فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
59 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش پیش رو، واکاوی و بازخوانی تکه ای از تاریخ «سلطه و تغییر» در ایران در دو دهه 1340و 1350 شمسی است که در عمل می توان گفت بازنمود یا آیینه تمام نمایی از کلیت مناسبات دولت – جامعه در بستر سیاست های «نوسازی و اصلاحات» در تاریخ ایران معاصر به شمار می رود. بررسی قابلیت ارائه «استراتژی بقای جدید»، ظرفیت «اعمال کنترل» و در نهایت توانایی و اراده «تحول اجتماعی» دولت پهلوی دوم و موانع پیش روی آن، بر پایه نظریه «دولت محدود یا دولت درون جامعه» جول.اس میگدال، در مرکز بحث این نوشتار قرار دارد. به اعتقاد میگدال جهت فهم درست و دقیق ماهیت و عملکرد دولت در جهان سوم، باید از رویکرد استعلایی و افسانه و اسطوره دولت «کامل» مورد نظر دولت گرایان که دولت را در مقابل جامعه قرار می دهد و مبتنی بر بازی جمع جبری صفر میان دولت و جامعه است، پرهیز نمود و رویکرد دولت «پاره ای یا تکه ای» از جامعه است را مورد توجه قرار داد. به عبارت روشن تر این نگاه مستلزم تغییر تمرکز تحلیل از دولت به عنوان یک سازمان بوروکراتیک مستقل (نگاه ساختاری) به دیدگاهی «فرآیندگرا» از دولت در جامعه است. با این توصیف پرسش اصلی پژوهش این است که چرا سیاست تغییر و تحول اجتماعی دولت محمدرضاشاه پهلوی در قالب انقلاب سفید (در دهه 40 و 50) نتوانست به اهداف مدنظر خود دست یابد و در نهایت پهلوی دوم با بحران سلطه و کنترل اجتماعی روبرو شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت پهلوی دوم به رغم برخورداری از میزان نسبتاً بالایی از کنترل اجتماعی، به جهت محدودیت های ناشی از ماهیت جامعه شبکه ای و همچنین الزامات و ضرورت های نظام بین الملل، دولت ضعیفی بود که نتوانست استراتژی بقای جذاب تر و کارآمدتری برای نیروهای اجتماعی ارائه و منابع لازم برای حمایت از سیاست «تحول اجتماعی» مدنظر خود را بسیج نماید، از این رو در نهایت ناگزیر به «سیاست بقا» روی آورد.
بررسی مقایسه ای میان امارت اسلامی طالبان در افغانستان 1996- 2001 و الگوی دولت تمامیت خواه در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
93 - 132
حوزه های تخصصی:
جنبش طالبان در شرایط تخاصم و تخالف داخلی و خارجی مانند کودتای 28 آوریل 1978، حمله ارتش سرخ 1979 و جنگ های داخلی 1992-1994 در افغانستان در نهایت با هویتی شبه توتالیتری در فاصله سال های 1996 تا 2001 تلاش کرد تحت عنوان امارت اسلامی در آن کشور اعلام وجود کرده و حکومت کند. این مقاله تلاش دارد با اتکا به نظریه آلن تورن در مورد سر بر آوردن جنبش ها با اتکا به سه اصل تخالف، هویت و تمامیت به ظهور جنبش طالبان نظر کرده و به تحلیل تحقق اصل سوم یعنی"تمامیت" از میان این سه اصل نزد این جنبش، در قامت استقرار امارت طالبان اول بپردازد. همچنین به این پرسش پاسخ دهد که آیا این امکان وجود دارد که امارت اسلامی طالبان 1996-2001 به عنوان دولتی توتالیتر که از دل وضعیت نزاع، هویت یابی کرده است، شناخته شود؟ برای پاسخ به این مسئله به نظریه هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم استناد شده و برای این بررسی مقایسه ای، شش شاخص از دل همان نظریه انتخاب شده است: بی شکلی، جامعه توده ای، وفاداری مطلق، ایدئولوژی و معنای مرز، رهبری تمامیت خواه و دین و مناسک. پیش از بررسی این شاخص ها در مورد امارت اسلامی طالبان، کوشش شده است در مقدمه به این دو پرسش پاسخ داده شود که تا چه میزان امکان بررسی مقایسه ای میان دولت در غرب و دولت در جهان اسلام وجود دارد؟ و همچنین تا چه میزان می توان قرابتی میان حکومت اسلامی و حکومت تمامیت خواه پیدا کرد؟ چهارچوب نظریِ به کار گرفته شده در این پژوهش ترکیبی از نظریات آلن تورن (در فهم جنبش های اجتماعی-سیاسی) و آراء هانا آرنت (در فهم توتالیتاریسم) است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله روش کتابخانه ای و اسنادی است.
