مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال یازدهم بهار و تابستان 1397 شماره 1 (پیاپی 21) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هرچند کشورهای سوریه و عراق جولانگاه اصلی داعش به عنوان یک گروه بنیادگرای تروریستی بودند؛ اما اعضای این گروه، شهروندان کشورهای مختلف هستند. در واقع، داعش از مناطق مختلف جهان یارگیری می کند. یکی از این مناطق آسیای مرکزی است که از پنج کشور قرقیزستان، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان تشکیل شده است. شواهد موجود نیز نشان می دهد که افراد متعددی از اتباع این کشورها در گروه داعش حضور دارند و در عمل این کشورها به کانون تکاپوی فعالیت های داعش تبدیل شده اند. آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که به دلیل وجود بسترهای مناسب مانند فعالیت حزب های بنیادگرا، نفوذ تفکر افراط گرایی و نیز مشکلات اساسی داخلی در این کشورها، مستعد جذب و حضور جریان های افراط گرایانه و تروریستی مانند داعش است. می توان گفت که نفوذ داعش در آسیای مرکزی، به دلیل هم مرزبودن این مناطق با ایران، تهدیدی جدی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر این هدف ها را دنبال می کند: نخست، بررسی وضعیت ایدئولوژیک و بسترهای رشد افراط گرایی در کشورهای پنج گانه آسیای مرکزی از نظر وجود اندیشه ها و حزب های بنیادگرا، دوم،چرایی وجود زمینه های تسهیل کننده در این کشورها برای فعالیت گروه های اسلام گرای افراط گرا، سوم، چگونگی نفوذ و حضور مستقیم داعش در منطقه آسیای مرکزی، چهارم، ارائه چشم اندازی از آینده نفوذ و حضور این گروه بنیادگرای تروریستی در این منطقه با رویکردی آینده پژوهانه.
سیاست خارجی عمل گرایانه ایران در قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در 25 سال گذشته نظاره گر رویدادهایی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بوده که گاه نقش چندانی در آن ها نداشته است. با این همه، به دلیل وجود رگه هایی از عمل گرایی در سیاست خارجی ایران در قبال جمهوری های اتحاد شوروی پیشین، تهران توانسته است تاحدودی نقش و جایگاه تاریخی خود را در این مناطق حفظ کند و از منافع آن بهره مند شود. پرسشی که پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی برای آن برآمده، این است که سیاست خارجی عمل گرایانه ایران در قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام، چه تأثیری بر فرصت ها و تهدیدهای پیش روی تهران در این منطقه خواهد داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برچیده شدن تحریم های بین المللی علیه ایران و عادی سازی روابط این کشور با غرب، تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را به نفع این کشور به دنبال خواهد داشت و چالشی را پیش روی دیگر قدرت های منطقه ای همچون ترکیه، عربستان، روسیه و اسرائیل قرار خواهد داد. با وجود این، تهران برای بهره مندی از مزایای بازگشت به قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام، نیازمند سیاست گذاری راهبردی مبتنی بر رویکردهای عمل گرایانه است. از این رو، می توان نتیجه گرفت که کارآمد ترین راه افزایش قدرت و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان، به کارگرفتن سیاست خارجی عمل گرا با ویژگی هایی همچون خودداری از تقابل گرایی بی نتیجه، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی، انعطاف پذیری تاکتیکی و ترجیح منافع عینی بر منافع ذهنی در فرایند سیاست گذاری خارجی است.
