فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۸۱ تا ۶٬۲۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مجموعه حوادثی چون انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت امریکا، بحران گروگان گیری و تز ضدامریکایی ایران بعد از 1979، منجر به پدیده ای به نام ایران هراسی در جهان غرب بویژه امریکا شده است. اگرچه گمان می رفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هسته ای در دولت یازدهم مؤلفه ایران هراسی را تضعیف نماید، ولی در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت نگرفت و رویکرد تهاجمی دونالد ترامپ و افراد کابینه اش علیه تهران، حکایت از تشدید ایران هراسی در سیاست خارجی امریکا دارد. در این پژوهش، سؤال اصلی این است که دلایل، اهداف و پیامدهای ایران هراسی در سیاست خارجی امریکا در دوران پسابرجام چیست؟ فرضیه اصلی مقاله بر این است که نقش «مک کارتیسم جدید در بازار ایده ها»، «هویت دولت» و «کنش های گفتاری» از مهم ترین دلایل تداوم ایران هراسی در دوران پسابرجام محسوب می شوند که از جمله مهم ترین اهداف آن نیز «القای هزینه مند بودن رابطه با ایران به منظور جلوگیری از بهبود اوضاع اقتصادی این کشور» و «تغییر رفتار جمهوری اسلامی نسبت به برخی مسائل منطقه ای و داخلی» ارزیابی می گردد. در نهایت مهم ترین پیامدهای آن نیز می تواند «احتمال فروپاشی برجام» و «بازتولید مجدد الگوی تخاصم و دشمنی بین دو کشور» باشد
بررسی کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری از منظر شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد تحلیل مسلط دربارة دلایل شکل گیری جریان تکفیری در چارچوب واکنش به مدرنیسم و جهانی شدن پس از دهة 90 میلادی است. با وجود نکات قابل توجه در این رهیافت، به نظر می رسد توانایی کمی در پاسخگویی به سؤالاتی وجود دارد که از یک طرف به چرایی شکل گیری این گروه ها در یک دورة تاریخی خاص و متأخر و از سویی دیگر به نسبت این جریان ها در سطح هستی شناختی و معرفت شناختی با غرب به عنوان یک مفهوم ارتباط دارد.سوال اصلی این مقاله این است که کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری در جهان امروز چیست؟.فرضیة این مقاله این است که جریان های تکفیری در سطحی هستی شناختی و معرفت شناختی به عنوان یک دیگری هویت ساز برای مفهوم غرب و در چارچوب شرق شناسی جدید عمل می کند. درپایان مقاله با استفاده از شواهد و اسناد موجود دخالت آشکار امریکا در به وجود آوردن و حمایت از گروه های تکفیری نشان داده خواهد شد برخی از مجموعه این استنادات دیدگاه دیگری جهت تحلیل چرایی شکل گیری جریان های تکفیری دارند که در نقطه مقابل دیدگاه غالب است که به علل درونی توجه دارد.
Iran’s Foreign Policy Approaches toward International Organizations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Iran’s foreign policy toward international organizations has always oscillated between divergence and convergence, depending on the status of the country in question and the statesmen's point of the view. This study aimed to examine the status of international organizations in Iran’s foreign policy. A divergent approach to international organizations was adopted during 1981-1988 and 2005-2013. This believe in a domination system in the world, and try to change the status quo and the fundamental rules of the international system. One could argue that the domination of this approach in Iran’s foreign policy undermined the national interests and security. On the other hand, since 1979, it has been revealed that whenever Iran has had a convergent interaction with international organizations (i.e., 1979-1980 and 1988-2005); it has helped Iran's national interest and security. Furthermore, cooperation with international organizations in various fields has provided opportunities for political, economic and cultural ties of Iran.
