فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از گنجینه های ادب فارسی است که آن را چونان سندی که در بردارنده هویت باستانی و اصیل ایرانی باشد، دانسته اند. این اثر عموماً از زاویه ادبی و تاریخی مورد توجه واقع شده و کمتر به انعکاس مفاهیم و پدیده های سیاسی در آن توجه شده است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که نگاه فردوسی در شاهنامه به پدیده های سیاسی و جهان پیرامون خود به کدام یک از رویکردهای نظری در روابط بین الملل نزدیک تر است؟ فردوسی را باید یک واقع گرای سیاسی بخوانیم یا یک آرمان گرا؟ برای این منظور از روش تطبیقی استفاده شده و تلاش گردیده است تا با استخراج مهم ترین شاخصه های دو نظریه فوق، ارزیابی از اندیشه های فردوسی حاصل شود. یافته های پژوهش نشان می دهد درحالی که فردوسی به لحاظ مباحث فرانظری به دیدگاه های سازه انگارانه نزدیک است، اما در مباحث نظری او را باید یک واقع گرا خواند. این نکته به ویژه در تفسیرهایی که از سرشت انسان، جنگ، قدرت و امنیت به دست می دهد بیش از هر چیز نمایان است. با این توضیح که واقع گرایی او از جنس هابز و والتز نیست و به نوعی به وجهی جدید با نام «واقع گرایی آرمان خواهانه» نزدیک می شود.
کارکردها و کژکارکردهای انتخابات در ایران:به سوی تکمیل زنجیره سیاست انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکثریابی ساخت سیاسی و فعال شدن شکاف های اجتماعی باعث شده تا جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته شاهد فرایند تشدیدیابنده ای از رقابت های انتخاباتی باشد. در کنار تمام کارکردهای مثبت انتخابات در ایران، سویه های تاریک این فرایند کمتر شناخته شده است. انتخابات در ایران اغلب باعث افزایش تنازعات درونی ساخت سیاسی، ایجاد انقطاع های بسیار شدید در فرایند سیاستگذاری، زمینه سازی برای فعال سازی و تشدید شکاف های اجتماعی (خصوصا شکاف های قومی و مذهبی) و همچنین شکل گیری نوعی سیاست ورزی مبتنی بر حامی پروری و تشدید فساد اقتصادی سیاستمداران شده است. اما یکی از اصلی ترین پیامدهای منفی این فرایند، اثر مشروعیت زدای انتخابات است. این نقش مشروعیت زدا با نقش ضدتوسعه ای انتخابات در ایران پیوند خورده است. درک چنین ابعادی از لحاظ آسیب شناسی فرایندهای دموکراتیک و تلاش برای ارتقای کیفیت سازوکارهای انتخاباتی از اهمیت بالایی برخوردار است. چارچوب پیشنهادی مقاله برای اصلاح مسیر، سیاستگذاری در راستای «تکمیل زنجیره نهادی سیاست انتخاباتی» می باشد.
دیپلماسی هیدروپلیتیک و فرصت های نوظهور در منطقه غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
آب ماده ای حیاتی و غیرقابل جایگزین است. تغییرات آب و هوایی، افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی موجب افزایش تقاضا برای آب و فشار بر منابع آب شیرین گردیده است. منابع آب در سراسر جهان در مرحله بحرانی است. بااین حال شدت و ضعف آن در مناطق مختلف متفاوت است. مناطقی مانند خاورمیانه، ساحل در حاشیه صحرای بزرگ آفریقا و منطقه جنوب آفریقا بیشتر در معرض خطر کمبود آب هستند. به منظور شناخت وضعیت موجود و یافتن راه حل های بحران آب، هیدروپلیتیک به عنوان یک دانش جوان وارد مطالعات دانشگاهی شده است. ازآنجاکه حل مشکلات ناشی از کمبود آب از عهده تک تک کشورها برنمی آید، لذا همکاری های دوجانبه و چندجانبه و بین المللی در این زمینه اجتناب ناپذیر است. به این منظور دولت ها نیازمند سیاست خارجی فعال، پویا و متناسب با شرایط جدید هستند. آب مجازی از دیگر راه های مدیریت چالش های آب در قرن بیست و یکم در نواحی خشک و نیمه خشک به شمار می رود. آب مجازی به معنای واردات هوشمند مواد غذایی یا کالاهای آب بر، بر اساس اصل مزیت نسبی است. در این خصوص دو راهبرد کلی قابل ذکر است: 1- واردات کالاهای آب بر؛ 2- تولید کالاهای آب بر در مناطق پر آب با سرمایه گذاری مشترک کشورهای کم آب. این مقاله کوششی است به منظور ارائه راه حل های عملی در جهت تطبیق کشور با شرایط جدید آب و هوایی و کمبود منابع آب و ازاین رو دیپلماسی آب می تواند زمینه همکاری های دوجانبه و چندجانبه در جهت همگرایی اجتناب ناپذیر باشد. در چنین شرایطی دیپلماسی واحد سیاسی مبتنی بر همکاری درزمینه چالش های ناشی از کمبود آب، شامل حل وفصل منازعات و همکاری های زیست محیطی با همسایگان سبب ارتقای جایگاه ایران در نظام بین المللی به مثابه فرصت نوظهور می شود
