علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال دوازدهم پاییز و زمستان 1394 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مشارکت اجتماعی به عنوان صورتی فعّالانه از شرکت در حیات اجتماعی شناخته می شود. مشارکت مالی یکی از انواع مشارکت اجتماعی است. معمولاً نظام آموزش و پرورش از مشارکت مردم در کمک به تأمین هزینه های مالی در زمینة ساخت وساز، توسعه و تجهیز واحدهای آموزشی استقبال می کند. هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی و معرّفی مفهوم مشارکت از نگاه مشارکت کنندگان در برنامه های توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی بود. واکاوی انتظارات خیّران مدرسه ساز از سازو کارهای کنونی مشارکت در مدرسه سازی برای حفظ و ارتقای سطح مشارکت، هدف دیگر این مقاله بود. این پژوهش با رویکرد کیفی، با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته صورت گرفت و متن مصاحبه به روش تحلیل تماتیک تحلیل شد. یافته ها نشان می دهند که مشارکت کنندگان برداشتی معنوی و اجتماعی از فعالیّت خود به عنوان خیّر دارند. برداشت معنوی با درون مایه هایی از جنس باقیات الصالحات، کسب رضای خدا، برکت در زندگی، کسب آرامش و احساس لذّت، تبلور ارجحیّت معنویات بر مادیات، ارزش ساخت بنای خیر و ضرورت مشارکت در امور خیر طرح شد و برداشت اجتماعی با درون مایه های تبلور حسّ تعلّق به مکان، کسب منزلت، تلاش در رفع نیاز ادراک شده، بیان احساس مسؤولیّت، خدمت به جامعه و مردم، ارزش آموزش، علم و آگاهی مطرح شد. همچنین انتظارات خیّران در دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری مشارکت در مدرسه سازی، طبقه بندی و مفهوم پردازی شد. وجوه سخت افزاری در قالب «مدیریّت فرآیند ساخت وساز» و «جنبه های حقوقی مدرسه-سازی» و وجوه نرم افزاری آن در قالب «مدیریّت تعاملات» و «مشوّق ها» بازشناسی شدند.
اعتماد اجتماعی و تشکل های دانشجویی: تبیین تجربی اعتماد اجتماعی دانشجویان عضو و غیر عضو تشکل های دانشجویی دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه مازندران است. سؤال اساسی تحقیق این است: چه عوامل اجتماعی بر افزایش و کاهش میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه مذکور تأثیرگذار است؟ چارچوب نظری پژوهش حاضر مبتنی بر تئوری های پاتنام درباره تأثیر استفاده از رسانه های جمعی و مشارکت در انجمن های مدنی بر اعتماد اجتماعی و نظریه رزستین و استول در مورد تأثیر تجربه تبعیض و احساس امنیت بر اعتماد می باشد. برای سنجش پایایی ابزار پژوهش از آلفای کرونباخ استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، دانشجویان دانشگاه مازندرن هستند که تعدادشان 9670 نفر و حجم نمونه نیز 375 نفر را شامل می شود. نتایج رگرسیون خطی چند متغیره نشان می دهد که تمامی شش متغیر مستقل در مدل نهایی باقی ماندند. ضرایب تأثیر مدل نهایی متغیرهای مستقل تبیین کننده اعتماد اجتماعی نشان می دهد که به ترتیب، متغیرهای احساس امنیت، استفاده از رسانه های داخلی، امید به آینده، استفاده از رسانه های خارجی، تجربه تبعیض و عضویت در تشکل ها بر اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه مازندران اثرگذار هستند. شایان ذکر است که از بین متغیرهای مطرح شده، تأثیر متغیرهای تجربه تبعیض و استفاده از رسانه های خارجی بر متغیر وابسته مذکور منفی می باشد. مدل مذکور می تواند 8/50 درصد از تغییرات اعتماد اجتماعی را تبیین کند. همچنین، تحلیل مسیر مدل علّی تحقیق نشان می دهد که میزان تأثیرگذاری متغیرهای مستقل مطرح شده (بنابر اثرات مستقیم و غیر مستقیم) بر متغیر اعتماد اجتماعی متفاوت است.