Dearborn-Detroit Michigan: Ethnography of Faith and the U.S. Domestic and Foreign Policy Axis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The relationship between ethnic and faith communities in the United States and domestic forces relating to a converging and diverging social contract on the one hand, and US foreign, security and military policies in national, regional and global contexts on the other hand, constitutes the key focus of this paper and the ongoing research upon which it is based. Theories related to American ethnicity provide the theoretical framework for the discussion. These include Assimilationism, Ethnic Pluralism and Ethnic Conflict Theory. These theories help explain the prevalent narratives and assumptions concerning Muslims in the US. Ethnic and faith communities and groups have at times played significant and important roles in American national security and foreign policy. The power and influence of some ethnic and faith communities living inside the United States in relation to national security and foreign policies is well documented. These groups are overtly and covertly lobbying for national and foreign policy goals, creating a nexus and axis between domestic and foreign and national security policies. In the 21 century and in the post 9-11 world, the US administration’s focus, lobbying and influence in ethnic and faith communities living inside the US in the service of its foreign, military and national security policies has been overlooked. Ethnic and faith communities in this new era and environment are at the center and core of this relationship.
Iran and Egypt: Emotionally Constructed Identities and the Failure to Rebuild Relations(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Summer ۲۰۱۸, Volume ۲, Issue ۳
483 - 506
حوزه های تخصصی:
Nearly four decades after Iranian-Egyptian diplomatic relations were severed, the two countries are yet to restore them. This is a result of the predominance of certain negative emotional attachments embedded in Iranian and Egyptian identities, which have clouded their respective attitudes toward one another. Mired in resentment against Arabism, the national component of the Iranian state identity catalyzes a disinclination to resolve problems with Egypt; in addition, Iran’s religious component carries resentment against Egypt as a state against Shia identification. The anti-western dimension of the Iranian state identity strengthens Iran’s negative emotional attachment to Egypt as a country allied with the United States and recently reconciling with Israel. On the Egyptian side, the Arab nationalism as the defining feature of the Egyptian state identity dictates estrangement from Iran and reluctance to engage with that. These negative emotional predispositions shape Iran and Egypt’s understanding of one another and, in the absence of pressing material interests, explain the continuous failure of the two countries to rebuild their relations.
A Comparative Study of the Principles of Fair Proceeding in Iran with Tax Litigation patterns in the United States, Britain, France and Germany(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Summer ۲۰۱۸, Volume ۲, Issue ۳
507 - 548
حوزه های تخصصی:
One of the most important economic topics in every country is considering tax issues as a way of increasing the government's income through attracting public confidence by observing the principles of proceeding in the tax system of the country which might likely cause a national production boom, increase economic growth rate, reduce unemployment and the fair distribution of wealth. In this regard, since the majority of taxpayers in a country pay taxes and at the same time their rights might be threatened, it is therefore necessary to establish courts and tribunals for settlement of rights and resolving hostility, and because of the close connection of individuals with the issue of tax, they may refer to these authorities more than others. Accordingly, references must be made in accordance with a fair proceeding in order to best determine the rights of the modalities, which will not be achieved except through the adoption of fair trial principles that are endorsed and supported by international legal institutions and are accepted as the principles for the implementation of fair results in the global prosecution system. Today, there are several systems of tax proceedings in different countries, each of which has weaknesses and strengths in terms of affinity and fairness of fair proceeding principles. In this paper, by examining the tax jurisdiction of Iran, the United States, Britain, Germany and France, as well as the patterns of exploitation of each of these systems and comparing the tax systems of these countries with the accepted principles of fair proceeding, the degree of proximity or the distortion of the above tax systems into the principle of the implementation of justice, which should be the ultimate goal for lawmakers, will be studied.
