۱.
کلید واژه ها:
وحی عالم مثال تجربه عرفانی معجزه رؤیای صادقه
یکی از دغدغه های حکمای اسلامی این است که چگونه برخی افراد به وسیله رؤیای صادقه، الهام و وحی از حقایقی باخبر می شوند که مربوط به آینده است. در این جستار کوشیده ایم از منظر سهروردی و صدرالدین شیرازی با توجه به جایگاهی که در عرفان اسلامی دارند، به این پرسش پاسخ دهیم. سالک پس از طی مراحل سیر و سلوک و تحمل ریاضات، توانایی اتصال به ساحتی غیبی که حقایق در آن ثبت شده را پیدا می کند و در پرتو این اتصال می تواند از اموری که مربوط به آینده است و حقایقی که در دسترس افراد عادی قرار نمی گیرد آگاه شود. این ساحت غیبی همان عالم مثال است و فرد در حالت خواب یا بیداری می تواند به وسیله قوه خیال به این عالم متصل شود و حقایق بر او مکشوف گردد. رؤیای صادقه با سلوک نفس در عالم مثال رخ می دهد و جزئیاتی که انبیا و اولیا هنگام وحی از غیب دریافت می کنند همگی مربوط به عالم مثال است. لذا در این مقاله کوشیده ایم این امور را بر پایه عالم مثال تبیین کنیم.
۲.
کلید واژه ها:
معرفت شیخ اشراق فطری
نظام معرفت شناسی اشراقی نظامی متعالی است که می تواند، جایگاه معرفت فطری و رابطه ی آن با سایر معرفت های بشری را تبیین نماید. بداهت، خطاناپذیری، ثبات، عمومیت و قابلیت پذیرش و صف کلیت و تشکیک از جمله شاخصه های معرفت فطری از دیدگاه سهروردی است. دامنه ی مفهومی معرفت فطری در نظام نوری و علم النفس اشراقی توسعه-ی ویژه ای پیدا می کند. به نحوی که دربازخوانی مفاهیم و نظریات مربوط به حوزه ی ادراکات، محتمل است که معرفت حسی زیر مجموعه ی معرفت فطری قرار بگیرد. معرفت عقلی که از دیدگاه اشراق کارکرد عقل تحلیلی و انتزاعی و ترکیبی و... به طور کلی از نوع حصولی است با معرفت فطری متمایز است. اما معرفت عقلی از دیدگاه شیخ اشراق به نحوی تبیین شده است که می تواند با معرفت فطری رابطه ی قویمی داشته باشد. معرفت قلبی نیز در برخی از اقسام شاخصه هایی دارد که با شاخصه های معرفت فطری یکی است. در این مقاله با توجه به جایگاه کانونی معرفت فطری در دستگاه تفکر مربوط به علم اشراقی سعی شده است با ذکر شواهد و مستنداتی و با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی این موارد بپردازد.
۳.
کلید واژه ها:
اختیار طینت عدل علیین سجین
در جوامع روایی شیعی، روایاتی وجود دارد که بر اساس آن، طینت، یا به عبارتی مادهٔ اولیهٔ آفرینش انسان، در مؤمن یا کافرشدن یا سعادت و شقاوت او نقش اساسی دارد؛ به گونه ای که خداوند انسان های مؤمن را از ماده ای خوش بو و خوشایند با عنوان طینت علیین، و انسان های کافر را از ماده ای بدبو و ناخوشایند با عنوان طینت سجین آفریده است. مسلم است که این روایات با این تعابیر، منافی اختیار انسان و به تبع آن عدل الاهی است. از این رو اندیشمندان مختلف تلاش های فراوانی برای رفع تعارض این روایات با اختیار و عدل الاهی صورت داده اند و راه حل های مختلفی پیشنهاد شده است. تحقیق حاضر این راه حل ها را گزارش، بررسی و نقد کرده و در نهایت، راه حل و رویکرد جدیدی را در تفسیر و تأویل این روایات پیشنهاد داده است.
۴.
کلید واژه ها:
دکارت مابعدالطبیعه وضوح و تمایز هندسه تحلیلی تصویر ریاضی جهان
در اغلب آثاری که درباره دکارت نگاشته شده، صراحتاً تصویری ریاضی از جهان در مابعدالطبیعه او عرضه شده است. اما چون در محافل فلسفی، آثار علمی و ریاضی دکارت مغفول مانده و بیشتر به آثار مابعدالطبیعی وی پرداخته شده توصیفی تحلیلی از اینکه دکارت چگونه طبیعت را جامه ریاضیات پوشانید و پای علوم دقیقه را به طبیعیات گشود مطرح نشده است. حتی برخی از اهل نظر، فلسفه ورزی های دکارت را مستقل از آثار علمی او دانسته اند، حال آنکه ظرایف تفکر ریاضی دکارت در تمام آثار مابعدالطبیعی او منشأ اثر بوده و این ظرایف بدون بررسی آثار ریاضی او پنهان خواهد ماند. این مقاله می کوشد مسیر دکارت تا رسیدن به تصویر ریاضی جهان را با عنایت به دقایق آثار علمی و ریاضی او بررسی کند و نشان دهد که چگونه چنین بینشی به نظام طبیعت، انسان را مسلّط بر جهان و متصرّف در آن کرده است.
