فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۵۲٬۷۱۷ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
9 - 39
حوزه های تخصصی:
تاکنون در ایران اقدامات مختلفی در راستای افزایش همکاری های دانشگاه و جامعه، به خصوص صنعت انجام شده است؛ اما نبود نگاه سیستمی و پویایی های موجود باعث شده است تا ارتباط دانشگاه با جامعه به خوبی بررسی نشود و بسیاری از زوایا نادیده گرفته شود. در این راستا هدف مطالعه حاضر، ارائه مدل پویای ارتباط دانشگاه با جامعه با رویکرد پویایی شناسی سیستم برای رفع موانع و تعارضات با توجه به داده های تاریخی است. برای این منظور سه متغیر اصلی مقاله نویسی، کیفیت آموزش و طرح های برون دانشگاهی در نظر گرفته شده است. ارتباط بین این شاخص ها در مدل پژوهش حاضر از طریق متغیر ظرفیت در دسترس اعضای هیئت علمی است که منبع مشترک بین هر سه متغیر اصلی نیز است. برای اعتبارسنجی مدل از آزمون بازتولید رفتار و تحلیل حساسیت مدل استفاده شد. پس از تأیید اعتبارسنجی مدل سیاست های مختلف بررسی و بهترین سیاست به منظور بهبود سه متغیر اصلی با توجه به منبع مشترک ظرفیت در دسترس اعضای هیئت علمی انتخاب شد. یافته های شبیه سازی نشان داد که تسهیم بودجه دانشگاه در شاخص های اصلی مقاله نویسی، کیفیت آموزش و طرح های برون دانشگاهی تحت تأثیر اختلاف مقاله نویسی، کیفیت آموزش و طرح های برون دانشگاهی با مقدار هدف گذاری شده نتایج قابل قبولی داشته است.
مدل خوشه بندی چند معیاره قابل اطمینان و انعطاف پذیر برای اینترنت وسایل نقلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
41 - 77
حوزه های تخصصی:
اینترنت وسایل نقلیه، چارچوب جدیدی برای سیستم های حمل ونقل هوشمند است که یکی از اهداف آن بهبود ایمنی و افزایش کیفیت سفرهای جاده ای است. تغییرات توپولوژی در اینترنت وسایل نقلیه، کارکرد برنامه های ایمنی را با چالش های اساسی روبه رو می کند. به علت تنوع شرایط ترافیکی، قابلیت اطمینان روش های خوشه بندی فعلی با ریسک های زیادی مواجه می شود. در این پژوهش با هدف افزایش قابلیت اطمینان در اینترنت وسایل نقلیه، یک مدل خوشه بندی چند معیاره و بدون وابستگی به زیرساخت به نام RFCV پیشنهاد شده است و با معرفی چهار معیار جدید با عنوان «سابقه تحرک خودرو»، «تطابق سرعت خودرو با میانگین هارمونیک سرعت خودروهای نزدیک»، «تعداد همسایگان مطمئن خودرو» و «کیفیت عملکرد در خوشه های قبلی»، خودروهای در حال حرکت وزن دهی می شوند و یکی از آن ها با بهترین وزن به عنوان سرخوشه انتخاب می شود و یک سرخوشه جایگزین نیز برای بهبود پایداری خوشه تعیین می شود. پایداری خوشه باعث می شود تبادل پیام در نزدیک ترین زمان نسبت به زمان واقعی میسر شود. کارایی طرح پیشنهادی از نظر تئوری اثبات شده است و شبیه سازی با سناریوهای متعدد در محیط SUMO و NS3، نمایانگر برتری روش RFCV در افزایش «طول عمر مسیر و نرخ تحویل بسته ها» و کاهش «میانگین تأخیر و سربار کنترلی» در محیط های متراکم شهری و کم تراکم بزرگ راهی است.
