل همه موجودات و محیط بر همه اقسامِ وجود است؟
مؤلف پس از تحریر محل نزاع و توجه دادن به معانی مشترک «عقل»، محدوده فعالیت های آن را مشخص می سازد و ساحت عشق را بسی فراتر از تنگنای عقل، معرفی می کند. آنگاه نسبت میان عقل بیش تر و عشق ظریف تر را با چشمداشتی به پیامبر اکرم (ص) برمی رسد و سپس به مخالفت عقلانی با نظریه وحدت عقل و عاقل و معقول می پردازد. وی در این رساله بر آن بوده تا در مقام بحث عقلانی (در باره موضوع مورد پرسش) به شیوه متکلمان و فلاسفه بحث کند و در مقام درک شهودی و بیان مکاشفات نیز همچون عارفی فلسفه ستیز و طبعاً با بهره گیری از واژگانی سرشار از استعاره و کنایه و تمثیل، جانب عشق را پاس داشته باشد. در این مقاله، ضمن وارسی کامل این رساله، دیدگاه نجم رازی با نظرداشت به دیگر آثارش، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در فلسفه محیط زیست: از رویکردهای فلسفی تا راهبردهای حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن تحلیل و بسط دو مفهوم ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در حوزه طبیعت و محیط زیست و تطبیق آن با رویکردها و نحله های غالب فلسفه و اخلاق محیط زیست به مطالعه این بحث در حوزه حقوقی، بویژه حوزه مربوط به خسارات زیست محیطی و ارزیابی آنها پرداخته است. فرض اساسی این نوشتار براین امر استوار است که هنوز قوانین و رویکردهای حوزه محیط زیست رنگ و بویی مبتنی بر انسان محوری دارند و از رویکردهای طبیعت محوری که انسان نیز جزئی از آن بشمار آمده، غفلت گردیده است. در نهایت برآیند این مقاله تاکید بر رویکرد انسان «طبیعت محور» (آنترو بیوسنتریک) با الهام از آموزه های اسلام در عرصه فلسفه و حقوق محیط زیست است.
ولایت تچلی توحیدی ربوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توحید به عنوان محور دین و سنگ بنای همه معارف دینی علاوه بر بُعد اعتقادی و نظری ابعاد کاربردی و عملی دارد که یکی از مهمترین آنها انحصار حاکمیت و ولایت به خدای واحد میباشد لکن این حاکمیت انحصاری خدا برای اینکه اجرایی شده و در بین مردم و جامعه دینی اعمال شود در لباس امامت و ولایت معصومین علیهم السلام تجلی و ظهور پیدا میکند و در حقیقت ولایت زمینی کننده و اجرایی کننده ولایت خدا است و این مقاله به دنبال آن است که زیربنا بودن توحید برای ولایت را اثبات و نیز حقیقت ولایت را تبیین کند.
درآمدی به فلسفه اخلاق در سازمان: مطالعه موردی : منشورهای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث معیارهای اخلاقی و قاعده تدوین منشور اخلاقی در طول حیات انسان مقولهای دیرین و دارای ابعاد و مولفههای مختلفی است، منظرگاههای علمی و تئوریکی و راهکارهای عملی فراوانی برای این موضوع طرح شده و از دیرباز محل مناقشه ارباب نظر در حوزههای دین، فلسفه، اخلاق، روان شناسی و مدیریت بوده است. در این مقاله ضمن بررسی فعل اخلاقی، خاستگاههای روان شناختی و ارتباطی آن مورد بررسی قرار میگیرد و سپس نظریات متعدد مرتبط با معیارسنجی فعل اخلاقی از جمله نظریه دگردوستی، حسن و قبح ذاتی افعال، الهام وجدان و امثال آن بازنگری و به عوامل موثر بر رفتار اخلاقی و غیر اخلاقی پرداخته میشود. سپس اصول چهارگانه علم اخلاق ارزشی یعنی تعهد، نظارت، حسابگری و سرزنش نیز با استناد به روایات مورد بررسی و مطالعات روانشناسان نیز مورد تاکید قرار میگیرد در نهایت زمینههای جهانی تدوین منشور اخلاقی سازمانها و معیارهای آن مانند اصل امانت، مالکیت، اعتماد، شفافیت و منزلت، انصاف، شهروندی و حساسیت متقابل تحلیل میگردند و مصادیق منشور یاد شده در ابعاد مورد مطالعه نیز ارائه میگردد.
دکارت و نردبان معکوس همسخنی های فلسفه دکارت و اومانیسم رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین چهره ها نه تنها در فرایند سیر تاریخی فلسفه غرب، که بر تمدن دوران جدید آن دیار است. از این رو، فهم فلسفه و تمدن نوین غرب بدون شناخت اندیشمندی چون او کامل نخواهد بود. از طرف دیگر، رنسانس نیز دوره نضج گرفتن مدرنیته غربی است و گوهر آن نیز انسان گرایی یا اومانیسم است. در این دوره، نردبانی که در سده های میانه، رو به «آسمان» بود معکوس شد و بر «زمین» گذاشته شد. بررسی اندیشه دکارت و اومانیسم دوره رنسانس نشان دهنده وجود همخوانی ها و هم سخنی هایی بین این دو است. انگاره نوشتار حاضر آن است که گرچه دکارت خود را یک اومانیست نمی دانست ولی در فلسفه او جنبه های اومانیستی ای هست که ریشه در اومانیسم رنسانس دارد و در اموری چون سوبجکتیویسم دکارتی، تردید در حجیت قدما، اصالت عقل، توجه به تفسیر ریاضی و مکانیکی جهان خود را نشان می دهد. در نوشتار حاضر برای تبیین هر چه بهتر بحث، پس از اشاره به مفهوم، اهمیت و شاخصه های رنسانس و اومانیسم آن، این هم سخنی ها بررسی خواهد شد.