جایگاه مطالعات جنوب شرق آسیا در پژوهش های دانشگاهی و آسیب شناسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
959 - 978
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه هایی جغرافیایی که در دو دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران روابط بین الملل قرار گرفته، حوزه جنوب شرق آسیاست. دلیل اصلی این مسئله به نقش چین و کشورهای این منطقه در اقتصاد جهانی و مسائل استراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه بازمی گردد. با توجه به این اقبال عمومی سؤالی که مطرح می شود این است که در ایران موضوعات مربوط به جنوب شرق آسیا تا چه حد مورد توجه و علاقه پژوهشگران و دانشگاهیان رشته روابط بین الملل و زیرشاخه های آن قرار گرفته است؟ این پژوهش ها چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ فرضیه پژوهش این است که دانشگاهیان ایران طی دو دهه اخیر چندان علاقه ای به پژوهش در حوزه جنوب شرق آسیا نشان نداده اند. برای بررسی سؤال و فرضیه مذکور از دو روش کمّی و کیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد حوزه جنوب شرق آسیا به نسبت حوزه خاورمیانه، اروپا و آمریکا کمتر مورد توجه جامعه علمی ایران قرار گرفته و مقالات منتشرشده به لحاظ رویکرد نظری، روش تحقیق، سناریونویسی و پیش بینی آینده ضعف دارند.
درگاه های آموزش عالی بین المللی و آینده توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۳
33-58
حوزه های تخصصی:
درجهان امروز تلاش کشورهای درحال توسعه برای قرار گرفتن در مدارهای جهانی قدرت و ثروت توجه آینده اندیشان را به خود معطوف کرده و صحبت از ظهور قدرت های جدید به عنوان یکی از موضوعات نوپدید مطرح است. قرار گرفتن اسامی کشورهایی همچون نیجریه، ویتنام، فلیپین و اندونزی در کنار اسامی کشورهایی صاحب قدرت و ثروت جهانی همچون هند، چین، برزیل، افریقای جنوبی و روسیه جلوه ای از لزوم توجه به نقش موضوعات نوظهور است. روندها و تغییرات نوظهور در تمامی عرصه ها در حال وقوع است. تحول در جایگاه کشورهای صاحب آموزش عالی جهانی از جمله تغییرات و مسائل نوظهور در عرصه سیاست پژوهی و سیاست گذاری آموزش عالی است. قرار گرفتن نام کشورهای شرق آسیا، خاورمیانه و شرق اروپا در کنار نام کشورهای پیشتاز در جذب دانشجوی خارجی از مصادیق این تحول است که در این مقاله درباره آن توضیح داده شده است. در این مقاله تلاش شده است تجربه کشورهای متفاوت و خاصه کشورهای در حال توسعه در تبدیل شدن به درگاه های منطقه ای آموزش عالی بررسی شود. پرسش های اصلی این مقاله عبارت است از: درگاه های آموزش عالی چیست و چه نقشی در توسعه ملّی و منطقه ای دارند؟. انتظار می رود پاسخ به این پرسش داده ها و اطلاعات مناسبی را به منظور سیاستگذاری برای بین المللی سازی آموزش عالی ایران به اشتراک بگذارد. روش های اصلی بکارگرفته شده در این مقاله عبارتند از: روش های پویش محیطی، تحلیل ثانویه و خودمردم نگاری. مدعی اصلی این مقاله آن است توسعه منطقه ای مستلزم داشتن قدرت و سرمایه لازم است. تبدیل شدن مناطق جغرافیایی به درگاه آموزش عالی بین المللی زیرساخت مناسبی برای تربیت، شناسایی و جذب سرمایه های انسانی و اجتماعی و به تبع آن سرمایه های مادی را مهیّا می کند؛ به عبارت روشنتر نهادهای آموزش عالی مهمترین مراجع آموزش و تربیت سرمایه های اجتماعی هستند. از آنجا که سرمایه های اجتماعی مهمترین نیروی پیشران توسعه و پیشرفت در جهان امروز محسوب می شوند بنابراین با گسترش درگاه های منطقه ای آموزش عالی بین المللی زمینه مناسبی برای توسعه منطقه ای در ایران بوجود خواهد آمد.