برنامه ریزی تولید- توزیع چندهدفه فازی با درنظرگرفتن هزینه انتشار گاز CO2 و رویکرد حل نوین برنامه ریزی آرمانی چند گزینه ایی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 198
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، شرکت ها باید زنجیره های تأمین خود را به طور مؤثر در شرایط متغیر بازار مدیریت کنند؛ همچنین شرکت ها ملزم به جبران آسیب های زیست محیطی خود شده اند. در این پژوهش، یک شبکه زنجیره تأمین دوسطحی، چند محصولی و چند دوره ای شامل مراکز تولید و توزیع با سه هدف حداقل سازی هزینه های لجستیکی، زمان تحویل و هزینه های انتشار گاز CO 2 مدل سازی شده است. پارامترهای تقاضای مشتریان، سطح نیروی انسانی و ماشین آلات در دسترس دارای عدم قطعیت هستند و به صورت اعداد فازی در نظر گرفته شده اند؛ همچنین امکان بهره گیری از خدمات پیمانکاری برای عملیات تولید و حمل با هزینه بالاتر وجود دارد. نوآوری اصلی این پژوهش از منظر مدل سازی امکان بهره گیری از سیستم های حمل ونقل مختلف و همچنین توجه به آلایندگی ناشی از آن ها و از منظر حل، بهره گیری از روش نوین آرمانی چندگزینه ای فازی (ارائه شده در 2018) است؛ همچنین از داده های واقعی شرکت «دایا تکنولوژی» برای مطالعه موردی و ارزیابی عملکرد مدل استفاده شده است.
طراحی الگوی برنامه های توسعه توانمندی های اعضای هیات علمی مبتنی بر فاوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
29 - 58
حوزه های تخصصی:
توسعه و بالندگی اعضای هیات علمی با هدف پاسخگویی به نیازهای چالش برانگیز جامعه، دانشگاه، اعضای هیات علمی و دانشجو در حال تبدیل به حوزه ای غنی است. در این راستا به کارگیری فناوری می تواند فرصت های جدیدی را در این حوزه ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عناصر و طراحی الگوی برنامه های توسعه توانمندی های اعضای هیات علمی مبتنی بر فاوا انجام شده است. روش پژوهش از نوع کاربردی و با رویکرد جمع آوری و تحلیل کیفی بوده است که با روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی و استقرایی به انجام رسیده است. شیوه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد بیست نفر از متخصصان حوزه آموزش و فناوری با شیوه گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری بوده است. یافته های پژوهش ۶ مفهوم اصلی و ۴۲ مقوله ی فرعی شناسایی کرده است. نتایج پژوهش بر طراحی عناصر شش گانه هدف، محتوا، زمان، فضا، تعاملات و ارزیابی، با توجه به قابلیت ها و چالش های افزودن فاوا به این عناصر تاکید دارد. در نهایت الگوی طراحی برنامه های توسعه توانمندی های اعضای هیات علمی مبتنی بر فاوا ترسیم شده است. توصیه نهایی بر طراحی سامانه یکپارچه شامل سیستم های متنوع آموزشی و پژوهشی مبتنی بر نیازهای فردی و سازمانی، رویکردهای فعال، تجربی، شخصی سازی، غیر رسمی و قابل انتقال به عمل در محیطی امن، منطبق با قوانین با توجه به شبیه سازی موقعیت های حضوری در زمانی منعطف و بهینه، با تعاملات فعال مخاطب، مربی و محتوا با رویکرد شفاف و انتخابی به همراه ارزیابی رشد دهنده و معتبر است.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت: مرور دامنه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد مختلف گاهی از جستجو یا استفاده از اطلاعات سلامت اجتناب می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافتکنندگان و ارائه کنندگان خدمات سلامت انجام شده است. روش ها: در این مرور دامنه ای پایگاه های اطلاعاتی کاکرین، اسکاپوس، وب آو ساینس، پابمد، ام بیس و لیستا جستجو شد. در مجموع تعداد 1901 مطالعه بازیابی شد که پس از حذف موارد تکراری و غربالگری، در نهایت 30 مطالعه برای ورود به مرور انتخاب شد. داده های استخراج شده بر اساس اهداف مرور دسته بندی و به صورت روایتی و در قالب جدول گزارش گردید. یافته ها: دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت شامل دلایل مرتبط با اطلاعات، دلایل مرتبط با نظام سلامت، و دلایل روان شناختی بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت نیز عبارت بودند از: عوامل روان شناختی، عوامل جمعیت شناختی، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل مرتبط با اطلاعات. همچنین، دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان خدمات سلامت، دلایل مرتبط با اطلاعات و دلایل مرتبط با نظام سلامت بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائهکنندگان خدمات سلامت نیز شامل عوامل مرتبط با اطلاعات، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل روان شناختی بودند. نتیجه گیری: در این پژوهش، دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در بین دریافت کنندگان خدمات سلامت و ارائه دهندگان این خدمات دسته بندی شد. شناخت این دلایل و عوامل می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا خدمات اطلاع رسانی سلامت را برای اجتناب کنندگان اطلاعات سلامت به گونه ای مناسب طراحی و برنامه ریزی کنند و موجب بهبود روند اطلاع رسانی سلامت شوند.
