فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۸۱ تا ۳٬۵۰۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عضویت زنان در شرکت های تعاونی روستایی بر افزایش اشتغال و کاهش فقر در خانواده آن ها در مناطق روستایی بود. مطالعه حاضر یک مطالعه پیمایشی توصیفی است که به روش مقطعی در میان 60 نفر از زنان عضو در سه شهرستان مرودشت، جهرم و داراب در جنوب استان فارس و 60 نفر از زنان غیر عضو به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از مدل رگرسیونی لاجیت انجام شد. بر اساس نتایج آزمون نیکویی برازش و آزمون تحلیل پراکندگی افتراق، مدل مورد استفاده معتبر بوده و عامل عضویت بخش عمده ای از تأثیرات ممکن را توجیه می کند. نتایج مدل لاجیت نیز نشان داد که احتمال افزایش اشتغال و کاهش فقر در اعضای خانواده زنی که عضو شرکت تعاونی روستایی، سرپرست خانوار، دارای مشارکت و باسواد باشد در بدبینانه ترین حالت به ترتیب برابر است با : 5/68% و 83/43%. بین پاسخ های دو گروه عضو و غیر عضو تفاوت معناداری وجود داشت(0.001P<). با توجه به اهمیت عضویت زنان در شرکت های تعاونی روستایی در اشتغالزایی و کاهش فقر در خانواده ها که از مهم ترین مؤلّفه های رفاه اجتماعی به شمار می روند، به نظر می رسد باید به طور ویژه به توسعه این واحدها و حمایت از آن ها توجه شود.
اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر کمرویی در دانش آموزان دختر
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۸
71-80
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر کمرویی ومؤلفه های آن(وابستگی، تنهایی، کناره گیری، طرد شدگی، بی تفاوتی وانفعالی) در دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی شهر ملکشاهی بود که در سال تحصیلی 89-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 50 نفر از دانش آموزان بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه 25 نفره تقسیم شدند. طرح تحقیق تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به میزان 10 جلسه ای 60 دقیقه ای به صورت دوبار درهفته مورد آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از چک لیست رفتاری کمرویی چیک و باس (1981) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره وتحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش مهارتهای اجتماعی به شیوه یی گروهی بر کاهش کمرویی ومؤلفه های آن مؤثر است.
نقد و بررسی دیدگاه خوارج درباره حضور زنان در عرصه های سیاسی اجتماعی از سده 1- 4 ه .ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
557 - 576
حوزه های تخصصی:
خوارج، به منزله یکی از گروه های کلامی مطرح در قرن های اول و دوم، نگرش خاصی به زن داشتند. آن ها در باب زن و حضور وی درعرصه های سیاسی و اجتماعی همچون مسئله ازدواج، رفتار با اسیران زن، حضور زنان در نبردها و نیز خلافت زنان نظرهای کاملاً متفاوتی ارائه دادند که تأثیر پذیرفته از نگاه سطحی و ظاهری آن ها به آیات قرآن و نظریه های اهل کتاب و فرق اسلامی است. باید گفت خوارج با اینکه از متن جامعه اسلامی برخاسته بودند، از دیگر گروه های معاصر خود آزادی بیشتری برای زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی قائل بودند و این امر به شرایط سیاسی خاصی برمی گردد که خوارج در آن برهه زمانی در آن قرار داشتند. خوارج ازدواج زنان با کفار و موالی را مجاز می دانستند. آن ها همچنین با اسارت زنان و به کنیزی گرفتن آن ها در جنگ ها مخالف بودند. زنان خوارج همچنین در نبردها حضوری فعال داشتند و این خوارج بودند که برای نخستین بار اجازه خلافت زنان را در دوره اسلامی مطرح کردند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چهار رویکرد سیاسی اجتماعی خوارج به زنان (مسئله ازدواج با کفار و مولی، رفتار با اسیران زن، حضور زنان در نبردها، و مسئله خلافت زنان) می پردازیم.
