فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر حمایت شبکه های اجتماعی غیر رسمی و قوت پیوند (صمیمیت) بر رضایت از اوقات فراغت زنان متأهل شاغل می پردازد. برای بررسی این رابطه، از مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی و نظریه منابع اجتماعی استفاده شده است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه انجام گرفته است. جامعه آماری را زنان متأهلِ شاغل (55- 20) شهر اردبیل در سال 1390 تشکیل می دهند. حجم نمونه 356 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ضریب آلفای 0.69 برای متغیر رضایت از اوقات فراغت و 0.73 برای متغیر حمایت اجتماعی نشان دهنده پایایی مناسب برای این ابزارها بوده و این متغیرها از اعتبار صوری (نظر اساتید) برخوردار هستند. یافته ها نشان می دهد که میزان رضایت زنان از اوقات فراغتشان نزدیک به حد متوسط، میزان قوت پیوند در حد متوسط و میزان حمایت دریافتی پایین تر از حد متوسط است. در ارتباط با انواع شبکه ها، خویشاوند و دوست، بیشترین میزان و همسایگی، کمترین میزان حمایت را داشته اند. علاوه بر آن، در میان انواع حمایت ها، حمایت اطلاعاتی بیشترین تأثیر را بر روی متغیر وابسته داشته است. نتایج رگرسیون نیز نشان می دهد که متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، قوت پیوند و حمایت اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر رضایت شغلی زنان متأهل شاغل می باشند.
تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر انجام شد. به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب از نوع پژوهش های کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آمار پژوهش را کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان روانسر (7865N= )، تشکیل می داد که با استفاده از فرمول کوکران 366 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بوده که روایی (صوری) آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و با انجام اصلاحات لازم، تأیید شد. برای بررسی پایایی ابزار پژوهش، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در یکی از روستاهای خارج از محدوده مورد مطالعه انجام شد و ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده نشان دهنده قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در ارتباط با عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان روانسر، هفت عامل را شناسایی کرد که در مجموع 695/61% واریانس متغیر وابسته تبیین شده است. در ارتباط با عوامل بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی در محدوده مورد مطالعه، 6 عامل شناسایی شد که در مجموع 677/57% متغیر وابسته را تبیین کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد در بین عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی جامعه مورد مطالعه، عامل اقتصادی، به ترتیب با تبیین 657/13% و 558/13% کل واریانس متغیرهای وابسته، مهم ترین عامل شناسایی شده در پژوهش حاضر بوده است.
بازسازی معنایی تجربه فرآیند منتهی به طلاق در میان زنان مطلقه شهر مشهد با استفاده از رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازسازی معنایی تجربه طلاق از نگاه زنان مطلقه و به روش نظریه مبنایی انجام شده است و می کوشد تا با به کارگیری یک سلسله رویه های سیستماتیک، نظریه ای مبتنی بر استقراء درباره پدیده طلاق ایجاد کند. یافته های آن، شامل یک تنظیم نظری از واقعیت تحت بررسی است. در این روش نه تنها مفاهیم و رابطه بین آن ها ایجاد می شوند؛ بلکه به طور موقتی نیز مورد آزمایش قرار می گیرند. پژوهش حاضر سعی می کند از منظری جدید به درک اشخاص نزدیک شود و درک آن ها درباره عوامل تأثیرگذار بر طلاق را بکاود و شناخت درستی از آن به دست آورد. از این رو، درصدد یافتن شرایط علّی و میانجی طلاق، راهبردهای کنش و کنش متقابل و پیامدهای طلاق از این دیدگاه هستیم. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با 22 زن مطلقه در شهر مشهد، به دست آمده است. برای گرد آوری داده ها، از شیوه نمونه گیری نظری و هدف مند استفاده شده است. داده ها با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده اند. نتیجه پژوهش، دست یابی به پنج مقوله عمده است. مقوله محوری که تمام مقولات را پوشش می دهد، «ارتباطات از درون تهی شده» می باشد. نظریه مبنایی و به تبع آن، مدل پارادایمی در قالب شرایط علّی و میانجی، استراتژی ها و پیامدها ارایه شده است. در این پژوهش با دو مقوله اصلی یا به عبارتی، پدیده مواجه شدیم؛ پدیده اول «ارتباطات از درون تهی شده» است که مفهومی است که تقریباً تمام مشارکت کنندگان در مورد آن صحبت کردند. پدیده دوم «اداره و کنترل پدیده طلاق» می باشد که در واقع به نوعی، پیامد پدیده اول است؛ اما از آن جا که برای زنان از اهمیت زیادی برخوردار است، به عنوان پدیده مستقلی معرفی می شود.