امنیت هستی شناسانه: ابزاری برای مداخله ژئوپلیتیک غرب در خزر (با تأکید بر مسئله انرژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای خزر که روزی منطقه ای خفته در عرصه جغرافیای سیاسی و محل بازی بزرگ بود؛ پس از فروپاشی اتحاد شوروی بازی بزرگ جدیدی در آن رخ نمایانده است و به قدری اهمیت یافته که در دستور کار قدرت های بزرگ قرار گرفته و کانون توجه در سیاست بین الملل است. در واقع منطقه ژئوپلیتیک دریای خزر بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت منطقه ای فعال و دارای کارکرد خاص ظهور کرده است. به گونه ای که سیاست ها و تلاش های قدرت های بزرگ فرامنطقه ای برای تأمین منافع و تقویت موقعیت ژئواستراتژیک خود، راه را برای انتقال ایمن نفت وگاز از منابع دریای خزر هموار ساخته است. در این میان، وضعیت جغرافیایی منطقه، شرایط اقتصادی و سیاسی کشورهای حوزه دریای خزر، نوع ارتباط بین دولت های منطقه با قدرت های فرامنطقه ای، وجود کانون های بالقوه بحران در منطقه و همچنین روند تحولات امنیتی و سیاسی جهان از عامل های مؤثر بر تولید و عرضه نفت وگاز منطقه خزر به بازارهای مصرف هستند. مؤلفه هایی که سبب به کارگرفتن راهبرد های جدید از سوی بازیگران فرامنطقه ای برای رویارویی با روسیه و جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده اند و منطقه خزر را به مرکز درگیری بین المللی و به عنوان یکی از مناطق پرالتهاب تبدیل کرده اند. فرضیه نوشتار آن است که امنیت هستی شناسانه در خزر به بهانه ای برای نفوذ راهبردی غرب از راه مداخله برای تأمین امنیت انرژی تبدیل شده است. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به آمار و اسناد این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد.
مطالعه شاخص های توسعه ای کشورهای ساحلی خزر در فرایند همگرایی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلفه ها و پیش زمینه های منطقه گر ایی در دنیا متنوع است؛ اما همه از عوامل و شرایط مشابهی برخوردارند که از آن ها به این مؤلفه ها می توان اشاره کرد: جغرافیا، اندازه اقتصاد، اشتراک های فرهنگی، به ویژه اراده سیاسی. استفاده از ظرفیت های موجود و توسعه روابط، همکاری ها و روابط همه جانبه با کشورهای ساحلی خزر سرلوحه روابط منطقه ای ایران بوده است، به گونه ای که در تصمیم سازی های سیاستی، توسعه روابط و مناسبات با این کشورها اهمیت فراوانی یافته است. این مهم با برنامه ریزی و برخورداری از مؤلفه های اقتصاد کلان بین الملل، مناسب کشورهای حوزه خزر نمود شایان توجهی پیدا است. در نوشتار حاضر تلاش شده است تا به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی کتابخانه ای در قالب نظریه های همگرایی و منطقه گرایی، ابعاد اثرگذاری مؤلفه های اقتصاد کلان بین المللی این کشورها بر توسعه همکاری های منطقه ای در فرایند تکاملی منطقه گرایی بیان شود. در واقع نظر به اهمیت فراوان توسعه روابط و همکاری های منطقه ای برای ایران به دنبال پاسخ گویی به این پرسش هستیم که مؤلفه های اقتصاد کلان بین الملل چگونه می تواند در فرایند تکاملی منطقه گرایی و همگرایی ایران با این کشورها اثرگذار باشد؟ پاسخ به این پرسش، آن است که استفاده از ظرفیت های اقتصاد کلان بین المللی گامی بنیادین در توسعه روابط و گسترش همکاری ها و روابط درون منطقه ای و بین منطقه ای ایران و این کشورها بوده است و در صورت جدیت و اراده دو طرف در فراهم کردن زیرساخت های همه جانبه و ظرفیت های نهادی و در پی آن افزایش جریان مبادلات تجاری دوجانبه و منطقه ای، می توان آن را نقطه عطفی در فرایند تکاملی همگرایی منطقه ای ایران با این کشورها دانست.