انقلاب اسلامی ایران و تحولات ژئوپلیتیک شیعیان زیدی در یمن: 1979 تا 2015
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگ ترین رخدادهای اجتماعی در قرن بیستم است. در جهانی که تغییر و تحولات مستمر، مرزهای طبیعی جوامع را درنوردیده و سرنوشت ملت ها را به هم پیوند زده، پدیده ای با این گستردگی و عظمت نه تنها نهادها و نظام های سیاسی یک ملت و یک قوم را درهم ریخته و سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادین قرار داده است، بلکه دامنه های آن بسی فراتر از یک کشور رفته و ملت هایی را در سمت و سویی تازه و دنیایی نو به جریان انداخته است. ازاین رو در این نوشتار به این پرسش پاسخ داده شده که «انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر تحولات ژئوپلیتیک شیعی در یمن:1979 تا 2015 داشته است؟» فرضیه ای که در پاسخ ارائه می شود این است که آموزه های تشیع و تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شدند نقش مؤثری در گسترش تشیع و احیاء شیعیان زیدی و تغییر ژئوپلیتیک شیعه در یمن 1979 تا 2015 داشته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روحیه ی انقلابی در بین ملت ها تکامل یافت و در قالب آرمان های انقلاب اسلامی به دیگر کشورها نیز سرایت کرد و در اثر این تحول موجی از خودآگاهی و بیداری اسلامی، کشورهای اسلامی به خصوص جوامع شیعی را فراگرفت.
گفتمان سلطنت و نسبت آن با گفتمان های رقیب در ایران( 1357-1332)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
143 - 174
حوزه های تخصصی:
در طول سال های 1357-1332 ش گفتمان های سیاسی مختلفی در فضای سیاسی – اجتماعی ایران با یکدیگر رقابت کردند که در این میان، گفتمان سلطنت در جایگاه هژمون قرار داشته و گفتمان های ملی گرایی، مارکسیستی و اسلام گرا گفتمان های رقیب محسوب می شدند. این پژوهش به بررسی نسبت بین گفتمان های رقیب و هژمون پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که دال های شناور و مرکزی گفتمان سلطنت در دوره سال های 57-1332 ش کدام اند و چه نسبتی بین این گفتمان و گفتمان های رقیب وجود داشت؟ یافته های تحقیق نشان داده که دال مرکزی گفتمان سلطنت، شاه محوری و دال های شناور آن، شامل اقتدارگرایی، ناسیونالیسم باستان گرا، ناسیونالیسم مثبت، تمدن بزرگ و ظاهرگرایی مذهبی بوده است. برخی از گفتمان های رقیب با مواردی از دال های مذکور همسویی داشتند؛ اما غالب این گفتمان ها با دال های سلطنت تضاد داشته و تضعیف کننده دال مذکور بشمار می رفته اند و ازاین رو اکثریت گفتمان های فعال این دوره، خواهان براندازی سلطنت بودند. این پژوهش از نظریه گفتمان لاکلاو و موفه بهره جسته و روش پژوهش، تحلیل گفتمان و روش تفسیری از نوع کیفی و مبتنی بر داده های اسنادی و کتابخانه ای است.