امنیت هستی شناسانه: ابزاری برای مداخله ژئوپلیتیک غرب در خزر (با تأکید بر مسئله انرژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای خزر که روزی منطقه ای خفته در عرصه جغرافیای سیاسی و محل بازی بزرگ بود؛ پس از فروپاشی اتحاد شوروی بازی بزرگ جدیدی در آن رخ نمایانده است و به قدری اهمیت یافته که در دستور کار قدرت های بزرگ قرار گرفته و کانون توجه در سیاست بین الملل است. در واقع منطقه ژئوپلیتیک دریای خزر بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت منطقه ای فعال و دارای کارکرد خاص ظهور کرده است. به گونه ای که سیاست ها و تلاش های قدرت های بزرگ فرامنطقه ای برای تأمین منافع و تقویت موقعیت ژئواستراتژیک خود، راه را برای انتقال ایمن نفت وگاز از منابع دریای خزر هموار ساخته است. در این میان، وضعیت جغرافیایی منطقه، شرایط اقتصادی و سیاسی کشورهای حوزه دریای خزر، نوع ارتباط بین دولت های منطقه با قدرت های فرامنطقه ای، وجود کانون های بالقوه بحران در منطقه و همچنین روند تحولات امنیتی و سیاسی جهان از عامل های مؤثر بر تولید و عرضه نفت وگاز منطقه خزر به بازارهای مصرف هستند. مؤلفه هایی که سبب به کارگرفتن راهبرد های جدید از سوی بازیگران فرامنطقه ای برای رویارویی با روسیه و جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده اند و منطقه خزر را به مرکز درگیری بین المللی و به عنوان یکی از مناطق پرالتهاب تبدیل کرده اند. فرضیه نوشتار آن است که امنیت هستی شناسانه در خزر به بهانه ای برای نفوذ راهبردی غرب از راه مداخله برای تأمین امنیت انرژی تبدیل شده است. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به آمار و اسناد این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد.
مطالعه شاخص های توسعه ای کشورهای ساحلی خزر در فرایند همگرایی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلفه ها و پیش زمینه های منطقه گر ایی در دنیا متنوع است؛ اما همه از عوامل و شرایط مشابهی برخوردارند که از آن ها به این مؤلفه ها می توان اشاره کرد: جغرافیا، اندازه اقتصاد، اشتراک های فرهنگی، به ویژه اراده سیاسی. استفاده از ظرفیت های موجود و توسعه روابط، همکاری ها و روابط همه جانبه با کشورهای ساحلی خزر سرلوحه روابط منطقه ای ایران بوده است، به گونه ای که در تصمیم سازی های سیاستی، توسعه روابط و مناسبات با این کشورها اهمیت فراوانی یافته است. این مهم با برنامه ریزی و برخورداری از مؤلفه های اقتصاد کلان بین الملل، مناسب کشورهای حوزه خزر نمود شایان توجهی پیدا است. در نوشتار حاضر تلاش شده است تا به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی کتابخانه ای در قالب نظریه های همگرایی و منطقه گرایی، ابعاد اثرگذاری مؤلفه های اقتصاد کلان بین المللی این کشورها بر توسعه همکاری های منطقه ای در فرایند تکاملی منطقه گرایی بیان شود. در واقع نظر به اهمیت فراوان توسعه روابط و همکاری های منطقه ای برای ایران به دنبال پاسخ گویی به این پرسش هستیم که مؤلفه های اقتصاد کلان بین الملل چگونه می تواند در فرایند تکاملی منطقه گرایی و همگرایی ایران با این کشورها اثرگذار باشد؟ پاسخ به این پرسش، آن است که استفاده از ظرفیت های اقتصاد کلان بین المللی گامی بنیادین در توسعه روابط و گسترش همکاری ها و روابط درون منطقه ای و بین منطقه ای ایران و این کشورها بوده است و در صورت جدیت و اراده دو طرف در فراهم کردن زیرساخت های همه جانبه و ظرفیت های نهادی و در پی آن افزایش جریان مبادلات تجاری دوجانبه و منطقه ای، می توان آن را نقطه عطفی در فرایند تکاملی همگرایی منطقه ای ایران با این کشورها دانست.
