مقالات
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا برنامه ریزی زیادی برای حضور در منطقه راهبردی غرب آسیا داشته است؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها ایران از حلقه اصلی متحدین آمریکا در منطقه خارج شد، بلکه زمینه شکل گیری جنبش های اسلامی و تشکیل جبهه مقاومت فراهم شد که یکی از مؤلفه های مهم این جبهه، مقابله با سیاست های استکباری بوده است. با شهادت فرمانده سپاه قدس توسط آمریکا، سیاست انتقام سخت توسط مقام معظم رهبری(مدظله العالی) اعلام و مورد پیگیری جبهه مقاومت به رهبری ایران قرار گرفت. با توجه به اهمیت راهبردی این سیاست، در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با بررسی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، لایه های مختلف این سیاست استخراج و درنهایت راهبردهای تحقق آن احصا گردد. براساس نتایج به دست آمده، حیات و شهادت سردار سلیمانی آثار و نتایجی دارد و علاوه بر جنبه عمومی انتقام سردار سلیمانی، سیاست انتقام سخت، چهار لایه داشته و مسأله غلبه نرم افزاری بر استکبار و اخراج آمریکا از منطقه، به عنوان اصلی ترین لایه این سیاست، در گرو تحقق همکاری های جهان اسلام و نیل به راهبردهای شش گانه استخراج شده می باشد.
تحلیل الگوی مقاومت در تفکر انقلاب اسلامی و حزب الله لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه جهان اسلام عمق راهبردی انقلاب اسلامی است، حمایت و توجه عمیق و جدی به توسعه نهضت های اسلامی و کاربست «دیپلماسی وحدت» در مواجهه با طرح های سلطه طلبانه نظام سلطه، ضرورتی راهبردی به نظر می رسد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، «تحلیل تفکر حمایت گرایانه و الگوی اتحاد و ائتلاف انقلاب اسلامی و محور مقاومت، در قبال حزب الله لبنان» است ازاین رو، مطابق با هدف پژوهش حاضر، پرسش مقاله این است که علت سیاست های حمایت گرایانه انقلاب اسلامی از حزب الله لبنان چیست و دلایل شکل گیری اتحاد و ائتلاف و الگوی مقاومتی شکل گرفته، چگونه قابل سنجش و ارزیابی است؟ براساس فرضیه، مقاله، دلیل اصلی سیاست حمایت گرایانه را نفی سلطه و درکِ تهدیدات از جانب رژیم صهیونیستی و غرب/استکبار می داند. به تعبیردقیق تر، مسأله حمایت انقلاب اسلامی از نهضت ها و حرکت های آزادی بخش، ریشه در مسائل ژئوپولیتیکی و منشأ ایدئولوژیکی، ارزشی و هویتی دارد. یافته های پژوهش حاکی از همکاری متقابل ایران و حزب الله لبنان و نتایج مثبت حاصل از این همکاری است؛ زیرا از یک سو بر اهمیت نقش جمهوری اسلامی ایران در حفظ موجودیت و قدرت یابی حزب الله تأکید می کند و از سوی دیگر، استدلال می شود که اگر بازیگر فروملی (نهضتی) هم چون حزب الله در کنار ایران در محور مقاومت وجود نداشت، اکنون جمهوری اسلامی در شرایط بسیار دشوارتری برای مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی، آمریکا، متحدان غربی آن ها و کشورهای محافظه کار منطقه مواجه بوده و مخاطرات امنیتی را به دنبال داشته که محور مقاومت موجب دفع آن و افزایش امنیت ملی ایران انجامیده است. از این جهت، الگوی برخورد با نظام سلطه، الگوی تعامل گرایی ضدنظام سلطه ازطریق همکاری واحدهای دولتی و غیردولتی با تکیه بر اشتراکات ارزشی هویتی، جهت مقابله و مهار سلطه گران و اشغالگران می باشد.
تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه بارز تحولات غرب آسیا، پویایی و تحول در عین پیچیدگی، ابهام و آشوب زدگی منطقه ای است. طرح توافق آبراهام ترامپ و روندهای بعدی آن ازجمله عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، این وضعیت را تشدید نموده است. طرح توافق آبراهام با به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بیت المقدس، به این رژیم امکان می دهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را به خاک خود ضمیمه کند و ضمن شناسایی موجودیت حداقلی، حق فلسطین برای ایجاد ارتش و دسترسی به دریا را محدود سازد. جغرافیای الگوی ژئوپلیتیکی آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر پهنه ژئوپلیتیکی محور مقاومت منطبق است. سیاست مدارانی چون محمد بن زاید و محمد بن سلمان نیز رهیافت خود را در قالب چنین الگویی ترسیم نموده و سودای آن دارند که جاه طلبی های منطقه ای خود را در بستری از نظم امنیتی و سیاسی آینده غرب آسیا تعریف کنند. این امر آثار و عواقب متعددی برای محور مقاومت به همراه دارد. در این ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که طرح توافق آبراهام چه تأثیرات و پیامدهای بر امنیت منطقه ای محور مقاومت دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز، به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود. یافته های مقاله برمبنای تفسیر موسع از امنیت و روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد که آثار و عواقب امنیتی اطلاعاتی چنین وضعیتی بر امنیت منطقه ای ایران و محور مقاومت را می توان در قالب تشدید معادله امنیتی در خلیج فارس، ائتلاف سازی دریایی علیه ایران، افزایش مسابقه تسلیحاتی، افزایش جاسوسی از محور مقاومت و درنهایت، برهم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس مورد توجه قرار داد.
تحلیل جنگ هیبریدی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم جنگ و الگوهای آن روزبه روز در حال تغییر و تطور است. در این بین و با ظهور جوامع پیچیده شبکه ای به عنوان بستر مدرن برای زیست قدرت، الگوهای جنگ مدرن نیز در حال ظهور هستند. جنگ ترکیبی به عنوان یکی از الگوهای مدرن جنگ در این قالب قابلیت پردازش دارد. جمهوری اسلامی ایران همواره هدف انواع تهاجم های غرب بوده و هست. ازاین رو واکاوی مدل های جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مقاله، جنگ ترکیبی اجراشده غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظریه پیچیدگی شبکه ای مورد پردازش قرار گرفته است. تقویت نظام تحلیلی سیاست خارجی کشور از طریق تبیین چارچوبی کارآمد برای شناخت و مواجهه صحیح با جنگ ترکیبی غرب، هدف اصلی این پژوهش را شکل می دهد. پرسش اصلی تحقیق آن است که جنگ ترکیبی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر چه چارچوبی قابل تحلیل است؟ در این پژوهش برای گردآوری داده ها از روش اسنادی استفاده شده و با رجوع به منابع معتبر در این زمینه تلاش شده تا ابعاد مختلف موضوع بررسی و بیان گردد. برای تحلیل داده ها نیز از روش کیفی با رویکرد توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که جنگ ترکیبی اعمال شده غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظریه پیچیدگی قابل پردازش می باشد. این مدل از جنگ در برهم کنشی چند سطحی و پیچیده در ساحات فیزیکی و محیط اطلاعاتی به ایجاد تأثیرات شناختی منجر می شود و فرآیند تصویر، ادراک و کنش بازیگر هدف را مورد تأثیر قرار می دهد.
راهبردهای دفاعی امنیتی جمهوری اسلامی ایران با نگاه به شرق مطالعه موردی: چین و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به همسویی نسبی رویکرد جمهوری اسلامی ایران با روسیه و چین، به نظر می رسد که امکان بهره برداری از ظرفیت دو کشور مذکور برای تدوین راهبردهای دفاعی امنیتی بهینه در ج.ا.ایران وجود داشته باشد ازاین رو، پژوهش حاضر با نگاهی به زمینه های همکاری و توافقات ازپیش موجود میان ایران با هریک از این دو کشور در پی پاسخ به این پرسش است که «راهبردهای مطلوب جمهوری اسلامی ایران در بهره برداری از ظرفیت های چین و روسیه کدام است؟» به منظور ارائه راهبردهای پیشنهادی از مدل اS.W.O.T و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (Q.S.P.M) استفاده شده است. داده های این پژوهش ازطریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با اساتید دانشگاه و هم چنین با استفاده از بیانات حضرت آیت الله خامنه ایمدظله العالی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده در قالب پرسش نامه تنظیم و در میان جامه نمونه توزیع شد. نتایج حاصل از ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (I.F.E) و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (اE.F.E) موقعیت استراتژیک معطوف به مرکزیت نمودار را نشان می دهد ازاین رو، راهبردهایی در قالب چهار الگوی تهاجمی، اقتضایی، انطباقی و تدافعی ارائه شده است. اما طبقه بندی نهایی براساس ماتریس (Q.S.P.M) نشان می دهد که راهبردهای تهاجمی (S.O) و انطباقی (O.W) که مبتنی بر استفاده از ظرفیت چین و روسیه می باشند، مطلوبیت بالایی دارند، به طوری که پنج راهبرد نخست مبتنی بر همکاری با چین و روسیه به ویژه در ابعاد اقتصادی است.
