مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل تغییرات در هویت فرد مدرن و تبدیل شکل هویت جنسی زن و مرد معاصر ایران در دهه 1380 میان طبقه متوسط شهری، به خصوص در کلان شهرها، می پردازد. این پژوهش درواقع با تحلیل کیفی و نشانه شناختیِ دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قادری) نشان می دهد که طی این دهه نوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که می تواند در تحولات مربوط به توسعه خود، فردی شدن جامعه، و تحول در هویت جنسی و سکسوالیته افراد به خصوص در میان طبقه متوسط شهری ریشه داشته باشد که در جست و جوی هویت سیال فردی و جنسیتی خویش است؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیری هایشان در قبال بدن، درواقع حامل پریشانی ها و آشفتگی ها در زندگی آن ها هم هست. بررسی این تحولات از دریچه سینما در این دهه می تواند لایه های باریک و ژرفی از حیات فرد مدرن و حیات ذهنی وی را به تصویر بکشد. درنهایت، یافته های این پژوهش می تواند افق روشنی را فراروی مسئولان و برنامه ریزان شهری قرار دهد؛ به خصوص در کلان شهرها به منظور برنامه ریزی بهتر و هوشمندانه و مهندسی معقول امور هنری و درنهایت سیاست های مرتبط با بدن و هویت فردی.
بازتاب روح زنانه در ادبیات نمایشی دفاع مقدس (با مطالعه پنج نمایشنامه نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای روان شناختی، با بررسی شخصیتِ قهرمانان زنِ پنج نمایشنامه نمونه، به این مسئله اساسی خواهیم پرداخت که تصویر زنان در ادبیات نمایشی دفاع مقدس تا چه میزان با مبانیِ ارزشی دفاع مقدس هم خوانی دارد و در این آثار در ترسیم چهره زنی راستین، که درگیر جنگی ناخواسته است، تا چه حد مسیری هم پای ارزش های فرهنگ دفاع مقدس پیموده شده است؟در این مقاله، از ویژگی های «کهن الگوی زن طبیعی»، که برگرفته از دیدگاه های کارل گوستاو یونگ است، بهره گرفته ایم؛ کهن الگویی که در بررسی های ادبی و هنری کشورمان کمتر بدان توجه شده است.در بخش نخستِ مقاله، به بررسی ویژگی های روان شناسانه و اسطوره شناسانه کهن الگوی زن طبیعی پرداخته و تأثیرات فرهنگی و سایر عوامل را بر آن بررسی کرده ایم. در بخش های دیگر، ضمن برشمردن خصایص زن طبیعی، به تطبیق این ویژگی ها با تصویر زن در نمایشنامه های نمونه دفاع مقدس پرداخته ایم.در نتیجه مقاله آمده است که در ادبیات نمایشی دفاع مقدس نبودِ خلاقیت، سرزِندگی، و شادی و نشاط در زندگی قهرمانانِ زن به امری معمول تبدیل شده است. شناخت هرچه بهتر کهن الگوی زن طبیعی می تواند زمینه ای را فراهم آورد که با حفظ ارزش ها بتوان آثاری آفرید که زن با طبیعت راستین خود به تصویر درآید.هدف از این پژوهش، ارزشگذاریِ «ادبیات نمایشی دفاع مقدس» از طریق دیدگاه های یونگ نیست، بلکه این مطالعه به دنبال آن است تا نشان دهد که خواه پژوهش براساس نظریات یونگ باشد و خواه هر روان شناس و فیلسوف دیگر، چگونه می تواند به شناخت بیشتر از شخصیت زن در این آثار بینجامد؛ شناختی که می تواند ما را از هرگونه بی راهه، که با مبانی ارزشی منافات دارد، دور کند و در ترسیم چهره ای راستین از زنان غیور کشورمان یاری مان دهد.
