مقالات
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه نظریه نظام جهانی والرشتین، مناطق ویژگی اقتصادی داشته و به دلیل نقشی که در اقتصاد جهانی و ارتباطی که با مرکز و هژمون دارند، شکل می گیرند. منطقه خلیج فارس از خرده سیستم های اقتصاد جهانی و یک منطقه پیرامونی تولید کننده مواد خام است و به دلیل اهمیتی که این منطقه در تولید نفت خام بازارهای جهانی و کشورهای صنعتی دارد، اهمیت اقتصادی فراوانی برای ایالات متحدهآمریکا به عنوان هسته و هژمون نظام جهانی دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که در نظام اقتصاد جهانی، نگرش و رویکرد ایلات متحدهآمریکا، به عنوان هژمون نظام جهانی، به خرده سیستم خلیج فارس بر چه مبنایی استوار است؟ در پاسخگویی به پرسش، این فرضیه مطرح شده است که نگرش و رویکرد ایالات متحده به خرده سیستم خلیج فارس در اقتصاد جهانی، مبتنی بر تأمین راهبرد بنیادین این کشور در خصوص تأمین امنیت انرژی و استمرار ثبات هژمونیک است. داده های این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند و به روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه اقتصاد جهانی والرشتین تبیین گردیده اند.
جهانی شدن ارزهای مجازی و حکمرانی اقتصادی دولت
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش مجازی شدن اقتصاد درنتیجه جهانی شدن، دنیای اقتصاد با پدیده ای نوین به نام ارزهای مجازی روبرو شده است. اندیشیدن حول تأثیر این نوع ارزها بر اقتصاد از زمان پیدایش بیت کوین به عنوان نخستین ارز مجازی تا به امروز یکی از اصلی ترین خلاءهای پژوهش در حوزه مطالعات اقتصادی بوده است. هدف این مقاله بررسی جهانی شدن بیت کوین و ارزهای مجازی و تأثیر آن ها بر حکمرانی اقتصادی دولت ها است؛ بنابراین نوشتار حاضر با طرح این پرسش که بیت کوین و ارزهای مجازی چه ویژگی هایی در عصر جهانی شدن دارند؟ و چه تأثیری بر حکمرانی اقتصادی دولت ها می توانند داشته باشند؟ ضمن بررسی اقتصاد سیاسی و جهانی شدن بیت کوین و ارزهای مجازی و تأثیر آن ها بر حکمرانی اقتصادی دولت ها به عنوان محور پژوهش، با اتکا به روش توصیفی - تبیینی ویژگی های این ارزها را در مواردی مانند غیرمتمرکز بودن، عدم توانایی کنترل و نظارت دولت بر آن و حذف نیاز به واسطه برای انتقال پول معرفی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که حکمرانی اقتصادی دولت ها بسته به نوع سیاستی که در قبال ارزهای مجازی اتخاذ می کنند (همراهی، ممنوعیت یا عدم سیاست گذاری) می تواند ذیل هر یک از این موارد با شدت و ضعف همراه باشد. جهانی شدن، مجازی شدن اقتصاد، حکمرانی اقتصادی، بیت کوین، ارز مجازی.
