فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
133 - 144
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه ی حاضر با هدف پیش بینی سوگ پیچیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19صورت گرفت.روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد داغداری بود که از ابتدای شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰یکی از بستگان نزدیک یا اعضای خانواده ی خود را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادند. بر این اساس ۲۰۰ فرد بازمانده و عزادار نمونه ی پژوهش را تشکیل داد. در این مطالعه از سه پرسشنامه؛ تنظیم شناختی- هیجانی گارنفسکی و همکاران، انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال و تجربه سوگ بارت و اسکات استفاده شد. آمار استنباطی به منظور تحلیل روابط همبستگی توسط نرم افزار SPSS-26 انجام شد و برای ارزیابی دستیابی به مدل برازش شده از نرم افزار ایموس نسخه ی 24 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی و تجربه ی سوگ بازماندگان کووید 10 رابطه ی معنادار منفی وجود دارد. بین ابعاد انعطاف پذیری شناختی و ابعاد راهبردهای سازش نایافته ی تنظیم شناختی هیجان بازماندگان کرونا رابطه معنادار منفی وجود دارد (01/0>P). همچنین انعطاف پذیری شناختی از طریق نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بر سوگ پیچیده ی بازماندگان کرونا تاثیر معنادار دارد (01/0>P). نتیجه گیری: در سوگ پیچیده ی ناشی از حوادثی مانند کووید 19عوامل روان شناختی و شناختی گوناگونی مانند انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان دخیل هستند که روان درمان گران خصوصاً درمان گران شناختی-رفتاری باید به این موارد توجه و بر عوامل مثبت تاثیرگذار بر کاهش سوگ پیچیده تمرکز کنند و روند درمان بیماران را با استفاده از این عوامل به بهترین صورت مدیریت نمایند.
رابطه بین ذهنیت فلسفی وباورهای انگیزشی باراهبردهای یادگیری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی به تعداد 688 نفر بوده است که بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر برآورده شد که به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه ذهنیت فلسفی جی اسمیت (1999)، با مقادیر آلفای کرونباخ 0.78، پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دیگروت (1990) با آلفای کرونباخ 0.83 استفاده گردید. روایی پژوهش از نوع محتوایی بوده که مورد تائید خبرگان قرار گرفت که با استفاده از نرم افزارspss نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی0.31،0.24 و0.22 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی 0.35،0.33 و0.33 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی، اضطراب امتحان، ارزش گذاری درونی و جامعیت می توانند تغییرات راهبردهای یادگیری را تبیین کنند و سایر متغیرها یعنی تعمق و انعطاف پذیری قدرت تبیین معنی داری ندارند.
مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
143 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماه و جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان اتیستیک مراکز آموزشی و توان بخشی شهر تهران در سال 99 بود. 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. جلسات روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی طی 12 جلسه 60 دقیقه ای، به صورت فردی، هفته ای یک جلسه برگزار شد. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (1996) پرسشنامه اضطراب بک (1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش افسردگی و اضطراب شده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (01/0P<). ولی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی افسردگی را بیشتر کاهش داده است. در مقابل تفاوت اثر دو شیوه درمان بر اضطراب در سطح (05/0P>) معنادار نبود. نتیجه گیری: نتیجه گیری شد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی روش مؤثری برای کاهش افسردگی مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم است.