حمایت شبکه های اجتماعی غیررسمی و رضایت از اوقات فراغت زنان متأهل شاغل در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر حمایت شبکه های اجتماعی غیر رسمی و قوت پیوند (صمیمیت) بر رضایت از اوقات فراغت زنان متأهل شاغل می پردازد. برای بررسی این رابطه، از مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی و نظریه منابع اجتماعی استفاده شده است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه انجام گرفته است. جامعه آماری را زنان متأهلِ شاغل (55- 20) شهر اردبیل در سال 1390 تشکیل می دهند. حجم نمونه 356 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ضریب آلفای 0.69 برای متغیر رضایت از اوقات فراغت و 0.73 برای متغیر حمایت اجتماعی نشان دهنده پایایی مناسب برای این ابزارها بوده و این متغیرها از اعتبار صوری (نظر اساتید) برخوردار هستند. یافته ها نشان می دهد که میزان رضایت زنان از اوقات فراغتشان نزدیک به حد متوسط، میزان قوت پیوند در حد متوسط و میزان حمایت دریافتی پایین تر از حد متوسط است. در ارتباط با انواع شبکه ها، خویشاوند و دوست، بیشترین میزان و همسایگی، کمترین میزان حمایت را داشته اند. علاوه بر آن، در میان انواع حمایت ها، حمایت اطلاعاتی بیشترین تأثیر را بر روی متغیر وابسته داشته است. نتایج رگرسیون نیز نشان می دهد که متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، قوت پیوند و حمایت اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر رضایت شغلی زنان متأهل شاغل می باشند.
تعیین وضعیّت شاخص روابط خانواده به عنوان یکی از شاخص های سلامت خانواده و تأثیر آن بر کیفیّت عملکرد کارکنان نیروی انتظامی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین وضعیّت شاخص روابط خانواده به عنوان یکی از شاخص های نیم رخ سلامت خانواده های نیروی انتظامی استان یزد و رابطة آن ها با کیفیت عملکرد کارکنان انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح پیمایشی و به صورت مقطعی انجام شد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از پرسش نامة عملکرد شغلی پاترسون (PJPQ) و شاخص روابط خانواده (IFR). نرخ شیوع نارسایی در شاخص روابط خانواده بالا بود (59%). تفاوت معناداری میان خانواده های دارای مشکل در روابط خانواده و خانواده های فاقد مشکل در روابط خانواده از نظر کیفیت عملکرد کارکنان وجود داشت (05/0 < P). وضعیّت نیم رخ سلامت خانواده های منتخب نیروی انتظامی استان یزد از نظر شاخص روابط خانواده، مطلوب و رضایت بخش نبوده و نرخ شیوع نارسایی در شاخص روابط خانواده نسبتاً بالا بوده است. با توجّه به این که شاخص کیفیّت روابط در خانواده تأثیر بسزایی بر کیفیّت عملکرد شغلی کارکنان نیروی انتظامی استان یزد دارد. بنابراین، اقدامات مداخله ای با هدف ارتقای شاخص های سلامت خانواده ها به منظور بهبود کیفیّت عملکرد شغلی کارکنان ضروری به نظر می رسد.
توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی: ارائه یک نظریه زمینه ای (مطالعه موردی ستاد توان مندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان مندسازی زنان سرپرست خانوار فقیر با توجه به رشد فزاینده آمار آن ها در سال های اخیر تبدیل به چالشی مهم در ایران شده است. در بین تجربه های متعددی که در این راستا صورت گرفته است، توجه به کارآفرینی به طور عام و کارآفرینی اجتماعی به طور خاص در حال افزایش است. این پژوهش پیرامون بررسی یکی از این تجارب و با هدف تبیین شرایط لازم برای موفقیت چنین تجاربی انجام شده است. روش انجام پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای بوده است. داده های مورد نیاز نیز عمدتاً از طریق بحث های گروهی متمرکز و مصاحبه های انفرادی نیمه ساختار یافته با نیروهای ذی نفع در سازمان شامل مدیران، کارشناسان و کارآفرینان گردآوری شده است. پس از پیمودن مراحل سه گانه کدگذاری مطابق الگوی پیشنهادی اشتروس و کوربین، پدیده مرکزی تحقیق با عنوان «توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی به مثابه یک رویکرد سازمانی» شناسایی و مدل پارادایمی متناظر با آن تدوین شد. پدیده مذکور در زمینه ای مشتمل بر ویژگی های نظام مدیریتی کشور، به ویژه سازوکارهای رایج برای حمایت از اقشار آسیب پذیر و نیز خصوصیات فضای کسب و کار در کلان شهر تهران رخ داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد مدیریت تحوّل خواه، نیروی انسانی توان مند، ساختار سازمانی انعطاف پذیر، حاکمیت اخلاق حرفه ای و روحیه کارآفرینی مهم ترین شرایط علّی مؤثر بر پدیده مذکور هستند. همچنین، سه پیامد اصلی رخداد پدیده مورد اشاره توان مندسازی مقتصدانه، توان مندسازی باثبات و توان مندسازی متقابل بوده است.