ارزیابی نگرش جنسیتی در طراحی فضاهای شهری (مطالعه موردی: پارک بانوان شمس تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
171 - 188
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه نیمی از شهروندان را بانوان تشکیل می دهند، پارک ها و فضاهای سبزِ مختص بانوان یکی از مراکز مهم خدمات رفاهی و تفریحی است که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی، در توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی بانوان اهمیت بسزایی دارد. ازاین رو، هدف این تحقیق ارزیابی طراحی پارک بانوان شمس تبریز متناسب با نگرش جنسیتی است. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای، میدانی، و پیمایشی و از نظر زمانی، مقطعی (تابستان 1392) است. حجم جامعه آماری شامل زنان بالای 18 سال شهر تبریز است. حجم نمونه نیز براساس شاخص های تصادفی 114 نفر به دست آمده است. نتایج تحقیق براساس آزمون فریدمن نشان می دهد که بیشترین رضایت ساکنان از نحوه طراحی پارک بانوان شمس تبریز متعلق به متغیرهای طراحی مناسب فضای درونی پارک نسبت به اشرافیت ساختمان های مجاور، سرزندگی و شادابی به خاطر طراحی فضاهای درونی پارک، و میزان احساس امنیت و آرامش روانی در پارک است که ارزش آزمون برای هریک به ترتیب 08 / 13، 76 / 12 و 62 / 12 است. علاوه بر این، در بین متغیرهای مورد مطالعه، کمترین ارزش آزمون 24 / 5 است که به متغیر میزان استقبال بانوان از پارک تعلق دارد. همچنین، نتایج بیانگر این است که بین سن و تحصیلات پاسخ دهندگان و میزان رضایت از پارک بانوان رابطه معنادار وجود دارد.
فمینیسم اسلامی، مفاهیم و امکان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موج سوم فمینیسم با طرح الگوهای بومی و با ظاهری اسلامی به دفاع از فمینیسم پرداخته و با تفسیرهای جدید از متون دینی، مفاهیم دینی را در خدمت نهضت فمینیسم قرار دادند. در مقابل، مخالفان فمینیسم اسلامی نیز این مفهوم را مفهومی متناقضدانسته و با تمرکز بر دو مفهوم «اسلام» و «فمینیسم»، امکان مفهومی این ترکیب را به چالش می کشند. در این مقاله اندیشه های فمینیسم اسلامی و نظرات موافقان و مخالفان این دیدگاه فمینیستی بررسی و رویکردهای مطرح شده در این حوزه طبقه بندی شد. در بخش موافقان، سه گروه با استراتژی های تحدید مفهوم اسلام، اسلام محور و مساوات مدرن محور و در بخش مخالفان، سه گروه با تأکید بر مفهوم فمینیسم، با تأکید بر موفق نبودن فمینیسم اسلامی و با تأکید بر منطق کلامی فمینیسم اسلامی شناسایی شدند. پس از بررسی نظرات موافقان و مخالفان یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به گستردگی حیطه ی مفهومی دو مفهوم اصلی فمینیسم اسلامی یعنی «فمینیسم» و «اسلام» نمی توان مدعی امکان یا عدم امکان قطعی این مفهوم شد. بدیهی است در مبحث امکان مفهومی فمینیسم اسلامی توجه به زمینه های مفهومی مانند فمینیسم و اسلام در زمینه ی اجتماعی مطرح شده ضروری است. از این رو بسته به زمینه ی اجتماعی و گستره ی تعریف دو مفهوم م یتوان به امکان یا عدم امکان فمینیسم اسلامی رأی داد.
بررسی سبک های کنترل هیجانی پیش بین در پرخاشگری دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های کنترل هیجانی با میزان پرخاشگری در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه ای به حجم 100 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های کنترل هیجانی و پرسشنامه پرخاشگری بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، ضرایب ساختاری بدست آمده در این پژوهش نشان می دهند که الگویی از نمره های بالا در کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی با الگویی از نمره های پایین در خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی همبسته هستند. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که ترکیب کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی پایین احتمال خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی بالا می برد. پس می توان نتیجه گرفت که سبک های کنترل هیجانی از جمله کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی می تواند خشم و پرخاشگری افراد را کاهش دهد.