سیاست خارجی ترکیه در اوراسیای مرکزی؛ رویکرد دیپلماسی انرژی در ابعاد منطقه ای (2014-2002)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین تحولات سیاست خارجی ترکیه در یک دهه گذشته به ویژه با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه، توجه به مناطق پیرامونی از جمله منطقه اوراسیا در چارچوب اصل «به صفررساندن اختلاف با همسایگان» و «بیشینه همکاری» است که در آیین سیاست خارجی این کشور بر آن تأکید شده است. تحول در سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیای مرکزی در شرایطی است که پیش از روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در آمریکا، مقام های آنکارا تنها بر اساس مناسبات فرهنگی و زبانی، سیاست خارجی خود را نسبت به این منطقه تعیین می کردند. در این زمان ارزش های عرفی گرایی و پان ترک گرایی پایه سیاست خارجی ترکیه را تشکیل می داد؛ اما با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه و اولویت یافتن توسعه اقتصادی در سیاست خارجی ترکیه، جذابیت اقتصادی منطقه اوراسیا تا حدود زیادی اولویت های فرهنگی این کشور را در منطقه در تأثیر قرار داد. در همین زمینه، سیاست خارجی رقابت محور ترکیه (رقابت ایدئولوژیک با کشورهای منطقه از جمله روسیه، گرجستان، ارمنستان) جای خود را به سیاست همکاری با آن ها داده است. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که مهم ترین عامل در شکل دهی به سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیا چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه اخیر و نیاز روزافزون به واردات انرژی از یک سو و نیز موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک مناسب این کشور به منظور تبدیل شدن به هاب انرژی دنیا از سوی دیگر، می توان ادعا کرد که مسئله انرژی مهم ترین عامل تأثیرگذار بر شکل دهی سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیا در سال های اخیر بوده است.
بررسی رابطه بین شاخص های اقتصادی و گرایش به اسلام افراطی در آسیای مرکزی (مورد مطالعه: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی رابطه بین شاخص های اقتصادی پنج کشور هم سود قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان و تاجیکستان و نقش آن ها در گرایش به سمت اسلام افراطی در آسیای مرکزی است. از این منظر پس از ارائه رویکردهای نظری برای تبیین موضوع با استفاده از روش کمی و از نوع تحلیل ثانویه با رجوع به آمار و ارقام شاخص های توسعه اقتصادی منتشرشده در سایت مؤسسه مطالعات بین الملل فنلاند (2015) آن را بررسی می کنیم. پرسش اساسی نوشتار حاضر آن است که آیا بین شاخص های اقتصادی و گرایش به اسلام افراطی در آسیای مرکزی رابطه ای وجود دارد؟ فرضیه اول: «بین شاخص های توسعه اقتصادی کشورهای هم سود که داعش از میان آن ها عضوگیری کرده است؛ تفاوت معناداری وجود دارد». فرضیه دوم: «بین شاخص های توسعه اقتصادی کشورهای هم سود مورد بررسی و گرایش به گروه داعش رابطه معناداری وجود دارد». یافته های پژوهش نشان می دهد: 1. میان شاخص های اقتصادی همچون نرخ بیکاری، درصد جمعیت زیر خط فقر، شاخص انجام فعالیت های تجاری، سرانه تولید ناخالص داخلی و امتیاز آزادی اقتصادی تفاوت معناداری در پنج کشور مورد بررسی وجود دارد؛ 2. میان شاخص های اقتصادی مانند نرخ بیکاری، شاخص انجام فعالیت های تجاری، سرانه تولید ناخالص داخلی و امتیاز آزادی اقتصادی و گرایش به گروه داعش در پنج کشور مورد بررسی رابطه و همبستگی معناداری وجود دارد. در این میان، شاخص امتیاز آزادی اقتصادی و سرانه تولید ناخالص داخلی به ترتیب با میزان همبستگی 31/0- و 13/0- بیش از سایر شاخص های اقتصادی، همبستگی معناداری را در گرایش شهروندان به گروه داعش نشان می دهند. سرانجام عامل توسعه اقتصادی (شاخص کل) با میزان 57/0- بیانگر همبستگی به نسبت قوی این عامل با گرایش شهروندان به گروه داعش است.