فهم مساله شناسی سیاسی دولت در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
133 - 161
حوزه های تخصصی:
مساله های سیاسی که در ارتباط با امر بی نظمی اجتماعی-سیاسی تبین می شود ناظر به ادراکات عمومی برای شرایط منفی، شایع و قابل تغییر تلقی می گردد که با ارزش های شمار مهمی از مردم مغایرت دارد و معتقدند باید برای تغییر آن وضعیت اقدام کنند. با توجه به اهمیت مساله شناسی اجتماعی–سیاسی در استمرار و کارآمدیِ یک نظام اجتماعی–سیاسی، هدف اصلی مقاله حاضر شناخت مدل نظام مند اهم مسائل سیاسی دولت جمهوری اسلامی ایران با رویکرد جامعه شناسی سیاسی است. لذا در جواب به سوال اصلی چیستی اهم مسائل سیاسی دولت (به مثابه حکومت ) جمهوری اسلامی ایران، سعی شده تا با چارچوب مفهومی آنومی اجتماعی–سیاسی و ادراکات ذهنی، از رویکرد کیفی در قالب روش تفسیری همدلانه برای پاسخ به سوال اصلی استفاده شود. با تکنیک بارش فکری نخبگانی، تحلیل یافته ها، (ضمن اذعان به توانمندی های نسبی دولت ها)حاکی از آن است که از میان مشکلات کارگزاری و ساختاری مرتبط با دولت در جمهوری اسلامی ایران، روند سینوسی اعتمادسیاسی، هسته اصلی مسایل سیاسی امروز کشور ما بوده است که در بعد داخلی رابطه مهمی با ضعف در عملکرد نهادهای نظارتی، ناکارآمدی بعضی از نهادهای حکومتی و وجود شکاف های اجتماعی داشته و در بعد خارجی نیز بی تأثیر از مساله سیاست های تحریم آمریکا علیه مردم ایران نبوده است. البته توانمندسازی ابعادی و منطقی دولت در اقتصاد، فرهنگ و امنیت و جلب مشارکت آگاهانه مردم به کاهش مسائل اساسی سیاسی دولت کمک خواهد کرد.
علم و شبه علم در مطالعات دولت پژوهی معاصر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
261 - 291
حوزه های تخصصی:
یکی از اقدامات مهم دانشمندان فهم عالمانه دولت بوده است، ولی گاهی این کوشش به فهمی شبه علمی ختم شده است، تاحدی که می شود گفت "شبه علم به جای علم نشسته است." مقاله می کوشد تا این گزاره را واکاوی کند. پاسخ این پرسش که وضعیت آثار مربوط به دولت در ایران از نظر علمی یا شبه علمی بودن چگونه است؟ را می توان در چهار شاخص وارسی ادبیات موجود، قابلیت آزمایش، استناد به شواهد، نقد و اصلاح پذیری ردیابی کرد. هدف مقاله آسیب شناسی آثار نوشته شده در مورد دولت از طریق بررسی نسبت آنها با شاخص های علم و شبه علم است. روش ما فراترکیبی است که به دنبال تجزیه یافته ها، بررسی آنها، کشف ویژگی های اساسی پدیده ها و ترکیب آنها در کلی دگرگون شده، با هدف ارائه تفسیر جدیدی از موضوع مورد مطالعه است. یافته این مقاله آن است که مقوله علم/ شبه علم مانند هر پدیده انسانی دیگری پدیده ای طیفی است، بدین معنا که آثار نوشته شده در حوزه دولت همگی هم از وجوه علمی برخوردارند و هم از وجوه شبه علمی اما تفاوت در محل قرار گرفتن آنها در این طیف بندی است. برخی آثار به طیف علمی نزدیک ترند و وجه غالب آنها علمی است. اما برخی به طیف دیگر نزدیک ترند و وجه برجسته آنها شبه علمی است. نتیجه این بررسی آن است که وجه غالب مطالعات دولت پژوهی در ایران بیشتر شبه علمی بوده و در تحلیل های خود کمتر بر شواهد عینی تجربی و استدلال های فلسفی تکیه دارند و همین آسیب موجب فهمی کژتاب از دولت به عنوان نهادِ نهادها و مهمترین نیروی سیاسی در جامعه امروز شده است.