نقش ابعاد ساختار قدرت خانواده در سازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف نقش ابعاد ساختار قدرت خانواده (قلمروی قدرت زن و شوهر، ساخت قدرت و شیوه اعمال قدرت زن و شوهر) در سازگاری زناشویی صورت گرفت. طرح تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را معلمان زن مقطع ابتدایی ناحیه 2 شهر کرج تشکیل می دهد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس است و تعداد نمونه با توجه به تعداد عوامل متغیر پیش بین و اینکه رگرسیون به تعداد نمونه بیشتری نیاز دارد، 220 نفر است که پس از حذف داده های پرت، 212 داده مورد تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی و ساختار قدرت خانواده استفاده شد.. برای تحلیل داده ها، میانگین و انحراف استاندارد در سطح آمار توصیفی و در سطح استنباطی از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین سازگاری زناشویی و ابعاد ساختار قدرت در خانواده رابطه معنی دار وجود دارد 01/0P< و هر سه بعد ساختار قدرت می تواند سازگاری زناشویی را پیش بینی کند. الگوی ساختار قدرت در خانواده در سازگاری زناشویی نقش مهمی دارد. ساختار قدرت خانواده در ایران در حال تغییر است. با توجه به تغییری که در ساختار خانواده های کشور در حال وقوع است، توجه به مقوله قدرت در خانواده در جلسات مشاوره اهمیت می یابد.
قرائت زن گرایانه از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت های دفاع از حقوق زن مسلمان، که تحت تأثیر جنبش فمینیسم غربی در جهان اسلام شکل گرفته بود، در اواخر قرن بیستم قرائت زن گرایانه از قرآن را پدید آورد. این قرائت با اعتقاد به این که رسول خدا (ص) در پانزده قرن پیش با توجه به آیات قرآنی ارزش و شخصیت ویژه ای به زن داد، بر آن است که پس از رسول خدا، قرآن دست خوش تمایلات مردسالارانة مفسران شده است. قرائت زن گرایانه از قرآن با توجه به برابر بودن زن و مرد در آفرینش ایدة برابری حقوقی زن و مرد را مطرح می کند. این قرائت رویکرد هرمنوتیک و موضوعی در تفسیر آیات قرآن را در حکم مبنای روش شناختی خود مطرح می کند و توجه به ماهیت جنسیتی و قواعد زبان عربی در تفسیر از قرآن را ضروری می داند. طرف داران این قرائت معتقدند بر این اساس می توان بسیاری از آموزه ها و احکام قرآنی مربوط به زن، هم چون تعدد زوجات، حجاب و دیگر مسائل حقوقی زنان را به گونه ای دیگر تبیین کرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. بدین منظور 45 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم ایرانی مقیاس شیوه های برخورد در تعارضات زناشویی استفاده شد. جلسات درمانی هفته ای یکبار و بر اساس پروتکل درمانی برای گروه های آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در تاکتیک های حل تعارض تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر زوج درمانی های روایتی و رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض تایید شد. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات زوج درمانی باعث تغییر تاکتیک های حل تعارض می شود.
بررسی رابطه بین مؤلفه های سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ماهیتاً از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کلیه ی متاهلین ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب و بوسیله پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی فلچر (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی دارای همبستگی منفی
(73/0=r) می باشند. هم چنین بین مؤلفه های سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطه منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفه خودکارآمدی و تاب آوری پیش ببینی کننده کیفیت زندگی زناشویی بودند (p<./05).