بررسی نقش میانجی ناامیدی در رابطه بین آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی با خودجرحی غیرخودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
179 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی و خود انتقادی با خودجرحی در دانش آموزان با میانجیگری ناامیدی بود. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول شهرستان اردبیل در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 635 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گزارش خودجرحی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (2003)، مقیاس ناامیدی کودکان (1986)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس تکانشگری بارت (1950) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوراف (2004) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار لیزرل ورژن 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب استاندارد شده مسیر اثر مستقیم متغیرهای آلکسی تایمیا، تکانشگری و خود انتقادی بر خود جرحی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار است. همچنین اثرات غیرمستقیم تکانشگری و خودانتقادی بر خودجرحی به واسطه ی ناامیدی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار بود.نتیجه گیری: نظر به اینکه در آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی و ناامیدی از عوامل موثر در خودجرحی بدون قصد خودکشی می باشند، لذا یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری از رفتار خودجرحی و طرح ریزی برنامه های آموزشی و طراحی مداخلات درمانی مورد استفاده قرار گیرد ت
طراحی و اعتباریابی بسته آموزش هوش موفق استرنبرگ و اثربخشی آن بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
151 - 138
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی بسته آموزش هوش موفق استرنبرگ و اثربخشی آن بر سرزندگی دانش آموزان پایه یازدهم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نظر پاردایم زیربنایی کمی و کیفی، از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهرستان زاهدان در سال تحصیلی 1400-1401بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان دخترانه فرزانگان شهرستان زاهدان بودند که ابتدا از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه در معرض آموزش مولفه های هوش موفق قرار گرفتند. سپس داده های مربوط به پس آزمون جمع آوری شد. ابزار پژوهش پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2008) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه از نظر سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری (1./. p>) وجود دارد. بنابرین معلمان می توانند در سیستم آموزشی خود نظریه هوش موفق استرنبرگ را به عنوان یک روش آموزشی موثر در جهت افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند.
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 126
حوزه های تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.
نقش نظم جویی هیجانی در پیش بینی میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه در دوران کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نظم جویی هیجانی در پیش بینی میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه در دوران کرونا بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه تهران در سال 1400 تشکیل دادند. روش نمونه گیری در این پژوهش براساس نمونه گیری با توجه به گستردگی جامعه نمونه گیری تصادفی طبقه ای مبتنی بر سهم جامعه در هر مدرسه بود که حجم نمونه تعداد 100 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) و مقیاس خمودگی تحصیلی برسو، سالانووا و اسچفلی (2007 ) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از بسته آماری برای علوم اجتماعی نسخه 22 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شد. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از وجود نقش نظم جویی هیجانی در پیش بینی میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه در دوران پاندمی کرونا بود و با توجه به یافته های پژوهش متغیر مستقل نظم جویی هیجان بر متغیر وابسته میزان خمودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر در این دوران تاثیر داشته است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد شفقت درمانی بر مسئولیت پذیری و سلامت معنوی دختران کار فرهنگسرای پگاه اصفهان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد شفقت درمانی بر مسئولیت پذیری و سلامت معنوی دختران کار فرهنگسرای پگاه اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور 30 نفر از بین دختران کار منطقه ده اصفهان، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به ابزار پژوهش که شامل 42 سوال از پرسشنامه روانشناختی کالیفرنیا (CPI) گاف (1984)، که مربوط به بعد مسئولیت پذیری بود و پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پولوتزین (1983) پاسخ دادند. مشارکت کننده های گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت دوره درمانی شفقت درمانی بر طبق مفاهیم و طرح درمانی گیلبرت (2014) قرار گرفتند،اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره) تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد شفقت درمانی، منجر به افزایش مسئولیت پذیری و افزایش سلامت معنوی در دختران کار گردیده است(p>0/05) . درمان گروهی مبتنی بر شفقت از طریق افزایش مهربانی نسبت به خود و همچنین افزایش حس انسان دوستی، میزان مسئولیت پذیری را در دختران کار افزایش می دهد.