قوم هزاره در دوره گذار (2019-2001م.) چالش ها و فرصت های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عدم برنامه ریزی و بهره گیری مناسب از پارامترهای هویتی مختلف نظیر دین، زبان و قومیت یکی از عوامل دیرپای ناامنی و بروز اختلافات میان مردم افغانستان بوده است. این در حالی است که وقوع تحولات سیاسی همچون وجود طالبان باعث شده اقوام کوچک تر مانند هزاره ها که علاوه بر تفاوت های قومی دارای برخی اختلافات مذهبی هستند، با چالش های مضاعفی مواجه شوند. به گونه ای که در دوره امارت طالبان، بیشترین فشارها بر آن ها واردشده و باوجود برخی تحولات پسا طالبانی، به نظر می رسد همچنان هزاره ها در دوره گذار (پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری) و موضوع قدرت یابی مجدد طالبان وضعیت مبهمی داشته باشند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این مسئله پرداخته است که وضعیت هزاره ها در دوره جدید چگونه بوده و اصولاً هزاره ها با چه فرصت ها و چالش هایی مواجه هستند؟ فرضیه اصلی آن است که هزاره ها باوجود فرصت هایی نظیر امکان اشتراک و سهم یابی رسمی در ساختار سیاسی قدرت و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه، همچنان با معضلاتی مانند تهدیدات امنیتی و چالش های فرهنگی روبه رو هستند. یافته پژوهش آن است که شخصیت ها و جریان های تندرو در افغانستان به بهانه هایی مانند وجود اختلافات قومی‑ مذهبی خواستار باقی ماندن هزاره ها در ساختارهای سنتی و قومی خود و عدم پراکندگی آن ها در سطح جامعه افغانستان هستند.
امنیتی سازی و چالش های آب های فرامرزی در جنوب آسیا: مطالعه موردی پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۸۵)
135 - 158
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع آب های فرامرزی در برخی مناطق به چالشی برای روابط کشورها تبدیل شده و به امنیت ملی آنها پیوند خورده است. یکی از این مناطق، منطقه جنوب آسیاست. پاکستان ازجمله کشورهای این منطقه است که آب های مشترک خود با هند در رودخانه سند را به امنیت ملی خود پیونده داده و این، موجب امنیتی سازی این آب ها شده است. این نوشتار در نظر دارد تا با استفاده از نظریه امنیتی سازی، به بررسی اقدامات و فعالیت های پاکستان در راستای تهدید قلمدادکردن فعالیت های آبی هند و امنیتی سازی آب های مشترک با این کشور در رودخانه سند بپردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که کنشگران پاکستان با استفاده از ساختارهای زبانی از جمله قالب بندی و کاربرد استعاره، به امنیتی سازی آب های رودخانه ای مشترک خود با هند پرداخته اند.
تأثیرات احتمالی وحدت دوکره بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران از جمله معدود کشورهایی است که توانسته روابط دوستانه و مستحکمی با دو کشور کره ی شمالی و جنوبی برقرار نموده و طی سالهای متمادی، با وجود تمامی مشکلات موجود، به حفظ این روابط بپردازد. از سوی دیگر، بالا گرفتن بحران در شبه جزیره ی کره و مطرح بودن همیشگی بحث وحدت در شبه جزیره ی کره می تواند به سبب عدم اطمینان در مورد آینده ی آن سرزمین و مناسبات قدرت در آن، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با این دو کشور را شدیدا تحت تاثیر قرار دهد. نگارندگان معتقدند، اتحاد دو کره همچون قدرت های جهانی و منطقه ای، برای جمهوری اسلامی ایران نیز دربردارنده ی فرصت ها و چالش هایی توامان است، اما احتمال زیادی وجود دارد که تحقق این اتحاد، بیش از آنکه منجر به تقویت منافع ملی کشورمان در شبه جزیره شود، منافع ایران را محدودتر می نماید. بر این اساس، مقاله ی حاضر ضمن بررسی پیشینه ی روابط جمهوری اسلامی ایران با دو کره، مهم ترین و محتمل ترین سناریوهای مطرح شده در باب وحدت مجدد شبه جزیره ی کره را مورد ارزیابی قرار داده و سپس تاثیرات احتمالی این رخداد بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را بررسی خواهد نمود.