حکمرانی اسلامی با بهره گیری از رویکردی غیرمعرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
293 - 321
حوزه های تخصصی:
رویکرد غالب به حکمرانی اسلامی، اسلام را دستگاه معرفت شناسانه ای در نظر می گیرد و از دلِ آن در صدد است نهادها، رویّه ها، اصول و احکام حکمرانی اسلامی را احصا و کشف کند. در این رویکرد همانند سایر دستگاه های معرفتی تحلیل بر روی بدیهیات استعلایی خاصی استوار می شود. از منظر معرفت شناسانه در باب حکمرانی اسلامی آثار و نوشته جات متعددی به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که از منظری غیرمعرفت شناختی چگونه می توان به حکمرانی اسلامی اندیشید؟ جهت پاسخ به این سؤال فرضیه ای که با بهره گیری از روش درون ماندگار (در تقابل با روش استعلایی و رویکرد معرفت شناسانه) تنظیم شده بدین شرح است که در رویکرد غیرمعرفت شناسانه به حکمرانی اسلامی که می توان آن را «حکومت مندی اسلامی» نامید، اسلام به نیروی سیاسی فعال در زیستِ درون ماندگار سوژه ها بدل خواهد شد که رفتار سوژه ها را به واسطه نسبت های متغیر و هر روزه با خودشان، مقاومت در برابر بدیهیات متصلّب و سلطه آورِ زمان حال و تبدیل کردن سوژه های مسلمان به نیروهای خلّاق حکمرانی، تنظیم و هدایت می کند. مهم ترین نمونه بارز چنین حکمرانی غیرمعرفت شناسانه اسلامی ای (حکومت مندی اسلامی) را می توان در اسلام جاری در زیست سوژه های انقلابی در سال های منتهی به انقلاب اسلامی مشاهده کرد.
نظریه های دولت در دوره پهلوی اول: مرور آسیب شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
419 - 460
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی و نقد نظریه های دولت در ایران (دوره پهلوی اول) است. در باب دولت در دوره پهلوی اول پژوهش های گسترده ای صورت گرفته است. در این پژوهش ها از صفاتی چون دولت مدرن، مطلقه مدرن، شبه پاتریمونیالیسم، اتوکراتیک، دیکتاتوری، شبه مدرنیسم، استبداد شرقی، استبداد ایرانی، وابسته، اقتدارگرای نوساز و ... استفاده شده است. تعدد و تنوع این مفاهیم حاکی از تعدد و تفاوت های مفهومی قابل توجهی است، که حائز بحث هستند. پرسش اصلی این است که چگونه می توان به طرح و نقد این دیدگاه ها پرداخت و چه بدیلی برای عنوان دولت در این دوره برشمرد؟ هدف این نوشتار طرح و نقد این تفاوت ها و تناقض های مفهومی و نیز نقد و بررسی دیدگاه های ارائه شده است که می تواند ادبیات نظری و تجربی این دوره تاریخی را تقویت نماید. در این نوشتار از روش فرامطالعه برای رسیدن به این مقصود بهره برده ام. نتایج بدست آمده تنوعی از دیدگاه ها را نشان می دهد و بر اساس معیارهای مورد وثوق در این مقاله، تعداد کمی از نوشته های مورد بررسی درک روشنی از مفهوم دولت، کارکردها و کارویژه های آن در دوره جدید دارند، و نویسندگان در بسیار از موارد به دلیل خلط مفاهیم، تفاوت چندانی بین واژه های دولت، حکومت، و رژیم که سه تأسیس متفاوت، ولی مرتبط هستند، قائل نشده اند. بر اساس مبانی نظری دولت و نیز مستندات تاریخی دوره مورد بررسی، دولت در دوره رضا شاه از جنبه های مختلف شامل بستر تاریخی، زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کارویژه ها و اقدام ها، قرابت قابل توجهی با دولت مطلقه دارد.
ارکان نظریه ی «ارزش اخلاقی فراگیر و خودبسنده ی عدالت»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار، طرح دیدگاهی جدید در باب عدالت پژوهی، تحت عنوان «نظریه ی ارزش اخلاقی فراگیر و خودبسنده ی عدالت» است. مساله ی اصلی این است که برخی از تقریرهای موجود درباره ی عدالت اجتماعی، به تقلیل گرایی انجامیده و با تمرکز بر وجه کاربردی عدالت و غفلت از وجوه بنیادین آن، نوعی کژتابی در فهم از عدالت را رقم زده اند؛ نظریه ی مختار این پژوهش درصدد است تا ضمن برشمردن نقص رهیافت های محدودنگر و تقلیل گرا به عدالت و مبنای ارزشمندی و الزام آوری آن، بر ضرورت توجه به مباحث پایه و بنیادین عدالت در نظریه پردازی در عرصه عدالت اجتماعی تاکید نموده و «فراگیربودن ارزش اخلاقی عدالت» و «ذاتی بودن و خودبسنده بودن عدالت» را اثبات نماید. در این مقاله ارکان سه گانه ی این نظریه، شامل: «رکن مفهومی»، «رکن ارزشی» و «رکن موضوعی» منقح گردیده و لوازم و پیامدهای آن مورد تامل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق می تواند تسهیل گر تدوین کلان نظریه ی عدالت اجتماعی باشد.
