زنان در نخستین سال های تاریخ معاصر مصر، در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نه تنها قدرت برابری با مردان را نداشتند، بلکه از حقوق اولیه، مانند تحصیلات مقدماتی نیز محروم بودند. بنابراین، ادیبان نواندیش مصری، با نگاهی متناسب با جهان نوین به مسائل زنان،کوشیدند در راستای دفاع از حقوق زنان، مانند طلاق، پوشش، شغل، آموزش و مشارکت های اجتماعی راه کارهایی بیابند. تلاش نگارندگان این مقاله بر آن بوده است که با کاوش های کتابخانه ای و اینترنتی، به این پرسش پاسخ دهند که ادیبان نواندیش در رهایی بخشی زنان از بند بردگی و جهالت چه نقشی داشته اند. پژوهش حاضر، ما را به این امر رهنمون می کند که کوشش های آنان، اگرچه در مواردی با واکنش تند اسلام گرایان سنتی روبرو شد، ولی سرانجام به تصویب قوانین عادلانه به سود زنان منجر شد و از این رهگذر، برای رشد و توسعة جامعة مصر و بهره گیری از توان زنان، زمینه های دیگری فراهم شد.