آسیب شناسی مدیریت خدمات فرهنگی در تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات فرهنگی به عنوان بخشی از خدمات اجتماعی و بر اساس تجربه داخلی و خارجی از نظر تأثیر آن بر جامعه، نشان دهنده عنصری درخور توجه از توسعه ملی است. در این مطالعه وضعیت خدمات فرهنگی تاجیکستان با شاخص های مربوط به فضاهای فرهنگی و هنری و میزان دسترسی به آن ها بررسی می شود. مقایسه رشد یک دوره زمانی و چگونگی تغییرها در ارائه خدمات فرهنگی به شناخت بهتری از مدیریت خدمات فرهنگی در تاجیکستان کمک می کند. میزان دسترسی، بهره برداری و کیفیت ارائه خدمات و فعالیت های فرهنگی و هنری با توجه به نیازهای جامعه و نیز استانداردهای مدنظر در این مورد نقش مهمی ایفا می کند. در تاجیکستان چند نوع فعالیت و خدمت فرهنگی وجود دارد که به عنوان شاخص های ارزیابی میزان و کیفیت رشد و توسعه آن ها متأثر از شیوه مدیریت فرهنگی و نحوه ارائه آن ها است از جمله: کتابخانه های عمومی، مجتمع های فرهنگی و هنری، سالن های سینما، سالن های تئاتر، نمایش و موسیقی، موزه ها و چاپ کتاب، مجله و روزنامه. این نوشتار تلاش دارد تا با بررسی این شاخص ها در نهایت برای ارتقا و توسعه با توجه به نگاه ملی و بین المللی و چالش های پیشرو راه کارهایی پیشنهاد دهد. روش تحقیق مبتنی است بر مشاهده بخش هایی از فعالیت های فرهنگی و هنری، بررسی داده های منابع رسمی، انجام مصاحبه با کارشناسان. این مطالعه بیانگر آن است که عملکرد دستگاه فرهنگی و هنری تاجیکستان پاسخی اندک به نیاز امروز جامعه است.
ژئوپلیتیک دریایی و سیاست خارجی روسیه در بحران های اوکراین و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به اهمیت امنیتی و اقتصادی مناطق دریایی در سیاست خارجی روسیه در سال های اخیر افزایش یافته است. روسیه نفوذ و کنترل بر دریاهای مهم را از بنیادهای خیزش و تحکیم جایگاه خود در سیاست بین الملل می داند. از این رو برنامه های تقویت و نوسازی گسترده ای در حوزه نیروی دریایی در پیش گرفته است. روسیه که به دنبال بازپس گیری جایگاه خود در سیاست بین الملل است، به راستی قدرتی بزرگ نخواهد بود؛ مگر اینکه همانند بیشتر قدرت های بزرگ از گذشته تاکنون همچون انگلیس، آمریکا و چین که با افزایش قدرت، حضور گسترده تری در مناطق آبی جهان پیدا می کنند، در «اقیانوس جهانی» حضور پر رنگ تری داشته باشد؛ بنابراین مسئله کنترل و تسلط بر مناطق آبی مهم جهان در مواردی همچون گرجستان، اوکراین و سوریه از مؤلفه های اصلی تبیین کننده رفتار روسیه در سال های اخیر است. همچنین روسیه همانند همه قدرت های بزرگ جهان تلاش می کند تا در خارج از مرزهای خود حضور نظامی داشته باشد. بر این مبنا این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که علت مداخله نظامی روسیه در بحران های اوکراین و سوریه چیست؟ در پاسخ گفته می شود که حفظ و تقویت کنترل روسیه بر دریاهای سیاه و مدیترانه از عامل های اصلی حضور این کشور در اوکراین و سوریه بوده است. با توجه به اینکه روسیه هم در اوکراین و هم در سوریه پایگاه های دریایی دارد با مداخله در این دو کشور به دنبال آن است که پایگاه های سواستوپول و ترتوس را حفظ کند و از این راه تسلط خود را بر این مناطق مهم تقویت کند.
نظام سلطه و تعارضات آن در روابط بین الملل در گفتمان مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر دوپایه فکرى و ارزشى از یک سود و پایه عملى (نظامى و سیاسى) از سوی دیگر بنا شد. پایه نخست، ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب و تثبیت آن بر سایر ملل بود. پایه دوم، مسئله توانایى هاى سیاسى و نظامى بود که اگر ملت ها یا دولت ها تحت تأثیر آن نظام ارزشى و فکری قرار نگیرند و تسلیم نشوند، با فشارهای سیاسى و نظامى مجبور به همراهی شوند. هردو عامل، امروزه در حال تغییر است؛ مهم ترین دلیل آن نیز تعارض های فکری و عملی نظام سلطه است.این پژوهش با تمرکز بر دیدگاه های مقام معظم رهبری در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که: «در گفتمان حضرت آیت الله خامنه ای، نظام سلطه در روابط بین الملل، به لحاظ عملی، چه تعارضاتی با شعارهای ارائه شده در حوزه نظری دارد؟». یافته های پژوهش حاکی از تناقضات نظام سلطه در نظریه و عمل در کلام مقام معظم رهبری در موضوعاتی مانند حقوق بشر، تروریسم، سلاح های کشتار جمعی و دموکراسی است. این تناقضات، آسیب پذیری نظام سلطه را آشکار ساخته است و روند سقوط آن را تسهیل خواهد کرد.