الگوهای دوستی و دشمنی و بحران ها در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی پس از جنگ سرد کانون منازعات، درگیری ها و بحران ها ی متعدد بوده است؛ از آن جمله می توان به بحران ها ی قره باغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا اشاره کرد. این نمونه ها نشانگر وجود بحران و ناامنی در این منطقه است. وجود شبکه ای از بازیگران هویتی در قفقاز جنوبی که بدون توجه به وابستگی ها ی هویتی در سه کشور این منطقه، جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان پراکنده شده اند و هریک میان خود الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی دارند از عامل های اصلی بروز تنش و بحران در قفقاز جنوبی است. این نوشتار بر این اساس به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ و این الگوها چه تأثیری در بحران ها و تداوم آن ها در این منطقه داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه را مطرح می کنیم که در میان هویت ها ی متکثر موجود در قفقاز جنوبی با توجه به پیشینه تاریخی، الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی میان آنان شکل گرفته است و وجود این الگوها سبب بروز بحران ها و تداوم آن ها در منطقه شده است. برای بررسی این فرضیه ها با تکیه بر نظریه هویت اجتماعی الکساندر ونت با روش «توصیفی- تحلیلی» از داده ها و اطلاعات کتابخانه ای، سایت ها ، مقاله ها و منابع اینترنتی، استفاده شده است.
تهدید روسیه و تأثیر آن بر سیاست های امنیتی گرجستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرجستان از زمان اعلام استقلال از اتحاد شوروی با مشکلات و چالش هایی روبه رو شد که برخی مانند فقر و نابسامانی اقتصادی به ارث رسیده از دوران اتحاد شوروی بودند. برخی نیز مانند بی ثباتی سیاسی، تجزیه و جدایی طلبی و ناامنی که در دوران اتحاد شوروی پوشیده بود، در دوران پس از استقلال این کشور سر باز کرد و در خارج از مرزهای گرجستان در قفقاز جنوبی، جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی نیز این منطقه را ناامن و بی ثبات کرده بود. از مهم ترین موضوع های امنیتی در گرجستان چگونگی رابطه با روسیه و تهدیدهایی است که از سوی این کشور متوجه گرجستان است. در واقع گرجستان از ابتدای استقلال خود با تهدید روسیه روبه رو بوده و این تهدید بر شکلِ به کارگرفتن سیاست های امنیتی این کشور اثر گذاشته است. از بخش هایی که تهدید روسیه بر سیاست های امنیتی گرجستان اثر گذاشته، عضویت و یا انصراف این کشور در نهادها و سازما ن های منطقه ای بوده است. در این نوشتار این پرسش مطرح می شود که تهدید روسیه بر سیاست های امنیتی منطقه ای گرجستان چه تأثیرهایی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه بیان می شود که تهدید روسیه موجب شده است تا سیاست های امنیتی گرجستان به سمت خروج از سازمان کشورهای مستقل هم سود و پیوستن به گوام و تلاش در جهت تقویت روابط با غرب (ناتو و آمریکا) متمایل شود. هدف این نوشتار بررسی دلایل عضویت و یا انصراف گرجستان از این نهادها در دوران بعد از استقلال تا پایان ریاست جمهوری میخائیل ساکاشویلی است.