طراحی و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت رفتار مبتنی بر تئوری انتخاب برای والدین و دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدیریت رفتار به منظور کسب آرامش فردی و حفظ ثبات اجتماعی جزو ضرورت های هر جامعه ای است. هدف پژوهش حاضر نیز، طراحی و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت رفتار مبتنی بر تئوری انتخاب برای والدین و دانش آموزان می باشد. روش ها: روش پژوهش از نوع کیفی و به روش دلفی است که به منظور طراحی بسته آموزشی، از مبانی نظری کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلسر (2013)، و جهت کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته آموزشی، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه (1975)، با پانل خبرگان 8 نفری و از دو ضریب کمیِ نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است و محتوای تمامی جلسات، کاملا مرتبط با اهداف طراحی شده و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده متخصصان که 6 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در دوازده جلسه تدوین شد. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش، تلویحات عملی برای مداخلات تربیتی داشته و بسته آموزشی طراحی شده می تواند ب ه عن وان ی ک برنامه جامع و مورد تأیید برای مدیریت رفتار والدین و دانش آموزان در محیطهای مختلف، به ویژه خانواده و مدرسه کمک کننده باشد و به منظور بهبود کیفیت رابطه والد-فرزندی و همچنین کاهش بی انضباطی و بدرفتاری های دانش آموزان در محیط خانواده و مدرسه، استفاده از آن در جلسات و کارگاههای مشاوره خانواده و مدرسه، در قالب برنامه های آموزش گروهی اکیداً توصیه می شود.
رابطه دشواری تنظیم هیجان، هوش فرهنگی و تفکر خود ارزیابی منفی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه سیلوانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مولفه هایی که رفتارهای جوانان و دانش آموزان را در زندگی و در محیط اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد و سبب افزایش سازگاری اجتماعی می شود، مقبولیت اجتماعی است. لذا هدف پژوهش حاضر رابطه دشواری تنظیم هیجان، هوش فرهنگی و تفکر خود ارزیابی منفی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه سیلوانا است. روش پژوهش حاضر همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم متوسطه منطقه سیلوانا در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. که براساس آمار اداره آموزش و پرورش منطقه سیلوانا 988 نفر دانش آموز در دوره متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 300 نفر بود. روش نمونه گیری برای تحقیق حاضر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بشارت و همکاران (1386)، مقیاس خودارزیابی های مرکزی (جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه مقبولیت فورد و رابین، مقیاس هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004) بودند. یافته های به دست آمده نشان داد که هر سه متغیر دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دارای رابطه معنادار بودند. مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی توانایی پیس بینی مقبولیت اجتماعی دانش آموزان را داشتند.نتیجه گیری: بنابراین با تقویت هوش فرهنگی ، تقویت خود ارزیابی مثبت و راهبردهای مؤثر در تنطیم هیجان، می توان مقبولیت و مهارت های اجتماعی دانش آموزان را بهبود بخشید
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ابعاد کمال گرایی و کمال گرایی معنوی/مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ابعاد کمال گرایی و کمال گرایی معنوی /مذهبی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 404 نفر از افراد متأهل (326 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی تهران (TMPS؛ بشارت، 1386) و مقیاس کمال گرایی معنوی/ مذهبی (14SRPS-؛ بشارت، 1397) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در کمال گرایی خودمحور (05/0>p، 110/0=r) و کمال گرایی معنوی/ مذهبی (01/0>p، 332/0=(r رضایت زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای کمال گرایی خودمحور (05/0>p) و کمال گرایی معنوی/مذهبی (01/0>p) قابل پیش بینی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کمال گرایی خودمحور و کمال گرایی معنوی/مذهبی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند و 12 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. همچنین مشخص شد متغیر کمال گرایی معنوی/مذهبی نسبت به متغیر کمال گرایی خودمحور، پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت زناشویی است. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی درزمینه افزایش رضایت زناشویی کند.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۲۰۸-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل و دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد سوگوار و داغ دیده ساکن شهر کرج که در بازه زمانی مرداد تا آذرماه 1400 بود یکی از بستگان درجه یک خود را با تشخیص ابتلا به کرونا از دست داده بود. 45 نفر به صورت داوطلبانه با اعلام فراخوان وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 8 جلسه هفتگی تحت مداخله شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که هر دو مداخله ی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<) و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری (3ماهه) ماندگار بود. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (01/0<P). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو درمان شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19انجام مؤثر بودند.
مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۷۸-۱۶۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: سالمندی به عنوان پدیده طبیعی تحول، دارای جنبه های مثبت و منفی است و تغییرات جدیدی در وضعیت اجتماعی و روانی فرد ایجاد می کند. بنابراین مداخلات روانشناختی می تواند کمک شایانی به آسیب های فردی، اجتماعی و اقتصادی در سالمندان کند. در همین راستا شناسایی مداخلات کارآمدتر ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود که 45 نفر از میان سالمندان به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، 2004) استفاده شد. در پژوهش حاضر از روش های مداخله معنادرمانی (فرانکل، 1963) و روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2004) استفاده شد و درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های معنادرمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گواه از لحاظ احساس تنهایی در مرحله پس آزمون با تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P<) و دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه، بر متغیر احساس تنهایی و مؤلفه های آن تأثیرگذار بوده اند اما اثربخشی دو گروه مداخله با هم تفاوت معناداری نداشت (05/0 P<). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی با وجود استفاده از تکنیک های منحصربه فرد خاستگاه و ویژگی های مشنرک کارآمد و کاربردی دارند که احساس تنهایی را در سالمندان به یک اندازه کاهش می دهند.
روابط ساختاری ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین: نقش میانجی علائم پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۸۰-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی علائم پانیک در رابطه بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. از میان افراد مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان مازندران، 250 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات مصرف مواد، پرسشنامه ترومای دوران کودکی و مقیاس علائم پانیک بود. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و علائم پانیک در این رابطه دارای نقش واسطه ای بود. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر ترومای دوران کودکی و علائم پانیک نقش مهمی در مشکلات مصرف مواد دارند. با توجه به دوره حساس کودکی و تاثیرات ماندگار تجاربِ آسیب زا و عواقب متعاقب با آن همچون افسردگی، اضطراب و غیره در بزرگسالی، نتایج این پژوهش می تواند رهنمودی در جهت آگاه سازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامه های آموزشی در مدارس و یا رسانه ها باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد از اهمیت ویژه برخوردار است.
Compiling the Green Therapy Training Package and its Effectiveness on the Function of Frontal Part and Mirror Neurons in Hyperactive Children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study investigated the green therapy training package and its effectiveness on the function of the frontal part and mirror neurons in hyperactive children. A quasi-experimental study was conducted with a pre-test and post-test design for this purpose. This study's statistical population included all hyperactive students aged 7-9 living in Tehran in 2021-2022. This study's objectives indicated that the sample was 31 children diagnosed with hyperactivity by the Connors test, who were selected by the available sampling method and randomly divided into two experimental (15) and control (16) groups. Also, children received the intervention for nine sessions of 60 minutes (2 sessions per week) and the experimental group parents were trained. The data were analyzed using MANCOVA analysis, and the results showed that green therapy training has a significant effect on the function of frontal and mirror neurons.
The relationship between mindfulness and academic adjustment in students: Investigating the mediating role of academic hope emotion and academic anxiety emotion(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of the present study was to model the structural relationships between academic adjustment and mindfulness with the mediation role of academic hope emotion and academic anxiety emotion. This research adopted a descriptive correlational design using the structural equation modelling. The statistical population included all secondary school female students in Bushehr city in 2022-2023, and based on Cochran’s formula and Random clustering sampling method, 256 people were selected. In order to examine the research variables of the participants, the mindfulness scale Drotman, Galub, Ogansianrid (2018), the compatibility questionnaire High school students completed the Sinha and Singh (1993) and Pakrun, Goetz, Tietz and Perry (2002) academic excitement scale. analyses were done by the structural equation modeling method. The findings showed that the research model has a good fit with the collected data. The findings indicated that the structural relationship of between academic adjustment and mindfulness with the mediation role of academic hope emotion and academic anxiety emotion had an optimal fit. The findings showed that mindfulness was able to predict academic adjustment either indirectly through the emotion of academic hope and emotion of academic anxiety. In general, the findings of the current research show the role of emotion of academic hope and the emotion of academic anxiety in relationships between mindfulness and academic adjustment.It can be concluded that the requirement to increase the academic adjustment of students is to pay attention to their mindfulness, academic hope and academic anxiety.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به سرای محله زرگنده شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 260 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تجارب نزدیکی در روابط صمیمانه فرالی، والر و برنان(2000)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم یانگ (2005) و مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 11 پرسشنامه داده پرت، 249 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل تحلیل مسیر با استفاده از SPSS و Lisrel تحلیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. به طورکلی نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند (05/0>P). همچنین مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی ناایمن نیز از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه با صمیمیت زناشویی معنادار بود. مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل است.
