فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی کودکان دارای اختلال نقص توجه بود. جامعه آماری در این مطالعه، کل کودکان دارای اختلال نقص توجه در شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 24 کودک در محدوده سنی 8 تا 11 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مراکز مشاوره شهر شیراز انتخاب شدند. سپس در دو گروه 12 نفری گواه و 12 نفری آزمایشی به صورت تصادفی قرار گرفتند. در گروه آزمایشی، الکترود آند روی ناحیه FP1 و الکترود کاتد روی کتف دست راست قرار گرفت و به وسیله کش بر روی سر محکم شد. در هر جلسه، جریان الکتریکی به طور مستقیم، با شدت 1 میلی آمپر به مدت 30 دقیقه برای هر آزمودنی انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمون اثر استروپ و دستگاه ثبت الکتروانسفالوگرافی بود. تعداد جلسات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در گروه آزمایشی، 10 جلسه در طول سه هفته بود. پس از اتمام جلسات مداخله، به منظور اجرای پس آزمون، مجدداً ثبت EEG و آزمون استروپ برای هر دو گروه گواه و آزمایشی اجرا شد. سپس هر دو گروه از نظر میزان توجه انتخابی و الگوی الکتروانسفالوگرافی، با یکدیگر مقایسه شدند. داده های آماری از طریق تحلیل کوورایانس در سطح 01/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه مقایسه پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که اثر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز (tDCS) در گروه آزمایشی معنی دار است. لذا به نظر می رسد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر بهبود توجه انتخابی و کاهش نسبت تتا/ بتا در ناحیه CZ کودکان دارای اختلال نقص توجه تأثیرگذار است.
اثربخشی معنا درمانی بر اضطراب کرونا وسرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
87 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی معنادرمانی بر اضطراب کرونا و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ازاد اردبیل در سال 1400بود. از جامعه مذکور 30 دانشجو به شیوه نمونه گیری هدفمندبا معیار کسب بالاترین نمره از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و اضطراب کرونا و پایین ترین نمره از مقیاس سرسختی روان شناختی انتخاب، در دو گروه (15نفره) کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8هفته و هرجلسه 75دقیقه مداخله معنادرمانی را دریافت کردند و پس آزمون پس از خاتمه جلسات، مرحله پیگیری هم دو ماه بعد انجام شد.در این مدت گروه کنترل، مداخله ی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقی اس افسردگی، اضطراب، استرس لاوبیوند، اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران و سرسختی روان شناختی لانگ و گولت بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و بونفرنی استفاده شد نتایج نشان داد که معنادرمانی بر کاهش اضطراب بیماری کرونا و افزایش سرسختی روان شناختی تاثیر معنی دار دارد. بنابراین روان شناسان می توانند در جهت بهبود متغیرهای پژوهش از این مداخله استفاده نمایند
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر می باشد. روش پژوهش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت مناطق 1، 2، 3 و 5 شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود. نمونه شامل 30 زن دارای اختلال اضطراب فراگیر بودند که با آزمون اضطراب فراگیر و دارا بودن ملاک های ورودی به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای؛ ""مقیاس تحمل پریشانی"، "پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان" و "مقیاس اضطراب فراگیر"، استفاده شد. گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد و یک دوره پیگیری بعد از سه ماه انجام گرفت. داده های جمع آوری شده در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 27 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد به صورت معنادار تحمل پریشانی را بالا برده، راهبردهای انطباقی تنطیم شناختی هیجان را به صورت معنادار افزایش و راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی را به صورت معنادارکاهش داده است و اختلاف معنا داری در هر دو متغیر بین پیش آزمون و پس آزمون و همچنین بین پیش آزمون و دوره پیگیری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر تاثیر می گذارد و تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان را در آنها بهبود می بخشد. توصیه می شود درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر به کار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در نوجوانان خود آسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این تحقیق به مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در دانش آموزان خود آسیب رسان دوره دوم متوسطه پرداخته شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان پسر خود آسیب رسان (دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس ناحیه یک) شهر ساری بودند که در سال تحصیلی 01-1400 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها، تعداد ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش اول، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش شناختی رفتاری (بک، 1976) و گروه آزمایش دوم، نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2013) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه خود آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2011) بود. داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو عاملی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی (57/6=F، 002/0=P) دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و میزان اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای مورد مطالعه یکسان بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و می توان از هر دو آموزش در جهت بهبود مشکلات نوجوانان دارای مشکل خودآسیب رسانی بهره برد.
بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی چندبُعدی بر تجربه سوگ و شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
134-149
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به همه گیری بیماری کووید 19 و آمار بالای مرگ ومیر ناشی از آن، یکی از مسائل روان شناختی که بعد از همه گیری کووید 19 افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، سوگ و داغ دیدگی است. ازاین رو، نیاز به بررسی اثربخشی شیوه نامه های مشاوره سوگ برای ارائه خدمات مناسب به افراد سوگوار در دوران همه گیری وجود دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی چندبُعدی بر تجربه سوگ و شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19 بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری پژوهش تمام افراد سوگواری بود که یکی از اعضای خانواده شان را به دلیل بیماری کووید 19 در سال 1401-1400 از دست داده بودند. از میان این افراد 34 نفر به صورت هدفمند نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 17 نفره (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه تجربه سوگ و مقیاس شدت سوگ بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل آماری به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روان درمانی معنوی چندبُعدی در بهبود تجربه سوگ و کاهش شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19 اثربخش بود. همچنین اثر تعاملی گروه × زمان برای مؤلفه های احساس گناه، تلاش برای توجیه، واکنش های بدنی، قضاوت شخص با دیگران و خجالت و شرمندگی تجربه سوگ در مقدار 01/0؛ برای مؤلفه احساس ترک شدن در مقدار 05/0 و همچنین برای متغیّر شدت سوگ در مقدار 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، پژوهش حاضر از اثربخشی مشاوره معنوی در بهبود تجربه سوگ و کاهش شدت سوگ قویاً حمایت کرده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به ویژگی های زمینه ای افراد همانند مذهب و دین می تواند در کاربست مشاوره مفید و مؤثر واقع شود.
واکاوی چالش های اساسی آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های عمده در آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی است. این پژوهش با رویکردی کیفی مبتنی بر تحلیل تم و با استفاده از ابزار مصاحبه انجام شد. در این پژوهش بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند، با 20 نفر از اساتید و صاحب نظران روش تحقیق کشور در رشته های روانشناسی و علوم تربیتی، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده ها از طریق تحلیل تم و بر اساس شش مرحله ای که برون و کلارک (2006) پیشنهاد دادند (آشنایی با داده ها، تولید کد های اولیه، جستجو برای تم ها، بازنگری تم ها، تعریف و نام گذاری تم ها و تهیه گزارش) مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل مصاحبه ها نشان داد چالش های اساسی در آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی را می توان در سه حیطه ی کلی برنامه درسی، عناصر نقش آفرین در برنامه ی درسی و مشکلات ساختاری قرار داد. برنامه ی درسی مضامینی از قبیل درس و تعداد واحدها، محتوا و منابع، تدریس و ارزشیابی را شامل می شود. عناصر نقش آفرین شامل دانشجو و استاد است، و جنبه های ساختاری گسترش بی رویه ی آموزش عالی و الزامات و زیرساخت ها را در برمی گیرد.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز بود که در این میان تعداد 30 نفر با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در گروههای آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. دو گروه آزمونهای عملکرد مداوم، ان - بک و آزمون دیداری - حرکتی بندر گشتالت را به عنوان پیش آزمون پسآزمون تکمیل کردند. نوروفیدبک طی 20 جلسه 30 الی 45 دقیقهای (3 بار در طول هفته به مدت هفت هفته) در گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای توجه مداوم (001/0=p) و ادراک دیداری - حرکتی (001/0=p) تفاوت معنیداری وجود دارد؛ بدین معنا که آموزش نوروفیدبک بر بهبود توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی موثر بود. نتیجهگیری: استفاده از نوروفیدبک در بهبود توجه مداوم و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص توصیه میشود.
