پژوهش های فلسفی-کلامی
پژوهش های فلسفی - کلامی سال پانزدهم تابستان 1393 شماره 4 (پیاپی 60) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تسلسل عبارت است از ترتب یک شیء بر شیء دیگر یا وابستگی یک شیء به شیء دیگر تا بی نهایت. بر استحاله تسلسل براهین متعددی اقامه شده که مهم ترین آنها چهار برهان طرف و وسط، اسد و اخصر، تطبیق و وجود، و رابط و مستقل است. میرداماد مجرای براهین تسلسل را فقط سلسله صعودی دانسته، دو شرط ترتب و اجتماع در وجود را برای تسلسل محال شرط می داند. ولی محمدحسین طباطبایی آن را در هر دو جانب صعود و نزول جاری کرده، سه شرط فعلیت، ترتب و اجتماع در وجود را در تسلسل محال شرط می داند. در این مقاله اثبات شده است که براهین استحاله تسلسل فقط در جانب صعود جاری است و در خصوص سلسله نزولی ساکت است؛ تسلسل محال دارای دو شرط ترتب و اجتماع در وجود است و تسلسل فقط در علل تامه محال است.
بررسی روش ها و ویژگی های پژوهشی ویلفرد مادلونگ در مطالعات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلفرد مادلونگ یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین شیعه شناسان دوره معاصر است. آثار وی، برخلاف بسیاری از آثار اسلام شناسان و شیعه شناسان مغرب زمین، در شناخت و توصیف ابعاد گوناگون اسلام بسیار موفق بوده، به طوری که حتی جوامع اسلامی و شیعی نیز آثار وی را می پسندند و می پذیرند. به نظر می رسد سهم بالایی از این موفقیت به دلیل توجهی است که او به نکات روش شناسانه دارد. آثار وی در مطالعات شیعی، در مقایسه با آثار دیگر شیعه شناسان غربی، نقاط قوت یا ویژگی های پژوهشی خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از: توجه به منابع اصیل و معتبر اسلامی و شیعی، تفکیک موضوعی و روشی منابع، توجه به فضا و تاریخ حوادث و آموزه ها، فهم آموزه ها در راستای یک نظام فکری، اشراف نسبتاً کامل به ابعاد گوناگون اسلام، شناخت دقیق دانشمندان و آثار معتبر ایشان، و نیز تسلط به زبان عربی، که مادلونگ با بهره گیری از آنها توانسته است توجه مسلمانان و شیعیان را به آثار خود جلب کند و حتی تحسین ایشان را برانگیزد. رعایت کردن نکات فوق باعث شده است او را از جرگه مستشرقان مغرض و جاهل جدا کنند و در میان پژوهش گران منصف جای دهند. این مقاله روش ها و منابع مورد استفاده و نیز شیوه های پژوهشی مادلونگ را، در معرفی تشیع به جوامع غربی، می کاود و ضمن مقایسه آن با آثار برخی دیگر از شیعه شناسان می کوشد تمایز و برتری آثار وی را نشان دهد.
دیلتای و کارکرد بنیادین مسائل هرمنوتیک در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیلتای از جمله کسانی است که به نشانه های تاریخی توجه، و آنها را وارد بحث هرمنوتیک کرده است. هرمنوتیک دیلتای نشان دهنده یک جریان فکری بین نظریه پردازان قرن نوزدهم است که پرورده مکتب رمانتیک بودند. برنامه وی برای تحلیل حیات بشری و مفهوم سازی وی از حیثیت تاریخی انگیزه مهمی را برای هایدگر به وجود آورد تا هرمنوتیک هستی شناسی خود را در انسان و زمان به وجود آورد. دیلتای کوشید برای روش شناسی علوم انسانی بالاترین درجه ممکن را تضمین کند. او معتقد بود علوم انسانی نباید روش های خود را از علوم طبیعی وام بگیرد. رویکرد دیلتای ارتباط وثیقی با اندیشه های کانت و هگل دارد و آنها را با هم جمع می کند. دغدغه مهم دیلتای هجمه پوزیتیویست ها در آن زمان بود. پوزیتیویست ها معتقد بودند اگر بخواهیم به علوم، تعین یا واقعیت ببخشیم، باید از روش تجربی واقع نما و به یک معنا ارزش گذار استفاده کنیم. در چنین شرایطی بود که دیلتای می کوشید نوعی ملاک برای عینی کردن یا تعین بخشیدن به علوم انسانی بیابد. در این مقاله می کوشیم چگونگی تأثیرگذاری مسائل هرمنوتیکی در برجسته سازی علوم انسانی و دفاع از عینیت آن در برابر علوم تجربی را نشان دهیم.
