فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۲۱ تا ۴٬۷۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مفاهیم پیش نیاز خواندن، نوشتن و ریاضی در دوره پیش دبستان، نیاز به مهارت های عصب- روانشناختی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نمرات هنجار پرسشنامه مهارت های عصب- روانشناختی (فرم معلم) کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و بخش کمی، به روش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. طبق مجوز آموزش وپرورش پرسشنامه محقق ساخته مهارت های عصب- روانشناختی به صورت آنلاین و براساس روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای توسط ۴۱۰ معلم پیش دبستانی تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از طریق تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل عامل تأییدی توسط نسخه ۲۲ SPSS و نسخه ۲۳ Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج هنجاریابی پرسشنامه در کل نمونه به صورت نمرات خام از ۱/۷ تا ۴، نمرات Z از ۲/۲۴- تا ۱/۷۷، نمرات t از ۲۷/۵۷ تا ۶۷/۸۹ و نمرات درصدی از ۰/۲ تا ۱۰۰ درصد و بارهای عاملی (p=۰/۴۷۶, Δx۲=۱۲/۶۴) در میان دختران و پسران برابر است. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ ۰/۹۲۱، ضریب تنصیف ۰/۸۴۳، نقطه برش بالینی ۲/۸۶ و در تحلیل عاملی تأییدی، بارهای عاملی تمامی سؤالات بالاتر از ۰/۴ و معنا دار بود (۰/۰۰۱>p)؛ اما تفاوت میانگین نمرات مهارت های عصب- روانشناختی دختران و پسران پیش دبستانی با یکدیگر معنادار نبود (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: پرسشنامه محقق ساخته مهارت های عصب- روانشناختی، به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش مهارت های عصب- روانشناختی در کودکان پیش دبستانی قابل استفاده است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر دلزدگی و تعارضات زناشویی مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره گرگان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دلزدگی و تعارضات زناشویی پدیده ای شایع است که باعث سست شدن روابط و افزایش مشکلات زناشویی می شود. هدف: پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر دلزدگی و تعارضات زناشویی مراجعه کنندگان متقاضی طلاق بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی مراجعه کنندگان متقاضی طلاق در سال ۱۳۹۹ بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر در سه گروه درمان پذیرش و تعهد (۱۵نفر)، طرحواره درمانی (۱۵نفر) و گروه گواه (۱۵نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت درمان پذیرش و تعهد (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای)، طرحواره درمانی (۱۲جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس دلزدگی پاینز (۱۹۹۶) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی(MCQ-R) استفاده شد. یافته ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد به همین منظور برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (F=۷۸/۵۹, P<۰/۰۱) و طرحواره درمانی (F=۴/۴۰, P<۰/۰۱) بر دلزدگی زناشویی و تعارضات زناشویی مؤثر است. نتیجه مقایسه دو مداخله نیز نشان داد که طرحواره درمانی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دارای اثربخشی بیشتری در کاهش دلزدگی (F=۱۳/۶۰, P<۰/۰۱) و تعارضات زناشویی (F=۲۹/۹۳, P<۰/۰۱) بود. نتیجه گیری: براساس نتایج درمان های اکت و طرحواره درمانی می تواند نقش مهمی در کاهش دلزدگی و تعارض زناشویی زوجین داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش ها در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود رضایت زناشویی و کاهش دلزدگی تعارض زناشویی زوجین استفاده شود.
تأثیر خستگی ذهنی و عضلانی بر حافظه کاری فضایی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خستگی فرایندی تجمعی و تدریجی است. با این تصور که با بی میلی برای هرگونه تلاش، کاهش کارایی، هوشیاری و درنهایت اختلال در عملکرد همراه است. هدف: هدف از این پژوهش، تعیین اثر خستگی ذهنی و عضلانی بر حافظه کاری فضایی بود. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام شد. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را دانشجویان پسر ۲۰ تا۳۰ ساله دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آن ها به روش در دسترس، تعداد ۱۴ نفر با روش جی پاور و براساس مطالعات قبلی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس خودارزیابی خستگی ذهنی، نرم افزار کرسی بلاک، نرم افزار استروپ و دوچرخه کارسنج مونارک بود. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه مکرر و در قالب نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر شرایط خستگی ذهنی بر حافظه کاری معنادار بوده (P=۰/۰۰۲) و موجب کاهش کارایی حافظه کاری شده است؛ اما شرایط خستگی عضلانی اثر معناداری بر ارزیابی حافظه کاری نداشته است و در این شرایط عملکرد بهتری در حافظه کاری داشتند (P=۰/۰۶۵). نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خستگی ذهنی که باعث کاهش عملکرد حافظه کاری می شود اشاره دارد و از طرفی این نوع خستگی مربوط به کارکردهای شناختی و مغزی مربوط می شود. می توان نتیجه گرفت که نتایج با رویکرد بالا به پایین منطبق بوده و با دیدگاه های شناختی مانند نظریه برنامه حرکتی تعمیم یافته منطبق است.