روندهای آینده دموکراسی در خاورمیانه تا 2025 و تاثیر آن بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه در حال تحول است. عوامل و بازیگران بسیاری نیز بر تحولات آن اثرگذار است که بر پیچیدگی مسائل آن می افزاید. این وضعیت سیال و مبهم موجب مواجهه با سناریوهای مختلفی شده است که می تواند آینده کشورهای اسلامی و به طور کلی خاورمیانه را به اشکال مختلفی رقم زند. در این مقاله به این سؤال اصلی پاسخ داده می شود که: روندهای آینده دموکراسی در خاورمیانه تا سال 2025، چه تأثیراتی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می گذارد؟ در پاسخ به این پرسش، با بررسی آینده پژوهانه روندهای آینده دموکراسی در خاورمیانه، در چارچوب نظریه سازه انگاری و با روش دلفی، پرسش نامه ای طراحی و در اختیار خبرگان موضوع قرار گرفت. در ادامه، با هدایت تیم راهبری، داده های پرسش نامه های دلفی، تجزیه و تحلیل شدند. سپس نتایج و نظرات خبرگان و پاسخ دهندگان به گویه ها، تحلیل کیفی شد و چهار سناریوی اصلی به دست آمد که شامل تفوق و حاکمیت مردم سالاری دینی؛ سکولاریسم؛ سلفی گری و حکومت های نظامی، سلطنتی مطلقه و قومی هستند. در نهایت مطلوب ترین سناریو و تهدیدآمیزترین سناریو برای جمهوری اسلامی ایران معرفی و راهکارهایی ارائه می شود.
سیر تطور «لذت» در اندیشه سیاسی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه در اندیشه سیاسی کلاسیک، انسان موجودی طبعاً اجتماعی انگاشته می شود، بسیاری از مقوله های بشری که در دوران مدرن به عرصه خصوصی رانده شده است، در زمره مباحث فلسفه سیاسی قرار دارد و جایگاه برجسته ای را در آن اشغال می کند. «لذت» از جمله این مقوله هاست که فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو و اخلاف آنها درباره آن تأمل کرده اند و در چارچوب فلسفه سیاسی - اخلاقی خود بدان پرداخته اند. با این حال هر چند افلاطون رساله فیلبوس را اساساً به بررسی موضوع «لذت» اختصاص می دهد و ارسطو در دو بخش از اخلاق نیکوماخوس بدان می پردازد، با هلنیسم رومی به تدریج «لذت» از جایگاه سیاسی خود فروکاهیده شده، به عرصه اخلاق خصوصی هدایت می شود. اپیکور از جمله کسانی است که «لذت» را در مرکز توجه قرار می دهد، اما نه - مانند ارسطو - به عنوان فعالیتی اجتماعی، بلکه چونان مقوله ای مربوط به تهذیب فردی و همین مقدمه ای است برای آنکه در ادامه و با ظهور مسیحیت، «لذتِ» رانده شده از اندیشه سیاسی به امری کاملاً الهیاتی تقلیل یابد و به جای آنکه در ترسیم جامعه نیک سامان جایی برای خود بیابد، به امری در چارچوب روابط انسان - خدا تبدیل می شود و در نتیجه دیگر نه موضوع فهم هنجاری اجتماعی و سیاسی، که مقوله ای مربوط به فرمان برداری از امر الهی است. با سنت آگوستین، این امر تثبیت می شود و «لذت» در سیر تطور خویش از امر سیاسی به امر مذهبی تحول می یابد که در ادامه، امکان ظهور لذت گرایی مدرنِ فارغ از مبانیِ اخلاق اجتماعی را فراهم می آورد. به منظور درک چگونگی تغییر جایگاه مقوله «لذت» از امر سیاسی در فلسفه اخلاق یونان به امر خصوصی در فلسفه سیاسی مدرن، مقاله حاضر به بررسی فرایند تحول «لذت» از امر هنجاری به یک مقوله صرفاً مذهبی در دوران کلاسیک می پردازد.