اقتصاد سیاسی تحریم و تأثیر آن بر ساختارسیاسی تطبیقی دولت های دموکراتیک و غیر دموکراتیک
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۲
149 - 183
حوزه های تخصصی:
درادبیات اقتصاد سیاسی، تحریم به عنوان یکی ازاصلی ترین ابزارسیاست خارجی کشورها، همچنان نقش پررنگ خود را درقرن بیست ویکم حفظ کرده و بعنوان یک اهرم فشار قدرتمند از سوی قدرت های بزرگ علیه سایر کشورها مورد استفاده قرارمی گیرد. امروزه، تحریم به دلیل کم هزینه بودن نسبت به ابزارنظامی و به عنوان یک جایگزین مناسب، نقش حائزاهمیتی رادرسطح بین الملل ایفا می کند. اثرات وپیامدهایی که تحریم برساختارهای سیاسی کشورهای تحت تحریم می گذارد می تواند به بی ثباتی سیاسی، خشونت، نارضایتی عمومی، تغییر رژیم، شورش وکودتا منجر شود. هدف از تحریم این است کشور تحت تحریم، به تدریج ضعیف وبی ثبات شده ودرنهایت نوع رفتارسیاسی خود را تغییر دهد. فرضیه مقاله این است که به نظرمی رسد تحریم با وجود تأثیرات غیرقابل انکاری که دربی ثبات سازی دولت های دموکراتیک دارد، دارای تاثیر محدودی در بی ثباتی سیاسی کشورهای غیردمکراتیک دارد. نقش فشار ناشی از تحریم در تغییر رفتار سیاسی کشورهای غیر دموکراتیک بسیار نادر بوده است.
نسبت امنیت و آزادی در اندیشه شهید مطهری مبتنی بر نظریه استخدام علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
179 - 206
حوزه های تخصصی:
بررسی نسبت میان امنیت و آزادی در جوامع بشری، از مباحث مطالعات امنیتی است که کاربست آن در تنظیم روابط اجتماعی نقش بسزایی دارد. شناخت دیدگاه امنیتی اندیشمندان، یکی از راهکارهایی است که می تواند در تبیین هرچه بیشتر نسبت امنیت و آزادی در جامعه راه گشا باشد. شهید مطهری از عالمانی است که در آثار خود به مباحث امنیتی پرداخته است. این مقاله درصدد است دیدگاه شهید مطهری را درباره نسبت امنیت و آزادی در نظام سیاسی در سطح کلان، در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به دست آورد. فرضیه مقاله حاضر این است که امنیت و آزادی در اندیشه شهید مطهری نسبت تعاملی متعالی دارند. با استفاده از روش برهان سبر و تقسیم و نظریه استخدام علامه طباطبایی، فرضیه مقاله بررسی شده است. از جمله یافته های این مقاله اینکه از دیدگاه شهید مطهری، در نظام سیاسی اجتماعی اسلام، امنیت و آزادی در بستر قوانین عادلانه اسلام، نسبت تعاملی متعالی با یکدیگر دارند. براین اساس تقدم هریک از امنیت و آزادی بر دیگری، خروج از وضعیت عدالت به وضعیت ظلم محسوب می شود و استخدام یک طرفه و روابط ناعادلانه ای را در جامعه رقم می زند و استمرار آن وضعیت، ضمن تهدید نفسِ امنیت و آزادی در هر سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، حرکت در مسیر تعالی الهی جامعه را نیز دچار مخاطره می کند.