سطح آگاهی، میزان استفاده و چالش های ارائه دهندگان مراقبت سلامت در رابطه با مداخلات الکترونیک سلامت روان برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی شدید: مطالعه موردی در شهر بغداد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
۱۲۵-۱۱۰
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درسال های اخیر، استفاده از سلامت روان الکترونیک به دلیل راحتی و سهولت دسترسی برای افراد جویای کمک در زمینه سلامت روان، به طور چشمگیری گسترش یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نگرش و میزان استفاده ارائه-دهندگان مراقبت سلامت از مداخلات الکترونیک سلامت روان (Electronic Mental Health Interventions (EMHIs)) در درمان اختلال افسردگی شدید (Major Depressive Disorder (MDD)) بود. روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 2022 در بغداد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پزشکان خانواده، متخصصان روانشناس و مراقبین سلامت شاغل در مراکز درمانی بود. این مراکز با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل دو بخش بود؛ در بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی و در بخش دوم میزان آگاهی، استفاده و چالش های اتخاذ مداخلات الکترونیک سنجیده شد. پایایی پرسشنامه با اجرای آن بر گروهی 10 نفره از کارشناسان ارشد روانشناسی ارزیابی شد. اطمینان از روایی محتوایی پرسشنامه نیز با گروهی متشکل از دو پزشک عمومی و پنج روانشناس حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش اسپیرمن، تاو-کندال و مربع کای استفاده شد. یافته ها: 384 نفر در پژوهش شرکت کردند. از این میان، تنها 10 درصد از شرکت کنندگان در زمینه EMHIs آموزش دیده و سایرین هرگز از آن استفاده نکرده بودند. بیشتر شرکت کنندگان این راهبرد ها را در حوزه های آموزش روان شناختی (26/18درصد) و همتایاری با تابلوهای بحث آنلاین (18/70 درصد) به کار می گرفتند. نتیجه گیری: به طور کلی، ارائه دهندگان مراقبت درک و استفاده محدودی از EMHIs داشتند. بنابراین، توسعه برنامه درسی بالینی در سلامت روان الکترونیک و آموزش مداوم برای متخصصان مراقبت های سلامت از جمله پزشکان عمومی ضروری به نظر می رسد.
Digital Transformation Planning and Frameworks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۷, Summer & Fall ۲۰۲۳
397 - 433
حوزه های تخصصی:
Purpose: The Purpose of this paper is to explain the nature and process of digital transformation.Methodology: Its methodology is based on a structured literature review (SLR) and searching scientific sites and specialized resources. One roadmap model, six maturity assessment models, three digital business model transformation approaches and eight digital transformation frameworks are explained interpretively.Findings: Digital transformation is a strategy and an operating model change, in which technological advancements are leveraged to improve human experiences and operating efficiencies and to evolve the products and services to which customers will remain loyal. A review of research in this field shows that the nature of digital transformation depends on knowledge and knowledge is formed as a valuable asset in people's minds. Therefore, the role of human resources in creating and achieving the transformation is important and fundamental. Findings show that no digital transformation is only technological, it is organizational and requires its own planning, resources and rules. It is clear that we need a model in this kind of transformation journey. Staff capital and its empowerment by knowledge and fundamental requirements are important for success in the digital transformation program. Transformation in culture, in structure, in processes and methods, along with the benefits of the frontier technologies, will lead to a dramatic transformation in the field of business. The environment of organizations is changing faster and has become more volatile, uncertain and complex than in the past. Rapid changes in competition, demand, technology and regulations make it more important than ever for organizations to be able to respond and adapt to their environment. In this context, the pressure on firms to align their business strategy with the technological changes in the environment has significantly increased with the emergence and growing importance of new digital technologies, such as Social Media, Cloud Computing, Big Data and Analytics, Embedded Devices, 3D-Printing, the Internet of Things and Artificial Intelligence. They are profoundly transforming the strategic context of organizations: changing the structure of competition, the behavior and expectations of customers, the way business is conducted, the way products are manufactured and services are delivered, the way of working and, ultimately, entire industries. The growth of technology, in addition to transforming organizational boundaries, has also improved knowledge sharing. As the results indicate, the digital age refers to a time in history when the use of digital technology was generalized throughout the world. We are on the verge of a technological revolution that will fundamentally change the way we live, work and communicate with each other. In terms of scale, scope, and complexity, this transformation will be different from what mankind has already experienced.Conclusion: Digital transformation has affected the work processes of individuals in organizational environments. New methods in combining digital innovations and intensifying inter-organizational collaboration are among the key features of success. Because the goal of digital transformation is a business transformation, it requires different organizational elements, which are explained in the frameworks, to work together like a piece of music in a concert with different instruments played harmoniously and simultaneously