گذار از فرد کنشگر به شهروندی عاملیتی تمهیدی برای نارسایی مبانی انسانی شناسی رهیافت قابلیت «آمارتیا سن »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت قابلیت هر چند در نقد مبانی هنجاری و اخلاقی اقتصاد، به ویژه اقتصاد رفاه و توسعه از دهه 80 میلادی توسط «آمارتیا سن» به حوزه های دانشگاهی راه یافت، با سرعت زیادی توانست در بیشتر حوزه های علوم انسانی بسط قابل توجهی بیابد. یکی از مهم ترین دغدغه های این رهیافت، به حاشیه رفتن انسان از محور توسعه و رفاه بوده است و نقد عمده ای که این رهیافت بر دیگر رویکردها وارد می کرد، در نظر گرفتن انسان به مثابه موجودی منفعل در آنها بوده است. به عقیده برخی از منتقدان، این رهیافت هر چند تلاش کرد مفهوم جدیدی از انسان در حوزه اقتصاد ارائه دهد، نتوانست از انسان اقتصادی جریان رایج علم اقتصاد پا فراتر نهد و تنها توانسته است مفهومی انسانی تر از توسعه ارائه دهد، نه توسعه برای انسان ها. عمده نقدهایی که بر مبانی انسان شناسی این رهیافت وارد شده است، شامل سه نقد نارسایی مفهوم انسان، پیشاسیاسی - اجتماعی بودن و در نهایت فردگرایی روش شناختی است. در این مقاله سعی می شود ضمن پاسخ به این سه نقد مبتنی بر تعریف عاملیت که آمارتیا سن در رهیافت خود آن را بسط داده است، با گذار از عاملیت کنشگر به شهروندی عاملیتی، تمهیدی نظری- فلسفی برای نارسایی مبانی انسان شناسی رهیافت قابلیت تدوین گردد.
شناسایی و تحلیل پیشران های روند بهبود ارزش افزوده اقتصادی در راستای آینده نگاری شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری محیط کنونی کسب وکار در ایران، بخت موفقیت را به شرکت هایی می دهد که قادر به شناسایی، کنترل و پیش بینی روندهای تغییر باشند و بر این اساس آینده نگاری نمایند. پژوهش حاضر در پی شناسایی و تحلیل پیشران های درون سازمانی است که موجب روند صعودی ارزش افزوده اقتصادی (EVA) در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران، به عنوان مهم ترین شرکت های حاضر در عرصه اقتصاد کلان ایران می شوند. ابتدا به روش کیفی و با کمک آرای خبرگان، پیشران ها شناسایی و طبق الگوی راهبردی زنجیره ارزش پورتر دسته بندی شدند. در ادامه به روش کمّی و با کمک نرم افزار معادلات ساختاری PLS، رابطه پیشران های شناسایی شده با روند رشد EVA و روابط چندگانه میان پیشران ها بررسی شد. یافته های تحقیق بر روی 24 شرکت در قلمرو زمانی 1390 تا 1394 نشان داد که پنج مورد از پیشران ها (توان شرکت در عملیات، امور اداری و اجرایی، ترفیع و بازاریابی، R&D و IT) بر اساس زیرشاخه های شناسایی شده برای آنها، رابطه مثبت و معناداری با روند رشد EVA دارند. معناداری برخی از روابط میان پیشران ها نیز مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش ما را به سمت و سوی پیشران های اثرگذارتر با قابلیت کنترل بیشتر و لحاظ آنها در آینده نگاری و تدوین راهبردهای آینده نگر رهنمون می سازد.