تدوین برنامه بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی در کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
47 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به سرطان تحت درمان های دردناک و طولانی مدت قرار می گیرند که تأثیرات مخربی در سلامت روان آنها دارد. این پژوهش با هدف تدوین برنامه ی بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان انجام شد.
روش: مطالعه به روش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه ی آماری را کلیه ی کودکان مبتلا به سرطان سنین 8 تا 12 سال که از مؤسسه خیریه شهر یزد در سال 1400 خدمات دریافت می کردند، تشکیل دادند که از بین آنها 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه ی تدوین شده ی بازی درمانی آدلری به مدت 18 جلسه (هر هفته، 40 دقیقه) به عنوان برنامه ی مداخله برای گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالیکه گروه شاهد چنین مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه با مقیاس علاقه ی اجتماعی کودکان ایرانی (علیزاده،1394) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره برای خرده مقیاس های مقیاس علاقه ی اجتماعی نشان می دهد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد، پس از شرکت در برنامه ی آموزشی تغییر مثبت معناداری در خرده مقیاس ها دارد (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه ی بازی درمانی آدلری بر بهبود علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان مؤثر بود. لذا این برنامه به عنوان مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات دارویی و روانشناختی به کودکان مبتلا به سرطان توصیه می شود.
مقایسه تأثیر آموزش به روش بازی غیر دیجیتال، بازی دیجیتال و روش سنتی بر یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
124 - 145
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر روش بازی غیردیجیتال، بازی دیجیتال و روش سنتی بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان بمپور بود. روش این پژوهش شبه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان بمپور به تعداد 50 نفر بود که به صوت تمام شماری انتخاب و به شیوه گمارش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمون محقق ساخته پیشرفت ریاضی استفاده شد که مبحث عددنویسی و ضرب دوقلو را می سنجید. تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون تحلیل کوواریانس یک راهه انجام شد. در بررسی فرضیه اصلی پژوهش، یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در پیشرفت ریاضی تفاوت معنی داری وجود دارد. درفرضیه اول بین گروه بازی سازی غیردیجیتال و روش سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه بازی سازی غیردیجیتال از گروه روش سنتی بیشتر است. نتایج فرضیه دوم نیز نشان داد که بین گروه بازی سازی رایانه ای و روش سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه بازی سازی دیجیتال از گروه مبتنی بر روش سنتی بیشتر است. در فرضیه سوم نیز یافته ها نشان داد که بین دو گروه بازی سازی غیردیجیتال و گروه بازی دیجیتال آموزشی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین نمرات گروه بازی سازی غیردیجیتال از گروه بازی دیجیتال آموزشی بیشتر است. با توجه به یافته ها می توان گفت دانش آموز در زمان بازی، در جریان یادگیری کاملا فعال بوده به همین دلیل بر یادگیری تاثیر مثبت دارد.
میزان تأثیر استفاده از تکنیک استاپ موشن در بهبود کیفیت استدلال ورزی علمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
10 - 38
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تعیین اثربخشی تکنیک استاپ موشن در بهبود استدلال علمی دانش آموزان سال سوم دوره تحصیلی متوسطه دوم، در درس شیمی با موضوع آبکاری است. اولین گام به واکاوی استدلال علمی و نقش مهم آن در آموزش شیمی، تعلق گرفت و تکنیک استاپ موشن به عنوان راهکار پیشنهادی برای بهبود استدلال علمی معرفی شد. نمونه مطالعه شامل150 نفر دانش آموز می باشد، که همگی در سال تحصیلی1402-1401 در دو رشته تحصیلی ریاضی و تجربی، مشغول به تحصیل بوده اند. رویکرد این پژوهش کمی بوده و روش بکار گرفته شده، شبه آزمایشی، از نوع طرح چهارگروهی سالومون است. همچنین از نظر هدف، در زمره تحقیق های کاربردی قرار دارد. روش نمونه گیری، خوشه ای است این پژوهش با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام گرفته است. در گروه آزمایش1؛ از آموزش با استفاده از تکنیک استاپ موشن بصورت غیرساختارمند استفاده شد. در گروه آزمایش2؛ از آموزش با استفاد از تکنیک استاپ موشن بصورت ساختارمند استفاده شد. در گروه کنترل از آموزش مرسوم فرایند آبکاری در مدارس(مدل ایستا) استفاده شد. منابع جمع آوری داده در این مطالعه برای تحصیل وسعت و ژرفای دید، عبارتنداز: ضبط صوت، یادداشت های مرحله ای پژوهشگر، مصاحبه های فردی با دانش آموزان. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی(آزمون تی و تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از تکنیک استاپ موشن به صورت غیرساختارمند نسبت به تکنیک استاپ موشن به صورت ساختارمند و مدل ایستا، نقش موثرتری در بهبود مهارت های استدلال علمی دانش آموزان دارند.