Designing a Model of Agile Digital Marketing Capabilities in the Insurance Industry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۷, Summer & Fall ۲۰۲۳
435 - 464
حوزه های تخصصی:
Purpose: Dynamic features of the market, increased competition, and globalization are primary requirements of active participation in new markets. These days, only companies which benefit from digital agility and function fast, as well as flexibly, can grow and expand their market. The present study aimed to design and illustrate a model of agile digital marketing capabilities in the insurance industry in Iran.Methodology: The present study is aimed at presenting a model of agile digital marketing capabilities in insurance industry by using semi-structured interviews. By nature the study is exploratory and qualitative; concerning research objective it is an applied study; it is, also, a descriptive survey study in terms of data collection. The population includes all senior managers of insurance firms and decision-makers in digital marketing of insurance industry. Accordingly, the sample includes 42 participants with required subject-matter experience and skill and expertise. By means of qualitative research methods in marketing, and the real-world data-based grounded theory (GT) systematic paradigm, the study tried to present a theoretical model.Findings: Based on the interview data and following the grounded theory approach, 246 open codes and 41 themes were identified regarding the agile digital marketing capabilities in the insurance industry. In this research, the main categories are Flexibility, Prediction and accountability-prevention, Quality, Reconfiguration, Functional mutual cooperation, Convenience and reaction speed, Perception, Trust and safety, Integrity of skills and performance, the ability of technical integration, the ability of organizational integration. In addition to the central dimension, five other components (Casual factors, Contextual factors, Intervening factors, Strategies, and Consequences) were identified.Discussion and Conclusion: The final result of the study is a relatively comprehensive and complete paradigm based on the requirements and characteristics of the insurance industry. The present study aims to expand theoretical foundations and the existing literature on digital agile marketing through an applied and appropriate model, whereas previous researches are focused on speed and accuracy, or on organizational structure, culture, manpower, information equipment, technology, and process, or on reaction speed, flexibility, and responsiveness. Also, the importance of channels, social media, digital communication, digital technology in digital marketing, and social networks, as well as the special value of the brand , are common knowledge. Studies, also, allude to team-making and management support, and culture . Also, in some cases, adaptability to changeable conditions, cooperative approach, integrative workplace, innovation speed, concentration on prediction, and monitoring market needs were attested in previous literature
کاربرد فناوری در پژوهش های علوم تربیتی و علوم اجتماعی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
47 - 16
حوزه های تخصصی:
اخیراً نرم افزارهایی که به منظور کمک در انجام مراحل مختلف پژوهش های کمی و کیفی طراحی شده اند، رشد کم سابقه ای داشته است. لذا هدف مقاله حاضر بررسی کاربردهای مختلف رایانه و اینترنت در مراحل مختلف پژوهش های علوم تربیتی و علوم اجتماعی است. روش پژوهش در این مطالعه، کتابخانه ای است. جامعه این تحقیق شامل کلیه سایت ها، کتب، مقالات و اسناد مکتوب می باشد. نتایج مطالعات با ابزار فیش برداری و فرم ها، ثبت و نگهداری و در پایان به طبقه بندی و بهره برداری از آن ها اقدام شده است. یافته ها نشان داد که استفاده از نرم افزارهای پژوهشی، رایانه و اینترنت در مراحل مختلف پژوهش، باعث رفع بسیاری از نگرانی های ناشی از کمبود زمان در جریان پژوهش می شود. علاوه براین، بهره گیری از ابزارهای استاندارد تحلیل داده ها برای اطمینان از صحت نتایج لازم و ضروری است. بنابراین، اینترنت، رایانه و نرم افزارهای تحلیل می تواند در همه مراحل تحقیق محققان را یاری کند. رایانه، اینترنت و نرم افزارها با نظارت بر مسیر انجام پژوهش به استانداردسازی پژوهش ها منجر می شوند.