تدوین و اعتباریابی بسته مداخله روانی حرکتی و اثربخشی آن بر حافظه کاری، توجه و علائم اضطراب آشکار در دانش آموزان دختر مضطرب
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب و مشکلات مرتبط با آن شایع ترین شکل مشکلات در کودکان است که با پیامدهای منفی متعددی همراه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته مداخله روانی حرکتی و اثربخشی آن بر اضطراب، حافظه کاری و توجه در دانش آموزان دختر مضطرب انجام شد. روش: مطالعه حاضر طی دو مرحله انجام شد ابتدا بسته مداخله روانی حرکتی تدوین و برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. سپس، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر ابتدایی منطقه ۶ تهران در سال ۱۴۰۰ بودند. از میان آن ها ۴۰ نفر به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله روانی حرکتی در قالب ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب آشکار، آزمون استروپ، فراخنای ارقام وکسلر و آزمون حافظه دیداری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه مداخله ای اعتبار محتوایی لازم را دارد و بسته مداخله توانست اضطراب را به طور معناداری کاهش دهد (P<۰/۰۰۱, F=۲۲۴/۲۸) و باعث بهبود حافظه کاری (P<۰/۰۰۱, F=۲۴/۲۵) و توجه (P<۰/۰۰۱, F=۹/۶۷) شود و تأثیر آن تا مرحله پیگیری ماندگار بود. نتیجه گیری: درمان روانی حرکتی موجب بهبود اضطراب، توجه و حافظه کاری می شود؛ بنابراین می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد در مدیریت اضطراب و بهبود کارکردهای شناختی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر اجرای روش تدریس کلاس معکوس بر خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانشجویان در درس زبان انگلیسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، آمادگی برای خودراهبری و خودکارآمدی به عنوان یک عامل انگیزشی در امر یادگیری دانشجویان مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی تدریس کلاس معکوس بر خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانشجویان دانشگاه پیام نور دلفان در درس زبان انگلیسی انجام شد. روش ها: روش نیمه آزمایشی، که در آن 30 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور دلفان، که در نیمسال تحصیلی 1397-1396 درس زبان انگلیسی را انتخاب کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1992)، و یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001) بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 23 و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری خودراهبر با مؤلفه های آن (خودکنترلی، رغبت در یادگیری و خود مدیریتی) تفاوت معناداری وجود دارد، و روش تدریس کلاس معکوس باعث افزایش میزان خودکارآمدی تحصیلی و خودراهبری یادگیری (خودکنترلی، رغبت در یادگیری و خودمدیریتی) در بین دانشجویان شد (001/0>P). نتیجه گیری: روش تدریس کلاس معکوس می تواند میزان خودکارآمدی تحصیلی و خودراهبری در یادگیری (خودکنترلی، رغبت در یادگیری و خودمدیریتی) را در بین دانشجویان ارتقاء بخشد. بنابراین استادان می توانند از این روش تدریس جهت افزایش خودکارامدی تحصیلی و یادگیری خودراهبری دانشجویان استفاده کنند.