واکاوی فقهی روایات «نفی قیام و انقلاب» در عصر غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تشکیل حکومت برای ایجاد نظم و عدالت و سامان دهی نظام زندگی اجتماعی، عقلا یک امر ضروری است. اگرچه شیعیان در زمان حضور معصوم(ع) تشکیل حکومت را وظیفه و حق ایشان می دانند، اما گروهی از آن ها این پرسش را پیش می کشند که آیا مومنین در عصر غیبت نسبت به قیام و تشکیل حکومت وظیفه دارند یا از آن منع شده اند؟ هرچند روایاتی در زمینه ی منع وجود دارد، اما این پژوهش می کوشد تا اثبات کند که این روایات از حیث سندی و دلالی ضعیف هستند و این روایات درصدد نهی از مطلق قیام صادر نشده اند. علاوه براین، این باور ناروا با آیات قرآن و دیگر روایات معتبر اهل بیت(ع) نیز ناسازگار است
امام خمینی و حدود ولایت مطلقه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی حدود ولایت مطلقه ی فقیه از دیدگاه امام خمینی است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. نتایج نشان می دهند که «اطلاق» در اصطلاح فقهی «ولایت مطلقه»، مفهومی نسبی است و به تناسب موضوع مورد بحث در هر مساله ای، ولایت از یک جهت و حیثیت مطلق، و از جهات و حیثیات دیگر مقیّد است. در اندیشه ی امام خمینی، ولایت مطلقه ی فقیه (اختیارات حکومت اسلامی) نسبت به احکام فرعی شرعی، مطلق است؛ یعنی حکومت افزون بر مسئولیت اجرای احکام فرعی شرعی، عنداللزوم می تواند در قلمرو مباحات شرعی و حتی الزامیات شرعی، قانون الزام آور وضع نماید. اما از جانب دیگر، ولایت فقیه و اختیارات حکومت در عصر غیبت، دست کم محدود و مقیّد به پنج قید است: عدالت، مصلحت به تشخیص کارشناسان متعهد، قلمرو حوزه ی عمومی، پایبندی به سیره ی حکومت پیامبر(ص) و امام معصوم(ع)، و قانون. لذا گزاره هایی مثل: «تقدم ولایت بر عدالت»، «هر تصمیمی که شخصِ فقیه مصلحت بداند»، «حق دخالت حکومت در حریم خصوصی»، «هم ترازی فقیه عادل با معصوم» و «فراقانونی بودن ولی فقیه» جایگاهی ندارد.
تداوم و تغییر در علل مداخله های نظامی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه در مقام مدعی منزلت بزرگ قدرتی یکی از بالاترین موارد مداخله نظامی را به ثبت رسانده است. حمله به اوکراین فصل نوینی در تاریخ مداخلات روسیه گشود که مطالعه و بازاندیشی درباره علل این مداخلات را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی تبیینی(علت کاوی) و تاریخی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این ضرورت پژوهشی است. برای این منظور، پرسشی که در کانون پژوهش قرار دارد، پرسش از عوامل موثر در مداخله های روسیه و شناسایی و تفکیک عوامل اولیه(پایدار) از عوامل ثانویه(متغیر) است. در این مقاله، نه متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر مداخلات نظامی روسیه شناسایی شده و سپس میزان نقش و جایگاه هر کدام در میان سلسله عوامل مورد بررسی قرار گرفته است. این عوامل عبارتند از: بزرگ قدرت گرایی، هژمون گرایی منطقه ای، شخصیت و سبک رهبری، مبارزه با تروریسم، اتحاد و همکاری استراتژیک با دولت میزبان، ملی گرایی و پان اسلاویسم، حمایت از اقلیت های هویتی روس، توانمندی های اقتصادی و نظامی و نهایتاً جنگ انحرافی و مسأله مشروعیت. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان عوامل فوق، بزرگ قدرت گرایی هسته مرکزی مداخلات نظامی روسیه را تشکیل می دهد و به همراه هژمون گرایی منطقه ای نقش اصلی و پایدار را در تحریک مداخلات روسیه ایفا کرده است. انگیزه انباشت قدرت برای تأمین امنیت و غبله بر تهدیدها که در علل اصلی مداخله های روسیه متبلور است، رهیافت واقع گرایی تهاجمی را به عنوان پشتوانه نظری می پذیرد. از سوی دیگر، لحاظ کردن نقش نخبگان سیاسی در حلقه بعدی سلسله عوامل مؤثر، پژوهشگر را به سمت تلفیق آن رهیافت با رهیافت تفسیری سازه انگاری رهنمون ساخته است؛ تلفیقی که اساس واقع گرایی نوکلاسیک را تشکیل می دهد.