سهم و کارکرد گفت وگوهای فرهنگی در مناسبات فرهنگی (با تأکید بر روابط فرهنگی ایران و روسیه)
حوزه های تخصصی:
گفت وگوی فرهنگی به دلیل ظرفیت های تعاملی نهفته در فرهنگ و همچنین قابلیت های تأثیرگذار گفت وگوی نخبگان، وجهی مهم ومؤثر از تعامل سازنده میان فرهنگ ها محسوب می گردد؛ چرا که این مفهوم در بستر مفاهیمی چون دوسویگی، پذیرش دیگری، تعامل فرهنگی و تنوع فرهنگی معنا پیدا می کند. روابط فرهنگی و گفت وگوی فرهنگی هرچند به تنهایی تعریف و کارویژه های خاص خود را دارند ولی فصل مشترکشان این است که ارتباطات فرهنگی و هم گفت وگوی فرهنگی برپایه همزیستی و زیست مسالمت آمیز و در فضای مبتنی بر صلح و پذیرش دیگری شکل می گیرد. همچنین بر پایه پذیرش مقوله تنوع فرهنگی، مفاهیم مختلفی به عنوان گونه های مختلف تعامل میان فرهنگ ها و تبادل فرهنگی ارائه می گردد. مفاهیمی از قبیل همزیستی، تفاهم، گفت وگو، اتحاد و تقاربِ فرهنگ ها که نمایانگر مدلی از داد و ستد و روابط میان ملت ها است که بر مبنای فرهنگ تعریف می شوند. از این روی امروزه می توان معیار "گفت وگو» را به شاخصی برای صلح جهانی و مناسب ترین بسترِ همگرایی فرهنگی ملت ها برشمرد. سودمند ی و کارکرد عمده گفت وگوی فرهنگی این است که فرهنگ ها در صحنه جهانی به گونه ای در تعامل سازنده قراربگیرند تا از طریق شکل گیری فهم مشترک و با گستراندن فرهنگ مدارا و رواداری، بسترهای مناسب برای توسعه همکاری های بیش از پیش فراهم گردد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی ضمن تأکید بر ضرورت ها و کارکردهای گفتوگوی فرهنگی نخبگان ایران با کشورهای مختلف به ویژه روسیه، با برشمردن فرصت های موجود جهت شکل گیری گفت وگوهای فرهنگی خصوصاً میان نخبگان ایران و روسیه، سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که گفت وگوهای فرهنگی نخبگان ایران و روسیه چه تأثیر و کارکردی در پایدارسازی و توسعه روابط ایران و روسیه و همچنین صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی بر عهده دارد. شکل گیری فرآیند مستمر و منطقی گفت وگوهای فرهنگی ایران و روسیه علاوه بر شبکه سازی تعاملات نخبگی دو کشور، می تواند مجموعه ای از مسایل و چالش های بین المللی را در سازوکارهای تعاملات گفت و گو محور دوجانبه مورد بررسی قرار داده، به راهکارهای مشترک برسند.
چالش های ناشی از فرایند جهانی شدن و فضای مجازی برای هویت ملی ایران و راه کارهای مقابله با آن ها
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن فرایندی منسجم و یکپارچه می باشد که تأثیرات خود را در عرصه های مختلف زندگی بشری ازجمله هویت ملی نشان داده است. این فرایند ازطریق ابزارهای مختلف، به ویژه فضای مجازی، توانسته است ازیک سو موجبات شکل گیری هویت های فراملی را فراهم کرده و ازسوی دیگر هویت های فروملی(قومی) را تقویت کند که این مسائل روی هم رفته هویت ملی را در جوامع گوناگون با چالش مواجه ساخته است. نکته ی مهم در این جا این است که هویت ملی ایران به عنوان هویتی کهن و تاریخی نیز درحال حاضر با چنین چالش هایی مواجه شده است؛ به طوری که نفوذ فرایند جهانی شدن و فضای مجازی به ایران توانسته است از یک سو بر گرایش بسیاری از اعضای جامعه ایران نسبت به ابعاد اصیل ترِ هویت ملی شان یعنی ایرانیت و اسلامیت تأثیر منفی گذاشته و درمقابل بر گرایش آن ها نسبت به بُعد مدرن هویت ملی(هویت جهانی) بیفزاید و ازسوی دیگر موجب افزایش گرایش تعداد زیادی از اعضای گروه های قومی ایرانی نسبت به هویت قومیشان شده و بر گرایش آنان نسبت به هویت ملیشان تأثیر منفی بگذارد. به باور مقاله حاضر، استمرار این وضعیت درصورت عدم اتخاذ و اجرای سیاست های مناسب و کارآمد ازسوی دولت جمهوری اسلامی می تواند به تضعیف هویت ملی ایران بینجامد. از دیدگاه این پژوهش، دولت مذکور می تواند با اتخاذ سیاست های مناسب و کارآمد به مقابله با چالش های فوق پرداخته و موجبات تقویت گرایش اعضای جامعه ایران نسبت به هویت ملی خود و تحکیم هویت ملی ایران را فراهم نماید. لازم به ذکر است که در این مقاله از روش توصیفی–تحلیلی بهره برده شده است.
