فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۷۱۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مدرسه ابزار مدیریتی مهمی است که به موفقیت مدرسه کمک می کند. در بسیاری از سازمان های موفق، مدیران به این مهم توجه لازم را دارند. اما مطالعات و تحقیقات در این زمینه نشان می دهد بسیاری از سازمان ها از وجود و نحوه عملکرد فرهنگ سازمانی بی اطلاع اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی فرهنگ مدرسه موفق انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع آمیخته (کیفی کمّی) است. در بخش کیفی، جامعه پژوهش شامل مقالاتی بودند که در زمینه فرهنگ مدرسه و مدرسه موفق بین سال های 2005 تا 2020 در منابع داخلی و خارجی چاپ شده بودند. تعداد 50 مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل همه دبیران دوره دوم متوسطه شهر اردبیل به تعداد 500 نفر بودند. تعداد 217 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در بخش کیفی از ابزار هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) استفاده شد. در بخش کمّی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر شناسایی 55 شاخص الگوی فرهنگ مدرسه موفق در قالب 12 مؤلفه شامل چشم انداز و مأموریت مدرسه، توجه به رشد همه جانبه شاگردان، ساختار توانمندساز مدرسه، همکاری و ارتباط مؤثر کارکنان، حمایت اجتماعی، مدیریت همکارانه، جوّ یادگیری مثبت، اخلاق حرفه ای، رهبری مؤثر، ویژگی های شناختی فراگیران، کارآیی و اثربخشی، مدیریت منابع انسانی اثربخش بود. اعتبار الگوی طراحی شده با استفاده از نرم افزار SmartPLS3 از طریق تحلیل عاملی مورد سنجش و تأیید قرار گرفت. نتایج این مطالعه می تواند به مدیران و کارشناسان آموزشی در توسعه فرهنگ مدرسه و شناسایی ویژگی های مدارس موفق و اثربخشی آن کمک کند.
بررسی نقش آفرینی رسانه اجتماعی در موفقیت کارآفرینان هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
32 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف: مفهوم کارآفرینی همیشه به معنای انجام کارهای بزرگ از طریق ایده ها، نوآوری ها و شانس مطلق نیست. هدف از اجرای این پژوهش، تبیین الگوی نقش آفرینی رسانه اجتماعی بر موفقیت کارآفرینان هنری است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. مشارکت کنندگان مدنظر پژوهشگر، خبرگان و فعالان حوزه کارآفرینی رسانه ای و کارآفرینان هنری بوده است که با ۱۶ نفر از فعالان این حوزه در عرصه های دانشگاهی و کاری مصاحبه های عمیق صورت پذیرفت. در مصاحبه چهاردهم، پژوهشگر به اشباع نظری رسید؛ اما برای اطمینان، دو مصاحبه بعدی نیز صورت گرفت. استخراج اطلاعات از متن های آوانگاری شده مصاحبه ها صورت گرفت و تحلیل اطلاعات انجام شد و در نهایت مدل حاصل طی چند مرحله کدگذاری و نتایج به دست آمد. کدگذاری انتخابی بر اساس کدهایی که بیشترین تکرار را داشتند، انتخاب شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل حاصل از نرم افزار اطلس تی ۸، در نهایت به شناسایی ۹ مؤلفه و ۳۷ کد انتخابی منجر شد. یافته ها نشان داد که مؤلفه های بازاریابی، سازمانی، رسانه ای، ارتباطات، محیطی، مدیریتی، قانونی، اقتصادی و کارآفرینی، روی موفقیت کارآفرینان تأثیرگذار است. در مؤلفه بازاریابی، کسب وکارها می توانند با مشتریان هدف خود ارتباط قوی برقرار کنند و برای آن ها ایجاد ارزش کنند تا در ازای آن، از مشتری ارزش دریافت کنند. همچنین، مؤلفه رسانه ای (شبکه ها و رسانه های اجتماعی) فناوری هایی هستند که با ایجاد یا اشتراک اطلاعات، ایده ها و شبکه های مجازی، در قالب بسترهایی همچون وب و تلفن همراه موفقیت کارآفرینان هنری را تسهیل می کنند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش به پیامدهایی از قبیل ایده های خلاقانه، نوآورانه و خلاق، دانش کافی در حوزه کارآفرینی، ایجاد بسترهای کارآفرینی رسانه ای، داشتن ایده های جدید، استقلال طلبی و ریسک پذیری منتهی شد. همچنین اگر راهبردهای پیشنهادی در مدل توسط صاحبان و متولیان کسب وکارهای هنری، هنرمندان و حامیان هنر استفاده شود، می تواند سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را به همراه داشته باشد که به نفع هنرمندان، افراد جامعه و کشور است.