بررسی نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق مهم ترین پدیده حیات انسانی است که دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است نخست این که پدیده ای روانی است. دوم پدیده ای اقتصادی است و سوم عاملی تأثیرگذار بر تمامی جوانب جمعیتی به لحاظ کمیت و کیفیت می باشد. در این بررسی از نظریه های گوناگونی مانند، نظریه طلاق و قشر بندی اجتماعی، یادگیری اجتماعی، حساسیت، خویش یافتگی، کارکردگرایی و ... بهره گرفته شده است. هدف اصلی پژوهش، نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان ازدواج کرده20- 25 سال شهر قم می باشد. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بررسی کلیه زنانی که مورد خشونت همسران خود طلاق گرفته و یا با تشکیل پرونده در دادگاه خانواده شهر قم که قصد جدایی و متارکه دارند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده و حجم نمونه 444 نفر می باشد. برای سنجش از دو نوع اعتبار محتوا و اعتبار سازه و برای محاسبة پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده و نتایج پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در دو سطح توصیفی و تحلیلی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که : 1) خشونت خانگی در ابعاد گوناگون آن، یکی از مهم ترین فاکتورهای افزایش طلاق در سطح جامعه و از جمله شهر قم می باشد گو این که دارای ابعادی دو سویه هم چون کاهش اعتماد به نفس زنان، رواج ترس و نگرانی دایمی بین آن ها و رویارویی با مشکلات، افزایش میزان انحرافات در شهر و آمار کودکان طلاق و ... می باشد. 2) بین تربیت جوان و طلاق، بین مشورت با والدین در هنگام ازدواج اقدام به جدایی رابطه معناداری وجود دارد. 3) در حالی که بین قبح اجتماعی و طبقه اجتماعی و اقدام به جدایی رابطه ای وجود ندارد .
تحلیل فرهنگی فمینیسم لیبرال در منابع آموزش زبان انگلیسی امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های گسترش رویکرد فمینیسم لیبرال در جهان، استفاده از آموزش زبان انگلیسی است که فرهنگ انگلیسی به وسیله آن در میان زبان آموزان رواج می یابد. این تحقیق با هدف کشف نشانه های ترویج فمینیسم لیبرال در منابع آموزش زبان، با رویکردی فرهنگی، ابتدا ابعاد و مؤلفه های فمینیسم لیبرال را مشخص کرد. پس از آن، سه منبع از پرکاربرترین منابع آموزش زبان انگلیسی در ایران انتخاب شد و بخش هایی که نشانه های ترویج فمینیسم لیبرال در آنها آشکار بود، تحلیل محتوا شد. تحلیل ها براساس مؤلفه های فمینیسم لیبرال و فرهنگ ایرانی اسلامی رایج انجام شد. این تحلیل ها برای تأیید در اختیار بیست خبره قرار گرفت و پس از اصلاحات نتیجه گیری شد. نتایج حاکی از این بود که دو بعد برابری (5/35 درصد) و توانمندی (5/30 درصد) در این منابع از بیشترین فراوانی برخوردار بودند. ابعاد آزادی (5/17 درصد) و حمایت قانونی (5/13 درصد) در مرتبه سوم و چهارم قرار داشتند. آمار سایر مؤلفه ها کمتر از 5 درصد و قابل چشم پوشی بود.
تحلیل خرده گفتمان های زنان در دورة مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غلبة قدرت گفتمان سنتی در دوران قاجار باعث ایجاد گفتمان ها و خرده گفتمان هایی شد که در پاسخ به گفتمان سنتی و درواقع به عنوان مقاومتی دربرابر آن به وجود آمد. یکی از این خرده گفتمان ها، خرده گفتمان های زنان است که در سایة برخی گفتمان ها پدید آمد. مقالة حاضر با بررسی خواسته ها و اهدافِ زنان در اولین ورود آن ها به عرصه های اجتماعی و سیاسی- یعنی دوره ای که مصادف است با شکل گیری انقلاب مشروطیت- به تحلیل خرده گفتمان های زنان می پردازد. در این تحقیق به این پرسش ها پاسخ می دهیم: زنان در دورة مشروطیت در بازاندیشی موقعیت خود به چه موضوعاتی توجه داشتند؟ در قالب چه دسته بندی ها و خرده گفتمان هایی قرار می گرفتند؟ چه ایدئولوژی هایی بر گفتمان های آن ها حاکم بود؟و در رویارویی با گفتمان هژمونیک جامعه چه جایگاهی به دست آوردند؟
تحلیل خرده گفتمان زنان در عصر مشروطیت نشان می دهد خرده گفتمان رادیکال به دنبال ایجاد تغییرات بنیادی است؛ درحالی که در خرده گفتمان میانه رو خواسته های قابل دسترس تر دنبال می شود.