پیش بینی فرسودگی تحصیلی بر اساس حساسیت اضطرابی، احساس تنهایی و ترس از صمیمت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در طول دوران تحصیل، چالش های مثبت و منفی گوناگونی برای دانشجویان ایجاد می شود که یکی از این چالش های منفی، فرسودگی تحصیلی است. عوامل متعدد شناختی، هیجانی، رفتاری و شخصیتی بر بروز و شدت یافتن این چالش منفی اثرگذار هستند. هدف این پژوهش پیش بینی فرسودگی تحصیلی بر اساس حساسیت اضطرابی، احساس تنهایی و ترس از صمیمیت است. روش کار: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 98-1397 است که 335 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه فرسودگی تحصیلی، پرسش نامه حساسیت اضطرابی، پرسش نامه احساس تنهایی و پرسشنامه ترس از صمیمت بود که به منظور تحلیل پرسش نامه ها از روش رگرسیون چندگانه از نوع همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که حساسیت اضطرابی، احساس تنهایی و ترس از صمیمت قادر به پیش بینی معنادار فرسودگی تحصیلی هستند)001/0(P<. نتیجه گیری: دانشگاه به عنوان اصلی ترین نهادی که اکثریت جامعه جوان در آن حضور می یابند، اهمیت اساسی در حفظ و بهبود سلامت روانی-اجتماعی افراد دارد. از آنجا که دوره جوانی با فرآیند اجتماعی شدن گره خورده است؛ توجه و برنامه ریزی هدفمند در راستای کمک به این فرآیند در پیشرفت تحصیلی و سلامت روان جوانان جامعه که پایه و اساس پیشرفت های آتی هستند، باعث جلوگیری و کاهش مشکلات مربوط به فرآیند تحصیل از جمله فرسودگی تحصیلی می شود.
طراحی الگوی بلوغ مدیریت دانش درسازمان های بهداشتی درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بلوغ مدیریت دانش، تعیین کننده ظرفیت و مراحل رشد و میزان آمادگی سازمان و شناسایی مؤلفه های ضروری برای پیاده سازی موفق راهبردها، اهداف وبرنامه های مدیریت دانش است. لذا پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی بلوغ مدیریت دانش در سازمان های بهداشتی درمانی طراحی شده است. روش ها: این پژوهش از نوع کاربردی است که باروش آمیخته کیفی،کمی انجام شده است. روش نمونه گ یری در مرحله کیفی،گلوله برفی و روش گردآوری داده ها، پرسشنامه ومصاحبه نیمه ساختار یافته با 12نفرازخبرگان مدیریت دانش در علوم پزشکی درشهر تهران بود. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای بررسی پایایی مصاحبه ها ازروش باز بینی متون، توسط خبرگان و روش توافق درون موضوعی دوکدگذاراستفاده شد. به منظور تحلیل آماری، پرسشنامه بسته پاسخ تهیه وبا روش نمونه گیری هدفمند بین120 نفراز صاحب نظران سازمان های موردمطالعه توزیع شد و از آن ها خواسته شد تا گزینه ها را، بر اساس طیف لیکرت ارزش گذاری نمایند. برای تحلیل یافته های کمی پژوهش از تحلیل عاملی اکتشافی و ازنرم افزار SPSS 22 استفاده شد. نتایج: در الگوی حاصل، پنج لایه اصلی شامل: راهبرد، فرایندها، تسهیل کننده ها، نتایج و عوامل بیرونی شناسایی شدند و سطوح بلوغ مدیریت دانش شامل: ابتدائی، آگاهی، تعریف شده، مدیریت شده کمی، بهینه، کارآفرین و فناور بود. بالاترین میزان بار عاملی مربوط به سطح مدیریت شده بود (0.964). هم چنین هر سطح با سطح بعدی خود دارای همبستگی معنی داری بود(0.05>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که در بلوغ مدیریت دانش بعد اجتماعی در سازمان بهداشتی درمانی، چون با سلامت جامعه و افراد سروکار دارند، نسبت به بعد فنی ازاهمیت بیشتری برخوردار و نقش رهبری و فرهنگ دانشی در بلوغ مدیریت دانش و سازمان یادگیرنده پررنگ تر از سایر عوامل بود.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر حرمت خود، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۴۷۴-۴۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین اختلال اضطرابی محسوب می شود. این افراد حرمت خود پایین دارند و در تعاملات آن ها تأثیر منفی می گذارد. همچنین ناتوانی در نظم جویی هیجان در این بیماران منجر به تشدید علائم می شود زیرا نمی توانند هیجانات خود را در موقعیت های مختلف کنترل کنند و از موقعیت های اجتماعی بیشتر اجتناب می کنند. وجود مکانیسم های دفاعی ناکارآمد نیز به این بیماران اجازه نمی دهد تا بتوانند مشکلات خود را دقیق تر بررسی کنند. بنابراین تمرکز بر رفع این سه مشکل اساسی در این بیماران حائز اهمیت است. هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر عزت نفس، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شهر شیراز بود که در سال 1399 به مراکز مشاوره و ارائه خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. بدین منظور از بین این افرد، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (۱۹۶7)، سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) و تنظیم هیجان گراتز (2004) را قبل از اجرای پژوهش تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت دکتر حبیب دوانلو (1996) را به صورت 2 جلسه 60 دقیقه ای هفتگی در 15 جلسه دریافت کردند. پس از اتمام جلسات درمان و دوماه بعد، تمامی شرکت کنندگان، در هر دو گروه مجددا پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر افزایش عزت نفس و سبک های دفاعی رشد یافته و کاهش سبک های دفاعی رشدنیافته و روان آزرده و دشواری تنظیم هیجان مردان مبتلا به اضطراب اجتماعی، در مراحل پس آزمون و پیگیری، مؤثر است (01/0 >p). نتیجه گیری: می توان گفت روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت می تواند منظور بهبود مشکلات شایع هیجانی، عزت نفس و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت استفاده شود.