رابطه ساختاری توجه مثبت مشروط والدین با ارزش مدرسه: نقش میانجی گر خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدف تبحرگرا و ارضای نیاز خودمختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۴۹۰-۴۷۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارزش ها کلیدهای انگیزشی انتخاب و تلاش برای دستیابی به اهداف به شمار می روند و ارزش مدرسه به عنوان میزان ارج و قداستی که دانش آموزان برای مدرسه قائل هستند یکی از مؤلفه های بهزیستی تحصیلی به شمار می رود مطالعات نشان داده بهزیستی تحصیلی با توجه مشروط والدین به عنوان یک الگوی رفتاری والدین ارتباط دارد علاوه بر آن ارضای نیاز خودمختاری، افزایش خودکارآمدی، جهت گیری هدف تبحری نیز از شروط دستیابی به بهزیستی و ارزش مدرسه به شمار می آید اما تاکنون هیچ پژوهشی ارتباط این متغیرها را به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار نداده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری توجه مثبت و مشروط والدین با ارزش مدرسه با توجه به نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدف تبحرگرا و ارضای نیاز خودمختاری بود. روش: طرح این پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود، جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزن شاغل به تحصیل در مقطع اول متوسطه شهرستان یزد بود تعداد 1302 نفر به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس بهزیستی تحصیلی، توجه مشروط والدین، خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدف و نیازهای روانشناختی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیُرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار LISREL8.8 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادکه توجه مشروط با ارضای نیاز خودمختاری، خودکارآمدی، ارزش مدرسه و جهت گیری هدف تبحرگرا رابطه مثبت و معنادار دارد و همچنین توجه مشروط با ارزش مدرسه با نقش میانجی گری جهت گیری هدف، ارضای نیاز خودمختاری و جهت گیری هدف تبحرگرا رابطه ساختاری دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان به این نتیجه رسید که انتخاب الگوی ارتباطی حمایتگر توسط والدین با افزایش ارضای نیاز خودمختاری، باورهای خودکارآمدی و هدایت افراد به سمت جهت گیری تبحرگرا موجب افزایش ارزش مدرسه به عنوان یکی از شاخص های بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۷۲-۵۵۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تصویر بدنی تجسم درونی ظاهر بیرونی فرد است که این بازنمایی ابعاد جسمانی، ادراکی و نگرشی را در بر می گیرد. تحقیقات نشان داده که هر دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی مؤثر است. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان به اجرا در آمد. روش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران 30 – 50 ساله مبتلا به سرطان پستان بودند که جهت درمان به کلینیک پزشک متخصص مراجعه کرده و تشخیص سرطان پستان دریافت کرده بودند. نمونه پژوهش از نوع در دسترس و شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه کنترل) بود. ابزار پژوهش شامل؛ آزمون تصویر بدنی فیشر (1970)، خلاصه طرح جلسات آموزش ذهن آگاهی کابات زین (2015) و خلاصه طرح جلسات آموزش خود مراقبتی کلارک و همکاران (2014) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و آموزش خودمراقبتی بر نمرات تصویر بدنی در پس آزمون اثر معنی دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/31 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/1 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش ذهن آگاهی از گروه آموزش خودمراقبتی بیشتر بوده است، بنابراین آموزش ذهن آگاهی در افزایش تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: با هر دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و آموزش خودمراقبتی، می توان تصویر بدنی را در زنان مبتلا به سرطان پستان بهبود داد.