عوامل اقتصادی مؤثر بر اشتغال زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به نقش زنان، اهمیت دادن به وضعیت اشتغال زنان و هدایت آن ها به بازار کار می تواند زمینه بهره گیری بهتر جامعه از این نیروی بالقوه را فرآهم آورد. به همین دلیل شناخت مجموعه عوامل زمینه ساز مشارکت هرچه بیش تر این جمعیت توانمند در عرصه های اقتصادی و اجتماعی کشور اولویت ویژه ای دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر متغیرهایی چون نرخ پوشش آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی برای دختران، سهم ارزش افزوده بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی (شاخص مراحل توسعه)، مجذور سهم ارزش افزوده صنعت (شاخص توسعه یافتگی)، نسبت ازدواج به طلاق (شاخص اجتماعی – فرهنگی)، سهم مخارج دولت از تولید ناخالص داخلی (شاخص اندازه دولت ) بر اشتغال زنان در ایران طی سال های 1390-1347 بود. بدین منظور از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در دوره مورد بررسی افزایش درجه توسعه یافتگی کشور و بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، بیش ترین تأثیر را در افزایش سهم زنان در نیروی کار داشته است.
ارزیابی رضایت مندی از کیفیت فضای شهری با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش سنجش میزان کیفیّت محیط با توجه به ادراک زنان از کیفیّت ، تعیین متغیرهای دارای تفاوت معنادار میان مردان و زنان و نحوه رتبه بندی متغیرهای سنجش شده در محیط توسط بانوان بود. پرسش اصلی پژوهش این بود که آیا بین کیفیّت فضای شهری و ملاحظات جنسیّتی ارتباط معناداری وجود دارد؟ کیفیّت محیط باغ خانواده با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیّت (درخت ارزش) با روش کل به جزء و بررسی 8 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد و داده ها با روش تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان کیفیّت در باغ خانواده در آستانه متوسط قرار دارد در حالی که بین کیفیّت باغ از دید زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت و میزان کیفیّت از دید زنان در آستانه پایین برآورده شد. همچنین کیفیّت در میان زنان و مردان جزء معیارهای عملکرد، آسایش روانی و لذّت در معیار فضای شهری و جزء معیارهای حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امنیت با هم تفاوت معنادار دارند.
تحلیل عدالت جنسیتی در مناسبات عاطفی، اخلاقی و اقتصادی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
103 - 124
حوزه های تخصصی:
مسأله عدالت جنسیتی، اگرچه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد می گردد و در عرصه تئوریک کراراً مورد توجه قرار گرفته است، لیکن در عرصه های عملی سازی آن، به سبب اختلاط در فرهنگ ها و عدم پالایش مبانی آن، با چالش هایی روبرو بوده که نیازمند تبیینی درست در عرصه گرایش ها و نگرش های متکی بر فرهنگ بومی و اسلامی است. به ویژه آن که استحکام نهاد خانواده از اساسی ترین اهداف قانون گذار اسلامی است. در منش توحیدی، زوجیت، وحدت برخاسته از جذب و انجذابی حکیمانه است که تحقق عدالت در عین قوام یابی اصول ارزشی دیگری چون: کرامت انسانی، امنیت و سکونت، مودت و رحمت، احسان و مروت صورت می پذیرد. هدف از نگارش این مقاله، تبیین جایگاه محوری اصل عدالت در نظام قانون گذاری اسلامی و تأثیر آن بر عدالت جنسیتی در روابط انسانی اعضاء خانواده است که مستلزم بیان تفاوت های بنیادین میان دو نظام فکری؛ خدا محور و انسان محور می باشد. به نظر می رسد عدالت جنسیتی از حکیمانه ترین مختصات نظام قانون گذاری اسلام است که برخاسته از تناسب و تفاوت های معنادار در نظام خلقت و قانون شریعت است و در مناسبات عاطفی، اخلاقی و اقتصادی خانواده از دقایق و لطایفی برخوردار است که در آن، اصل عدالت با تمامی ارزش های انسانی درآمیخته و چتری از تسهیل، تکریم، تنظیم و تعدیل را در سایه اندیشه توحیدی فراهم ساخته و تضمین کننده مقاصد و اصول و قواعد شرعی است.
