آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

رویکرد غالب به حکمرانی اسلامی، اسلام را دستگاه معرفت شناسانه ای در نظر می گیرد و از دلِ آن در صدد است نهادها، رویّه ها، اصول و احکام حکمرانی اسلامی را احصا و کشف کند. در این رویکرد همانند سایر دستگاه های معرفتی تحلیل بر روی بدیهیات استعلایی خاصی استوار می شود. از منظر معرفت شناسانه در باب حکمرانی اسلامی آثار و نوشته جات متعددی به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که از منظری غیرمعرفت شناختی چگونه می توان به حکمرانی اسلامی اندیشید؟ جهت پاسخ به این سؤال فرضیه ای که با بهره گیری از روش درون ماندگار (در تقابل با روش استعلایی و رویکرد معرفت شناسانه) تنظیم شده بدین شرح است که در رویکرد غیرمعرفت شناسانه به حکمرانی اسلامی که می توان آن را «حکومت مندی اسلامی» نامید، اسلام به نیروی سیاسی فعال در زیستِ درون ماندگار سوژه ها بدل خواهد شد که رفتار سوژه ها را به واسطه نسبت های متغیر و هر روزه با خودشان، مقاومت در برابر بدیهیات متصلّب و سلطه آورِ زمان حال و تبدیل کردن سوژه های مسلمان به نیروهای خلّاق حکمرانی، تنظیم و هدایت می کند. مهم ترین نمونه بارز چنین حکمرانی غیرمعرفت شناسانه اسلامی ای (حکومت مندی اسلامی) را می توان در اسلام جاری در زیست سوژه های انقلابی در سال های منتهی به انقلاب اسلامی مشاهده کرد.

Islamic Governance by Using of a Non-epistemological Approach

The dominant approach to Islamic governance considers Islam as an epistemological system and tries to identify and discover the institutions, practices, principles and rules of Islamic governance from within it. In this approach, like other epistemological systems, analysis is based on certain transcendental axioms. From an epistemological point of view, many works and books have been written about Islamic governance. In this article, we sought to answer the question that from a non-epistemological point of view, how can one think of Islamic governance? To answer this question, the hypothesis formulated using the immanent method (Which is in contrast to the transcendental method and the epistemological approach) is that in the non-epistemological approach to Islamic governance, which can be called "Islamic governmentality", Islam will become the active political force in the immanent life of subjects, regulating the behavior of subjects through changing and daily relations with themselves, resisting the un compromising and domineering axioms of the present, and turning Muslim subjects into creative forces of government . . The most important example of such a non-epistemological Islamic governance (Islamic governmentality) can be seen in the current Islam in the life of revolutionaries in the years leading up to the Islamic Revolution.

تبلیغات