اثربخشی آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۰۸-۴۹۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیشترکودکان دارای اختلال کمبودتوجه / فزون کنشی در هر دو جنبه سرد (شناختی) و گرم (عاطفی، انگیزشی) کنش های اجرایی دچار نارسایی اند، با این حال، مداخلات، بیشتر بر جنبه سرد این کنش ها تمرکز کردند. هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 9 تا 12 ساله دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی شهر رشت بودند که در سال تحصیلی 1400 به مراکز درمانی، آموزشی مراجعه کردند. نمونه پژوهش شامل 26 کودک دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی از جامعه آماری ذکر شده بود که برحسب شرایط ورود و خروج پژوهش به روش در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه تقسیم شدند. کودکان گروه آزمایش و مادران آن ها هرکدام برنامه مداخله ای کنش های اجرایی گرم و سرد را طی 10 جلسه دریافت کردند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس درجه بندی کانرز (1999) و پرسشنامه کنش های اجرایی (جوجیا، 2000) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر تمامی مؤلفه های کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی اثر معناداری داشت (0/01 >P). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات چندوجهی در سطوح مختلف کودک و والدین به طور همزمان و همچنین تمرکز بر همه انواع کنش های اجرایی در درمان اختلال کمبود / توجه فزون کنشی می تواند بسیار تأثیرگذار باشد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۲۴-۵۰۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده اند که پناهندگان در معرض عوامل استرس زای مختلفی قرار می گیرند که این استرس زاها برای زنان پررنگ تر هستند. از طرف دیگر، برنامه های توانمندسازی روانشناختی می توانند باعث بهبود عملکرد انسان ها می شود. ازاین رو، برنامه های توانمندسازی بر روی زنان پناهنده سرپرست خانوار می تواند بسیار مفید باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با دوگروه آزمایش و گواه بود. در این پژوهش تعداد 50 نفر از زنان پناهنده سرپرست خانوار که به حضور در پژوهش تمایل داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو دسته آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه خودپنداره راجرز (1975-1938)، پرسشنامه سبک های اسنادی پیترسون، سمل، وون بایر و همکاران (1982)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی توسط شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991). پیش آزمون در هر دو گروه انجام شد و گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار که توسط طوسی (1399) با مطالعات کیفی تنظیم شده است را دریافت کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر معناداری داشته است (0/05 >p). به نحوی که نمرات عزت نفس، خودپنداره، خودکارآمدی، امیدواری و سبک های اسنادی درونی مثبت افزایش و سبک های اسناد درونی منفی کاهش معناداری در مرحله پس آزمون داشته و تغییر نمرات در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد این برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر داشته است. تحقیق در نمونه های بزرگ تر میدانی مورد نیاز است.