دین و سلامت اجتماعی: بررسی رابطه دین داری با سلامت اجتماعی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه پیام نور مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین دین داری با سلامت اجتماعی دانشجویان است. این پژوهش با روش پیمایشی و با نمونه ای به حجم 345 نفر با ابزار پرسش نامه در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرند انجام گرفت. پایایی و اعتبار پرسش نامه نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ و اعتبار صوری مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته ها، میزان سلامت اجتماعی اکثریت دانشجویان در سطح متوسط و میزان دین داری آن ها در سطح بالا است. یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین دین داری و سلامت اجتماعی دانشجویان و همچنین، بین دین داری و ابعاد سلامت اجتماعی (یک پارچگی، پذیرش، مشارکت، انسجام و شکوفایی اجتماعی) رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد که بیشترین شدت همبستگی با بعد انسجام اجتماعی و کمترین همبستگی با بعد شکوفایی اجتماعی می باشد. میزان سلامت اجتماعی دانشجویان برحسب جنسیت آن ها دارای تفاوت معنی داری است؛ اما این تفاوت با دیگر متغیرهای جمعیتی، معنی دار نیست. همچنین، بین سن افراد با سلامت اجتماعی، رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون دو متغیره نیز نشان داد که متغیر دین داری 3/27 درصد بر میزان سلامت اجتماعی دانشجویان تأثیر دارد.
بازسازی معنایی تجربه فرآیند منتهی به طلاق در میان زنان مطلقه شهر مشهد با استفاده از رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازسازی معنایی تجربه طلاق از نگاه زنان مطلقه و به روش نظریه مبنایی انجام شده است و می کوشد تا با به کارگیری یک سلسله رویه های سیستماتیک، نظریه ای مبتنی بر استقراء درباره پدیده طلاق ایجاد کند. یافته های آن، شامل یک تنظیم نظری از واقعیت تحت بررسی است. در این روش نه تنها مفاهیم و رابطه بین آن ها ایجاد می شوند؛ بلکه به طور موقتی نیز مورد آزمایش قرار می گیرند. پژوهش حاضر سعی می کند از منظری جدید به درک اشخاص نزدیک شود و درک آن ها درباره عوامل تأثیرگذار بر طلاق را بکاود و شناخت درستی از آن به دست آورد. از این رو، درصدد یافتن شرایط علّی و میانجی طلاق، راهبردهای کنش و کنش متقابل و پیامدهای طلاق از این دیدگاه هستیم. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با 22 زن مطلقه در شهر مشهد، به دست آمده است. برای گرد آوری داده ها، از شیوه نمونه گیری نظری و هدف مند استفاده شده است. داده ها با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده اند. نتیجه پژوهش، دست یابی به پنج مقوله عمده است. مقوله محوری که تمام مقولات را پوشش می دهد، «ارتباطات از درون تهی شده» می باشد. نظریه مبنایی و به تبع آن، مدل پارادایمی در قالب شرایط علّی و میانجی، استراتژی ها و پیامدها ارایه شده است. در این پژوهش با دو مقوله اصلی یا به عبارتی، پدیده مواجه شدیم؛ پدیده اول «ارتباطات از درون تهی شده» است که مفهومی است که تقریباً تمام مشارکت کنندگان در مورد آن صحبت کردند. پدیده دوم «اداره و کنترل پدیده طلاق» می باشد که در واقع به نوعی، پیامد پدیده اول است؛ اما از آن جا که برای زنان از اهمیت زیادی برخوردار است، به عنوان پدیده مستقلی معرفی می شود.
تحلیل فازی در برابر تحلیل رگرسیون (کاربردهای سطحی و نامناسب ازتحلیل فازی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه شناسی ایران چند سالی است که روش شناسی جدید «تحلیل فازی» مورد توجّه و استفادة برخی دانش پژوهان قرار گرفته است. با این وجود، در برخی از آثار پژوهشی جامعه شناسان ایرانی نارسایی های مهمّی در کاربرد این روش شناسی نوین به چشم می خورد. این مقاله، ضمن مقایسة تحلیل فازی با تحلیل رگرسیون (به عنوان رایج ترین رویة تحلیلی محققان علوم اجتماعی) نشان داده است که تحلیل فازی در علوم اجتماعی اساساً برای احراز و وارسی روابط نامتقارن مجموعه ای که بنیانش بر منطق مجموعه ها است، صورت می پذیرد و نه برای بررسی روابط متقارن تابع های آماری(مثل مدل رگرسیون خطّی) جهت تحلیل کوواریانس یا هم تغییری متغیرها که بنیانش بر منطق ریاضی و تئوری احتمالات است. در حقیقت، هدف اصلی از تحلیل فازی در علوم اجتماعی انجام تحلیل مجموعه ای برای گره گشایی و حلّ مشکلاتی است که مدل های آماری متعارف (از جمله تحلیل رگرسیون) به سادگی قادر به حلّ آن ها نبوده اند؛ یعنی احراز و وارسی تجربی مدعیات نظری از نوع علل لازم ویا کافی و همچنین بررسی علّیّت ناکازم و هم غایتی که در میان پدیده های اجتماعی عمومیّت دارند. در بخش پایانی مقاله، تفاوت نتایج آزمون فرضیه در دو تکنیک تحلیل رگرسیون و تحلیل فازی با ذکر مثال هایی تشریح شده است تا به طور مستند نشان داده شود که شواهد تجربی یا داده هایی که برای توابع خطّی از نوع مدل های متعارف رگرسیون برازش پیدا می کند، نمی توانند ارزیابی مناسبی برای فرضیات از نوع روابط مجموعه ای (شرط لازم و یا کافی) محسوب شوند.