طراحی مدل نوآوری خدمات مبتنی بر هم آفرینی ارزش مشتری در صنعت هتلداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
350 - 388
حوزه های تخصصی:
هدف: نوآوری، عامل مهمی است که بر تمایل مشتریان برای خلق ارزش مشترک تأثیر می گذارد. نوآوری می تواند انگیزه و علاقه سازمان (هتل) را در خلق ارزش مشترک با مشتری تحریک کند؛ از این رو نوآوری یک متغیر پیشایند است که بر تمایل مشتریان به خلق مشترک تجارب خدمت اثر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل نوآوری خدمات مبتنی بر هم آفرینی ارزش مشتری در صنعت هتلداری در ایران اجرا شده است.
روش: پژوهش از نظر هدف، بنیادین و از نظر ماهیت، اکتشافی است. برای گردآوری داده ها، رویکرد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، در کنار مطالعات کتابخانه ای مدنظر قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش، خبرگان و کارشناسان بازاریابی و خدمات هتلداری و اساتید دانشگاهی بودند. برای شناسایی خبرگان، از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد که طی آن با توجه به کفایت داده ها با 14 خبره مصاحبه شد.
یافته ها: بر اساس تحلیل مصاحبه های صورت گرفته، کدهای استخراج شده نهایی در قالب 87 مفهوم و 29 مقوله اصلی دسته بندی شدند. در نهایت با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد، کدهای شناسایی شده، در 6 طبقه هسته ای شامل پدیده محوری، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مقوله های شرایط علّی عبارت اند از: توسعه زیرساخت های ارتباطی آنلاین؛ انطباق خدمات و فرایندهای هتل با سلایق و خواسته های مشتریان؛ نوآوری باز و پویایی رقابت. مقوله های محوری عبارت اند از: کسب دانش مولد؛ ادراک مشتریان از خدمات برتر؛ تجسم تجربه مشتری؛ پیشنهاد مشتری برای بهبود؛ تبلیغات شفاهی؛ تعامل مشتری با مشتری دیگر؛ تعامل مشتری با تأمین کننده خدمت و تعامل مشتری با محیط فیزیکی و اجتماعی خدمت. مقوله های راهبردی عبارت اند از: راه اندازی باشگاه مشتریان؛ ابتکاری بودن خدمات؛ بازارمحوری و توسعه تعاملات با مشتریان. مقوله های زمینه ای عبارت اند از: ساختار هتل؛ ساختار ارتباطی؛ سرمایه فرهنگی و تیم محوری. مقوله های مداخله گر عبارت اند از: عوامل سیاسی؛ عوامل اجتماعی فرهنگی؛ عوامل اقتصادی؛ موانع مدیریتی وعدم حمایت دولت و نهادهای حکومتی و در نهایت، مقوله های پیامدی عبارت اند از: بهبود کیفیت خدمات؛ کاهش هزینه ها و افزایش درآمدها؛ نگهداشت مشتری و توسعه خدمات. نکته مهم این است که برای موفقیت در نوآوری خدمات مبتنی بر هم آفرینی ارزش مشتری، باید به این مقوله ها توجه ویژه ای شود.
واکنش پذیری تصمیم های سرمایه گذاران از توصیه های تحلیلگران بنیادی: شواهدی از سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
228 - 254
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی واکنش پذیری تصمیم سرمایه گذاران به فروش سهام، به توصیه های تحلیلگران بنیادی در میان سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار در استان فارس است. روش: در این پژوهش با تکیه بر روش آزمایشگاهی میدانی، دو آزمایش طراحی و روی 315 سرمایه گذار در دو گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. در گروه کنترل، وجود یا عدم وجود اثر تمایل در بازار سهام ایران بررسی شد. در گروه آزمایش نیز به ارزیابی قدرت استدلال و توصیه تحلیلگران بر تصمیم ها و رفتار سرمایه گذاران پرداخته شد. یافته ها: نتایج آزمایش اول نشان داد که در بازار سهام ایران، اثر تمایل وجود دارد. همچنین، نتایج آزمایش دوم نشان داد که در وضعیت مطلوب بازار، سرمایه گذاران سهام برنده را هم با توصیه قوی و هم با توصیه ضعیف تحلیلگر نگهداری می کنند. در وضعیت نامطلوب بازار، سرمایه گذاران تمایل کمتری داشتند که سهام بازنده (با بازده منفی) خود را با توصیه قوی تحلیلگر بفروشند؛ اما با توصیه ضعیف تحلیلگر تمایل به فروش افزایش داشته است. نتیجه گیری: کاهش اثر تمایل در بازار سهام ایران با ارائه مستندات و استدلال های حمایتی تحلیلگران مالی، ارتباط تنگاتنگی دارد. وجه تمایز و نوآوری این پژوهش نسبت به پژوهش های گذشته، این است که در پژوهش حاضر تأثیر توصیه های تحلیلگران بنیادی بر تصمیم سرمایه گذاران به فروش سهام با در نظر گرفتن احتمال، بررسی شده است.