ارائه الگوی امنیت اجتماعی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر گفتمان امام خامنه ای(مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از الزامات جامعه بشری، همیشه به عنوان یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری در قالب تدابیر، منویات و ...، در مناسبت های مختلف گوشزد گردیده است که با غور و تبیین علمی در این فرمایشات، مدل ها، الگوها و راهبردهای مختلف امنیت اجتماعی تدوین و استخراج می گردد که می تواند علاوه بر ثبات، پایداری و نهادینه نمودن امنیت اجتماعی در جامعه، به مدیریت و خنثی سازی تهدیدات اجتماعی دشمن کمک شایانی نماید؛ بنابراین مسأله اصلی تحقیق، فقدان الگوی امنیت اجتماعی منطبق با منظومه فکری مقام معظم رهبری و سؤال اصلی این است که الگوی امنیت اجتماعی منطبق با منظومه فکری مقام معظم رهبری کدام است؟این پژوهش کاربردی و توسعه ای است که با روش داده بنیاد انجام شده است. در این روش گفتمان معظم له به صورت تمام شمار مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بلکه محقق مداخل ورود به بحث را با احصای 110 کلید واژه مرتبط، با کمک صاحب نظران قرار داده است. در فرآیند انجام تحقیق محقق با تهیه و توزیع پرسش نامه هایی تحت عنوان «حساسیت نظری» از 20 نفر از صاحب نظران این حوزه به صورت هدفمند تا مرحله اشباع، نظرخواهی کرده است. برای تدوین الگو، از مدل آقای خنفیر و همکاران استفاده شده است. یافته های اصلی این تحقیق در قالب نتایج و پیامدهای الگو عبارتند از: عدالت اجتماعی، امنیت روانی، امنیت اخلاقی، احساس آسایش، نظم امنیت اجتماعى.
چیستی نفوذ فکری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات نفوذ، پس از اهتمام مقام معظم رهبری، به طور جدی وارد ادبیات سیاسی کشور گردیده و پژوهش هایی حول آن صورت پذیرفته است. پژوهش های موجود پیش از شناختن ماهیت و چیستی نفوذ فکری فرهنگی، معنا و مفهوم آن را بدیهی و آشکار تلقی کرده و از آن گذشته اند و به مثابه یک اصل مسلم، پای را در پله دوم قرار داده و به آسیب های نفوذ فکری فرهنگی و راه کار مقابله پرداخته اند؛ درحالی که بنابه مطالعات پژوهشگر، اصل چیستی نفوذ فکری فرهنگی مورد غفلت قرار گرفته است. ازمنظر نویسنده، نفوذ فکری فرهنگی مسئله ای پیچیده است تا جایی که فهم درست و عمیق آن، ممکن است این راه کارها را هم متحول کند. به همین منظور، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی مفاهیم قدرت نرم، جنگ نرم، جنگ شناختی و ...، به تبیین نسبت این مفاهیم با نفوذ فکری پرداخته و نفوذ را تلاش یک قدرت خارجی برای تضعیف و تغییر ارزش های حیاتی یک جامعه که برای بقای یک نظام سیاسی ضروری هستند، تبیین می کند. در این راستا هر اندیشه ای که در مقابل طرح لیبرال دموکراسی قرار گیرد، برچسب بنیادگرایی خورده و باید ازطریق نفوذ فکری و فرهنگی، به اندیشه ای که با لیبرالیسم قابلیت هم نشینی و سازگاری داشته باشد، تغییر یابد. طرح هایی چون «شبکه مسلمانان میانه رو»، «شبکه رهبران جوان» و ... در این راستا پی ریزی شده اند.