زن و هویت آرمانی در ادبیات مشروطه
منبع:
زن و فرهنگ سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
53-67
حوزه های تخصصی:
ادبیات سنّتی ایران بر خلاف آموزه های قرآنی و سنّت معصومین علیهم السلام برای زن حرمتی در خور و شأنی به سزا قائل نمی شد. در این نگاه زن همچون وسیله ای برای خدمت به مرد و پر کردن لحظات او به شمار می رفت، بدون این که از حقوق مساوی برخوردار باشد ویا اینکه حتّی حقّی برای اعتراض داشته باشد. بعد از جریان مشروطه این نگرش دگرگون شد. زنان برای احیای مطالبات حقوقی خود اقدام کردند، مردان نیز به انصاف گرائیدند. رسیدن به شأن انسانی، یافتن منزلت برابر در خانواده و اجتماع، فراهم آمدن شرایط مناسب برای تعلیم و حضور در اجتماع و مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی، ره آوردهای فرخنده ای بود که نهضت مشروطه عاید زنان ساخت. در این مقاله به کوشش چند تن از شاعران مشروطه در تنویر افکار عمومی وتشویق زنان به احیای حقوق خود، اشارات کوتاهی شده است. حقوقی که ساختار بیمار اجتماعی، بر خلاف سنّت الهی، به ستم از آنان سلب کرده بود.
اسطوره وارگی مفاهیم زنانه در شعر طاهره صفارزاده
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۸
103-126
حوزه های تخصصی:
شعر یکی از پهناورترین عرصه های تجلّی اسطوره ها و نمادهای زنانه است. در ادبیات معاصر، طاهره صفارزاده در راستای برآورده شدن آرمان های آزادی خواهانه ی خود، از وجود زن برای بارور ساختن سروده هایش بهره برده است. وی زن را نمادی از زایندگی و پرورندگی انسان ها دانسته است؛ به همین دلیل در بیش تر شعرهایش برای او، بُعد اسطوره ای و الهه وار قائل شده است. در این پژوهش مفاهیم آفرینش زن، زنانگی، عشق و احساسات زن و زبان زنانه ی صفارزاده مورد واکاوی قرار گرفته اند. جاودانگی و تکامل وجود اسطوره ای زن درجامه ی الهه هایی همانند «مادر اعظم» و «آناهیتا» نمود یافته است. افزون بر این، نمادهای زنانه ی طبیعت همچون زمین(خاک)، آفتاب و ماه و مسأله ی تقدس زنان (مادر مثالی) در چهره ی مادر نیک و مادر دهشتناک مورد بررسی قرار گرفته است؛ هرچند تأثیر ایزدبانوی مادر اعظم، آناهیتا، مادر- زمین و کهن الگوی مادر نیک در سروده های صفارزاده، آشکارتر از دیگر مفاهیم زنانه و اسطوره ای است.
سبک های دلبستگی و میزان بخشودگی میان زنان متقاضی طلاق و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و میزان بخشودگی میان زنان متقاضی طلاق و زنان عادی انجام شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس100 نفر از جامعه زنان عادی و 100 نفر از جامعه زنان متقاضی طلاق به عنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسالان(AAS) و مقیاس بخشودگی خانواده(FFS). برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری آزمون t و تحلیل واریانس و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بیا ن کننده آن است که بین سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن اضطرابی با میزان بخشودگی، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین زنان عادی و زنان متقاضی طلاق در سبک های دلبستگی و میزان بخشودگی آن ها تفاوت معناداری وجود دارد.