نقش مؤلفه های راهبردی گام دوم انقلاب در رسیدن به تمدن نوین اسلامی: چالش ها و فرصت های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تحقق تمدن نوین اسلامی، باید به طور جامع و مانع ظرفیت های لازم ایجاد گردند و اقداماتی در جهت رفع چالش ها صورت گیرد. در این مسیر، مؤلفه های راهبردی بیانیه گام دوم انقلاب می تواند مورد بهره برداری قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های راهبردی در بیانیه گام دوم انقلاب به دنبال ارائه الگویی هدفمند و قابل اجرا جهت حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی صورت گرفت. این بررسی با تأمل در مؤلفه های راهبردی حاصل از گام دوم انقلاب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در پاسخ به این سؤال که نقش مؤلفه های راهبردی گام دوم انقلاب در رسیدن به تمدن نوین اسلامی: چالش ها و فرصت های پیش رو چیست؟ و رسالت دولت ها در نقش آفرینی مؤلفه های راهبردی چیست، این فرضیه مطرح گردید که مؤلفه های راهبردی حاصل شده از بیانیه گام دوم انقلاب ازجمله استقلال سیاسی و توجه به مردم؛ معنویت و اخلاق؛ استقلال اقتصادی و خصوصی سازی؛ علم و آموزش؛ عدالت و مبارزه با فساد؛ سبک زندگی اسلامی، مناسب ترین مسیر جهت طی کردن راه تمدن نوین اسلامی است، و دولت ها در عین تفاوت در برنامه و سیاست ها، بر این اصول تأکید کرده اند. موضوع قابل توجه در این پژوهش، اشاره به فرصت ها و چالش های موجود جمهوری اسلامی ایران در این راه است، که توجه به فرصت ها می تواند تمدن سازی را تسریع بخشد و درعین حال عدم توجه به چالش ها و محدودیت های موجود می تواند مسیر توسعه و پیشرفت و درنهایت رسیدن به تمدن نوین اسلامی را سخت و حتی ناممکن سازد.
اصول اخلاقی تربیت متعاطیان حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از محوری ترین ارکان جامعه به حساب می آید؛ انبیاء الهی مبعوث شدند تا اخلاق را در عالم فراگیر نمایند چنانکه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هدف مبعوث شدنشان را تکمیل کردن مکارم اخلاق بیان می کنند؛ بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی(رحمه الله علیه) نیز در آثار خود توجه ویژه ای به مسئله ی اخلاق دارند تا جایی که حتی در کتب فقهی ای مثل تحریر- الوسیله نیز مسائل اخلاقی را مورد بحث و بررسی قرار می دهند؛ از طرفی بر اساس اندیشه امامین انقلاب اسلامی تحقق حکومت اسلامی شرط لازم رسیدن به تمدن اسلامی است و روشن است که رکن اصلی حکومت اسلامی؛ متعاطیان حکمرانی و مدیران حکومت هستند به این معنا که تا شرایط برای تربیت حکمرانان و مدیران در جامعه ی اسلامی مهیا نشود حکومت اسلامی ایجاد نخواهد شد؛ کتاب شریف نهج البلاغه به این مسأله به طور ویژه پرداخته است تا جایی که امیرالمومنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در کنار هر دستور حکومتی یک یا چند دستور تربیتی اخلاقی دارند؛ در این نوشتار سعی شده است که با روش تحلیل مضمون اصول تربیتی حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه در قالب سه مهارت مبنایی-شناختی و مهارت رفتاری و مهارت معنوی تبیین گردد تا سهمی هرچند ناچیز در پیشبرد منویات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در زمینه تحقق تمدن اسلامی داشته باشد؛ و در انتها این مهارت ها در قالب یک جدول ارائه می گردد. سؤال اصلی(یا هدف اصلی) هدف اصلی در این مقاله بیان شاخصه های مهم اخلاقی برای بسترسازی حکمرانی اسلامی با محوریت متعاطیان این امر از منظر نهج البلاغه می باشد. در این نوشتار سعی شده که اصول اخلاقی مهمی که لازمه حکمرانی اسلامی است و در نهج البلاغه روی آن تأکید شده است احصاء گردد؛ با این رویکرد که تا زمانی که توجه ویژه به تغییر در ساحت درونی آحاد جامعه برای تربیت متعاطیان حکمرانی صورت نگیرد تغییر در ساحت اجتماع بما هو اجتماع ممکن نخواهد بود؛ بر همین اساس بررسی قواعد اخلاقی از منظر نهج البلاغه می تواند افقی نو در این راستا پیش روی محققین قرار دهد.