مطالعه رابطه مصرف موسیقی با احساس آنومی بر حسب جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنومی یکی از مفاهیم مصطلح در جامعه شناسی است. به همان اندازه که می توان احساس آنومی را با آنومی در ارتباط دانست، به همان اندازه نیز می توان آن ها را دور از هم تصور کرد، زیرا ممکن است جامعه ای آنومیک نباشد اما اعضای آن احساس آنومی کنند، و برعکس. هدف این مقاله، بدون توجه به وجود یا نبود آنومی در ایران، مطالعه شدت احساس آنومی بین دانشجویان دختر و پسر و رابطه مصرف موسیقی با آن است. در این زمینه، از نظریه برجسته سازی رسانه ای استفاده شده است. روش این پژوهش پیمایش و ابزار سنجش پرسشنامه است. جامعه آماری نیز شامل همه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه شیراز است. از این تعداد، 380 نفر با استفاده از جدول لین برای نمونه انتخاب و با توجه به هدف تحقیق پاسخگویان به دو گروه دختر و پسر تقسیم شدند. در نهایت، پاسخگویان با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از اعتبار صوری برای سنجش روایی و از ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی گویه ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین مصرف موسیقی و احساس آنومی بین دانشجویان بر حسب جنسیت رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنا که هرچه مصرف موسیقی بیشتر باشد، احساس آنومی هم بیشتر است.
دگردیسی عکاسی مد در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند جهانی عکاسی مد برای تبلیغ مد اسلامی، جریان نوظهور عکاسی مد مادستی [1] را برگزیده است؛ جریانی که زادگاهش در خارج از مرزهای کشورهای مسلمان بوده، اما برای آشتی میان مد و عکاسی با عقاید مذهبی در سرزمین های اسلامی اهمیت وافری یافته است.در این پژوهش، به بررسی آثار خلق شده در حوزه عکاسی مد پوشاک اسلامی در نشریات (چاپی و آنلاین) ایرانی و مقایسه آن ها با آثار تولید شده در جهان در حوزه عکاسی مد مادستی پرداخته شده است و سپس برای درک ویژگی ها و تمایزهای میان این دو، برمبنای پیشینه فرهنگی و مذهبی و تاریخی، از منابع مکتوب استفاده شده است.و در آخر، بررسی تصاویر مد اسلامی نشان می دهد که برمبنای تقابل دائمی تابوهای فرهنگی مذهبی و نیازهای روانی جامعه، نوع متفاوتی از عکاسی مد در ایران پدید آمده است. این دگردیسی عکاسی مد در ایران، حاصل محدودیت های تصویری زن از یک سو و ناشناخته ماندن عکاسی مد مادستی به منزله گرایش متناسب با فرهنگ جامعه مسلمان از سوی دیگر است.
بررسی جنبه های نمایشی شخصیت سودابه براساس نظریه کنش مندی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی اثری با شخصیت های بسیار و متنوع است و توانایی تبدیل شدن به متون نمایشی را از هر حیث دارد؛ ولی پیش از ورود به نگارش چنین متونی نیاز است هر یک از شخصیت ها از منظر نظریه های شخصیت پردازی دراماتیک بررسی و تحلیل شود. شخصیت پردازی قهرمان نمایش به منزله یکی از ارکان اصلی دنیای نمایش، مؤلفه های ویژه ای چون کنش مندی و انگیزش برای دست زدن به عمل دراماتیک، ویژگی های فیزیکی و روانی دارد که آن را از شخصیت پردازی داستانی متمایز می کند.سودابه یکی از شخصیت هایی جذاب داستانی در شاهنامه است. ویژگی هایی شخصیتی وی با شخصیت های متعددی در ادبیات دیگر ملل مقایسه کردنی است. سودابه دارای ویژگی های قهرمانان دراماتیک است. در این مقاله کوشش شده با برشمردن مؤلفه های یک شخصیت نمایشی، نشان دهیم که به کمک شیوه پرداخت هنری فردوسی از سودابه، می توان همچون دیگر نمونه های ادبیات نمایشی، در نمایشنامه ای از سودابه شخصیتی نمایشی خلق کرد و در مرکز توجه اثری نمایشی قرار داد.در سال های گذشته، نظریه های شخصیت پردازی استفاده شده برای تحلیل شخصیت های داستانی در متون ادبی کهن، نظریه های کلاسیکی بوده است که اکنون مورد تردید قرار گرفته اند و نیاز است با دیدگاه های جدید به نقد و تحلیل آن ها پرداخته شود. یکی از این نظریه ها در حوزه شخصیت پردازی دراماتیک، نظریه کنش مندی شخصیت گرماس است که شخصیت را براساس میزان کنش در بافت متن نمایشنامه می سنجد.