بررسی اثر نسبی فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر نابرابری جنسیتی (مطالعه بین کشوری بازار کار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه اخیر، به قابلیت های فن آوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در کاهش نابرابری جنسیّتی شدیداً تأکید شده است. به گونه ای که به شکل گیری این فرضیه منجر شده که (حتی) تفاوت های میان کشورها در سایر حوزه های مؤثر بر نابرابری جنسیّتی با استفاده مطلوب از این فناوری تا حدی جبران پذیر است، اما طیف جدیدی از بررسی ها با رد این فرضیه، ضمن تأیید نقش شایان توجه فاوا بر کاهش نابرابری جنسیّتی به اصلاح دیدگاه غالب در ارتباط با عوامل مؤثر بر شکاف جنسیّتی توجه کرده و بیش ترین اثر را کماکان برای عوامل ساختاری (اجتماعی، فرهنگی و... ) قائل شده اند؛ به گونه ای که حتی با بهره گیری از فاوا نیز جبران پذیر نیست. مطالعه حاضر با هدف توسعه و تکمیل این مطالعات با تأکید بر نابرابری جنسیّتی در بازار کار انجام شده است. بدین نحو که اثر نسبی فاوا در مقایسه با منتخبی از متغیرهای مؤثر دیگر بر مشارکت زنان در بازار کار، در قالب یک الگوی اقتصادسنجی پایه برای دو گروه از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه (از جمله ایران)، برای دو دوره زمانی 9-1990 و 8-2000 و با استفاده از روش داده های تلفیقی آزمون شده است. نتایج حکایت از آن دارد که به رغم اثر معنادار فاوا بر کاهش نابرابری جنسیّتی در قالب افزایش سهم زنان در بازار کار، این اثر در هر دو گروه کشورها در مقایسه با اثر عوامل ساختاری در رتبه دوم قرار دارد. گویی فاوا به عنوان یک مکمل در کنار سایر عوامل کاهش نابرابری جنسیّتی را تسهیل کرده است.
رابطة بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه، و آزادگذارانه و کمال گرایی انطباقی (هدف مندی، نظم و سازماندهی، و تلاش برای عالی بودن) و کمال گرایی غیرانطباقی (حساسیت بین فردی، استاندارد های بالا برای دیگران، ادراک فشار از سوی والدین) مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های شهر تهران است. 200 نفر از مادران همراه با فرزندانشان، که در منطقة دو شهر تهران در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کردند، به طور تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. از مادران خواسته شد پرسش نامة شیوه های فرزندپروری والدین (PAG) (Baumrind, 1973) و پرسش نامة کمال گرایی (هیل، 2004) را تکمیل کنند و فرزندان آن ها به پرسش نامة سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) (سینگها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد، هم بستگی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات سازگاری نوجوانان بنا بر شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی شیوه های فرزندپروری نقش تعیین کننده ای در سازگاری عاطفی نوجوانان دارد؛ اما در کیفیت سازگاری اجتماعی گروه نمونة تحقیق عامل تعیین کننده ای به شمار نمی رود. بین میانگین نمرات سازگاری عاطفی دانش آموزان از نظر کمال گرایی غیرانطباقی و انطباقی مادرانشان تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین، محاسبات آماری دربارة هم بستگی در دو بعد کمال گرایی در رابطه با نمرات سازگاری عاطفی، نشان داد که تنها شاخص حساسیت بین ِفردی با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر گروه نمونه هم بستگی معنادار دارد؛ یعنی هرچه حساسیت بین ِفردی زیادتر می شود، ناسازگاری عاطفی هم افزایش می یابد. همچنین، بین نمرات سازگاری اجتماعی دانش آموزان، بنا بر دو بعد کمال گرایی انطباقی و غیرانطباقی مادران، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که بین سازگاری دانش آموزان در دو مولفة نظم و سازماندهی و ادراک فشار از سوی والدین هم بستگی وجود دارد.