بررسی رابطه احساس امنیت اجتماعی و نظارت (طبیعی و غیر طبیعی) با سلامت اجتماعی در میان زنان 18 سال به بالای ساکن شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، مهم ترین جنبه از مسائل حیات انسانی است. امنیت اجتماعی در بستر جامعه شکل می گیرد و هدف آن حفظ، تداوم، تعامل و شرایط قابل پذیرش برای گروه ها و افراد است. این مطالعه با هدف شناسایی رابطه امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی با نظارت اجتماعی (طبیعی و غیر طبیعی) در میان زنان ساکن شهر شیراز انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت زنان 18 سال به بالای ساکن شهر شیراز بوده و از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، حجم نمونه ای برابر 384 نفر از مناطق 2 و 6 انتخاب شدند. انتخاب مناطق به شیوه ی تصادفی بوده است. در این مطالعه برای سنجش احساس امنیت اجتماعی از نظریات بوزان، جیکوبز، ویور و مولار و جهت سنجش سلامت اجتماعی از پرسشنامه کییز بهره گرفته شده است. روش این مطالعه پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گرد آوری شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آماره هایی چون میانگین، ضریب پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. بر اساس نتایج، احساس امنیت و سلامت اجتماعی زنان ساکن در محلات مورد مطالعه بالاتر از سطح متوسط متفاوت است. یافته های این پژوهش نشان می دهد بین احساس امنیت اجتماعی زنان و سلامت اجتماعی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. هم چنین بین احساس امنیت اجتماعی زنان و ابعاد سلامت اجتماعی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. نتایج نشان می دهد احساس امنیت اجتماعی زنان بیش ترین تاثیر را بر انسجام و انطباق اجتماعیِ سلامت اجتماعی آنان دارد. هم چنین، نتیجه ی گرسیون نشان می دهد 25 درصد واریانس متغیر سلامت اجتماعی به ترتیب توسط نظارت طبیعی و احساس امنیت اجتماعی تبیین شده است.
بررسی علل طلاق در استان آذربایجان شرقی- تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از ارکان اساسی جامعه به شمار می رود و دست یابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده است ، در این میان طلاق از جمله آسیب ها و مشکلاتی است که سلامت جامعه را به خطر انداخته و مانع از پیشرفت آن می گردد. چنانچه ما بتوانیم از علل و عوامل مختلف آن آگاهی یابیم می توانیم از بروز این علل و عوامل جلوگیری کرده و از عواقب سخت طلاق رهایی یابیم .
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر در بروز طلاق در استان آذربایجان شرقی – کلان شهر تبریز در سال 1392 می باشد . روش پژوهش از نوع توصیفی بوده و نمونه های آن شامل پرونده های کلیه زوجین متقاضی طلاق (100زوج) که طی سال 1392 به دادگاههای خانواده کلان شهر تبریز مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و با استفاده از چک لیست ، اطلاعات حاصله از پرونده ها بررسی و در سطح آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته های این پژوهش نشان داد که کلیه عوامل طلاق در چهار دسته جای می گیرد ، که بیشترین درصد علل درخواست طلاق به ترتیب عبارتنداز : عوامل اجتماعی (40%) ، عوامل شخصی- فردی (34%) ، عوامل اقتصادی (13%) و عوامل فرهنگی (10%) می باشند،که زیرمجموعه ها و فراوانی تاثیرگذاری هریک از عوامل به تفصیل در کل مقاله آمده است .
رابطه باورهای دینی وکیفیت زندگی با رضایت زناشویی دانشجویان زن متأهل
منبع:
زن و فرهنگ سال ششم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۳
59-72
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای دینی و کیفیت زندگی با رضایت زناشویی در دانشجویان زن متأهل دانشگاه پیام نور شوش بود. حجم نمونه، تعداد 190 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. طرح تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه باورهای دینی آرین و پرسشنامه کیفیت زندگی ) SF36 ( بود. داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای دینی و کیفیت زندگی با رضایت زناشویی رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که باورهای دینی و کیفیت زندگی بهترین پیش بینی کننده برای رضایت زناشویی می باشند.
بررسی نظریه های ساختاری، قرهنگی و خشونت روانی علیه زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۶
7-18
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی خشونت روانی علیه زنان بر اساس نظریه های ساختاری و فرهنگی شامل نظریه های منابع و خرده فرهنگ خشونت پرداخته است. هدف نهایی پی بردن به نقش این دسته از تئوریها در ایجاد خشونت روانی علیه زنان می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش میدانی، تکنیک مورد استفاده تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه همراه با مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان متاهل شیرازی می باشند که یک سال از زندگی مشترک آنان می گذرد. نمونه آماری بر اساس فرمول های آماری 400 نفر بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. یافته های به دست آمده نشان داد، متغیرهای سطح دینداری، درآمد اقتصادی، میزان تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی رابطه معکوس و متغیر مشاهده مداخله خویشاوندان رابطه مستقیم با خشونت روانی دارد.