New Science and Technology in Line with Terrorist Groups in the Middle East(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Abstract: Terrorism is a phenomenon that has spread to almost all parts of the world in the late 20th century and the beginning of the 21th century to the extent that many Middle East-ern countries have been subjected to such violence and unrest; in fact, with the advent of science and technology, particularly the global spread of the Internet and social net-works, the face of terrorism has been changed and in sum, not only facilitated terrorist attacks, but also introduced new lands of opportunities in the field of means and instru-ments for terrorists. Thus, the application of biological, chemical, radiological as well as cyber attacks proves that terrorist groups benefited from modernized science and ad-vanced tools root in the potentials of the globalization age. Clearly, they do so in order to improve the only process of goal attainment. The main issue of this descriptive-analytic paper concerns how new science and technology appealed in line with the de-velopment of terrorist groups actions in the Middle East? Accordingly, the hypothesis is that terrorist groups in the Middle East are constantly using modern facilities and tech-nologies in the globalization space to represent themselves and to create massive terror-ist networks. This will bring more and more propaganda for broader terrorist activities and significantly promote recruitment as well.
تبیین کاربرد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه آمریکای لاتین؛ روندها و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
165 - 198
حوزه های تخصصی:
آمریکای لاتین منطقه ای سرشار از منابع و ذخایر ارزشمند زیر زمینی است که ایالات متحده از دیرباز به آن نظر داشته و این منطقه را طی بیش از یک قرن، حیاط خلوت خود تلقی و در شئونات مختلف آن دخالت کرده است. جمهوری اسلامی ایران به دلیل عدم تقارن قدرت با آمریکا و به منظور مقابله با سیاست های خصمانه این کشور، گسترش و تعمیق نفوذ معنوی خود در منطقه آمریکای لاتین، با به کاربردن قدرت نرم و بهره گیری از تضادهای ماهوی برخی کشورها و ملت های منطقه با آمریکا توانسته است عمق استراتژیک خود را در حیاط خلوت آمریکا و مرزهای جغرافیایی این کشور گسترش دهد و به تعامل و تبادل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با آنها بپردازد و از فشار فزاینده این کشور بر خاورمیانه بکاهد. بحث اصلی مقاله حاضر این است که آمریکای لاتین به لحاظ موقعیت های خاص اقتصادی، فرهنگی جمعیت شایان توجه عرب تبار و مسلمان و سیاسی و منابع متعدد و متنوع زیرزمینی و هم سویی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که بین دولت های چپ حاکم در منطقه با ایران وجود دارد، می تواند در رسیدن ایران به اهدافی چون توسعه نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و گسترش مقصد صادراتی کالا و خدمات فنی مهندسی خود، با افزایش به کاربردن قدرت نرم ایفای نقش کند. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که قدرت نرم به عنوان ابزار کاربردی جمهوری اسلامی ایران به منظور افزایش نفوذ در منطقه آمریکای لاتین، در چه حوزه هایی قابل تبیین است و چه دستاوردهایی به همراه خواهد داشت؟ جمهوری اسلامی ایران با پیگیری سیاست تنوع بخشی به شرکا و هم پیمانان خود در حوزه خارجی، به دنبال جلب شرکای دیگر برای افزایش همکاری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با تقویت دیپلماسی عمومی به منظور بسترسازی روابط دیپلماتیک نوین، به ویژه در آمریکای لاتین است.