تبیین الگوی منازعات ژئوپلیتیکی در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منازعه اساساً وضعیتی است که در آن واحدها و بازیگران سیاسی به منظور بسط قدرت خود و دستیابی به اهداف ژئوپلیتیک مطلوب خویش، سعی در به حاشیه راندن رقیب و ایجاد چالش برای آن دارند. منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس به واسطه عوامل مختلفی همچون موقعیت جغرافیایی و ارتباطی خود، کانون ظهور دین اسلام، برخورداری از منابع سرشار انرژی، نقش و حضور قدرت های فرا منطقه ای و... از موقعیت استراتژیک در صحنه سیاست های جهانی برخوردار است. در منطقه مذکور به واسطه عواملی چند، میان واحدهای سیاسی تشکیل دهنده آن تعارض منافع و طبعاً منازعات گوناگونی صورت پذیرفته است. در این راستا پرسش پژوهش حاضر این است که الگوی منازعات ژئوپلیتیک در منطقه خلیج فارس چیست؟ بر این مبنا، این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های کتابخانه ای، تلاش کرده است به دنبال بررسی چرایی منازعات حادث شده در این منطقه باشد. یافته های تحقیق هویدای آن است که این منازعات ریشه در عواملی همچون اختلافات مرزی، حضور قدرت های فرا منطقه ای، تفاوت در ساختار حکومت های منطقه، تنش های مذهبی و قومی و مسابقه تسلیحاتی دارد.
تبیین نقش ایدئولوژی در موضع گیری سوریه در قبال جنگ عراق علیه ایران از منظر رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ عراق علیه ایران در دوره جنگ سرد؛ دوره رقابت ایدئولوژی ها، رخ داد. در این دوره، به طورکلی، صف بندی کشورها بر اساس موضع گیری های ایدئولوژیک آن ها شکل می گرفت. در چنین شرایطی، ایدئولوژی باید یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر موضع گیری کشورها در قبال جنگ عراق علیه ایران محسوب می شد؛ اما سوریه که بیشترین اشتراکات ایدئولوژیک را با کشور عراق و بیشترین تفاوت ایدئولوژیک را با ایران داشت، در عمل تبدیل به مهم ترین متحد ایران در این دوره گردید. این پژوهش درصدد آن است تا این مسئله را از منظر رویکرد سازه انگاری بررسی نموده و نشان دهد که چگونه ایدئولوژی های این کشور تبدیل به هنجار نشده و کنش سیاسی آن بر مبنای سازه های غیرایدئولوژیک شکل گرفت نه سازه ای ایدئولوژیک؟ برای انجام این پژوهش، اطلاعات به شکل کتابخانه ای گردآوری شده اند و به روش توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بنا به نتایج پژوهش، با اینکه ایدئولوژی های سوریه در سه سطح ملی، منطقه ای و جهانی شبیه عراق بود، اما این اشتراکات ایدئولوژیک باعث ایجاد انگاره های ذهنی بین این دو کشور نشد. در مقابل، ازآنجاکه سوریه یک کشور امنیت جو می باشد، بیشترین اشتراکات بین الاذهانی آن با ایران شکل گرفت و همین موضوع مبنای کنش سیاسی آن در قبال این جنگ شد.
تبیین نقش گفتمان انقلاب اسلامی در مقاومت انصارالله و عملکرد دفاعی آن در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنبش های مردمی و نهضت های رهایی بخش در جهان اسلام، به یک نیروی قابل محاسبه در فضای منطقه ای و بین الملل ارتقا یافته اند. انقلاب اسلامی مبتنی بر آرمان انقلابی و ماهیت هستی شناختی خود و جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی، پشتیبانی و بسیج منابع و امکانات مقاومت اسلامی در تقابل با تجاوزات نظام استکباری آمریکا و رژیم صهیونیستی را ضروری و تعیین کننده می داند؛ بنابراین نقش و جایگاه انقلاب اسلامی مبتنی بر روش عُقلایی و هوشمندانه در عملکرد نهضت ها مؤثر بوده و درخور تحقیق و پژوهش است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل نقش و جایگاه انقلاب اسلامی در مقاومت انصارالله و تحلیل عملکرد دفاعی آن در یمن می باشد. مسئله پژوهش، تحلیل نقش و جایگاه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران در یمن و تبیین نتایج آن در ارتقا عملکرد دفاعی انصارالله یمن است. روش پژوهش به صورت تلفیقی (کیفی و کمی) می باشد. ابتدا به صورت کیفی مؤلفه ها از مصاحبه و ادبیات پژوهش استخراج شده و در بخش کمی، با به کارگیری روش دلفی فازی و با مراجعه به 15 نفر از خبرگان، تأثیر هر مؤلفه مورد سنجش قرار گرفته است. پس از نظرسنجی از افراد صاحب نظر، ابعاد و مؤلفه های مؤثر در عملکرد دفاعی یمن شناسایی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که 4 بعد سیاسی – امنیتی؛ نظامی - دفاعی؛ لجستیک و بسیج امکانات؛ حمایت و پشتیبانی منطقه ای و 31 مؤلفه در ارتقا عملکرد دفاعی حوثی ها در یمن تأثیر داشته است. عوامل پیشنهادی برای ارتقا عملکرد انصارالله نیز ارائه شده است. نتایج ارائه شده در این پژوهش می تواند به صورت کاربردی در توانمندسازی انصارالله یمن مورد توجه و بهره گیری قرار گیرد.