قیمت گذاری اوراق مبادله بیمه عمر در بازار ثانویه با استفاده از رویکردهای قطعی، احتمالی و تصادفی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
255 - 274
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به دنبال تبیین رویکردهای مختلف قیمت گذاری اوراق مبادله بیمه عمر در بازار ثانویه و به کارگیری آن ها برای قیمت گذاری این محصول در صنعت بیمه کشور است. روش: روش پژوهش از نوع کمی است و با استفاده از رویکردهای قطعی، احتمالی و تصادفی، به قیمت گذاری اوراق مبادله بیمه عمر در بازار ثانویه برای ایران پرداخته شده است. برای این منظور، از جدول زندگی ایران که از ابتدای سال 1400 از سوی بیمه مرکزی ابلاغ شده است و جدول زندگی فرانسه که پیش از این مورد استفاده شرکت های بیمه کشور بوده است، برای محاسبه احتمالات مرگ ومیر و بقا استفاده شده است. همچنین، این احتمالات بر اساس وضعیت سلامتی و سبک زندگی بیمه شده تعدیل شده است. علاوه براین، نتایج قیمت گذاری با استفاده از سه رویکرد یاد شده، با ارزش بازخرید بیمه نامه عمر مقایسه شده است. یافته ها: یافته های پژوهش برای فروش یک بیمه نامه تمام عمر در بازار ثانویه، حاکی از آن است که ارزش بازخرید بیمه نامه از قیمت محاسبه شده بر اساس رویکردهای احتمالی و تصادفی، کمتر و از قیمت محاسبه شده بر اساس رویکرد قطعی، بیشتر است. همچنین، استفاده از جدول زندگی بومی در قیمت گذاری اوراق مبادله، بر اساس رویکرد احتمالی به نفع بیمه گذار و بر اساس رویکرد قطعی و تصادفی، به ضرر او خواهد بود. نتیجه گیری: به منظور برآورده کردن تکلیف قانونی مهم برنامه ششم توسعه و افزایش ضریب نفوذ بیمه های زندگی، ورود به عرصه های جدید، از جمله بازارهای ثانویه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قیمت گذاری اوراق مبادله بیمه عمر، به تدوین مقررات و اقدام های نظارتی نیاز دارد تا بتوان مفروضات لازم، از جمله بازده مورد انتظار و ضریب تعدیل احتمالات مرگ ومیر را تعیین کرد.
مدل سازی پویایی های قیمت و پیش بینی ریسک در بورس اوراق بهادار تهران: مدل های غیرخطی غیرگوسی تلاطم تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
275 - 299
حوزه های تخصصی:
هدف: تلاطم و سنجه ریسک، پارامترهای ضروری در برنامه های مدیریت ریسک هستند که بر فعالیت های اقتصادی و اعتماد عمومی در بازار سهام تأثیر می گذارند. همچنین این دو، پارامترهای کلیدی در مطالعاتی هستند که ارتباط بین بازار سهام، رشد اقتصادی و سایر متغیرهای مالی را بررسی می کنند. بی ثباتی در بورس اوراق بهادار تهران در سالیان اخیر، کنترل اثرهای منفی ناشی از تلاطم قیمت های سهام، پیش بینی و مدل سازی پویایی های قیمت و اندازه گیری ریسک را برای مشارکت کنندگان در این بازار ضروری کرده است. روش: در پژوهش حاضر، از کلاس مدل های پارامترمحور تلاطم تصادفی برای پیش بینی تلاطم قیمت های سهام و محاسبه ریسک بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. برای بررسی جامع، مدل ها به گونه ای انتخاب شده است که ویژگی های خوشه ای بودن تلاطم، عدم تقارن در تلاطم (اثر اهرمی) و دُم سنگین بودن توزیع بازده قیمت سهام (با توزیع t و نرمال چوله) را دربرگیرند. یافته ها: بر اساس فاکتور بیزی، مدل تلاطم تصادفی با توزیع نرمال چوله (SNSV) در پیش بینی تلاطم بازار سهام، از سایر مدل ها کاراتر است؛ بنابراین به منظور تجزیه وتحلیل ریسک های بازار سهام با استفاده از مدل های تلاطم تصادفی، به لحاظ کردن اثر اهرمی در فضای حالت معادله تلاطم این مدل ها نیازی نیست. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدل SNSV برآورد مناسبی از تلاطم ارائه می دهد و پیش بینی ها با استفاده از آن، شفافیت بازار و مدیریت ریسک را بهبود می بخشد. همچنین پس آزمون های ارزیابی ریسک بازار VaR و CVaR با استفاده از آزمون کوپیک و DQ، شواهدی از برآورد بیش ازحد یا کمترازحد ریسک را نشان نمی دهد.
چارچوب خط مشی گذاری برای به کارگیری سامانه های هوش مصنوعی در حوزه شهری با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
512 - 552
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه سیستماتیک تحلیل پژوهش های کیفی مرتبط با استفاده از سیستم های هوش مصنوعی (AI) در زمینه مدیریت شهری است. این مطالعه دستیابی به درک جامعی از وضعیت تجربیات فعلی در سیاست گذاری هوش مصنوعی در شهرها را دنبال می کند. با بررسی و ترکیب نظام مند یافته های قبلی در این زمینه، این پژوهش به دنبال کمک به توسعه سیاست های کارآمدتر برای استفاده مسئولانه و مؤثر از هوش مصنوعی در مدیریت شهری است.
