هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه، و آزادگذارانه و کمال گرایی انطباقی (هدف مندی، نظم و سازماندهی، و تلاش برای عالی بودن) و کمال گرایی غیرانطباقی (حساسیت بین فردی، استاندارد های بالا برای دیگران، ادراک فشار از سوی والدین) مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های شهر تهران است. 200 نفر از مادران همراه با فرزندانشان، که در منطقة دو شهر تهران در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کردند، به طور تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. از مادران خواسته شد پرسش نامة شیوه های فرزندپروری والدین (PAG) (Baumrind, 1973) و پرسش نامة کمال گرایی (هیل، 2004) را تکمیل کنند و فرزندان آن ها به پرسش نامة سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) (سینگها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد، هم بستگی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات سازگاری نوجوانان بنا بر شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی شیوه های فرزندپروری نقش تعیین کننده ای در سازگاری عاطفی نوجوانان دارد؛ اما در کیفیت سازگاری اجتماعی گروه نمونة تحقیق عامل تعیین کننده ای به شمار نمی رود. بین میانگین نمرات سازگاری عاطفی دانش آموزان از نظر کمال گرایی غیرانطباقی و انطباقی مادرانشان تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین، محاسبات آماری دربارة هم بستگی در دو بعد کمال گرایی در رابطه با نمرات سازگاری عاطفی، نشان داد که تنها شاخص حساسیت بین ِفردی با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر گروه نمونه هم بستگی معنادار دارد؛ یعنی هرچه حساسیت بین ِفردی زیادتر می شود، ناسازگاری عاطفی هم افزایش می یابد. همچنین، بین نمرات سازگاری اجتماعی دانش آموزان، بنا بر دو بعد کمال گرایی انطباقی و غیرانطباقی مادران، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که بین سازگاری دانش آموزان در دو مولفة نظم و سازماندهی و ادراک فشار از سوی والدین هم بستگی وجود دارد.