طراحی الگوی پیشگیری از سکوت سازمانی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
72 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی پیشگیری از سکوت سازمانی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است، از نوع نظریه داده بنیاد است. و مشارکت کنندگان در پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بود و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق با 25 نفر از اساتید که با روش نمونه گیری نظری نمونه ها انتخاب شده بودند،گردآوری شد. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند ، جمع آوری، و همزمان با رویه های تفضیلی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی؛ به روش استروس و کوربن، تجزیه و تحلیل شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها زیر عناوین شرایط علی، پدیده محوری،راهبردها ، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها تعیین شد. یافته ها نشان داد که در مرحله اول 777 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 444طبقه تبدیل و در نهایت 75مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام زیر مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علی، پدیده محوری،راهبردها ، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفت.
تحولات آموزش عالی و انقلاب صنعتی چهارم
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
153 - 100
حوزه های تخصصی:
انقلاب صنعتی چهارم تغییر و تحول را در کلیه نظام های معرفت، ثروت، قدرت و منزلت زندگی بشر اجتناب ناپذیر نموده و به تبع آن آموزش عالی را به جهت پاسخگویی نیازهای محلی- جهانی به بازاندیشی در ساختارها و نظام های خود فرا خوانده است. لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل و رویکردی نوین از آموزش نظام دانشگاهی متناسب با مبانی فکری انقلاب صنعتی چهارم و وب 04 تدوین شده است. این تحقیق در چارچوب رویکرد کیفی (سنتز پژوهی/مروری سیستماتیک بر متون) و با بهره گیری از روش تحلیلی-ترکیبی انجام شده است. به همین منظور مقالات نمایه شده در مجلات معتبر با موضوع «آموزش 04» «انقلاب صنعتی 04» «وب04» به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. با راهبرد جستجوی برگزیده، تعداد 50 مقاله بازیابی و بعد از آن با توجه به معیار همتایی مقالات با هدف پژوهش، تعداد 42 مقاله انتخاب و با استفاده از روش های تحلیل مقایسه ای و تحلیل مضمون (تم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان از تحلیل مقایسه ای چهار عصر انقلاب صنعتی، فناوری های وب و نسل های آموزش و همچنین تحلیل مضمون؛ 1مضمون فراگیر، 9مضمون سازمان دهنده و 44 مضمون پایه دارد. نتایج نشان از ضرورت تحول در رویکردها و مدل های آموزشی دانشگاه ها و آموزش عالی به سمت آموزش دانشگاهی 04 با رویکرد ناشی از مبانی نظری انقلاب صنعتی چهارم و فناوری های وب همزیستی (04) دارد. در پایان راه حل های نوآورانه ای برای آموزش عالی ایران در فضای انقلاب صنعتی چهارم ارائه گردید.
شناسایی مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
96 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و بررسی مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان بود. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کیفی، از حیث بُعد مطالعه از توع کتابخانه ای و میدانی، بر اساس هدف پژوهش، بنیادی و از نظر زمان گردآوری داده ها، مقطعی است. همچنین روش تحلیل داده های مصاحبه از نوع تحلیل مضمون است. جامعه آماری کلیه اسناد پژوهشی، استادان دانشگاه، متخصصان و مطلعانی که با مرکز یادگیری و اعضای هیئت علمی آشنایی داشتند و نمونه حداکثر اسناد پژوهشی به دست آمده اعم از مقاله، رساله، گزارش و طرح پژوهشی از سال 2000 تا 2022 میلادی که بیشترین ارتباط را با موضوع پژوهش داشته اند انتخاب شد. در پژوهش حاضر، پس از مصاحبه با 8 نفر، اشباع نظری در جمع آوری داده ها در مرکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه حاصل شد که بر این اساس تعداد 5 کد اصلی که معرف ابعاد توانمندسازی و 9 کد محوری که معرف مولفه های ابعاد بود شناسایی شد. همچنین تعداد 50 کد باز مشخص شد که پس از ادغام به 28 کد باز کاهش یافت. مهمترین یافته های پژوهش پس از مرور دقیق ادبیات و پیشینه داخلی و خارجی و انجام مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران حوزه های مرتبط با توانمندسازی اعضای هیأت علمی مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان است. ب