تعیین اثربخشی آموزش روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها بر انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها بر تصمیم گیری اخلاقی و انتظارات هیجانی دختران نوجوان صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی
1393-1392تشکیل می دادند. گروه نمونه شامل90 دانش آموز دختر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (30) نفری جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با گروه کنترل بود. همه گروه ها سناریوهای انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی (Malti & Keller, 2011 (، را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه های آزمایش به طور مجزا 8 جلسه70 دقیقه ای تحت آموزش به کمک روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) حاکی از این است که مقدار F چند متغیری (65/6) در سطح (p<0/000)معنی دار می باشد. لذا می توان گفت که: روش های آزمایشی (آموزش معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها) با کنترل اثر پیش آزمون، بر متغیرهای وابسته (سبک انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی) موثر بودند.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مرکز قانونی شهر شیراز بود. تعداد 283 زن خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز به شیوه دردسترس برگزیده شدند و به سه پرسشنامه سبک های دلبستگی، سنجش خشونت علیه زنان، سنجش خشونت در خانواده اصلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای در الگویژوهش از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت در خانواده اصلی هم دارای اثر مستقیم بر خشونت در خانواده فعلی و هم دارای اثر غیرمستقیم بر آن با واسطه گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی است. سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی واسطه انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی است.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی در زنان متقاضی طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 زن متقاضی طلاق مراجعه کننده به واحد مشاوره دادگستری شهرستان سمنان و 50 زن ساکن در سمنان که هیچ گاه دادخواست طلاق ارائه نداده بودند) بوده است که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این دو گروه از لحاظ متغیرهای سن، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، محل سکونت و تعداد سال های زندگی مشترک با یکدیگر همتا شدند. در این پژوهش از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، بینش شناختی بک و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (به منظور تعیین گروه عادی) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه زنان متقاضی طلاق در بیش تر طرحواره ها به استثنای طرحواره های تائید جویی / جلب توجه، استحقاق / بزرگ منشی با گروه زنان عادی تفاوت داشتند و هم چنین در بینش شناختی بین دو گروه در خرده مقیاس اطمینان به خود تفاوت وجود داشت ولی در خرده مقیاس خود اندیشمندی تفاوت معناداری میان دو گروه وجود نداشت. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی می توانند از جمله عواملی باشند که منجر به بروز اختلافات زناشویی می شوند. بر پایه این الگو می توان به استناد رویکردی پیشگیرانه در زمینه طلاق در این امر مداخله نمود و در محیط های بالینی و مشاوره ای برای کمک به همسران مشکل دار و در آستانه طلاق به کارگرفت.
پروبلماتیک زن بودگی؛ نمایش جنسیت و برساخت کلیشه های اخلاقی زنانه در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم تغییر در وضعیت زنان در نظام بازنماییفیلم های سینمای ایران که از آن باعنوان «کمرنگ شدن ایدئولوژی جنسیتی» یاد می شود؛ کماکان موقعیتزنان در سینمای ایران پرمناقشه و چالش برانگیز بوده و زنانکماکانقشری مسئله مند هستند. در این مقاله با طرح چنین ادعایی، تلاش شده است تا با تحلیل دو فیلم «دربارة الی» و «جدایی نادر از سیمین» با استفاده از روش نشانه شناسی و تکنیک تحلیل همنشینی و جانشینی فردینان دوسوسور به این سوال پاسخ دهیم که مسئله مندی زن در دهة کنونی در سینمای ایران از چه جهتی است و فرودستی زنان از خلال چه سازوکاری شکل می گیرد. نتایج و تحلیل این متون نشان می دهد که علی رغم اشتغال ، استقلال فردی، موقعیت تحصیلی و منزلتی مناسب، پروبلماتیک زن بودگی نخست با «نمایشِ مناسک گونه جنسیت» به صورت فرودستانه قابل طرح است. علاوه بر این، نتایج این مطالعه حاکی از آن است که سازوکار فرودست سازی زنان مرموزتر، خطرناک تر و پنهانی تر شده است، به گونه ای که زن مدرن بازنمایی شده با انگ های اخلاقی مانند خیانت کاری، بی وفایی، عدم تعهد، پنهان کاری، دروغ گویی و خودخواهی شخصیت پردازی شده و هویت می یابد. افزون بر این، شخصیت پردازی مذکور و نظام بازنمایی دهه کنونی، تزلزل و فروپاشی نهاد خانواده را با فردگرایی خودمحورانة زنان همنشین ساخته و سویة ویران گر سوژة زن مدرن جامعة ایرانی را مرتب و مؤکد گوشزد می کند.
تاثیرآموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار اجرا شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش موسسه خیریه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس، 28 نفر آنان انتخاب شدند و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش، در معرض آموزش دلگرم سازی، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند. دو گروه، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر، 1982) و مقیاس تاب آوری (کانرو دیویدسون، 2003) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد. به این صورت که آموزش دلگرم سازی به طور معنی داری موجب افزایش میزان خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار در گروه آزمایش شده است. در نتیجه آموزش دلگرم سازی به عنوان یک مهارت، می تواند باعث ارتقاء خودکارآمدی عمومی و میزان تاب آوری زنان سرپرست خانوارگردد.
بررسی رضایت شغلی کارکنان از سبک رهبری مدیران (مطالعه موردی: کارکنان زن دانشگاه الزهرا(س))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اندازه مدیران سازمان ها نسبت به رضایت شغلی کارکنان وقوف بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند با برنامه ریزی منطقی علاوه بر افزایش سطح رضایت شغلی آنها موجبات ارتقاء و بهره وری سازمان را فراهم آورند. در قلمرو مطالعات انسانی این امر از اهمیت بسزایی برخوردار است و این پژوهش بر آن است تا با بررسی و مقایسه رضایت شغلی کارکنان زن از سبک رهبری مدیرانِ میانی زن و مرد در دانشگاه الزهراء(س) توصیه ها و راهکارهایی را به برنامه ریزان، مدیران و دست اندرکاران در جهت گزینش هر چه بهتر سبک منتج به رضایت شغلی کارکنان زن ارائه نماید و بدین ترتیب سطح کمی و کیفی عملکرد دانشگاه ارتقاء یابد. این پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه ی محقق ساخته در زمینه رضایت شغلی و سبک رهبری مدیران انجام گرفته است. به منظور تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزار spss و آزمون آماری همبستگی خی دو - پیرسون استفاده شده است. این تحقیق سبک رهبری مدیران زن در دانشگاه الزهراء(س) را کارمدار- وظیفه گرا و سبک رهبری مدیران مرد را رابطه مدار-تحول گرا یافته و رضایت شغلی کارمندان از سبک رهبری مدیران میانی مرد را بیشتر می داند که در تحلیل آن می توان به روحیه اثبات مدیریتی از سوی زنان و عبور از سقف شیشه ای از جانب مردان با توجه به مدیریت در محیط خاص بانوان اشاره نمود.لازم به ذکر است که این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و در محدوده زمانی سال91-90 صورت پذیرفته است.
تأثیر حرمسرا بر شیوه پیکرنگاری فتحعلی شاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
187 - 205
حوزه های تخصصی:
وجوهی از تاریخ همیشه از آن رو ناگفته باقی می مانند که در کنار بدیهیات واقع می شوند. در چنین موقعیت هایی، اذهان تنها متوجه آنچه آشکار است می شود و در نتیجه برخی حقایق نادیده گرفته خواهند شد. در بیشتر منابعی که به بررسی پیکرنگاری فتحعلی شاه پرداخته اند، میل شدید او به استفاده از جواهر یا توجه افراطی به ظاهرش را ناشی از سیاست های او در برابر بیگانگان دانسته اند. این مطلب چنان جای خود را در مطالعات هنر باز کرده که کمتر کسی میلی به واکاوی دوباره آن از خود نشان می دهد. در این جهت، نویسنده به بررسی حرمسرا و زنان فتحعلی شاه پرداخته و با تکیه بر نقاشی های به جا مانده از زنان حرمسرا، به این پرسش پاسخ می دهد که چه ویژگی های مشترکی را بین این دسته از آثار و پیکرنگاری فتحعلی شاه می توان یافت؟ فرضیات پیشنهادی شامل گزینه جواهرات و آرایش است. در مقایسه ای تطبیقی که بین نقاشی های زنان و فتحعلی شاه انجام گرفت، شباهت هایی در آن ها دیده شد که تأثیر سلایق زنانه بر چنین رفتارهایی از فتحعلی شاه را نشان می دهد؛ موضوعی که تاکنون مورد توجه پژوهشگران تاریخ هنر قرار نگرفته و از این نظر بدیع است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تاریخی از این تأثیرات پرده برخواهد داشت.