برررسی روابط زوجین در حقوق ایران و نقش آن در استحکام نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
624 - 637
حوزه های تخصصی:
هدف: زوجین به عنوان اعضایی از جامعه، دارای حقوق و تکالیفی هستند که رعایت آنها تضمین کننده سلامت جامعه و روابط آنهاست. خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که بر پایه روابط زوجین استوار است و تنظیم این روابط و تبیین چگونگی آن از منظر فقهی و حقوقی از جهاتی واجد اهمیت است. روش پژوهش: روش کار ما در این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. یافته ها: در تلازم حق و تکلیف زوجین، به تفاوت هایی برخورد می کنیم که در نگاه اول، گویای تفاوت هایی است که بعضی پنداشته اند این تفاوتها نشان از نابرابری زن و مرد دارد؛ در حالیکه خلقت زن و مرد آن چنان حکیمانه است که واگذاری حقوق و تکالیف هم بنا بر ظرفیت ها و متناسب با انتظارات او از انسان و توانایی های بشر وضع گردیده است. نظام هستی، خلقت و آفرینش با یک طرح قبلی و هدف دار استوار گشته و هدف نمایی خلقت، عبودیت عارفانه انسان در برابر خداوند است. همگونی و ناهمگونی موجودات و تفاوت در ظرفیت ها و امکانات، همگی در این نقشه حکیمانه جایگاه خاص خود را پیدا کرده اند؛ بنابراین تفاوت های زوجین و به طور کلی زن و مرد، کاملاً طبیعی، هدفمند و خلاقانه است و ملاک ارزش گذاری افراد را باید در عبودیت و قبول ولایت و هدایت الهی جستجو کرد. نتیجه گیری: داشتن امتیازات منحصر به فرد در زنان و مردان نه نشانه برتری بر همدیگر است و نه نشانه نقص و عیب نسبت به همدیگر می باشد. این تفاوت ها در منابع فقهی شیعه و نظام حقوقی اسلام، بر همین اساس بیان شده است که اتفاقاً شناخت آنها می تواند در جهت استحکام خانواده، پویایی و سرزندگی آن مؤثر باشد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی تاب آوری براساس سبک های هویت با میانجیگری ساختار انگیزشی انطباقی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دیدگاه های روانشناسی رشد مطرح می کنند، دوره نوجوانی و اوان جوانی برای انسجام شخصیت و سازندگی انسان مهم است و یکی از بحرانی ترین دوره هاست؛ از این رو، جوانان نیازمند این هستند که خود را در این دوران مطرح ساخته و در نظام اجتماعی جایگاه خود را بالا ببرد و دست یافتن به هویت پاسخی به نیاز وی داده می شود تا خود را از دیگران مجزا و متمایز سازد. لذا این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیش بینی تاب آوری براساس سبک های هویت با میانجیگری ساختار انگیزشی انطباقی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال 1398 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، سبک های هویت (برزونسکی، 1999) و ساختار انگیزشی (کاکس و کلینگر، 1995) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد؛ همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد سبک های هویت بر تاب آوری با نقش میانجی ساختار انگیزشی انطباقی تاثیر غیرمستقیم دارد. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که برخی ویژگی های شخصیتی مانند بردباری، بخشندگی، سازگاری، سخت کوشی، کنجکاوی و قاطع بودن در رابطه می تواند به افراد کمک کند تا سطوح سبک های هویت، تاب آوری و ساختار انگیزشی بالاتری را تجربه کنند. نتیجه گیری: بنابراین یافته های این پژوهش از لحاظ نظری و عملی در پرتو روند پژوهشی موجود مورد بحث قرار گرفته اند و پیشنهادهایی در هر دو حوزه نظری و کاربردی ارائه شده است.