ظرفیت سنجی اندیشه های اخلاقی در ایجاد نظام ارزشی تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر تمدنی بر مجموعه ای از اندیشه های همسو در چند حوزه تأثیرگذار استوار است که از آن ها با تعبیر نظام یاد می شود. نظام ارزشی هر تمدن که مشتمل بر مسائل ارزشی و هنجاری یک تمدن است از مهمترین نظامات یک تمدن به شمار می آید. به طورکلی هر نظام ارزشی از مجموعه باورهای مرتبط با مبانی، اهداف، اصول، روش ها و هنجارها تشکیل شده است. نقش مبانی، به دلیل نقش کلیدی در تعیین هنجارها از اهمیت بالاتری نسبت به سایر باورها برخوردار است و بر همه آن ها مقدم است و تغییر در مبانی، تغییر در سایر مراحل را به دنبال دارد. از این رو، مبانی ارزشی هر تمدنی حائز اهمیت است. بنابراین، شناسایی و معرفی مبانی ارزشی اسلام که از وجوه امتیاز تمدن اسلامی نسبت به سایر تمدن های متکی بر عقل یا احساس بشر به شمار می آید، حائز اهمیت است. بررسی سیر تطور اندیشه اخلاقی اندیشمندان اسلام و مقایسه آن با اندیشه اخلاقی پیش ازاین دوره به خوبی حاکی از آن است که بسیاری از اندیشمندان اسلامی تلاش نموده اند تا به نظریه پردازی در حوزه مبانی ارزشی اسلام بپردازند. بررسی تطبیقی دیدگاه ایشان نشان می دهد که دیدگاه های عصر جدید بیش از دیدگاه های اعصار گذشته با اندیشه اخلاقی اسلام سازگار بوده و ظرفیت های اندیشه اخلاقی اسلام را نشان می دهد و از این رو از قابلیت بیشتری برای بهره گیری به عنوان مبنای ارزشی تمدن اسلامی برخوردار است. پژوهش حاضر درصدد است ضمن بررسی سیر تطور اندیشه اخلاقی مهمترین اندیشمندان جهان اسلام (از کندی تا ابن سینا)، ظرفیت اندیشه های اخلاقی جهان اسلام در راستای ایجاد نظام ارزشی تمدن نوین اسلامی را سنجیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهد.
سهم و کارکرد گفت وگوهای فرهنگی در مناسبات فرهنگی (با تأکید بر روابط فرهنگی ایران و روسیه)
حوزه های تخصصی:
گفت وگوی فرهنگی به دلیل ظرفیت های تعاملی نهفته در فرهنگ و همچنین قابلیت های تأثیرگذار گفت وگوی نخبگان، وجهی مهم ومؤثر از تعامل سازنده میان فرهنگ ها محسوب می گردد؛ چرا که این مفهوم در بستر مفاهیمی چون دوسویگی، پذیرش دیگری، تعامل فرهنگی و تنوع فرهنگی معنا پیدا می کند. روابط فرهنگی و گفت وگوی فرهنگی هرچند به تنهایی تعریف و کارویژه های خاص خود را دارند ولی فصل مشترکشان این است که ارتباطات فرهنگی و هم گفت وگوی فرهنگی برپایه همزیستی و زیست مسالمت آمیز و در فضای مبتنی بر صلح و پذیرش دیگری شکل می گیرد. همچنین بر پایه پذیرش مقوله تنوع فرهنگی، مفاهیم مختلفی به عنوان گونه های مختلف تعامل میان فرهنگ ها و تبادل فرهنگی ارائه می گردد. مفاهیمی از قبیل همزیستی، تفاهم، گفت وگو، اتحاد و تقاربِ فرهنگ ها که نمایانگر مدلی از داد و ستد و روابط میان ملت ها است که بر مبنای فرهنگ تعریف می شوند. از این روی امروزه می توان معیار "گفت وگو» را به شاخصی برای صلح جهانی و مناسب ترین بسترِ همگرایی فرهنگی ملت ها برشمرد. سودمند ی و کارکرد عمده گفت وگوی فرهنگی این است که فرهنگ ها در صحنه جهانی به گونه ای در تعامل سازنده قراربگیرند تا از طریق شکل گیری فهم مشترک و با گستراندن فرهنگ مدارا و رواداری، بسترهای مناسب برای توسعه همکاری های بیش از پیش فراهم گردد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی ضمن تأکید بر ضرورت ها و کارکردهای گفتوگوی فرهنگی نخبگان ایران با کشورهای مختلف به ویژه روسیه، با برشمردن فرصت های موجود جهت شکل گیری گفت وگوهای فرهنگی خصوصاً میان نخبگان ایران و روسیه، سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که گفت وگوهای فرهنگی نخبگان ایران و روسیه چه تأثیر و کارکردی در پایدارسازی و توسعه روابط ایران و روسیه و همچنین صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی بر عهده دارد. شکل گیری فرآیند مستمر و منطقی گفت وگوهای فرهنگی ایران و روسیه علاوه بر شبکه سازی تعاملات نخبگی دو کشور، می تواند مجموعه ای از مسایل و چالش های بین المللی را در سازوکارهای تعاملات گفت و گو محور دوجانبه مورد بررسی قرار داده، به راهکارهای مشترک برسند.