پایش اثربخشی اقدامات تبلیغاتی کسب و کار بر اساس مدل AIDA (مورد مطالعه: شرکت کرمان موتور در سال های 1397 تا 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
3 - 10
حوزه های تخصصی:
تبلیغات در دوران معاصر از اهمیت زیادی برخوردار است و در این میان، تبلیغات بازرگانی به ویژه پس از رشد گسترده فناوری ارتباطات و تولید رسانه های جدید، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و به عنوان یکی از استراتژی های بازاریابی تاثیری شگرف بر رفتار مصرف کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها دارد. لذا محققان در تحقیقات خود تلاش می کنند تا امکان بهره مندی سازمان ها از این استراتژی را ممکن سازند. هدف از انجام این پژوهش نیز پایش اثر بخشی اقدامات تبلیغاتی شرکت کرمان موتور در سطح کشور طی سه سال گذشته می باشد. نوع پژوهش حاضر به صورت کاربردی و نحوه گردآوری داده ها به صورت آمیخته (کمی-کیفی) می باشد. جامعه آماری مشتریان شرکت کرمان موتور در سه سطح کشور هستند که در بخش کمّی 640 نفر و در بخش کیفی 30 نفر مورد بررسی قرار گرفته اند. مدل مفهومی موجود در این پژوهش جهت سنجش ارزیابی تبلیغات مدل آیدا می باشد. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز شامل روش های کیفی و کمی می باشد. به طور مشخص در این تحقیق از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد پی.ال.اس (بخش کمّی) و کدگذاری باز (بخش کیفی) برای پردازش داده ها به کار گرفته شده است. نتایج این مطالعه به طور خاص اهمیت برخی از متغیرها مانند نمایش خودروها در معابر عمومی را نشان داده و در بخش کیفی نیز روش های کاربردی تری برای اثربخش تبلیغات مشخص گردیده است که دارای پیشینه در ادبیات پژوهش نبوده و نوآوری این مطالعه می باشند.
یک مدل ساختاری- تفسیری از عوامل موثر بر واسطه گری نوآوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
45 - 62
حوزه های تخصصی:
اهرم سازی فناوری از طریق عملیات میانجیگری و یا واسطه گری نوآوری باز ، ابزاری با ارزش در نوآوری باز و ایجاد قابلیت های تاثیرگذار در تکمیل زنجیره ارزش فرآیند نوآوری به شمار میایند. تسهیل و تسریع در پیچیدگی های بازار فناوری، نتیجه حضور موثر واسطه گران نوآوری است. با توجه به شکاف عمیق فناوری و چالش های فرآیندهای نوآوری در ایران و همچنین ضعف کارکردی این گروه از کارگزاران شبکه نوآوری در ایران، این مقاله در پی آن است که با تعیین عوامل تاثیرگذار در نقش و فعالیت واسطه گران نوآوری در پلتفرم نوآوری باز، و سطح بندی عوامل با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری، راهکارهای اجرایی برای رفع شکاف ارتباطی و تقویت بازیگران نظام نوآوری ایران ارائه دهد.این پژوهش بنیادی و از طریق روش کیفی مبتنی بر تئوری داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA، متغیرهای اثرگذار مشخص شدند. با تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 13 تن از خبرگان آگاه در حوزه نظام نوآوری و مدیران شرکت های واسطه گر نوآوری و رسیدن به نقطه اشباع نظری، با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی، موضوع تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الگوی پارادایمی حاصل براساس پدیده محوری(اثربخشی کارکرد واسطه گری نوآوری)، متاثر از شرایط علّی، زمینه-ای و متغیرهای مداخله گر، تعیین گردید و جهت تکمیل، و با اجرای فاز کمی، طی نظرسنجی از خبرگان، از طریق روش مدل سازی ساختاری-تفسیریISM، عوامل و متغیرهای تاثیرگذار، سطح بندی و استخراج مدل ساختاری-تفسیری و تحلیلMICMAC نسبت به تعیین متغیرهای نفوذپذیر و وابستگی های عوامل، صورت پذیرفت. نتایج تحقیق، مؤید نقش کلیدی فرهنگ نوآوری و ضرورت بلوغ درک توسعه فناوری، کاهش تولی گری دولت و تمرکز بر نیازهای فناورانه کشور از سوی بازیگران و نهادهای شبکه نوآوری به عنوان تاثیرگذارترین عامل در کارکرد بهینه واسطه گری نوآوری شناخته شد.