تحلیل پیوندهای امنیتی ایران و آسیای مرکزی بر اساس نظریه «مجموعه های امنیتی منطقه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران همواره به منطقه آسیای مرکزی به عنوان منطقه ای در مجاورت جغرافیایی اش از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیک و امنیتی توجه داشته است. با توجه به پیوستگی های مختلف ایران و آسیای مرکزی، وضعیت امنیتی در منطقه از منظر ثبات و بی ثباتی می تواند بر امنیت ایران تأثیرگذار باشد. در بیش از یک دهه اخیر، با تغییر رخ داده در مفهوم امنیت و طرح جنبه های نوین امنیت، بر میزان اهمیت آسیای مرکزی برای ایران از منظر امنیتی نیز افزوده شده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با تمرکز بر موضوع امنیت در آسیای مرکزی و با استفاده از چارچوب نظری «مجموعه های امنیتی منطقه ای»، تلاش دارد ضمن ارائه یک طبقه بندی از مهم ترین مسائل و دغدغه های امنیتی موجود در منطقه، جنبه های پیوند ایران را با این منطقه در بحث امنیت بررسی کند. به بیان دیگر، این نوشتار در پی پاسخ گویی به چرایی تأثیرگذاری امنیت در منطقه آسیای مرکزی بر امنیت ملی و منافع ملی ایران است و پس از بررسی و تحلیل موضوع، چنین بیان می کند که با توجه به میزان و شدت پیوندهای امنیتی ایران با منطقه آسیای مرکزی، ایران به جزئی از مجموعه امنیتی آسیای مرکزی تبدیل شده است. همین مسئله، سبب شده امنیت در منطقه بر امنیت و منافع ملی ایران تأثیرگذار باشد. در این نوشتار از روش «تبیینی» بهره گرفته شده، بدین معنا که با بهره گیری از چارچوبی نظری، فرضیه پژوهش از دل گزاره های نظریه اقتباس شده و در رابطه با موضوع بحث، به آزمون گذاشته شده است.
آسیب شناسی مدیریت خدمات فرهنگی در تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات فرهنگی به عنوان بخشی از خدمات اجتماعی و بر اساس تجربه داخلی و خارجی از نظر تأثیر آن بر جامعه، نشان دهنده عنصری درخور توجه از توسعه ملی است. در این مطالعه وضعیت خدمات فرهنگی تاجیکستان با شاخص های مربوط به فضاهای فرهنگی و هنری و میزان دسترسی به آن ها بررسی می شود. مقایسه رشد یک دوره زمانی و چگونگی تغییرها در ارائه خدمات فرهنگی به شناخت بهتری از مدیریت خدمات فرهنگی در تاجیکستان کمک می کند. میزان دسترسی، بهره برداری و کیفیت ارائه خدمات و فعالیت های فرهنگی و هنری با توجه به نیازهای جامعه و نیز استانداردهای مدنظر در این مورد نقش مهمی ایفا می کند. در تاجیکستان چند نوع فعالیت و خدمت فرهنگی وجود دارد که به عنوان شاخص های ارزیابی میزان و کیفیت رشد و توسعه آن ها متأثر از شیوه مدیریت فرهنگی و نحوه ارائه آن ها است از جمله: کتابخانه های عمومی، مجتمع های فرهنگی و هنری، سالن های سینما، سالن های تئاتر، نمایش و موسیقی، موزه ها و چاپ کتاب، مجله و روزنامه. این نوشتار تلاش دارد تا با بررسی این شاخص ها در نهایت برای ارتقا و توسعه با توجه به نگاه ملی و بین المللی و چالش های پیشرو راه کارهایی پیشنهاد دهد. روش تحقیق مبتنی است بر مشاهده بخش هایی از فعالیت های فرهنگی و هنری، بررسی داده های منابع رسمی، انجام مصاحبه با کارشناسان. این مطالعه بیانگر آن است که عملکرد دستگاه فرهنگی و هنری تاجیکستان پاسخی اندک به نیاز امروز جامعه است.