روش: در این مطالعه متاسنتز با تکیه بر روش هفت مرحله ای، چارچوب سندلوسکی و بارسو (۲۰۰۷) استفاده شده است. ابزار تجزیه وتحلیل داده های کیفی، تحلیل تم بوده است. برای ارزیابی کیفیت پژوهش، در کنار استفاده از سنجش میزان توافق میان دو کدگذاری، از ارائه نمونه متن کدگذاری شده، گزارش دهی گام های اجرای پژوهش و بررسی مستمر و رفت وبرگشتی میان پژوهشگران نیز استفاده شده است.
یافته ها: در این مطالعه مقالات مرتبط شناسایی و تجزیه وتحلیل شده است. یافته های حاصل از کدگذاری در این پژوهش، یک بار در چارچوب تحلیل محیطی پستل و یک بار در قالب ۲۷ تم موضوعی پیشنهادی نویسندگان دسته بندی و ترکیب شده است. علاوه بر این، سه دسته از سوگیری (داده ه ای، الگوریتمی و ارزشی) در سیستم های هوش مصنوعی که باید توسط مدیریت شهری در نظر گرفته شود، شناسایی شده است.
نتیجه گیری: به عنوان نتیجه نهایی این پژوهش، یک چارچوب استعاری به نام «پلکان سیاست گذاری هوش مصنوعی برای شهرها» ارائه شده است که شامل پنج پله است: جهان بینی، جامعه، نظام حقوقی، مدیریت شهری و مدیریت فناوری. چارچوب استعاری پژوهشگران با نگاهی میان رشته ای، به اولویت بندی میان پنج مفهوم بالا و معرفی ابعاد اصلی هر یک پرداخته است و به ذی نفعان در موضوع خط مشی گذاری هوش مصنوعی در مدیریت شهری یاری می رساند.
طبقه بندی عوامل کلیدی موفقیت در استقرار تولید هوشمند از منظر ذی نفعان و اجزای تکنولوژی مرور سیستماتیک ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
180 - 222
حوزه های تخصصی:
هدف: سازمان ها برای دستیابی به بهترین سطح عملکرد و کسب موفقیت، باید به متغیرها و شرایطی که به آن ها عوامل کلیدی موفقیت می گویند، توجه مستمری داشته باشند. عوامل کلیدی موفقیت در تمامی فرایندها و پروژه ها نقش دارند. استقرار تولید هوشمند نیز مانند تمامی پروژه ها، به شناسایی عوامل کلیدی موفقیت نیاز دارد تا به صورت اثربخش اجرا شود. از سوی دیگر، بهتر است مدیران بدانند این عوامل با کدام جزء تکنولوژی ارتباط دارند و از کدام یک از ذی نفعان اثر می پذیرند یا بر آن اثر می گذارند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف از اجرای پژوهش حاضر این است که عوامل کلیدی موفقیت در استقرار تولید هوشمند گردآوری شود و بر اساس پژوهش های موجود، ارتباط عوامل گردآوری شده با اجزای تکنولوژی و ذی نفعان سازمان بررسی شود.
روش: گردآوری تمامی عوامل کلیدی موفقیت، از طریق مروری جامع و سیستماتیک میسر خواهد بود. در مرور نظام مند ادبیات، علاوه بر پاسخ به سؤال های پژوهشی، می توان شکاف های موجود در یک حوزه را شناسایی و به محققان معرفی کرد. بنابراین برای انجام مرور سیستماتیک با انتخاب پایگاه ها، کلمات کلیدی و استراتژی های جست وجو، پژوهش های مرتبط با هدف پژوهش حاضر شناسایی شدند. پس از تحلیل و بررسی محتوای مطالعات منتخب، پاسخ سؤال های پژوهش استخراج شد.
یافته ها: طی مرور پژوهش ها، در نهایت 62 پژوهش مرتبط انتخاب و بر اساس آن ها، 22 عامل کلیدی موفقیت شناسایی شد. سپس این عوامل در طبقه بندی تکنولوژی سازمان محیط جای گرفتند. با تحلیل محتوای پژوهش های منتخب، ارتباط بین عوامل کلیدی موفقیت با ذی نفعان و اجزای تکنولوژی بررسی شد.
نتیجه گیری: انجام پژوهش حاضر به محققان کمک خواهد کرد که شکاف های موجود را شناخته و به آن ها بپردازند. از سوی دیگر، پاسخ پرسش های پژوهش، به مدیران کمک خواهد کرد تا در استقرار تولید هوشمند بتوانند به شکل اثربخشی، از عوامل کلیدی موفقیت استفاده کنند.