ارایه مدل پیشنهادی سنجش طبقه اجتماعی در ایران (مورد مطالعه: سرپرستان خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر برخی جامعه شناسان؛ مانند پیربوردیو سعی کرده اند ارتباط انواع سرمایه را با طبقه اجتماعی مورد توجه قرار دهند. مطالعات انجام گرفته در ایران نیز نشان می دهند که هیچ کدام از این پژوهش ها در سنجش طبقه اجتماعی (طبقه-منزلت) ترکیب انواع سرمایه ها را در نظر نگرفته اند. برخی از این پژوهش ها نیز با اهداف پژوهشی دیگر صورت گرفته و صرفاً به ارتباط انواع سرمایه ها با یک دیگر و یا با طبقه اجتماعی پرداخته اند. بر این اساس، نوشتار حاضر با هدف طرح ارایه یک مدل جدید، سنجش مفهوم طبقه اجتماعی (طبقه-منزلت) را با ترکیب سه نوع سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار داده و با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 334 پرسش نامه محقق ساخته در بین سرپرستان خانوار مناطق شهر اصفهان، توزیع و جمع آوری شد. در نهایت، نوعی رتبه بندی در پنج طبقه اجتماعی کلی شامل طبقه بسیار پایین، طبقه پایین، طبقه متوسط، طبقه بالا و طبقه بسیار بالا ارایه شد. مبنای عمده این رتبه بندی علاوه بر تأکید بر نقش سرمایه اقتصادی و اجتماعی، نقش تعیین کننده و تمایز بخش سرمایه فرهنگی و تفاوت بارز آن بین طبقات اجتماعی است.
جامعه پذیری اقتصادی و رفتار پس انداز در میان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه پذیری فرآیندی جدی و قطعی در هر اجتماع انسانی است که افراد خواسته و ناخواسته از بدو زندگی در معرض آن قرار می گیرند و شیوة زندگی خود را می آموزند. یکی از حوزه های جامعه پذیری، جامعه پذیری اقتصادی است. با توجّه به اهمیّت رفتارهای اقتصادی خصوصاً اهمیّت پس انداز شخصی جهت رفاه و اقتصاد، اقتصاددانان، روان-شناسان و جامعه شناسان به مطالعة چگونگی شکل گیری رفتارهای اقتصادی از جمله رفتار پس انداز در افراد پرداختند، امّا رفتار پس انداز در کودکان نادیده گرفته شده است. از این رو پژوهش حاضر به مطالعة ادراک ها یا برداشت های کودکان از پول پرداخته و بر آن است که برداشت کودکان از مفاهیم اقتصادی چگونه شکل می گیرد و تکامل و توسعه می-یابد؛ زیرا گرایش های اقتصادی اعضای جامعه بر سایر جهت گیری ها و ارزش های آن ها تأثیرگذار است و از این رو بررسی این حیطه از جامعه پذیری در علوم اجتماعی مفید و مؤثر است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مطالعة رفتار پس انداز کودکان و چگونگی و چرایی این رفتار در بین آن ها است. برای این امر از سه نظریة روان شناسی اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد بهره گرفته شده است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای و با استفاده از مصاحبة عمیق از 40 کودک دختر و پسر همدانی در دورة ابتدایی و والدین آن ها به مطالعة انگیزه، نگرش و چگونگی رفتار پس انداز در بین کودکان پرداخته است. مصاحبه با والدین جهت بررسی تأثیرپذیری کودکان از رفتارهای پس انداز والدین است. طبق نتایج به دست آمده پنج مقوله از پژوهش استخراج شد. مقولة «طبقة اجتماعی و رفتارهای اقتصادی کودکان» به عنوان شرایط زمینه ای، مقولة «سبک زندگی والدین و گرایش به پس انداز» به عنوان شرایط مداخله گر، مقولة « آموزش اقتصادی با دادن پول توجیبی» به عنوان استراتژی استفاده شده جهت یادگیری پس انداز و مقوله های «تفاوت های رفتاری جنسیتی» و «تفاوت های رفتاری سنی»، به عنوان مقوله های رفتاری استفاده شد. در نتیجه مقولة هسته با نام «انگیزه های پس انداز» استخراج شد.