ژئوپلیتیک دریایی و سیاست خارجی روسیه در بحران های اوکراین و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به اهمیت امنیتی و اقتصادی مناطق دریایی در سیاست خارجی روسیه در سال های اخیر افزایش یافته است. روسیه نفوذ و کنترل بر دریاهای مهم را از بنیادهای خیزش و تحکیم جایگاه خود در سیاست بین الملل می داند. از این رو برنامه های تقویت و نوسازی گسترده ای در حوزه نیروی دریایی در پیش گرفته است. روسیه که به دنبال بازپس گیری جایگاه خود در سیاست بین الملل است، به راستی قدرتی بزرگ نخواهد بود؛ مگر اینکه همانند بیشتر قدرت های بزرگ از گذشته تاکنون همچون انگلیس، آمریکا و چین که با افزایش قدرت، حضور گسترده تری در مناطق آبی جهان پیدا می کنند، در «اقیانوس جهانی» حضور پر رنگ تری داشته باشد؛ بنابراین مسئله کنترل و تسلط بر مناطق آبی مهم جهان در مواردی همچون گرجستان، اوکراین و سوریه از مؤلفه های اصلی تبیین کننده رفتار روسیه در سال های اخیر است. همچنین روسیه همانند همه قدرت های بزرگ جهان تلاش می کند تا در خارج از مرزهای خود حضور نظامی داشته باشد. بر این مبنا این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که علت مداخله نظامی روسیه در بحران های اوکراین و سوریه چیست؟ در پاسخ گفته می شود که حفظ و تقویت کنترل روسیه بر دریاهای سیاه و مدیترانه از عامل های اصلی حضور این کشور در اوکراین و سوریه بوده است. با توجه به اینکه روسیه هم در اوکراین و هم در سوریه پایگاه های دریایی دارد با مداخله در این دو کشور به دنبال آن است که پایگاه های سواستوپول و ترتوس را حفظ کند و از این راه تسلط خود را بر این مناطق مهم تقویت کند.
سیاست ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی در دوران بوش و اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی در جایگاه هژمون نظام بین الملل قرار گرفت و پس از رویداد تروریستی یازده سپتامبر 2001، به طور مستقیم به منطقه آسیای مرکزی وارد شد. دستگاه سیاست خارجی کاخ سفید در دوران رؤسای جمهوریِ جمهوری خواه و دموکرات این کشور از سال 1991 تاکنون، هدف های سیاسی، اقتصادی و امنیتی متعدد خود را بر اساس راهبرد کلان این کشور و با ابزارها و روش های متناسب پیگیری کرده است تا هژمونی جهانی آمریکا حفظ و تقویت شود. این نوشتار با مطالعه مقایسه ای سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری «جرج دبلیو بوش» و «باراک اوباما» رؤسای جمهوری جمهوری خواه و دموکرات این کشور پس از یازده سپتامبر 2001، در پی یافتن پاسخ این پرسش اساسی است که سیاست خارجی ایالات متحده در برابر هر یک از پنج جمهوری قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به طور خاص و کل این منطقه به عنوان محل رقابت قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای، در دوران ریاست جمهوری بوش و اوباما چه تفاوت ها و شباهت هایی داشته است؟ نتیجه این مطالعه مقایسه ای که در بستر رهیافت نظری نوینی از نظریه کلان لیبرالیسم انجام شده حاکی از درستی این فرضیه است که تیم بوش یک جانبه گرایانه و بر اساس خوانشی تهاجمی از لیبرالیسم، تلاش کرده است هدف های واشنگتن را در آسیای مرکزی با ابزارهای سخت محقق کند. دولت اوباما برای تحقق همان هدف ها در قالب سازوکارهای جمعی و نهادهای بین المللی از ابزارهای نرم بهره گرفته و به صورت چندجانبه گرایانه، دیپلماسی محور و بر اساس خوانشی تدافعی از لیبرالیسم عمل کرده است.