ارزیابی پاسخ به ریسک در پروژه های پیچیده ساختمانی با استفاده از روش تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
335 - 364
حوزه های تخصصی:
هدف: در کل چرخه حیات پروژه های پیچیده، شناسایی و ارزیابی و فرایند اولویت بندی پاسخ به ریسک، برای مدیریت مؤثر، بسیار ضروری و دشوار است. تجربه نشان داده است که موضوع پیچیدگی و ریسک های ناشی از آن، به دلیل داشتن سهمی بزرگ در شکست پروژه ها از منظر هزینه و زمان، همواره دغدغه مدیران پروژه بوده است. ارتباط میان پیچیدگی پروژه و مدل سازی ریسک های ناشی از آن، هدف این مطالعه است تا به دریافت وابستگی بین آن ها و اهداف پروژه، کمک کند.
روش: در گام نخست، به بررسی تاریخچه و مفهوم پروژه های پیچیده در ادبیات موضوع پرداخته شد و عوامل بالقوه ایجاد ریسک با توجه به ریشه های پیچیدگی در پروژه شناسایی شدند؛ سپس با توجه به نوع قرارداد پروژه، برای فعالیت های متفاوت پاسخ به ریسک و یافتن نزدیک ترین گزینه بهینه از منظر شاخص های مالی، مدلی جامع پیشنهاد شد. برای آزمایش مدل، ریسک های یک پروژه موردی، بررسی شد و برای هر یک از ریسک ها، نمودارهای شاخص هزینه پاسخ به طور جداگانه محاسبه و ترسیم شد.
یافته ها: مطالعات میدانی نشان داد که ریسک ها به طور یکسان بر همه ابعاد پروژه تأثیر نمی گذارند. تأثیر ریسک هم به رویداد ریسک و هم به اقدام های مدیریتی در برخورد با رویداد احتمالی و زمان بندی آن بستگی دارد. تأثیرهای هزینه ای آن نیز، به صورت آبشاری در سازمانی که پروژه اجرا می شود، تأثیر می گذارد.
نتیجه گیری: در پروژه های پیچیده ساختمانی، از میان معیارهای ایجادکننده پیچیدگی، سه معیار محتوا، سازمان دهی و محیط خارجی پروژه، بیشترین ایجادکننده ریسک شناسایی شدند.
Efficient Machine Learning Algorithms in Hybrid Filtering Based Recommendation System(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The widespread use of E-commerce websites has drastically increased the need for automatic recommendation systems with machine learning. In recent years, many ML-based recommenders and analysers have been built; however, their scope is limited to using a single filtering technique and processing with clustering-based predictions. This paper aims to provide a systematic year-wise survey and evolution of these existing recommenders and analysers in specific deep learning-based hybrid filtering categories using movie datasets. They are compared to others based on their problem analysis, learning factors, data sets, performance, and limitations. Most contributions are found with collaborative filtering using user or item similarity and deep learning for the IMDB datasets. In this direction, this paper introduces a new and efficient Hybrid Filtering based Recommendation System using Deep Learning (HFRS-DL), which includes multiple layers and stages to provide a better solution for generating recommendations.
ارائه الگوی ارتقای آموزش رشته حسابداری در آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
380 - 397
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتقای آموزش دانشگاهی رشته حسابداری در آموزش عالی کشور است. به عبارت دیگر، پژوهشگر به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه آموزش حسابداری در مقطع آموزش عالی از طریق مصاحبه با خبرگان است.
روش: پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع اکتشافی است. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و از طریق روش تحلیل مضمون اجرا شده است. برای جمع آوری داده ها با ۱۰ نفر از اساتید برجسته حوزه حسابداری مصاحبه شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شد. در نهایت از متن مصاحبه ها، مضامین مرتبط استخراج و بررسی شد.
یافته ها: در مرحله شناسایی مضامین، در ابتدا ۱۳۰ مفهوم برچسب زده شد که پس از دو مرحله، با نظر خبرگان و استادان راهنما و مشاور، در انتها مفاهیم به ۶۵ مفهوم پایه رسید. در مرحله بعد، سازمان دهنده ها شناسایی شدند که عبارت بودند از: ۱. ایجاد تمهیدهای آموزش نوین حسابداری؛ ۲. ایجاد ابزارهای نوین آموزش حسابداری؛ ۳. انطباق آموزش حسابداری با استانداردهای به روز؛ ۴. ارتباط بین صنعت و دانشگاه در آموزش حسابداری؛ ۵. تدوین برنامه های راهبری حسابداری؛ ۶. مهارت افزایی حسابداری؛ ۷. تعلیم متناسب با تحولات پیرامونی حسابداری؛ ۸. شناسایی استانداردهای حسابداری؛ ۹. کیفیت و کمیّت استادان؛ ۱۰. تخصصی سازی محتوای آموزشی؛ ۱۱. نیازشناسی بازار؛ ۱۲. خروجی مورد انتظار؛ ۱۳. ورود به بازار کار؛ ۱۴. حسابداری کارآفرینانه. در نهایت ارتباط معنایی و مفهومی مؤلفه ها با یکدیگر مدل سازی شد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که به منظور بهبود وضعیت تحصیلی، می بایست روی ارتقای تمهیدها و برنامه های آموزش حسابداری، ارتقای تدریس و استانداردهای آموزش حسابداری و ارتقای محتوای آموزشی و پژوهشی حسابداری متمرکز شد و همچنین، برای پیشبُرد سیاست های آموزش حسابداری، بایستی سطح تحولات مالی و حسابداری، در عرصه بین المللی هم سو و هم راستا شود.