دولت های استانی و سیاست خارجی؛ لایه مغفول کنش دیپلماتیک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
37 - 65
حوزه های تخصصی:
ساختار قدرت و شیوه تصمیم گیری درحوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی در چین، دستکم از دید ناظران خارجی همواره دچار ابهام،تناقض و گمانه زنی های بسیار بوده است. سازوکار تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی بر مبنای روایت های رسمی و سازوکارهای نهادی موجود، یکپارچه، متمرکز و از بالا به پایین جلوه می کند اما امروز شواهدی فزاینده از متکثرتر شدن، مبهم تر شدن وحتی متناقض تر شدن کنش دیپلماتیک چین در بسیاری از حوزه ها به چشم می خورد که بر مبنای الگوی نظام تصمیم گیری یکپارچه نمی توان توضیحی برای آن بیان کرد. مقاله حاضر ادعا می کند که کلید درک این پیچیدگی ها و بعضا تناقض ها در کنش دیپلماتیک چین، کنار گذاشتن ایده بازیگری یکپارچه و متمرکز حزب-دولت چین در عرصه سیاست خارجی و توجه به نقش حکومت های محلی استانی در کنش دیپلماتیک این کشور است. در همین راستا، پرسش اصلی مقاله بر مبنای روش توصیفی و تحلیلی این است که حکومت های محلی استانی چگونه به عرصه تصمیم گیری سیاست خارجی این کشور وارد شدند و از چه روش هایی برای تاثیرگذاری بر تصمیم گیری های سیاست خارجی بهره می گیرند؟مقاله در همین راستا، رد پای بازیگران استانی در بسیاری از حوزه های سیاست خارجی چین از جمله حوزه انرژی، رویکرد امنیتی و سیاست منطقه ای در دریای چین جنوبی، سیاست درهای باز چین در شرق آسیا و سرانجام شیوه شکل گیری و پیشبرد عملی طرح احیای جاده ابریشم به عنوان جاه طلبانه ترین ابتکار سیاست خارجی چین را نشان می دهد.
بنیادهای ژئوپلیتیکی رژیم حقوقی خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران: تأثیرات و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
69 - 106
حوزه های تخصصی:
منطقه خزر با توجه به موقعیت ویژه خود تحت تأثیر کنش سیاسی بازیگران ساحلی و فرامنطقه ای بوده است. ژئوپلیتیکِ این منطقه و بنیادهای اثربخش آن متقابلاً رفتارِ بازیگران را جهت و معنا می دهد. درهمتنیدگی سه مقوله جغرافیا، سیاست و قدرت و اَشکالِ رفتاری برآمده از آن موجب خلق این پُرسمان شده است که بنیادهای ژئوپلیتیکی رژیم حقوقی خزر چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ افزون بر این، بایستگی تاثیرگذاری فاکتورهای ژئوپلیتیک، می تواند پیامدهایی برای ج.ا. ایران به همراه داشته باشد که این پژوهش در جستجوی این حقیقت است. نویسه پیش رو ماهیتی توصیفی/تحلیلی و شالوده ای اسنادی/کتابخانه ای با کاربستِ نظری بنیادها و عوامل ژئوپلیتیکی پی ریخته شده است. بروندادِ پژوهش نشان داد که ژئوپلیتیک و بنیادهای آن ضمن خلقِ الگوی رفتاری «فرصت» برای جمهوری اسلامی ایران، الگوی رفتاری «ناامنی» را برای این کشور فراهم کرده است. به سخن دقیق تر، ژئوپلیتیک رژیم حقوقی خزر و بنیاد های آن علی رغم خلق برخی فرصت ها برای جمهوری اسلامی ایران، امنیت ملی این بازیگر ساحلی را در زمینه موقعیت جغرافیایی و فضای سرزمینی خزر در بستر تحولات تاریخی و تمدنی، خصوصیات و ماهیت طبیعی منطقه ساحلی، قلمروها و دسترسی دریایی و گستره سرزمینی کشور دریایی، تحت الشعاع قرار داده و با چالش مواجه ساخته است.
راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات تجاری با چین در بستر تحلیلی نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
218 - 252
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات تجاری با چین پرداخته و به این سوال پاسخ می دهد که با توجه به سطح بالای روابط تجاری آمریکا و چین از یک سو و افزایش تعارضات میان این دو کشور از سوی دیگر، راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات اقتصادی میان ایران و چین چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش آن است که افول قدرت اقتصادی آمریکا و افزایش قدرت اقتصادی چین و نیز افزایش سطح جنگ تجاری میان این دو کشور فرصت بسیار مناسبی را برای ایران فراهم آورده تا با توسعه مناسبات تجاری با چین، بخشی از فشارهای ناشی از تحریم های آمریکا را خنثی نماید. پژوهش با بهره گیری از روش نظریه بازی ها، رابطه تجاری ایران و چین را مدل سازی کرده و راهبرد بهینه ایران در توسعه مناسبات تجاری با چین را تبیین خواهد کرد. نتایج به دست آمده از تحلیل تعادل های بازی نشان می دهد راهبرد مطلوب برای ایران توسعه راهبردی روابط تجاری با چین باهدف امتیازگیری از طرف غربی و همچنین بهبود شرایط اقتصادی کشور و دور زدن تحریم هاست و به همین صورت راهبرد مطلوب برای طرف چینی نیز توسعه راهبردی روابط تجاری با ایران باهدف امتیازگیری از طرف غربی و نیز گسترش قدرت نرم خود در منطقه غرب آسیا است. چنانچه یکی از طرفین استراتژی قطع همکاری به منظور جلب رضایت طرف غربی را داشته باشند، طرف مقابل نیز چنین استراتژی را انتخاب می کند و بازی به تعادل جدیدی می رسد که منافع هر دو کشور در آن بسیار پایین خواهد بود.
جایگاه رویکرد سیاسی- معنوی سرمایه اجتماعی در پیروزی های دوران دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خلال جنگ تحمیلی، فرهنگ پایداری و مقاومت مردمی که با تاکید بر اصولی همچون ظلم ستیزی و شهادت طلبی جمهوری اسلامی ایران غنی تر هم شده بود، نقش مهمی در برابر نیروهای مهاجم ایفا کرد. جنگ آزمون بسیار بزرگی برای روحیه مقاومت و شکیبایی ملی بود. بر همین اساس پژوهش حاضر باهدف ارزیابی جایگاه رویکرد سیاسی معنوی سرمایه اجتماعی در پیروزی های دوران دفاع مقدس به روش کتابخانه ای به نگارش درآمده است. یافته ها نشان می دهد: سرزمین ایران در طول تاریخ خود به خصوص در دویست سال گذشته موردتهاجم دشمنان قرارگرفته و بخش هایی از مناطق راهبردی خود را ازدست داده است. اما در حماسه هشت سال دفاع مقدس با توجه به رهبری کاریزمایی امام خمینی (ره) و بهره مندی از آموزه های دینی و تشیع انقلابی، شهادت گرایی روحیه ایثار و فداکاری درراه خدا، فرهنگ مهدویت و غیبت و... توده های مردم به سمت جبهه های جنگ هجوم آوردند و رزمندگان ایرانی در یک جنگ نامتقارن، دشمن متجاوز را وادار به عقب نشینی و شکست نمودند. یکی از شاخص های مهم این تحقیق که آن را با سایر پژوهش ها متفاوت می سازد نقش باورهای عمیق مذهبی و قدرت معنوی در پیروزی های رزمندگان ایرانی درروند تحولات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می باشد.
تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
69 - 91
حوزه های تخصصی:
وجه بارز تحولات غرب آسیا، پویایی و تحول در عین پیچیدگی، ابهام و آشوب زدگی منطقه ای است. طرح توافق آبراهام ترامپ و روندهای بعدی آن ازجمله عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، این وضعیت را تشدید نموده است. طرح توافق آبراهام با به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بیت المقدس، به این رژیم امکان می دهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را به خاک خود ضمیمه کند و ضمن شناسایی موجودیت حداقلی، حق فلسطین برای ایجاد ارتش و دسترسی به دریا را محدود سازد. جغرافیای الگوی ژئوپلیتیکی آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر پهنه ژئوپلیتیکی محور مقاومت منطبق است. سیاست مدارانی چون محمد بن زاید و محمد بن سلمان نیز رهیافت خود را در قالب چنین الگویی ترسیم نموده و سودای آن دارند که جاه طلبی های منطقه ای خود را در بستری از نظم امنیتی و سیاسی آینده غرب آسیا تعریف کنند. این امر آثار و عواقب متعددی برای محور مقاومت به همراه دارد. در این ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که طرح توافق آبراهام چه تأثیرات و پیامدهای بر امنیت منطقه ای محور مقاومت دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز، به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود. یافته های مقاله برمبنای تفسیر موسع از امنیت و روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد که آثار و عواقب امنیتی اطلاعاتی چنین وضعیتی بر امنیت منطقه ای ایران و محور مقاومت را می توان در قالب تشدید معادله امنیتی در خلیج فارس، ائتلاف سازی دریایی علیه ایران، افزایش مسابقه تسلیحاتی، افزایش جاسوسی از محور مقاومت و درنهایت، برهم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس مورد توجه قرار داد.