ارزیابی موانع هم گرایی روابط ایران و ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پایان حضور نظامیان در عرصه سیاست ورزی ترکیه، حزب عدالت و توسعه ترکیه این فرصت را به دست آورده با جلب اعتماد عمومی نزدیک به دو دهه ارکان قدرت در ترکیه را در اختیار گیرد. تاریخ روابط ایران و ترکیه به عنوان دو همسایه مؤثر در خاورمیانه نشان می دهد که روابط دو کشور همواره دارای فرازوفرودهایی بوده و هست. لذا این پرسش مطرح است که، موانع اصلی هم گرایی در روابط ایران و ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه چیست؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به سؤال مذکور این طور پاسخ دهد که روابط ترکیه با اسرائیل، تفاوت نگرش ایران و ترکیه به بحران سوریه و رقابت منطقه ای دو کشور در خاورمیانه برای رهبری از موانع هم گرایی دو کشور است. برای تبیین این پژوهش چارچوب نظری عمل گرایی با تبعیت از نوواقع گرایی در سیاست خارجی ترکیه مدنظر گرفته شده است. عمل گرایی حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی نقش تعیین کننده ای در راهبردهای ترکیه و دستیابی به هدف های مدنظر داشته است.
An Analysis of Cultural Factors Affecting the Design and Compilation of Islamic-Iranian Model of Progress (with an Emphasis on Moderation in Decisions and Policies)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Following the victory of the Islamic Revolution of Iran and establishment of new government within the framework of political Islam in the region, in order to continue and reinforce this government model, the Islamic -Iranian Model of Progress was put in the blueprint with regard to the indigenous standards as the most important pre-occupation. After the third decade of the Revolution which has been termed as the Decade of Progress and Justice, this component has become more essential. Using the descriptive-analytic method and library-documental studies, this paper tries to respond to the following questions: ‘What are the standards and pillars of the Islamic-Iranian Model of Progress?’ and ‘What is the role of moderation in the cultural policy in developing and shaping the Islamic-Iranian Model of Progress?’ The findings of the research show that there have been two approaches in the domain of culture by the officials of cultural affairs at macro level in recent years. While the one approach believes in hard treatment, authoritarianism, and controlling in the area of culture, the other one oppositely maintains in cultural freedom. The feedback and performance of the related officials in the domain of culture has had extremes which has made the cultural moderation as a missing circle. Thus, taking stand based on moderation as a religious-rational attitude in cultural, economic, political policy can be effective in a further fulfillment of the Islamic-Iranian Model of Progress.
امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: نقش مرزبان اقتصادی)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که گمرک بر تمامی ابعاد امنیت اقتصادی مورد بررسی دارای تأثیر معنادار بوده است. بر این اساس می توان به سیاست هایی جهت تقویت نقش گمرک و بهبود امنیت اقتصادی کشور اشاره کرد. به طوری که در عصر وابستگی متقابل دستگاه دیپلماسی کشور باید در مذاکرات و فعالیت های دیپلماتیک خود توجه خاصی به ابزارهای اقتصادی داشته باشد؛ چراکه عدم توجه به مسائل یاد شده منجر به کاهش امنیت اقتصادی کشور می گردد.
The Philosophical, Political and Economic Thought of Dr. Muhammad Iqbal: A Brief Reappraisal
حوزه های تخصصی:
This paper discusses some key points in the philosophical, political and economic thought of the famous Indian Muslim poet Dr. Mohammad Iqbal. Iqbal sought to reform the Muslim identity and the wider Islamic world in order to deal with the Western challenge. He was deeply perturbed by the ideological domination of the East by the West in the political, cultural and social spheres. His political and economic perceptions, as indicated in his poems, seek to revive the self-confidence and creativity in the Muslim Ummah (Community). Iqbal exhorts the Muslims to realise their identity and selfhood (Khudi) to confront the Western challenge. Iqbal’s politico-economic thought is tinged with his dislike of capitalism and colonial rule. As an anti-dote to these elements, Iqbal speaks positively of socialism and its main proponents in the late nineteenth and early twentieth century although he rejects the atheistic form of socialism. Iqbal also purposes a reconstruction of Islamic thought in order to make it compatible with the demands of the modern world. All in all, Iqbal’s philosophy reveals an eclectic mixture of Islamic modernism, anti-imperialism, pan-Islamism and a desire for a socially equitable society within an Islamic framework.