دوگانه اعتراض سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
199 - 228
حوزه های تخصصی:
اکنون اعتراض سیاسی یک مسئله برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. این پدیده سیاسی - اجتماعی در ابعاد مختلف ثبات سیاسی را به چالش کشیده است. جامعه ایران از یک سو در سطوح مختلف و متعدد درگیر روندی اعتراضی می باشد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران خواهان حفظ ثبات سیاسی خود به منظور حکمرانی است. از این رو یکی از مسائل اصلی جمهوری اسلامی تعارض بین دوگانه اعتراض سیاسی و ثبات سیاسی می باشد. برای پاسخ به این سؤال مبتنی بر روش کیفی و همچنین مبتنی بر چارچوب نظری ثبات سیاسی به مثابه نقطه تعادل، در دو سطح خرد و کلان به زمینه ها و بسترهای شکل گیری اعتراض سیاسی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است؛ آنگاه اثرگذاری اعتراض سیاسی به عنوان یک عامل بی ثبات کننده بر روی نقطه تعادل در جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در نهایت مشخص شد، اعتراض سیاسی به عنوان یک عامل بی ثبات کننده فعال در هر نظام سیاسی امکان وقوع دارد و برای مدیریت آن لازم است ابتدا فهم صحیحی از مفهوم اعتراض سیاسی به دست آید، آنگاه سطوح اثرپذیری ثبات سیاسی از اعتراض سیاسی از یکدیگر تفکیک شوند تا متناسب با هر سطح اقدام و تصمیم سازی صورت پذیرد. مبتنی بر این الگوی تحلیل، سه سطح راهکار عملیاتی جهت حل تعارض دوگانه اعتراض سیاسی و ثبات سیاسی ارائه شده است. نوآوری این مقاله پژوهشی تلاش برای ارائه راهکارهایی برای حل تعارض دوگانه اعتراض سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مسئله عینی و واقعی و مورد نیاز جامعه و نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد.
Policies on Non-Oil Export of the Islamic Republic of Iran in the Age of Globalization (With Emphasis on Paintings)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Abstract: Non-oil exports are increased in the measures taken, to reduce Iran's dependence on oil revenues. Creating new business areas in different sectors and unused capacities are fac-tors that make it imperative to pay attention to the development of non-oil exports. Ex-port growth is the key to economic recovery for governments. Among non-oil exports, in many countries of the world the export of paintings is important. Some countries can be considered as the oldest painting centers in the world. Among these countries, Iran has its own painting techniques. Hence, developing the export of paintings can stimulate the country's part of the non-oil policy. In this research, we seek to identify the effective factors on the marketing of paintings export as one of the policies on non-oil export of the country. For this purpose, as a qualitative study using the Fuzzy Delphi Method and interviewing with 30 experts in the field of cultural products export and the senior man-agers of governmental and non-governmental organizations, the factors influencing the market of export of the paintings were identified. Based on identified factors, sugges-tions were presented in this regard.
سناریوهای پیش روی بانک ها و نهاد های مالی وابسته به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحریم های نظام بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸
107 - 140
حوزه های تخصصی:
اعمال تحریم های گسترده علی ه ج.ا ایران، بانک ها و نهادهای مالی وابسته به نیروهای مسلح را ب ا چ الش ه ای جدی مواجه کرده است. بنابراین پاسخ بانک های وابسته نظامی در براب ر ای ن چالش ها دارای اهمیت بسزایی است. بنابراین در این پژوهش، نخست روندهای حاکم بر این بانک ها در عرصه های مختلف از طریق مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان استخراج، سپس با برگزاری پنل خبرگان، 9 پیشران اصلی مشکلات و معضلات بانک های وابسته نظامی در دوران تحریم شناسایی شد. در مرحله بعد، پس از برگزاری دلفی در دو مرحله پی درپی، دو عدم قطعیت اصلی مسائل بانک های وابسته نظامی در پساتحریم شامل: 1) هزینه مبادلات مالی و مشکلات تکنولوژیکی؛ و 2) مشکلات ساختاری، استخراج شد. از ترکیب این دو پیشران با عدم قطعیت بالا، چهار سناریو بدست آمده است. این چهار سناریو عبارت اند از: الف) رفع بحران؛ ب) چالش نظام بانکی؛ ج) بحران بانکی؛ د) تعویق بحران. درمجموع با بررسی چهار سناریوی محتمل می توان عنوان کرد؛ بانک های وابسته نظامی دارای مشکلات ساختاری ازجمله عدم رعایت استانداردهای بین المللی، عدم تنوع ابزارهای مالی، و غیره می باشند. بنابراین جهت حل مشکلات اساسی بانک های مذکور، توجه به الزامات سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و سیاست های کلی برنامه ششم که بر مؤلفه های ساختاری نظام بانکی تأکید می کند ضروری است. در نتیجه در این تحقیق مدل مفهومی بر اساس این سیاست های کلی برای اصلاح وضعیت بانک های وابسته نظامی در پساتحریم طراحی شد.