۵.
کلید واژه ها:
قرآن شرور ربوبیت صفات الهی قیومیت
ازموضوعات کلامی مسئله شرور است. این پرسش که با وجود علم وقدرت ورحمت گسترده الهی چرا در عالم شرور راه یافته است پرسش این است که قرآن کریم چگونه مسئله شرور را تبیین کرده است ؟ این بحث مبتنی بر فرض وجودی بودن برخی شرورمانند درد وبیماری وفقرو وجودی بودن مبادی شرور مانند شیطان است که چگونه از خداوند متعال که خیر محض است، صادر شده است؟ حکما ومتکلمان در طول تاریخ در صدد پاسخ به آن برآمدند ولی آنچه در این پژوهش خواهد آمد تبیین محتوا ومصداقی شر از منظر لغت شناسان وتطبیق آن برقرآن ,گستره شرور ومبانی آن دروحی الهی ,پاسخ به شبهه شر بر اساس تفکیک بین صفات ذات وصفات فعل وکرانه مندی صفات الهی در قرآن با محوریت مشهور مفسران و دانشمندان مورد تحلیل وبررسی قرارمی گیرد.
۶.
کلید واژه ها:
عصمت توبه استغفار رسول خدا (ص) معصومان (ع) حدیث «لیغان»
حدیث «لَیغَان» نمونه ای از نصوص دینی است که برداشت ظاهری از آن با مقام اخلاقی و عرفانی رسول اکرم (ص) ناسازگار است. در این حدیث که در جوامع روایی اهل تسنن و شیعه از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است: در هر روز حجابی مانند ابر جلوی قلب مرا می گیرد و به همین دلیل روزی هفتاد بار استغفار می کنم. این مقاله ضمن گردآوری، تحلیل، رویکردشناسی و ارزیابی انواع برون رفت های اخلاقی و عرفانی در زمینه ناسازگاری استغفار رسول خدا (ص) با مقام اخلاقی و عرفانی آن حضرت، صحت و سقم احتمال های گوناگون را اعتبارسنجی کرده و به این دیدگاه راه یافته است که از میان بیست وسه تفسیر عرفانی فقط دو برون رفت می تواند توجیهی مناسب برای استغفار رسول اکرم (ص) باشد: تفسیر حدیث به استغفار از پایین تر از مقام احدیت که مقام اختصاصی رسول خدا (ص) است، و تفسیر آن به تمکن و استقامت در مقام احدیت و عدم تلوّن در آن. این دو برون رفت نه تنها با عصمت آن حضرت ناسازگاری ندارد که با منزلت های فراتر از عصمتی که در نبوت شرط است، سازگار است.
۷.
کلید واژه ها:
ماتریالیسم غایت زندگی چارواکه اپیکوری اصل لذت
لذّت گرایی به عنوان یک اندیشه، نظریه ای است که بنا بر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری ماده گرا، که عموماً به اصالت لذّت قائل اند، در فرهنگ های مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشته اند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است، زیرا در این فرهنگ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذّت را تنها معنا و غایت حیات می داند. فلسفهٔ اپیکوری در یونان شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفه ها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذّت گرایی به وجود آوردند که به رغم معاندان و مخالفت های فراوان توانستند طی قرن ها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسهٔ اصل لذّت از منظر این دو فلسفه بر اساس منابع کتاب خانه ای موجود، روشن می شود که آنها هر دو، ظاهراً چون فقط قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی هستند و هستی انسان را فقط بر مبنای بُعد مادی او تبیین کرده اند و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار می کنند، بنابراین نتیجه می گیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهرهٔ کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصاً با دستهٔ خاصّی از چارواکه ای ها در معنا و انواع لذّت اختلاف تامّ دارند؛ همچنین اپیکوری ها برخلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر می دانند، شادی و لذّت برتر را بیشتر به معنای فقدان الم در نظر می گیرند؛ در حالی که، هدف چارواکه ای ها، تعمیق و گسترش دامنهٔ لذّت است، هدف اپیکوری ها، تقلیل حدالامکان درد است.