ارزیابی تبیین عرفا از ضرورت خلافت الاهی بر اساس روایات اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی از مباحث مهمی که در بحث خلافت الاهی انسان، در متون دینی مطرح شده است، ضرورت وجود خلیفه در عالم است. در هستی شناسی عرفانی، به تبع متون دینی، به تبیین ضرورت وجود خلیفه، که همان انسان کامل است، پرداخته شده است. علاوه بر عرفان اسلامی، در علوم مختلف اسلامی، همچون کلام و فلسفه نیز در این باره مباحث مختلفی مطرح شده است و هر کدام از زوایای فکری خاص خود و با توجه به مبانی مخصوص آن علم، به این بحث پرداخته اند. در این نوشتار پس از بررسی روایات اهل بیت (ع) در باب ضرورت وجود خلیفه الاهی، به تبیین ضرورت خلافت از منظر عرفان اسلامی می پردازیم و میزان مطابقت تبیین عرفا را با مکتب اهل بیت (ع) روشن می کنیم.
پرسش هایی در باب «پرسشی در باب تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه هیدگر، ذات تکنولوژی جدید نوعی انکشاف است که آدمی را به تعرض به طبیعت فرا می خواند و از او می خواهد که طبیعت را در مقام منبع ذخیرهٔ انرژی نظم بخشد. در این نحو از انکشاف، وجود به محاق فراموشی می رود و خطر نیست انگاری و بی خانمانی، بشر جدید را تهدید می کند. از دیدگاه هیدگر، انسان معاصر با تأمل در ذات تکنولوژی می تواند از اسارت آن خارج شود و نیروی منجی ای را در آن بیابد. نیروی منجی بشر از نیست انگاری، همان هنر است که شعر عالی ترین مصداق آن است. راهی که هیدگر برای رسیدن به رهیافت های فوق پیموده است در سخنرانی 1954 او با عنوان «پرسشی در باب تکنولوژی» ترسیم شده است. در نوشتار حاضر از موانعی سخن خواهد رفت که در راه مزبور، مانع از رسیدن مخاطبِ هیدگر به نتایج فکری او در باب ذات تکنولوژی می شود و در ادامه از تمام هیدگرشناسانی که این نوشته را می خوانند خواسته (پرسش) خواهد شد که اگر امکان برداشتن این موانع وجود دارد، با برطرف کردن آنها راه تفکر هیدگر را از طریق پاسخ راه گشا به این پرسش ها، هموارتر سازند و اگر این موانع با امکاناتی که تفکر هیدگر در اختیار آنها قرار می دهد قابل کنار زدن نیست و راه تفکر او را بسته است، عقیم بودن راه هیدگر را در تأملاتش در باب تکنولوژی بپذیرند و اذعان کنند که از راهی که هیدگر ترسیم کرده است نمی توان به نتایج مختار او رسید.
بررسی و نقد براهین عدل الاهی از دیدگاه محمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه محمدحسین طباطبایی، حقیقت عدل همان مساوات و موازنه بین امور است، به طوری که هر چیزی در جایگاهی که استحقاق آن را دارد، یعنی در جایگاه شایسته اش، قرار گیرد. ایشان عدل را مساوق و ملازم با حسن می دانند و از طرفی در تفسیر المیزان افعال الاهی را مبتنی بر حسن و قبح عقلی قرار داده اند. پس از نگاه ایشان اوامر و نواهی الاهی مبتنی بر عدل نیز هست. برای اثبات عدل الاهی در کتب فلسفی و کلامی به براهین عقلی و نقلی متعددی تمسک شده که در این مقاله می کوشیم به بررسی برخی از براهین عدل الاهی بپردازیم، که از نظر طباطبایی می توان در جهت اثبات عدل الاهی از آنها بهره جست؛ براهینی از قبیل واجب الوجود بالذات بودن خداوند، برهان صدیقین، و برهان عنایت
معنا و مفهوم حکمت مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در آثار مختلف خود به کتاب الحکمة المشرقیة اشاره کرده است. برخی متفکران اسلامی نیز به این کتاب استشهاد کرده اند. وی در این کتاب دیدگاه های خاص خود را با صراحت بیان کرده است. بنا بر روشی که ابن سینا داشت، و برخی آثار خود را در آثار دیگر خلاصه می کرد، این کتاب نیز خلاصه ای از کتاب شفاء است. درباره معنا و مفهوم «مشرقی» در اندیشه های ابن سینا نیز دیدگاه های مختلفی بیان شده است، ولی نگارنده معتقد است «مشرقی» به معنای «اسلامی» است. در بخش ماهیت حکمت مشرقی هم باید گفت که ابن سینا، چنان که یک فیلسوف مشایی به معنای ارسطویی نیست، همان طور که هانری کربن و پیروان او معتقدند یک فیلسوف خسروانی هم نیست. لذا منظور ابن سینا از حکمت مشرقی همان حکمت اسلامی بودن آن است.