منابع آبی مشترک در حوضه کورا - ارس؛ پیشران صلح در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز کورا - ارس در منطقه قفقاز جنوبی میان جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، ایران و ترکیه قرار دارد. دو رود اصلی کورا و ارس از پرآب ترین رودهای منطقه هستند که مسائل اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی بسیاری پیرامون آن ها وجود دارند. همکاری های مبتنی بر توافق های محدود و چندجانبه میان ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان به طور معمول با ابتکار سازمان های جهانی و اتحادیه اروپا ایجاد شده اند و از این مسئله بسیار مهم غفلت کرده اند که ایران و ترکیه دو بازیگر و کنشگر اصلی در استفاده و مدیریت منابع آبی این حوضه هستند. با توجه به اینکه هیچ نهاد بین المللی برای مدیریت یکپارچه منابع آبی مشترک در این حوضه تأسیس نشده و پیمانی نیز برای تقسیم این منابع بسته نشده است، استفاده از نظریه پیچیدگی در روابط بین الملل با فراهم کردن امکان درک صحیح از مسائل این حوضه، کمک می کند تا برای این پرسش اساسی پاسخی بیابیم: توازن نداشتن منابع و مصارف و نیز وابستگی به منابع آبی مشترک چگونه بر روابط میان کشورهای حوضه آبریز کورا - ارس تأثیر می گذارد؟ نوشتار حاضر با استفاده از روش تبیینی برای آزمون فرضیه از شیوه مثبت یعنی بررسی شاخص های متغیرهای تشکیل دهنده مفاهیم استفاده می کند و داده های مربوط را جمع آوری و تحلیل می کند. نتیجه های نوشتار این فرضیه را ثابت می کند که تعدد و وابستگی متقابل عامل های مؤثر بر بهره برداری از منابع آبی مشترک در حوضه از راه به کارگیری اصول استفاده منصفانه و معقول و منع واردکردن ضرر مهم، پیشران همکاری و صلح، اعتمادسازی، افزایش ثبات و کاهش نزاع های سیاسی و امنیتی میان کشورهای حوضه می شود.
روسیه و پرونده هسته ای ایران؛ رویکرد به گفت وگوها و ایفای نقش در به دست آوردن توافق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فدراسیون روسیه همواره در میزان و تداوم فعالیت های هسته ای ایران نقش مهمی داشته است. نقش این کشور با هیچ کشور دیگری مقایسه پذیر نیست؛ اما درباره نقش و رویکرد آن، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. از دلیل های اختلاف دیدگاه ها در این موضوع، به کارگرفتن رفتارهای متفاوت و دووجهی از سوی روسیه در مقابل ابعاد مختلف پرونده هسته ای ایران در دو دهه گذشته بوده است. این نوشتار با درنظر داشتن اهمیت نقش روسیه در پرونده هسته ای ایران در پی پاسخ به این پرسش است که چرا روسیه در برابر برنامه هسته ای ایران رویکردی دووجهی و دوگانه درپیش گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که گفتمان هویتی اوراسیاگرایی با ترسیم نقش هایی مانند «قدرت بزرگ جهانی»، «ابرقدرت منطقه ای» و «ابرقدرت هسته ای» سبب شده اند روسیه ضمن بهره برداری از مزایای همکاری هسته ای با ایران، تلاش کند مانع هسته ای شدن و به دنبال آن افزایش شدید قدرت ایران شود. همچنین با هدف جلوگیری از تضعیف شدید ایران، مخالف اقدام هایی مانند عملیات نظامی علیه این کشور شود. بدین شکل رویکرد دووجهی خود را دنبال کند؛ زیرا تبدیل ایران به قدرتی هسته ای، افزایش قدرت آن به عنوان رقیب منطقه ای برای روسیه را در پی دارد؛ همچنین هرگونه حمله نظامی علیه ایران و یا تضعیف شدید آن، این کشور را به پایگاهی برای گسترش نفوذ آمریکا در مرزهای جنوبی روسیه تبدیل می کند. هر کدام از این وضعیت ها در تعارض با نقش های اصلی سیاست خارجی روسیه قرار دارد. این نوشتار برای پیشبرد فرضیه خود از روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.