طراحی مدل سنجش اثربخشی کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی مدلی برای سنجش اثربخشی کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت ملی حفاری ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی است. جامعه آماری تعداد 20 نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی، شاغل در شرکت ملی حفاری ایران بودند. از روش فراترکیب برای احصاء شاخص ها و از مدل سازی ساختاری تفسیری فازی و روش میک مک برای سطح بندی، تبیین ارتباط و خوشه بندی مؤلفه ها بهره گرفته شد. بر اساس یافته های پژوهش چهارده بُعد در چهار سطح کارکردهای عملیاتی، مدیریتی، راهبردی و پیامدهای منابع انسانی به عنوان ابعاد مدل شناسایی شدند. در مدل پیشنهادی پیامدهای منابع انسانی بیشترین وابستگی و مدیریت کار راهه شغلی، مهندسی و بهسازی شغل و برنامه ریزی و تأمین استراتژیک منابع انسانی بیشترین نفوذ را در بین ابعاد شناسایی شده دارند.
شناسایی حلقه های علّی و معلولی مدیریت استعداد در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک عصر حاضر، عصر سازمان هاست و متولیان این سازمان ها، انسان ها هستند، انسان هایی که خود به واسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منبع قدرت، یعنی تفکر، می توانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمان ها را پدید آورند. سازمان ها می توانند با تلفیق استراتژی های مؤثر مدیریت استعداد در برنامه های نیروی کار خود، از روش ها و سیستم های اثبات شده برای بهینه سازی مناسب منابع سرمایه انسانی برای افزایش مزیت رقابتی آن ها و حفظ سهم بازار خود باشند. در این مقاله از روش پویایی سیستم برای شناسایی حلقه های علّی و معلولی سیستم مدیریت استعداد استفاده شده است. در این پژوهش از مقالات، منابع کتابخانه ای و با بهره گیری از نظرات خبرگان و کارشناسان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی و همچنین خبرگان دانشگاهی در عرصه مدیریت استعداد به ترسیم نمودارهای علت و معلولی پرداخته شده است. برای ترسیم این حلقه ها از نرم افزار Vensim استفاده شده است نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیستم مدیریت استعداد دارای زیرسیستم های اصلی راهبرد سازمانی، توانمندسازی منابع انسانی، همسوسازی استعدادها، ارزیابی استعدادها و توسعه استعداد است. همچنین حلقه های علّی معلولی به دست آمده از زیرسیستم های 15 گانه این الگو، متغیرهای اثرگذار و نحوه تعاملات آن ها بر روی یکدیگر را ترسیم و به عنوان مبنایی جهت ارائه راهکار عرضه شد. درنهایت عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد در صورت کنترل، باز موجب بهبود مدیریت استعداد را موجب می شود.
جایگاه مدیریتی به مثابه شمشیر دولبه: الگوی سلسله مراتبی کیفیت زندگی کاری مدیران بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
109 - 150
حوزه های تخصصی:
مدیران بعنوان اصلی ترین سرمایه های سازمان بخش عمده ای از زمان خود را در محیط کاری سپری می نمایند. ویژگی های کیفیت زندگی کاری نقش موثری بر عملکرد مدیران دارد و می تواند آنها را ترغیب نمایند تا از حداکثر توانمندی هایشان استفاده نمایند. این پژوهش با هدف ارائه الگوی سلسله مراتبی کیفیت زندگی کاری مدیران بخش دولتی شهر تهران با استفاده از روش آمیخته(کیفی-کمی) به انجام رسید. در بخش کیفی 18 مولفه الگو موردنظر با استفاده از روش تحلیل محتوای مصاحبه با 18 خبره استخراج و در بخش کمی نیز تعیین ارتباط بین مولفه ها با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دستیابی به الگویی 9 سطحی بود که تاثیرگذارترین مولفه این الگو در سطح نهم، عدم اطمینان است و مولفه های تصمیم هراسی و ترس از اشتباه، مشارکت کاذب در تصمیم گیری، تنهایی در محیط کار و استرس و فشارهای عصبی تاثیرپذیرترین شاخص های این الگو می باشد. نتایج این پژوهش از طریق ارائه جوانب مثبت و منفی انتصاب به پست مدیریتی، به کارکنان و مدیران کمک می کند تا تصویر واقع بینانه تری نسبت به جایگاه مدیریتی داشته باشند.