اثربخشی برنامه مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۲۲-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به اعلام سازمان بهداشت جهانی از شیوع کووید-19 به عنوان پاندمی جهانی نام برده که منجر به هیجانات منفی در افراد درگیر شده و از آنجا که تحقیقات نشان داده است آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی بر افراد دارای هیجانات منفی مؤثر است بنابراین آیا برنامه مداخله ای متکی بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا اثربخش است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا انجام گرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری را تمامی افراد درگیر بحران بیماری کرونا شهر رشت در سال 1399، تشکیل دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 10 جلسه برنامه ی مداخله در بحران را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2005) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین های تعدیل شده گروه آزمایش و گواه از لحاظ راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که برنامه ی مداخله در بحران باعث افزایش راهبردهای سازش یافته و کاهش راهبردهای سازش نایافته افراد دچار بحران بیماری کرونا شده بود. به طور خاص این برنامه در راهبردهای سازش یافته در مؤلفه های کم اهمیت شماری، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت و در راهبردهای سازش نایافته در مؤلفه های ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعه سازی موجب بهبود وضعیت آزمودنی ها گردید، بنابراین فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی برنامه ی مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان افراد دچار بحران بیماری کرونا مورد تأیید قرار گرفت (0/01 >p). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت استفاده از برنامه ی مداخله در بحران می تواند موجب افزایش راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای سازش نایافته در افراد دچار بحران بیماری کرونا شده و از این طریق هیجان های افراد را کنترل نماید در نتیجه موجب بهبود شرایط روانی افراد دچار بحران گردد
تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر (با عملکرد پایین در درس ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۸۶-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی نشان داده اند که باورهای جنسیتی ریاضی بر عملکرد ریاضی دختران اثر گذاشته و منجر به افت نمرات ریاضی و علاقه آنان به سودمندی ریاضی می شود. اما پیرامون بررسی تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری بر عملکرد و باورهای نسیتی ریاضی دانش آموزان دختر شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم (دارای عملکرد پایین در درس ریاضی) منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران سال تحصیلی 98-99 بودند، 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه باورهای تحصیلی لدر و فورگز (2002) بود، برای گروه آزمایش، آموزش بسته توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. برای آموزش توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری از بسته ملک زاده، حجازی وکیامنش (1400) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس مختلط انجام گرفت. یافته ها: یافته های آماری نشان دادکه استفاده از بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری در بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین در این درس مؤثر بوده است (0/01>P). نتیجه گیری: دانش آموزان دختر که در جلسات آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری شرکت کردند در درس ریاضی، عملکرد بهتری نشان داده و باورهای جنسیتی ریاضی آن ها در این درس بهبود یافت، باتوجه به تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر، استفاده از این برنامه آموزشی برای بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان در مدارس با گروه های مختلف و تعداد بیشتر پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش صلح بر افزایش اقدام برای رشد شخصی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۴۸-۳۳۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: اقدام برای رشد شخصی ساختار پیچیده ای است که از ابعاد مختلفی تشکیل شده و نوعی درگیری فعال و هدفمند است که نمایانگر علاقه و توجه فرد به رشد و تغییر در زندگی شخصی خود و یا مهارت های گسترده تری در رفتار مانند آگاهی از شناخت، نگرش و انگیزش است. اما باتوجه به ماهیت چند بعدی آموزش صلح، در زمینه تأثیر آن بر افزایش رشد فردی در جامعه مورد مطالعه شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش صلح بر اقدام برای رشد شخصی دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و در نظر گرفتن دو گروه آزمایش و گواه با پیگیری دو ماهه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه منطقه 3 شهر تهران، تشکیل داده اند. 60 نفر نمونه (30 نفر گروه آزمایش 30 نفر گروه گواه) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه اقدام برای رشد شخصی بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای در 8 هفته مداوم، تحت آموزش صلح قرار گرفته و گروه گواه، نیز هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. در پایان دوره از گروه آزمایش، پس آزمون و بعد از گذشت دو ماه، آزمون پیگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر آموزش صلح بر مؤلفه های اقدام برای رشد شخصی شامل آمادگی برای تغییر، برنامه ریزی، استفاده از منابع و رفتار هدفمند، در سطح 0/01 معنادار است. همچنین آموزش صلح در مقایسه با گروه گواه منجر به افزایش میانگین نمرات مؤلفه های اقدام برای رشد شخصی در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است. نتیجه گیری: باتوجه به تأثیر معنادار آموزش صلح بر اقدام برای رشد شخصی دانش آموزان، می توان از این روش در موفقیت تحصیلی آن ها استفاده نمود.