نگرشی بر چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه در قبال شیعیان منطقه (در دوران حزب عدالت و توسعه)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک حساس، امنیت متزلزل، ثبات شکننده و جنگ های پایان ناپذیر را باید خصلت همیشگی و موجود در منطقه خاورمیانه قلمداد نمود. گذشته از حضور بعضاً مخرب قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه، به این مسأله مهم باید اذعان داشت که قدرت های منطقه ای همواره خود بسترساز بحران های متعدد بوده اند. جمهوری ترکیه از زمان قوام و زعامت حزب عدالت و توسعه همواره داعیه دار اسلام سکولار و منادی رهبری بر جهان اسلام از یک سو و ایفای نقش ژاندارمی منطقه از سوی دیگر بوده است. این مسأله پس از جنبش های منتهی به بیداری اسلامی در اوان سال های 2010 به بعد رنگ و بوی وسیع تری به خود یافته است. در این مقاله، نویسندگان با بهره گیری از نظریه چالش های ژئوپلیتیکی و نیز استفاده از روش جامعه شناسی تاریخی (روش تحقیق) درصدد ارائه پاسخی متقن بدین سؤال اند که اصولاً ماهیت چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه با همسایگان (شیعه نشین) به چه دلایلی بوده است؟ فرضیه تحقیق بر این مبناست که چالش های ترکیه با کشورهای شیعه نشین منطقه ریشه در تحولات خاورمیانه، مساله آب و بحران های زیست محیطی، مسائل ارضی و قومیتی و حمایت از گروه تکفیری- تروریستی داعش دارد. یافته های پژوهش حاکی از این مسأله است که در سیاست های پراگماتیستی حزب عدالت و توسعه در خلال سال های پس از بهار عربی به ایجاد چهار ضلعی بحران در منطقه منتهی گردیده است که بازخورد آن میلیتاریزه شدن منطقه، شکاف های قومیتی وسیع، توسعه فعالیت های گروه های بنیادگرای رادیکال و گسست سیاسی با شیعیان بوده است.
واکاوی سیاست های ژئو پولیتیکی روسیه در قبال آسیای مرکزی با تاکید برعامل چین
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی که بخش جنوبی قلمرو هارتلند را در نظریه مکیندر تشکیل می داد در دوره جنگ سرد جزو قلمرو سیاسی- ژئوپلیتیک شوروی بود. با فروپاشی شوروری، این منطقه هویت جغرافیایی- سیاسی مستقل پیدا کرده و به عنوان فضای فاقد قدرت تاثیرگذار، به عرصه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شد. بعد از استقلال این کشورها، روسیه نسبت به سرنوشت آن ها توجه زیادی نداشت و این مسئله سبب شد تا سایر قدرت ها در پی گسترش نفوذ خود در کشورهای آسیای مرکزی برآیند؛ اما چندی نگذشت که روسیه توجه خود را به این منطقه معطوف و تلاش کرد تا با ایجاد همگرایی گسترده امنیتی، مانع حضور سایر قدرت ها در آسیای مرکزی بشود. روند پیچیده منطقه گرایی این پرسش را مطرح می کند که «سیاست های روسیه درچه زمینه هایی باعث همکاری و در چه مواردی اختلاف و رقابت با کشورهای آسیای مرکزی را رقم زده است؟» ادعای این مقاله این است که، فضای حاکم بر منطقه در چارچوب ژئوپلیتیک زمینه ساز همکاری روسیه با کشورهای آسیای مرکزی در حوزه امنیتی شده است ولی در حوزه اقتصادی و انرژی با دیپلماسی اقتصادی چین زمینه ساز رقابت سازنده، همکاری محدود و گاهی اختلاف بین روسیه و کشورهای این منطقه شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که در جمع آوری اطلاعات از منابع اسنادی – کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است.