ارزیابی مولفه های تاب آوری هویت بهبود یافتگان اعتیاد در جامعه پذیری مجدد: مورد مطالعه مراجعه کنندگان در مراکز باز توانی ترک اعتیاد
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: اعتیاد به مواد مخدر، یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره ای جهانی یافته، از مرزهای بهداشتی- درمانی فراتر رفته و به یک معضل اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده است که در اکثر موارد سبب طرف شدن فرد از جامعه می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مولفه های تاب آوری هویت بهبود یافتگان اعتیاد در جامعه پذیری مجدد: مورد مطالعه مراجعه کنندگان در مراکز باز توانی ترک اعتیاد در مناطق 4 و 6 و22 تهران) بود. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گرد آوری اطلاعات، پژوهشی توصیفی از نوع پیمایشی بود. روش اجرای این مطالعه (پس رویدادی) و نیز این مطالعه در حیطه تحقیقات کمی قرار داشت. در پژوهش حاضر جامعه شامل تمام افراد بهبود یافتگان اعتیاد در مراکز باز توانی ترک اعتیاد در مناطق 4 و 6 و22 تهران بود. روش انتخاب نمونه ها به صورت تصادفی ساده بود. از میان 2580 نفر مراجعه کننده به این مراکز تعداد 388 نفر به تصادف و با احتمال متناسب با حجم مراجعان مرکز انتخاب شدند. برای اینکار لیستی از مراکز و تعداد مراجعان آن تهیه و به روش سیستماتیک از میان آن ها 11 مرکز انتخاب شد. این مطالعه با رعایت ملاحظات اخلاقی صورت گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مشخصات دموگرافیک، مقی اس تاب آوری و پرسشنامه محقق ساخته عوامل اثرگذار بر بهبود یافتگان اعتیاد بود. تحلیل داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS 24.0 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات تاب آوری هویت، بهبود یافتگان اعتیاد در پس آزمون تفاوت معنی داری با جامعه پذیری مجدد وجود داشت (01/0>P)، به طوری که میزان جامعه پذیری افزایش پیدا کرده بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان مدعی شد که عوامل محافظت کننده محیطی، عوامل خطرساز محیطی، فرایندهای تبادلی- محیطی، در ت اب آوری در ب رابرسوء مصرف، و پیشگیری از گ رایش مجدد به اعتیاد تاثیر گذار هستند.
رابطه پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر رابطه پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار بوده است. روش تحقیق از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر پایه نهم متوسطه اول شهر چابهار بودند. حجم جامعه 1252 نفر که از این تعداد297 نفر به عنوان نمونه با توجه به جدول مورگان بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه پذیرش یادگیری بر خط تئو (2010)، اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی سینهاوسینگ (1993) استفاده گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه پذیرش یادگیری برخط 0/88، سازگاری تحصیلی 0/86 و اشتیاق تحصیلی 0/80 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS- 20 استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
چگونه توانستم مشکل روان خوانی دانش آموز پایه ششم مدرسه هجرت ایچی را بهبود بخشم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، برطرف کردن اختلال خواندن امیر علی دانش آموز پایه ششم دبستان هجرت ایچی می باشد. روش تحقیق، روش کتابخانه ای در قالب اقدام پژوهی می باشد. به این منظور، جهت حل مسئله مشکل خواندن در دانش آموزم، به بررسی پژوهش های موجود در این زمینه پرداخته شد و با توجه به یافته های پژوهش ها به راه حل هایی برای حل این مسئله دست یافتم. نتایج نشان می دهد که استفاده از کارت آموزشی توانسته است به نحو چشمگیری درتقویت مهارت های خواندن امیر علی موثر واقع شود. همچنین نتایج نشان داد استفاده از کارت آموزشی و تابلو ارزشیابی توصیفی توانسته به عنوان محرکی در جهت ایجاد یادگیری بیشتر دانش آموز موثر واقع شود و با تحریک انگیزش دانش آموز، مهارت های خواندن را در او تقویت نموده است. امیر علی که در خواندن فوق العاده ضعیف بود و نمی توانست به راحتی از روی درس بخواند و اکثر مواقع سطرها را گم می کرد و بعضی کلمات را با مکث بسیار زیاد می خواند، اکنون با استفاده از راهکارهای اجرا شده، به راحتی می تواند از روی متن های کتاب، روان بخواند و مشکلی در خواندن درس ها ندارد. بنابراین می توان بیان کرد که معلم تا حدود زیادی در حل مشکل خواندن دانش آموز، موفق عمل کرده است.