بررسی اثربخشی تئاتر درمانی (سایکودراما) بر بهبود علائم وسواسی – جبری و خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس – اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
592-575
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات قبلی نشان دهنده اثربخشی تئاتر درمانی بر التیام سوگ، خشم، اختلالات اضطرابی و خلقی و اختلال کندن پوست به عنوان یکی از اختلالات مرتبط با وسواس بوده اند با این حال تحقیقات اندکی در زمینه کاربرد تئاتر درمانی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس -اجبار وجود دارد. هدف: بررسی اثربخشی تئاتر درمانی بر بهبود علائم وسواسی – جبری و خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس – اجبار بود. روش: تحقیق حاضر با طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی و مشاوره نیک آوین شهر اصفهان در طی ماه های خرداد ماه 1399 تا تیرماه 1399 و شرکت کنندگان 24 نفر بیمار مبتلا به وسواس (16 زن و 8 مرد) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. در طول انجام تحقیق هر دو گروه تحت رژیم دارویی برای معالجه وسواس بودند با این تفاوت که گروه آزمایش به مدت 4 هفته، هر هفته 3 جلسه تئاتردرمانی را به صورت یک درمان گروهی دریافت کردند. بسته آموزشی تئاتردرمانی مورد استفاده در پژوهش حاضر توسط نویسنده اول مقاله (شیرانی) در سال 1399 ایجاد و طراحی شده و به نگارش درآمده است. قبل و بعد از انجام مداخله از پرسشنامه وسواس مادزلی (1977) و فرم کوتاه مقیاس خشم نواکو (1994) استفاده شد. تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از روش آماری" تحلیل کوواریانس چند متغیری و SPSS-23 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تئاتر درمانی بر بهبود علائم وسواسی – جبری و کاهش خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار به صورت معناداری اثربخش است (0/05 P<). نتیجه گیری: بیماران مبتلا به وسواس که در جلسات گروهی تئاتردرمانی شرکت کردند بهبودی علائم اختلال وسواس - اجبار و کاهش خشم را نشان دادند. با توجه به نتایج این پژوهش تئاتردرمانی به عنوان یک درمان مؤثر برای بهبود علائم اختلال وسواس - اجبار پیشنهاد می شود.
سیر تاریخی گزارشگری مسئولیت اجتماعی و تحلیل روابط آن
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی از موضوعاتی است که در طول سه دهه گذشته سازمانی توجه بسیاری را در میان محققان و تحلیل گرانِ کسب و کارها به خود جلب کرده است. درواقع مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان ها باید در جهت حفظ و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. از اینرو مسئولیت اجتماعی به عنوان یک فاکتور کلیدی در موفقیت و تداوم فعالیت بنگاه ها فرض میگردد. از طرف دیگر مسئولیت اجتماعی مهارتی است که باعث بروز رفتارهایی می شوند که مورد ارزش گذاری قرار می گیرند. این مهارت ها می توانند در روابط با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی بوجود آورند و منجر به احساس رضایت فردی و گروهی شوند. این تحقیق سیر تاریخی و تحلیل مدل و روابط مسئولیت اجتماعی را بررسی می کند.
بررسی اجمالی مفهوم، راه حل مقابله و شیوه های اندازه گیری عدم تقارن اطلاعاتی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
202 - 185
حوزه های تخصصی:
در سالهای کنونی مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی یکی از مهمترین موضوعات حوزه اقتصاد اطلاعات است و تلاش قابل توجهی در این زمینه در بازارهای مالی با هدف گسترش شرکت ها و جدایی مالکیت از مدیریت و تضاد بین آنها ازیک طرف و ایجاد بازارهای سرمایه از طرف دیگر، پررنگتر شده است. اگر مالکان بتوانند تمامی فعالیت های مدیر را زیر نظر بگیرند به واسطه جدایی ذهنی، عدم تقارن اطلاعاتی بازهم وجود خواهد داشت. در ابتدا ضمن بیان عدم تقارن اطلاعاتی به معرفی راه حل مقابله و شیوه های اندازه گیری عدم تقارن اطلاعاتی پرداخته می شود. سپس در ادامه، ارتباط هر یک از این معیار ها با عدم تقارن اطلاعاتی بیان می گردد.