بررسی پیامدهای سیاسی – اقتصادی تنش در تنگه استراتژیک هرمز
حوزه های تخصصی:
تنگه هرمز یکی از تنگه های حساس و راهبردی دنیا است که به دلیل ارزش های ارتباطی، ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی عامل جغرافیایی مؤثری در موازنه قدرت و تنش های منطقه ای و بین المللی محسوب می گردد. از آنجا که این تنگه دروازه اصلی تجارت بین المللی ایران و همسایگان جنوبی آن به آب های آزاد، صدور انرژی و تمرکز سیاست خارجی منطقه ای و بین المللی است، بروز هرگونه بحران و تنش در آن منجر به تأثیرگذاری در سطح منطقه و جهان می گردد. هدف این پژوهش، تبیین اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی تنگه هرمز و پیامدهای سیاسی – اقتصادی تنش در این تنگه استراتژیک است. داده ها با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری گردیده و با روش استفاده از توصیفی کیفی سعی دارد به ارائه پاسخ یه سؤال این تحقیق که «اهمیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی تنگه هرمز چیست؟ و ایجاد تنش در آن چه پیامدهای سیاسی و اقتصادی در عرصه منطقه ای به دنبال دارد؟» بپردازد. یافته های پژوهش نشان داد تنگه هرمز بدون تردید، یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق جهان در نگرش های ژئوپلیتیک و محاسبات استراتژیک می باشد. تنگه هرمز تا زمانی راهبردی است که جریان انتقال انرژی از آن با امنیت و بدون تنش در بین کشورهای منطقه صورت پذیرد. ایجاد تنش در این تنگه حیاتی و بروز هرگونه ناامنی تردد در آن، آثار زیانباری و جبران ناپذیری از قبیل حضور و مداخله قدرت های جهانی و منطقه ای، ناامنی در تردد کشتی ها، فشار اقتصادی و سیاسی بر کشورهای حوزه خلیج فارس، افزایش قیمت نفت، تزلزل اقتصاد جهان، بحران های سیاسی، اقتصادی و انرژی در سطح جهانی و منطقه ای را در پی خواهد داشت.
نارکو تروریسم و تاثیر آن بر چند جانبه گرایی کشورهای آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
قاچاق مواد مخدر معضلات زیادی را برای جمهوری های آسیای مرکزی ایجاد کرده وخسارت های جانی و مالی چشمگیری را به وجود آورده است. سود و رونق زیاد این تجارت باعث شده تا گروه های تروریستی و افراطی مذهبی این منطقه به منظور تثبیت اقتدار و خرید تسلیحات مورد نیاز خود به این سمت سوق پیدا کنند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر قاچاق مواد مخدر و ترورهای سازمان یافته ناشی از این امر، به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات مورد نیاز را از مقالات -کتب کسب کرده است. در این چارچوب، سؤال اصلی پژوهش بدینگونه مطرح می شود که: نارکو تروریسم چه تأثیری بر چند جانبه گرایی کشورهای آسیای مرکزی می تواند داشته باشد؟ یافته های تحقیق که با استفاده از نظریه باری بوزان و ویور صورت گرفته بیان می دارد که استفاده کردن گروه های افراطی مذهبی- که در اغلب کشورهای آسیای مرکزی وجود دارند- باعث گسترش تهدید در ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی شده اند. بنابراین جمهوری های آسیای مرکزی به منظور کنترل و مدیریت این مشکلات در صدد هستند که چند جانبه گرایی خود را در قالب سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله سازمان های همکاری آسیای مرکزی، کشورهای مشترک المنافع، سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری شانگهای، و نیز سازمان اکو به منظور از بین بردن تنش های موجود در بین آنها که در ادوار مختلف بوده است و همچنین ساقط کردن تهدیدهای نارکو تروریسم تقویت کنند.