واکاوی پدیده قومی گرایی؛ ریشه ها و پیامدها در مناطق آذری نشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قومی گرایی، گرایشات و احساسات قوم مدارانه و دشمنی با گروه ها و اقوام بیگانه می باشد که چندین نسل پایندگی و ماندگاری داشته و در چارچوب گسست های ملی مطالعه می شود. پدیده ای سیاسی اجتماعی که تمایلات خویشاوندی، علقه های هم خونی و پایین بودن هویت فرهنگ های دیگر را تقویت و جدایی طلبی را تشدید می کند. تحقیق حاضر با هدف مطالعه و تحلیل پدیده قومی گرایی با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی و پاسخ یابی سؤال عوامل مؤثر بر شکل گیری قومی گرایی در آذربایجان انجام شد و مدل مفهومی را براساس تفاسیر کنشگران و کارشناسان موضوع که ازطریق نمونه گیری هدفمند و برمبنای اصل اشباع نظری انتخاب شده اند، ارائه می دهد. برحسب یافته ها شرایط علی، پیوند مجموعه عوامل و دخالت های سیاسی امنیتی و فرهنگی اجتماعیِ نیروهای خارجی و عوامل داخلی هم چون تبعیض و ضعف دیپلماسی به عنوان بسترساز عوامل خارجی می باشند. شرایط زمینه ای شامل احساس محرومیت نسبی، موقعیت جغرافیایی منطقه، ایران دوستی، شیعه گری و هویت طلبی آذری ها هستند. انسجام رسانه های خارجی در موج سازی، ضعف رسانه های ملی و محلی و تبدیل باشگاه های ورزشی به موج سواری قومی گراها، شرایط مداخله گر می باشند. راهبردها عبارت اند از: تنویر افکارعمومی، توسعه عدالت اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی، تقویت شعائر اسلامی، مقابله سیاسی امنیتی با نیروهای خارجی، هویت سازی ملی و تقویت رسانه های ملی و محلی و پیامدها شامل کاهش مقبولیت و اقتدار ملی، تهدید امنیت اجتماعی، تضعیف باورها، افزایش چالش های اجتماعی، واگرایی اقوام، شکاف در وحدت ملی و احتمال جنگ مسلحانه و دخالت خارجی می باشند.کلیدواژه ها: قومی گرایی، گسست های اجتماعی، نیروهای خارجی، عوامل داخلی.
بازنمایی نقش بازیگران خارجی در فرآیند دولت ملت سازیِ جمهوری آذربایجان با تأکید بر نقش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ملت سازی ازجمله مباحث راهبردی است که در ایران طی سال های اخیر مورد توجه جدی واقع شده است. پرداختن به این موضوع در جمهوری اسلامی، هنگامی ضریب اهمیت بیشتری می یابد که کشور تازه تأسیس جمهوری آذربایجان با اکثریت جمعیتیِ شیعه، در فضای پیرامونی ایران، در مسیر تحقق این فرآیند بوده و هرگونه تأثیر مثبت و منفی در این روند یا اختلال در آن، به صورت مستقیم بر امنیت جمهوری اسلامی نیز اثرگذار است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که نقش بازیگران خارجی در فرایند دولت ملت سازی جمهوری آذربایجان تاکنون چگونه بوده و جمهوری اسلامی چه راهبردی را باید در این رابطه اتخاذ کند؟ با یافته های ناشی از تحلیل فرضیه تحقیق، به شیوه ای توصیفی تحلیلی نشان داده خواهد شد که این روند علاوه بر مسائل داخلی، به شدت متأثر از عوامل بیرونی است و قدرت های منطقه ای و جهانی، موجبات تقویت بُعد امنیتی و نظامی علی اف شده و توازن توسعه در سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی دچار اختلال شده است. در این بین، روسیه با هدف حفظ نفوذ در حیاط خلوت خود؛ آمریکا با راهبرد کنترل جهان؛ ناتو و اروپا در امتداد سیاست های آمریکا به جهت کنترل روسیه؛ اسرائیل با هدف حضور مستقیم در نزدیکی مرزهای ایران؛ ترکیه با اهداف نوعثمانی گری و عربستان با نیت گسترش ایدئولوژی وهابیت در منطقه، روند دولت ملت سازی را در این جمهوری مختل کرده اند. در این بین جمهوری اسلامی ایران، با پیروی از اصول سیاست خارجی خود مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت، سعی در تنش زدایی و همگرایی در منطقه داشته ولی در نزاع بین دو همسایه (جمهوری آذربایجان و ارمنستان) به دلیل منازعه کلان غرب و شرق در این منطقه از یک سو و شیطنت های پان ترکی و صهیونیستی ازسوی دیگر، در کنار مواجهه رسانه ای جهانی با انقلاب اسلامی، به جانبداری متهم شده و نتوانسته است در عمل، حُسن نیت خود را به روابط راهبردی و پایدار با جمهوری آذربایجان تبدیل کند.