تعارض زناشویی والدین و گرایش به سوءمصرف مواد نوجوانان: نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۶۶-۲۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیل کنندگی افسردگی و ذهن آگاهی در رابطه بین تعارض زناشویی والدین با گرایش به مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان نوجوان پسر شهرستان نورآباد در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 329 نوجوان و والدین شان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض زناشویی، مقیاس استعداد اعتیاد، ویرایش دوم سیاهه افسردگی بک و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی گردآوری و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی با گرایش به مصرف مواد رابطه منفی معنا داری و بین تعارض زناشویی والدین و افسردگی با گرایش به مصرف مواد نوجوانان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، بر اساس نتایج رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی در رابطه بین تعارض زناشویی والدین و گرایش به مصرف مواد نوجوانان مورد تائید قرار گرفت. نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کننده افسردگی و ذهن آگاهی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین تعارض زناشویی والدین با گرایش به مصرف مواد نوجوانان تأکید دارد؛ لذا نتایج اهمیت کاربردی و نظری قابل ملاحظه ای در مداخله و پیشگیری از گرایش به مصرف مواد در بین نوجوانان پسر دارد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگرش به منابع اسلامی بر تصمیم گیری تکانشی و انعطاف پذیری شناختی زنان مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۳۴-۳۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد با تأکید بر مفاهیم اسلامی بر تصمیم گیری تکانشی و انعطاف پذیری شناختی زنان معتاد بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زنان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر مشهد در سال 1397 بود که 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان پذیرش و تعهد با نگرش به منابع اسلامی دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تکانشگری و انعطاف پذیری شناختی جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگرش به منابع اسلامی موجب افزایش معنی دار انعطاف پذیری شناختی و کاهش تصمیم گیری تکانشی در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد و این نتایج در پیگیری 2 ماهه نیز پایدار ماندند. نتیجه گیری: این پژوهش، حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگرش به منابع اسلامی، برای کاهش تصمیم گیری تکانشی و افزایش انعطاف پذیری شناختی زنان معتاد فراهم می کند.
رابطه علی جو مدرسه و رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور با میانجی درگیری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رابطه علّی جو مدرسه و رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور با میانجی گری درگیری تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی (دوره دوم) شهرستان بروجرد در سال تحصیلی 400- 1399 به تعداد 16000 بود که به صورت تصادفی خوشه ای تعداد 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور (HC-ALFB) صالح زاده و همکاران (1396)، جو مدرسه (SC) لی و همکاران (2017) و درگیری تحصیلی (AC) زرنگ (1391) گردآوری گردید. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که جو مدرسه نقش مستقیم معناداری بر رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانش آموزان دارد (0.01p<). همچنین جو مدرسه به طور غیر مستقیم و از طریق درگیری تحصیلی اثر معناداری بر رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارد (0.01p<). در نهایت، نتایج مربوط به شاخص های برازندگی مدل نشان داد که مدل پیشنهادی اصلاح شده با داده ها برازش نسبتاً خوبی دارد و می تواند واریانس رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور را تبیین کند نتایج نشان می دهد با توجه داشتن به متغیرهای جو مدرسه و درگیری تحصیلی می توان افزایش رفتارهای تسهیل کننده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانش آموزان را انتظار داشت.
اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ابرازگری هیجان و تمایز یافتگی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ابرازگری هیجان و تمایزیافتگی زنان خیانت دیده انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و در انتظار درمان جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان روان پویشی کوتاه مدت قرار گرفتند و گروه در انتظار درمان در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های ابرازگری هیجانی (EEQ) (کینگ و امونز، 1990) و تمایزیافتگی (DSI) (اسکورن و فریدلندر، 2003) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS22 و با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) انجام گرفت. یافته ها نشان داد درمان روان پویشی کوتاه مدت موجب افزایش ابرازگری هیجان (و مولفه های آن) (01/0p<) و تمایز یافتگی (و مولفه های آن) (01/0p<) در زنان خیانت دیده شد. این نتایج می تواند تلویحات آموزشی و درمانی مناسبی برای درمانگران و نیز زنان خیانت دیده به منظور کاهش مشکلات ناشی از این معضل فراهم نماید.