تحول مفهوم قدرت و تأثیر آن بر سیاست منطقه ای دولت جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، در فضای سیاست خارجی همواره تلاش نموده تا از خوانش نرم و سخت یک جانبه فاصله گرفته و به سمت توازن خوانش هوشمند از قدرت نیل کند. در تمام سال های پس از انقلاب اسلامی، دولت جمهوری اسلامی ایران، با به کارگیری قدرت هوشمند، سیاست خارجی منطقه ای ایران را پیش برده است. در همین ارتباط، در نوشتار حاضر این پرسش مطرح شده که «به کارگیری قدرت هوشمند در سیاست منطقه ای دولت جمهوری اسلامی ایران در قالب چه مولفه های طرح و تا چه اندازه با موففقیت همراه بوده و می باشد؟». تا دولت ج.ا.ا با بهره گیری و حمایت از حشدشعبی و نیل آن به عرصه ی سیاست و قدرت در عراق، بستری برای تعامل میان نظامی گری و دیپلماسی ایران در عراق و نیل به هوشمندسازی آن باشد. همچنین، ایران در سال های بعد از بحران سوریه با آگاهی کامل توانسته است همزمان با تداوم قدرت آمریت، سخت و نظامی خود در سوریه در قالب محور مقاومت، به تداوم روند دیپلماتیک، نرم و اقناعی خود برای پایان این بحران بپردازد. در سطحی دیگر، ایران از توانایی دیپلماسی عمومی خود برای مقابله با اسرائیل و نقشه های این رژیم، از طرق مختلف، خصوصاً مسیر حزب الله و حماس بهره گرفته است.
کاربرد تئوری نهادگرایی نئولیبرال در روابط اتحادیه اروپا و چین درزمان ریاست جمهوری بوش پسروباراک اوباما
حوزه های تخصصی:
بر مبنای "معمای امنیت"، افزایش قدرت هر بازیگر تهدیدی علیه امنیت بازیگر دیگر تلقی شده و آن را به مدیریت این تهدید وا می دارد. مدیریت این تهدید نیز جز در پرتو افزایش قدرت و "ایجاد موازنه" امکان پذیر نیست؛ امّا وضعیت روابط اتحادیهاروپا و چین را شاید بتوان بدعتی در این میان دانست، زیرا علی رغم توسعه اقتصادی سریع چین و ارتقای جایگاه آن در سیاست بین الملل از یک سو و کامل ترشدن روند همگرایی اتحادیهاروپا و افزایش قدرت آن از سوی دیگر، این دو، یکدیگر را نه تنها "تهدید" تلقی نمی کنند، بلکه هر یک، دیگری را "فرصتی" برای افزایش قدرت خود می داند. اگرچه چین، یکی از کشورهای وابسته به ایدئولوژی جناح چپ بوده امّا با این حال توانسته خود را با نظام بین الملل همراه کند و به عنوان یک قدرت اقتصادی-سیاسی بزرگ در عرصه جهانی مطرح شود. در کنار چین، اتحادیهاروپا به عنوان قدرتمندترین نهاد مبتنی بر اتّحاد بین دولت ها در نیم قرن اخیر، توانسته هم بر قطب های قدرت حاکم بر سیاست بین الملل و هم بر بینش پژوهشگران سیاست جهانی تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش می باشد که روابط اتحادیهاروپا و چین از 2001 تا 2016، چگونه و تحت تأثیر چه عواملی بوده است؟ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این نتیجه دست یافتیم که روابط فی مابین اتحادیه اروپا و چین در درجه اوّل، متأثر از عوامل اقتصادی-تجاری شامل: تجارت (میزان صادرات و واردات و همچنین میزان کلی تجارت کالا) و میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و از سوی دیگر تحت تأثیر عوامل سیاسی شامل: تحریم تسلیحاتی، مسأله تایوان و حقوق بشر بوده است.