حفظ قلمرو نفوذ: تبیینی بر سیاست خارجی روسیه در برابر بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار پیش رو، بررسی دلیل های مداخله روسیه در بحران سوریه است. پرسش نوشتار این است که چرا روسیه در بحران سوریه به نفع دولت این کشور مداخله کرد؟ فرضیه این است که نگرانی از تحدید قلمرو نفوذ در خاورمیانه موجب شد که روسیه در بحران سوریه به نفع دولت این کشور مداخله کند. برای تبیین، نوشتار از قلمروسازی ژئوپلیتیکی به عنوان چارچوب مفهومی بهره برده است. از سال 1991 تاکنون تحول های مناطق ژئوپلیتیکی، از جمله در خاورمیانه، بیشتر به ضرر روسیه رقم خورد؛ زیرا متحدان و دوستان آن در خاورمیانه یکی پس از دیگری سرنگون شدند. صدام در سال 2003 از قدرت برکنار شد. چندی بعد، اجرای طرح خاورمیانه بزرگ موجب شد که جایگاه حاکمان اقتدارگرا به خطر بیفتد. خیزش های عربی نیز این روند را تشدید کرد. بدین شکل، زمینه نفوذ روسیه به کمترین حالت رسید. در این خیزش ها دولت معمر قذافی در لیبی سرنگون شد و دولت بشار اسد در سوریه تا آستانه سرنگونی پیش رفت. سوریه که از دوره اتحاد شوروی بخشی از قلمرو نفوذ آن بود، آخرین نقطه حضور روسیه در خاورمیانه به شمار می رود. باور رهبران روسیه این بوده است که با سرنگونی اقتدارگراها در خاورمیانه که بیشتر از دوستان روسیه هستند، یا دولت های غرب گرا بر سر کار می آیند یا تندروها که هر دو شکل، علیه منافع روسیه در منطقه است. در صورتی که دولت بشار اسد نیز فرو می ریخت، روسیه در خاورمیانه به قدرتی حاشیه ای تبدیل می شد. در نتیجه، ضرورت حفظ قلمرو نفوذ در این کشور و خاورمیانه موجب شد که روسیه در بحران سوریه مداخله کند.
آمریکا-انگلستان و تحولات منطقه غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
در یک نظام منطقه ای علاوه بر قدرت های منطقه ای و سایر کشورهای عضو آن، باید به قدرت های مداخله گر فرا منطقه ای نیز توجه داشته باشیم. چه بسا این قدرت ها نقش مؤثر و تعیین کننده ای را می توانند در نظام امنیت منطقه ای ایفا نمایند. غرب آسیا نیز ازجمله این مناطق می باشد که نقش قدرت های فرا منطقه ای در شکل دهی به تحولات آن، قابل توجه و مهم است. بدین منظور پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که آمریکا و انگلیس به عنوان قدرت های فرا منطقه ای مداخله گر، چه نقشی در تحولات منطقه غرب آسیا، در برهه زمانی ۲۰۱۷-۲۰۰۱ داشتند؟ پاسخ اولیه به سؤال مذکور بدین شرح است که قدرت های مداخله گر منطقه غرب آسیا با افزایش تنش، درگیری، نظامی گری میان کشورهای منطقه، از طریق توازن سازی طرفین ذینفع در آن بحران، سعی در دامن زدن و تداوم بحران ها و به تبع آن سوق دادن تحولات منطقه به نفع خودشان دارند. بدین ترتیب در این پژوهش سعی می شود با الگوی نظام ها و متغیر مداخله قدرت های فرا منطقه ای، نقش آمریکا و انگلستان را در تحولات منطقه غرب آسیا در برهه زمانی مذکور موردبررسی قرار دهیم.