مدل یابی ساختاری انطباق پذیری مسیر شغلی براساس خوش بینی و رسالت مسیر شغلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی و تنظیم هیجانی در معلمان مدارس با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
149 - 174
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری انطباق پذیری مسیر شغلی براساس خوش بینی و رسالت مسیر شغلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی و تنظیم هیجانی در معلمان مدارس با نیازهای ویژه صورت پذیرفت. پژوهش حاضر جز تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس ویژه در استان کردستان در سال 1401 بودند که بر اساس قاعده «کلاین» برای نمونه گیری در معادلات ساختاری، 213 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی (CAAS)، مقیاس خوش بینی مسیر شغلی (CFI)، پرسشنامه رسالت مسیر شغلی (CVQ)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و مقیاس تنظیم هیجانی (ERS) استفاده شد. داده ها با استفاده از معادلات ساختاری با نرم افزار Amos-22 تجزیه وتحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود مدل انطباق پذیری مسیر شغلی براساس خوش بینی و رسالت مسیر شغلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی و تنظیم هیجانی در معلمان مدارس با نیازهای ویژه دارای برازش مطلوبی می باشد. ضرایب استاندارد و غیر استاندارد مسیر مستقیم مدل فرضی از خوش بینی (54/0= β؛ 57/7 t= )، رسالت مسیر شغلی (47/0= β؛ 44/6t= )، خودکارآمدی(51/0= β؛ 08/7= t)، و تنظیم هیجانی(48/0= β؛52/6 = t) به انطباق پذیری مسیر شغلی معنی دار شده است (01/0 >p). همچنین نتایج آزمون سوبل نشان داد خوش بینی و رسالت مسیر شغلی با نقش واسطه خودکارآمدی و تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری بر انطباق پذیری مسیر شغلی دارند. بنابراین وجود رابطه غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید می شود (05/0>p) .
تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای با نیازهای ویژه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
90 - 75
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی شهر چابهار می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون (با گروه آزمایش و کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مهارت های حرفه ای (متوسطه اول) شهر چابهار تشکیل دادند که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس کودکان استثنایی شهر چابهار مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی با 20 گویه و آزمون یادگیری کلاسی محقق ساخته بودند. برای تحلیل اطلاعات آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که در سطح معناداری 28/0 آموزش موضوع-محور یکپارچه توانسته است بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر داشته باشد. این امر در زمینه تأثیرگذاری آموزش موضوع-محور یکپارچه بر یادگیری به میزان معناداری 22/0 تأثیر داشته است و در این میان میزان تأثیرگذاری بر شاخص یادگیری با توجه به میزان معناداری بهتر، بیشتر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی تأثیر دارد.