متغیرهای واگرا و همگرا در روابط ایران با جهان عرب چشم اندازی بر تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و کشورهای عربی با پیشینه تاریخی مشترک از دوران باستان تحت تاثیر برخی عوامل واگرا و همگرا، در یک فرایند زمانی دستخوش تغییر و تحولاتی بوده است. این روابط به رغم اشتراکات فرهنگی-تاریخی متعدد، تحت تأثیر متغیره ای عدی ده ای همچون تفاوت نژادی، زبانی و یا مذهبی آنها در طول تاریخ به ویژه دوره معاصر، هیچ گاه در حد مطلوبی ارزیابی نشده است. این در حالی است که به دلیل اشتراکات مهم دینی، تاریخی و فرهنگی؛ دشمنان واحد؛ گستردگی مرزهای مشترک و تداخلات قومی و مردمی، امروزه اقتضا دارد به منظور افزایش کاربری های لازم در سطوح منطقه ای و جهانی رابطه ایران و کشورهای عربی به سمت تنش زایی و همگرایی بیشتر سوق داده شود. در این پژوهش، نگارنده با هدف پاسخ به چگونگی شکل گیری تمدن نوین اسلامی تحت تاثیر متغیر رابطه ایران با جهان عرب، با استفاده از روش تحلیل محتوای داده ها، تلاش نموده است تا پس از بررسی متغیرهای واگرا در روابط ایران با کشورهای عربی، به ارزیابی راهکارها و عوامل بهبودی این روابط و تعامل و همبستگی ایران با جهان عرب در پرتو پیوستگی های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی بپردازد. بر اساس یافته های این نوشتار، از یکسو با تقویت عوامل همگرا و تکیه بر اصول مشترک؛ و از سوی دیگر تضعیف عوامل واگرا می توان ضمن بهبود روابط دوجانبه، بستر تحقق تمدن نوین اسلامی را در گستره جهانی فراهم نمود.
تأثیر تحولات سیاسی و ژئوپلتیک کردستان عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقش تأثیرگذار دو کشور آمریکا و اسرائیل در آن (براساس مکتب کپنهاگ و مجموعه امنیتی منطقه ای)
حوزه های تخصصی:
کردستان عراق، منطقه ای دارای اهمیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی است که از سال 1991 م به صورت دو فاکتو موفق به خودمختاری و در سال 2003م در سایه تحولات جهانی و دخالت آمریکا و دیگر متحدین، موفق به تشکیل حکومتی بر مبنای فدرالیسم شد. تحولات به وجود آمده و سیاست های اعمالی اقلیم کردستان با توجه به جغرافیای منطقه و شکل گیری ناسیونالیسم کردی ، باعث تشدید نگرانی های کشورهای دارای اقلیت کرد منطقه (ایران، ترکیه ، سوریه و عراق مرکزی) گردید. تأثیر تحولات سیاسی و ژئوپلتیک حکومت اقلیم کردستان عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقش تأثیر گذار دو کشور آمریکا و اسرائیل در معادلات امنیتی منطقه در چارچوب مکتب کپنهاگ و مجموعه امنیتی منطقه ای، ملاک اصلی تحقیق بوده است .از این رو این سؤال مطرح می گردد که: تحولات سیاسی و ژئوپلتیک کردستان عراق چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد با عنایت به جایگاه راهبردی و موقعیت استراتژیکی کردستان عراق در منطقه و نفوذ دو کشور آمریکا و اسرائیل در آن، می تواند تبعات منفی و تهدیدات جدی بر امینت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد . این تحقیق با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر پایه استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی می باشد.