سنجش شاخص های سطوح آمادگی توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانو فناوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
73 - 88
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش شاخص های سطوح آمادگی توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران به انجام رسیده است. این تحقیق از نوع کاربردی و باکمک روش کمی و با استفاده از روش پیمایشی و همبستگی انجام گرفته است. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه از تعداد ۳۸۴ نمونه آماری از جامعه خبرگان نظری و تجربی حوزه توسعه محصول جدید گردآوری شده است. ابزار سنجش از طریق خبرگان و دیدگاه آنان اقتباس شده و مورد استفاده قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل شواهد از تحلیل های چند متغیری از جمله تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و مرتبه دوم و مقایسه میانگین یک گروهی استفاده شده است. شاخص های مختلف از اعتبار و روایی مولفه های شناسایی شده در پژوهش پشتیبانی و شاخص های برازندگی از توانمندی بخش اندازه گیری و بخش ساختاری مدل حمایت کرده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری مکس کیو دی ا، اس. پی. اس. اس و ایموس استفاده شده و براساس قاعده نرم افزارهای آماری در مورد نتایج تصمیم گیری و تحلیل شده است. این بخش از پژوهش با شاخص های توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شده است. براساس نتایج تحلیل اکتشافی تعداد ۱۵ مولفه شناسایی و با تحلیل عاملی تاییدی پشتیبانی شده است و براساس تحلیل عاملی مرتبه دوم مولفه ها و ابعاد سرعت بین المللی شدن توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران مشخص گردیده است. مولفه های فرهنگ کار آفرینی و نوآوری، نهادها و شبکه های علمی و قابلیت شبکه سازی و ارتباطی تشکیل دهنده بعد رفتاری، مولفه های شایستگی های کارآفرینانه، وجهه و جایگاه توسعه محصول جدید، فرایند یاددهی و یادگیری و قابلیت های ساختاری تشکیل دهنده بعد زمینه ای، مولفه های سرعت بین المللی شدن در توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی، رهبری کارآفرینانه، فرایند تجاری سازی بین المللی تشکیل دهنده بعد عملکردی و مولفه های قوانین و مقررات، ساختار حمایتی، نظام پژوهشی، جهت گیری استراتژیک بین المللی و چشم انداز کارآفرینانه و نظام آموزشی تشکیل دهنده بعد ساختاری مدل توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران هستند و در نهایت براساس ابعاد و مولفه های استخراج شده، شاخص های توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران ارائه شده است.
واگرایی و همگرایی نظارت حسابرس و کیفیت گزارشگری مالی: تکنیک فرا تحلیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
110 - 136
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین سازوکارهای حسابرسی و گزارشگری مالی طی بازه های زمانی متفاوت و در پژوهش های متعدد به صورت کمی مورد بررسی قرار گرفته شده است. ولی شواهد حاکی از نتایج ضد و نقیض اثر نظارت و نقش حسابرس بر کیفیت گزارشگری مالی است. بر این اساس از بعد واگرایی و همگرایی نقش نظارت حسابرس بر کیفیت گزارشگری مالی مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده تکنیک فراتحلیل برای سال های 1385 تا 1397 و جمع آوری پژوهش ها با استفاده از سایت وزارت علوم بود. در نهایت 18 پژوهش با توجه به در دسترس بودن اطلاعات و دارا بودن شرایط متغیرهای مورد بررسی جهت پیاده سازی تکنیک فراتحلیل گزینش شد. بر این اساس پژوهش حاضر با بهره گرفتن از تکنیک متاآنالیز به بررسی تناقض های موجود در پژوهش های تجربی در ارتباط با واگرایی و همگرایی نظارت حسابرس و کیفیت گزارشگری مالی پرداخته است. شواهد حاکی از فراتحلیل نشان داد که صرف نظر از شواهد ضد و نقیضی از اثر نظارت های داخلی و خارجی حسابرس بر کیفیت گزارشگری مالی، ویژگی های کمیته حسابرسی، ویژگی های حسابرسان مستقل و ویژگی های حسابرسان داخلی بر کیفیت گزارشگری مالی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین نظام راهبری شرکتی نقش تعدیل گر بر ارتباط بین انواع حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی دارد.