جایگاه زنان از دیدگاه ادیبان نواندیش مصر نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان در نخستین سال های تاریخ معاصر مصر، در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نه تنها قدرت برابری با مردان را نداشتند، بلکه از حقوق اولیه، مانند تحصیلات مقدماتی نیز محروم بودند. بنابراین، ادیبان نواندیش مصری، با نگاهی متناسب با جهان نوین به مسائل زنان،کوشیدند در راستای دفاع از حقوق زنان، مانند طلاق، پوشش، شغل، آموزش و مشارکت های اجتماعی راه کارهایی بیابند. تلاش نگارندگان این مقاله بر آن بوده است که با کاوش های کتابخانه ای و اینترنتی، به این پرسش پاسخ دهند که ادیبان نواندیش در رهایی بخشی زنان از بند بردگی و جهالت چه نقشی داشته اند. پژوهش حاضر، ما را به این امر رهنمون می کند که کوشش های آنان، اگرچه در مواردی با واکنش تند اسلام گرایان سنتی روبرو شد، ولی سرانجام به تصویب قوانین عادلانه به سود زنان منجر شد و از این رهگذر، برای رشد و توسعة جامعة مصر و بهره گیری از توان زنان، زمینه های دیگری فراهم شد.
نقد و بررسی دیدگاه های مربوط به خطبه ی هشتادم نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نقصان عقل زنان در خطبه ی هشتادم نهج البلاغه، گر چه ضعف سندی دارد، امّا با توجه به تکرار مضمون آن در نامه ی چهاردهم نهج البلاغه، محل تأمل و تعمق است. در شرح خطبه ی مذکور، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. دغدغه ی نگارندگان در این نوشتار آن است که ضمن نقد و بررسی دیدگاه های مختلف در این باره، روشن سازند که نظریه ی نقصان عقل ذاتی زنان در راستای فرهنگ قرآنی هیچ مستند مهمی ندارد، بلکه با تعمق در برخی از آیات قرآن کریم، به نظر می رسد علی رغم تفاوت های فراوانی که در خلقت زنان و مردان وجود دارد، زنان در عقل ذاتی هیچ نقصانی نسبت به مردان ندارند؛ از این رو نمی توان انگاره ی نادرست نقصان عقل ذاتی زنان را به کلام مولی علی (ع) مستند کرد. بر پایه ی گفتار وحی که گویای مهجوریت و مظلومیت زنان عصر جاهلیت بوده و حکایت از زنده به گور کردن دختران، به ارث بردن زنان و... دارد، برداشت نقصان عقل اکتسابی زنان آن عصر از کلام حضرت علی (ع) منطقی و عاقلانه به نظر می رسد. زدودن آن همه مهجوریت و محرومیت، گذر زمان و هدایت هادیان به حق را می طلبید و هدف حضرت علی (ع) در توجه دادن افکار جامعه به این نوع نقصان، تنها آسیب شناسی اجتماع و در نتیجه هدایت افکار جامعه به سمت اصلاح آن بوده است و نشانگر این واقعیت است که ضعف رشد عقلی و علمی زنان در هر عصری، موضع دقتّ و احتیاط است و سعی در اصلاح و رفع نقاط مشکل و ضعف مورد تأکید آموزه های دینی است.
هنجارشناسی سبک زندگی دینی: تبیین سه اصل محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
45 - 62
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی که به توسعه فرهنگ و ساختارهای وابسته به فردگرایی، انسان محوری و خویشتن-خواهی دامن زده اند، سبکی یکسان از زندگی را برای بشر فراهم آورده اند که به تدریج دین داران را در تضاد با پیرامون شان کشانده است. برای خروج از این وضعیت، لازم است اصول حاکم بر زندگی دین-دارانه، بازخوانی و ساختارسازی شوند؛ چه آن که نادیده انگاری هر اصل، پیامدهای کمّی و کیفی قابل مشاهده دارد. در این نوشتار، ضمن تفکیک میان بررسی جامعه شناختی و گفتگوی دینی درباره سبک زندگی با نگاهی هنجارشناسانه به تبیین سه اصل محوری قناعت، پرهیز از مسیر لهوی در زندگی و باور به وجود مرزبندی میان حق و باطل پرداخته شده است. دستاورد نوشتار، ضمن ساخت شکنی از موضوع «سبک زندگی»، این نکته را اثبات می کند که بدون حاکمیت اصول فوق، جهت دهی ساختارها بر اساس آن ها و اصلاح ریختار ذهنی و تربیتی افراد و خانواده ها، ایجاد سبک زندگی دین-دارانه عملی نیست.