فرا شایستگی ادراک شده و پیامدهای آن: نقش میانجی گری کسالت شغلی، بیگانگی شغلی و خستگی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
151 - 182
حوزه های تخصصی:
فرا شایستگی ادراک شده یک تجربه رایج در محیط کار است؛ با وجود این کم تر مورد توجه محققان داخلی قرار گرفته است. شناسایی متغیرهای مرتبط با این سازه برای درک ما از چگونگی تأثیرگذاری آن بر نتایج شغلی، ضروری است. بر اساس نظریه تناسب فرد - شغل، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر فرا شایستگی ادراک شده بر رفتارهای کاری غیرمولد با در نظر گرفتن نقش میانجی گری کسالت شغلی، بیگانگی شغلی و خستگی عاطفی بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان شرکت گاز استان آذربایجان غربی بودند. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده، 225 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسش نامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد ادراک کارکنان از فرا شایستگی خود، رفتارهای کاری غیرمولد آنان را در پی دارد؛ به علاوه نقش میانجی گری کسالت شغلی، بیگانگی شغلی و خستگی عاطفی در این ارتباط مورد تأیید قرار گرفت.
طراحی الگوی بهبود تمایل به ادامۀ خدمت کارکنان در شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای تدوین مدلی جهت بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به ادامه خدمت کارکنان در شرکت ملی گاز ایران انجام گرفته است. به این منظور از دو روش تحقیق کیفی و کمّی بهره گرفته شده است. این تحقیق بنا به هدف بنیادین آن پژوهشی کاربردی، از نظر ماهیت، پیمایشی و از نظر پارادایمی، جزو پژوهش های ترکیبی اکتشافی است. در بخش کیفی با استفاده از روش اکتشافی داده بنیان مؤلفه های بهبود تمایل به ادامه خدمت کارکنان و عوامل مؤثر بر آن مشخص شده و در بخش کمّی داده های حاصله از طریق تحقیق توصیفی پیمایشی مورد ارزیابی قرار داده شده است. مدل حاصل از تحلیل کیفی با استفاده از ابزارهای رویکرد مدل معادلات ساختاری پایش شده و معلوم شد که انتخاب مفاهیم، ابعاد و شاخص ها از دقت بالایی برخوردار بوده و می تواند چارچوب مناسبی را برای تدوین سند چشم انداز صنعت گاز جمهوری اسلامی ایران فراهم نماید.
تأثیر آموزش و بهسازی منابع انسانی بر بهره وری کارکنان با تأکید بر نقش میانجیگری توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی (مطالعه موردی شرکت فولاد امیر کبیر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۸
182-207
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین رویکردهای توانمندسازی کارکنان به منظور ایجاد قابلیت های دانشی، مهارتی و رفتاری؛ سرمایه گذاری در دوره های آموزش ضمن خدمت است. سازمان ها با توجه به اهمیت آموزش تلاش می کنند، فرصت هایی را برای رشد و بالندگی کارکنان خود فراهم آورند تا بدینوسیله بتوانند به رسالت و اهداف خویش نائل گردند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش و بهسازی منابع انسانی بر بهره وری کارکنان با تأکید بر نقش میانجیگری توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی در شرکت فولاد امیرکبیر کاشان و طراحی مدل مفهومی در این رابطه می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری 380 نفر از کارکنان شرکت فولاد امیرکبیر کاشان بودند که با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری در دسترس، 191 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ساخته محقق استفاده شد که روایی آن پس از اعمال نظرات استاد راهنما، نهایی گردید و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ (82/0) به دست آمد. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده و بررسی فرضیات تحقیق از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Lisrel استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد آموزش و بهسازی منابع انسانی بر بهره وری کارکنان تأثیرگذار است. آموزش و بهسازی منابع انسانی بر توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی کارکنان تأثیرگذار است. توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی بر بهره وری کارکنان تأثیرگذار است.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان با نقش میانجی کارعاطفی (منطقه ویژه اقتصادی عسلویه)
حوزه های تخصصی:
رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در افزایش میزان کارایی و موفقیت شغلی تلقی می شود. توسعه یافتگی توسط منابع انسانی کارآمد عالقمند و دارای پیوند روانی عمیق به وجود می آید. معلمین و مربیان تربیت دهنده نیروی عظیم دانش آموزی باید به شغل خود عالقمند باشند تا بتوانند استعدادهای بالقوه دانش آموزان را شکوفا سازند. از دیدگاه صاحبنظران رضایت عبارت از نگرش کلی فرد نسبت به شغل است. از مفاهیم تاثیرگذار در رضایت شغلی می توان هوش فرهنگی باشد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان با نقش میانجی کار عاطفی در منطقه ویژه اقتصادی عسلویه می باشد که با رویکرد کمی و با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه داده های مورد نیاز گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه به تعداد 2300 نفر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 340 نفر به عنوان نمونه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تحلیلی داده های تحقیق از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر طیف گسترده ای از کار هیجانی و هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان است. نشان داده شد که توجه به عوامل شناختی، انگیزشی، ناهماهنگی عاطفی و بیان احساسات طبیعی احساس شده بر رضایت شغلی درمیان کارکنان سازمان بسیار با اهمیت می باشد. نتایح نشان میدهد که هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه تاثیر معناداری دارد. همچنین کار عاطفی نیز بر رضایت شغلی تاثیر معناداری دارد. علاوه بر این کار عاطفی نیز به عنوان متغیر میانجی بر ارتباط هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه تاثیر معناداری دارد.