تحلیل رفتار و قصد ازدواج جوانان از منظر پارادایم زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
103 - 139
حوزه های تخصصی:
در جامعه ایران ازدواج و تشکیل خانواده تحت تاثیر عوامل مختلف، تغییرات ساختاری و کارکردی بسیاری به خود دیده است. در پژوهش حاضر برای تبیین گرایش جوانان نسبت به ازدواج، از چارچوب نظری پارادایم زناشویی استفاده شده است. این پارادایم توسط دو سامانه بزرگ از باورها، یکی «باور به متأهل شدن» و «باور به متأهل ماندن» در قالب 6 متغیر زمانبندی، فرایند، برجستگی، ماندگاری، زمینه و مرکزیت زناشویی، بر رفتار و قصد زناشویی تاثیر می گذارد. این مطالعه به روش «پیمایش» انجام گرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و پسران جوان ساکن شهر تهران در سال 1401» تشکیل داده اند. شیوه نمونه گیری از نوع «نمونه گیری چند مرحله ای» بوده و حجم نمونه برابر با 355 نفر می باشند. ابزار جمع آوری داده ها، «پرسشنامه» بوده و اعتبار مفاهیم از طریق اعتبار صوری و سازه و نیز پایایی با کمک آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نتایج نشان می دهند که حدود نیمی از جوانان مورد مطالعه در شهر تهران رفتار زناشویی مقیدانه ای دارند که به لحاظ هنجاری بیانگر آن است که هیچ رابطه ای با جنس مخالف ندارند. در بررسی رابطه بین دو سامانه «باور به متاهل شدن» و «باور به متاهل ماندن» مشاهده گردید که رفتار زناشویی مقیدانه جوانان بیش از هر چیزی متاثر از متغیرهای سامانه «باور به متاهل ماندن» است تا «باور به متاهل شدن؛ به عبارتی جوانانی که در سطوح مختلف رابطه مقیدانه ای با جنس مخالف دارند؛ در حفظ، تعهد و نقش های زناشویی آینده نیز بهتر و مقیدتر عمل می کنند.
اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
169 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان دختر با اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 نوجوان دختر با اختلال افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (15 نوجوان در گروه آزمایش و 15 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش درمان مبتنی ذهنی سازی (10 جلسه) را طی 10 هفته (90 دقیقه ای) دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی نوجوانان (کوتچر، 2002)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گرتز و رؤمر، 2004) و پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 28/33=F) و پرخاشگری (0001>P؛ 63/0=Eta؛ 60/48=F) نوجوانان دختر افسرده تاثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی ذهنی سازی با بهره گیری از افکار، هیجان ها و رفتارهای همراه با ذهن آگاهی، می تواند به عنوانی رویکردی موثر در جهت کاهش دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی درمان اصلاح سوگیری توجه با ترکیب شرطی سازی عامل بر کاهش سوگیری توجه معتادان تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
31 - 39
حوزه های تخصصی:
درمان اصلاح سوگیری توجه یک درمان نوظهور برای اختلالات اضطرابی است و بنظر می رسد این درمان می تواند بر کاهش مصرف مواد در معتادان و سوگیری شناختی هم اثر داشته باشد هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی اصلاح سوگیری توجه با ترکیب شرطی سازی عامل بر کاهش سوگیری توجه معتادین تحت درمان متادون بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمن سه گروهی با پیگیری بود. 60 نفر مرد دبراساس ملاک های مورد نظر با نمونه گیری در دسترس انتخاب و درسه گروه (کنترل، اصلاح سوگیری توجه ، اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه) به طور تصادفی قرار گرفتند. دو گروه آزمایش مداخلات را دریافت کردند و کروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. برای اندازه گیری سوگیری توجه و مداخلات ازآزمایه دات پروب(مکلئود و همکاران،1986) در دو زمان ارائه محرک (600 میلی ثانیه برای سنجش سوگیری توجه و 200 میلی ثانیه برای سنجش سوگیری پیش توجه) با محرک های واژه و تصویر استفاده شد. یافته ها نشان داد بین هر سه گروه در پس آزمون و پیگیری سوگیری توجه و سوگیری پیش توجه تفاوت وجود دارد. علاوه بر این، مقایسه بین مداخله اصلاح سوگیری توجه با گروه اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه نشان داد، گروه اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه، سوگیری توجه کمتری در پس آزمون و پیگیری داشتند. نتیجه اینک درمان اصلاح سوگیری توجه یک مداخله کارآمد، و درمان اصلاح سوگیری همراه با شرطی سازی عامل مداخله ای کارآمدتر برای کاهش سوگیری معتادان تحت درمان متادون است.