مدیریت منابع انسانی سبز و رفتار عملکرد زیست محیطی با نقش آگاهی زیست محیطی و رهبری خدمتگزار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
146 - 166
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مدیریت منابع انسانی سبز و رفتار عملکرد زیست محیطی با توجه به نقش آگاهی زیست محیطی و رهبری خدمتگزار در هتل های استان گلستان انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کارکنان هتل های ستاره دار (تک ستاره تا پنج ستاره) استان گلستان به تعداد 462 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 210 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گردآوری داده ها به وسیله ابزار پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه به تأیید خبرگان و پایایی آن بالای 0.70 از طریق آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارها Smart-PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج نشان داد بین مدیریت منابع انسانی سبز با عملکرد طرفدار محیط زیست مرتبط با وظیفه، عملکرد فعالانه طرفدار محیط زیست و آگاهی زیست محیطی رابطه معناداری دارد. بین آگاهی زیست محیطی با عملکرد طرفدار محیط زیست مرتبط با وظیفه و عملکرد فعالانه طرفدار محیط زیست رابطه معناداری دارد. همچنین رهبری خدمتگزار بر رابطه بین مدیریت منابع انسانی سبز با عملکرد طرفدار محیط زیست مرتبط با وظیفه، عملکرد فعالانه طرفدار محیط زیست و آگاهی زیست محیطی نقش تعدیلی دارد.
بررسی شایستگی های فرهنگی برای ارائه خدمات در مراکز نظامی مورد مطالعه مراکز نظامی استان اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
79 - 92
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ارائه دهندگان انواع مختلف خدمات به جانبازان، نیروهای نظامی و خانواده های ایشان بودند که به دلیل نامعلوم بودن جامعه آماری از طریق محاسبه واریانس (0.082) و استفاده از فرمول جامعه نامعلوم کوکران تعداد 122 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد، پس از توزیع به صورت تصادفی طبقه ای 94/0 پرسشنامه ها بازگشت داده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 26 گویه ای سنجش شایستگی فرهنگی نظامی ندگارد و زیلینگ (2017) بود. این مقیاس بر مبنای مدل خودکارآمدی باندورا توسط میر، هال کلارک، هاموکا و پترسون (2015) تدوین شد و در دو سطح برای سنجش دانش و آگاهی و سنجش اعتماد به مهارت و خودکارآمدی فرهنگی اندازه گیری شد. پایایی ابعاد مقیاس و خرده مقیاس های آن بالاتر از 7/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی، رگرسیون هم زمان در مقیاس آکائیکه استفاده شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد شایستگی های فرهنگی نظامی ارائه دهندگان خدمات به جز ابعاد دانش و نگرش در سایر ابعاد بالاتر از سطح متوسط است. بیشترین همبستگی در بین ابعاد شایستگی های فرهنگی نظامی بین خودکارآمدی و توانایی فرهنگی (679/0) است. همچنین بیشترین ضریب تأثیر در تعیین شایستگی های فرهنگی نظامی با دانش فرهنگی با (279/0) است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد هر چه تجربه مواجهه افراد با جانبازان و نظامیان کمتر باشد شایستگی های فرهنگی نظامی آنها کاهش می یابد. همچنین خدمات معنوی بیشترین تأثیر را در افزایش شایستگی های فرهنگی نظامی ارائه دهندگان خدمات دارد.
Developing a Model of Transparency for the Parliament of Iran Based on the Right to Information and Open Data(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۷, Summer & Fall ۲۰۲۳
83 - 108
حوزه های تخصصی:
purpose: The purpose of this research is to provide a model of transparency in the Islamic Council of the Islamic Republic of Iran (with the approach of digital governance in the context of information technology). Method: The type of research is based on the fundamental objective, which is a mixed approach (qualitative and quantitative) with an exploratory design. In this article, only the qualitative part is mentioned. in the qualitative part with a phenomenological approach, the seven-step theoretical method of Kleizeri and the Delphi technique have been used. The statistical population of this research in the qualitative part includes experts in the field of transparency, whose number is 24 people. The data collection tool of this research was conducted in the qualitative part through individual, in-depth, semi-structured interviews, and then the data was processed. Findings: The model of transparency in the Majlis of the Islamic Council of Iran consists of five main categories, which are: informational, financial, supervisory and accountable, ethical and professional, which not only achieved the dimensions of transparency in the Islamic Council, but also the factors affecting the establishment The success of transparency, the consequences of establishing transparency, the obstacles to establishing transparency, as well as possible damages in the Islamic Council in case transparency is not established will also be discussed.