ارتباط بین رفتارهای سیاسی و تفکر استرتژیک با رفتارهای منافقانه
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
147-156
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین ارتباط بین رفتارهای سیاسی و تفکر استرتژیک با رفتارهای منافقانه در معلمان تربیت بدنی شهرستان کازرون بود. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان تربیت بدنی شهرستان کازرون به تعداد 97نفر بود، که از این تعداد 83 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری کل شمار با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد رفتارهای سیاسی دوبرین (1978)، تفکر استراتژیک گلدمن (2005) و رفتارهای منافقانه دانایی فرد و همکاران (1392) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه استنباطی داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین رفتارهای سیاسی و رفتارهای منافقانه رابطه ی مثبت و معناداری و بین تفکر استراتژیک و رفتارهای منافقانه رابطه ی منفی و معناداری وجود داشت و همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که رفتارهای سیاسی و تفکر استراتژیک قابلیت پیش بین معنادار رفتارهای منافقانه آزمودنی ها را دارد(01/0P ≤). قیق نشان داد که بین رفتارهای سیاسی و رفتارهای منافقانه رابطه ی مثبت و معناداری و بین تفکر استراتژیک و رفتارهای منافقانه رابطه ی منفی و معناداری وجود داشت و همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که رفتارهای سیاسی و تفکر استراتژیک قابلیت پیش بین معنادار رفتارهای منافقانه آزمودنی ها را دارد(01/0P ≤). قیق نشان داد که بین رفتارهای سیاسی و رفتارهای منافقانه رابطه ی مثبت و معناداری و بین تفکر استراتژیک و رفتارهای منافقانه رابطه ی منفی و معناداری وجود داشت و همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که رفتارهای سیاسی و تفکر استراتژیک قابلیت پیش بین معنادار رفتارهای منافقانه آزمودنی ها را دارد(01/0P ≤). قیق نشان داد که بین رفتارهای سیاسی و رفتارهای منافقانه رابطه ی مثبت و معناداری و بین تفکر استراتژیک بین تفکر استراتژیکبین
بررسی و تبیین چالش های نظام اداری در جهان سوم
حوزه های تخصصی:
کشورهای در حال توسعه ، جوامع رو به رشد ، جهان سوم ، همه عناوینی برای توصیف گروهی از کشورهاست که دارای تشابهات اقتصادی ، سیاسی ، اداری ، اجتماعی ، فرهنگی ، فنی و تکنولوژیک هستند . یکی از جنبه های مشترک بین کشورهای جهان سوم ، خصوصیات نظام اداری حاکم بر این جوامع و مشکلات ناشی از آنهاست. خصوصیات مذکور به گونه ای مشابه هستند که این کشورها را به نحو بارزی از دیگر ممالک متمایز می سازد. خصوصیات و مشکلات نظام اداری حاکم بر این قبیل کشورها ، زیربنایی است و از ویژگی های آن می توان به چالش هایی مشترکی که می توانند باعث کاهش توانمندی های اقتصادی، کاهش کیفیت خدمات عمومی، تضعیف حکمرانی خوب و توسعه پایدار شوند. دراین مقاله با استفاده از روش فراترکیب و با بهره گیری از پروتکل PRISMAچارچوبی برای مطالعات درباب چالش ها و معضلات نظام اداری ارائه میدهیم. به این منظبور، 300مقاله برگرفته از از پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar، Elsevier ، Science Direct، isi، mendeley، researchgate، در بازۀ زمانی سالهای 2008تا 2023مورد بررسی قرار گرفت. پبس از انجام دو مرحله غربالگری، 24پژوهش به عنوان مقاله جهت تحلیل عمیق تر شناسایی شدند و در نهایت چارچوبی مطالعاتی در چالش ها و معضلات نظام اداری ارائه شد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی ازآن بود که سیاست گذاری در جهت مقابله با چالش های نظام اداری در کشورهای جهان سوم بسیار حیاتی است. در هر برنامه ریزی، رویکردها و راهکارهای مورد استفاده بسیار مهم هستند .برنامه ریزی باید با توجه به شرایط محلی و ویژگی های خاص هر کشور و منطقه صورت گیرد. این شامل فرهنگ، تاریخچه، و شرایط اجتماعی و اقتصادی است. با این حال، توصیه می شود مطالعات گسترده تری در این باب صورت پذیرد.