رابطه زبان و جنسیت در رمان معاصر فارسی: بررسی شش رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تفاوت های نوشتاری زنان و مردان در رمان های معاصر ایران می پردازد. هدف از این تحقیق، بررسی این مسئله است که آیا عامل جنسیت به بروز تفاوت های نوشتاری در حوزه واژگان و نحو منجر می شود یا خیر؟ در این پژوهش، سه رمان چراغ ها را من خاموش می کنم ، کولی کنار آتش ، و بازی آخر بانو از نویسندگان زن و سه رمان کافه پیانو ، سمفونی مردگان ،و ثریا در اغما از نویسندگان مرد تحلیل و بررسی می شود. رمان های مطالعه شده با مشخصه های زبانی در حوزه واژگان بررسی شده اند و معیار این بررسی دیدگاه های رابین لیکاف (1975) درباره الگوی گفتار زنانه در گفتمان است. بر اساس دیدگاه لیکاف، زنان با مردان به هنگان سخن گفتن یا نوشتن در استفاده از این موارد متفاوت اند: استفاده دقیق از رنگ واژه ها، فرم های مؤدبانه، قیدهای تشدیدکننده، صفات تهی، گفتار غیرمستقیم، پرهیز از رکاکت و دشواژه ها، و تأکید بر تشدیدکننده ها. تحلیل آماریِ هر یک از مشخصه ها نشان داد عملکرد زنان نویسنده فارسی زبان در زمینه استفاده از رنگ واژه ها، تردیدنماها، دشواژه ها، تشدید کننده ها، و تنوع صفات با دیدگاه های لیکاف سازگاری دارد و آن را تأیید می کند.
نقد و بررسی دیدگاه خوارج درباره حضور زنان در عرصه های سیاسی اجتماعی از سده 1- 4 ه .ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوارج، به منزله یکی از گروه های کلامی مطرح در قرن های اول و دوم، نگرش خاصی به زن داشتند. آن ها در باب زن و حضور وی درعرصه های سیاسی و اجتماعی همچون مسئله ازدواج، رفتار با اسیران زن، حضور زنان در نبردها و نیز خلافت زنان نظرهای کاملاً متفاوتی ارائه دادند که تأثیر پذیرفته از نگاه سطحی و ظاهری آن ها به آیات قرآن و نظریه های اهل کتاب و فرق اسلامی است. باید گفت خوارج با اینکه از متن جامعه اسلامی برخاسته بودند، از دیگر گروه های معاصر خود آزادی بیشتری برای زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی قائل بودند و این امر به شرایط سیاسی خاصی برمی گردد که خوارج در آن برهه زمانی در آن قرار داشتند. خوارج ازدواج زنان با کفار و موالی را مجاز می دانستند. آن ها همچنین با اسارت زنان و به کنیزی گرفتن آن ها در جنگ ها مخالف بودند. زنان خوارج همچنین در نبردها حضوری فعال داشتند و این خوارج بودند که برای نخستین بار اجازه خلافت زنان را در دوره اسلامی مطرح کردند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چهار رویکرد سیاسی اجتماعی خوارج به زنان (مسئله ازدواج با کفار و مولی، رفتار با اسیران زن، حضور زنان در نبردها، و مسئله خلافت زنان) می پردازیم.
مطالعه کاشی نگاره هایی با نقوش زنان قاجاری در خانه های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر دوره قاجار به لحاظ محتوا و ماده، موضوع، و نحوه اجرا ویژگی های متمایز و منحصر به فردی دارد. وفور نقش مایه های زنانه در محصولات هنری عصر قاجار، از جمله در کاشی نگاره ها، در فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی کاخ ها، و خانه های اعیان و اشراف از ویژگی های شاخص آن است. زنان قاجاریِ نقش بسته بر این کاشی نگاره ها در تعامل هویتی با هویت زن فرنگی، چهره نوینی از زن ایرانی را به نمایش گذاشته اند. با این حال، در بررسی نقوش زنان در هنر دوره قاجار، شاهد هم حضوری هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی این زنان هستیم که درک آن نیازمند شناخت مفهوم سر اسطوره ها و عملکرد هم زمان اسطوره های چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر آن دوره است. این مقاله به بررسی ویژگی های هویتی زن در این زمان و کنش ها و خصوصیات شخصیتی او، با مطالعه تحلیلی مجموعه ای بی بدیل از اسناد تصویری، یعنی تک فریم های زنان در کاشی های آراینده خانه های به جا مانده از دوره قاجار در شیراز، پرداخته است. هدف این پژوهش، معرفی و ارائه مستندهای نگارگری شده ای است که نظریه معاصر سراسطوره ها را تبیین می کند